شمسالدین ازجمله معدود فقیهان بزرگی در عصر معاصر شیعه است که بهشدت طرفدار حقوق حداکثری زنان بود، چه به لحاظ حقوق جنسی، چه به لحاظ حقوق اساسی و همینطور حق تصدی زنان نسبت به مناصب عمومی چه ریاستجمهوری چه رهبری جامعه و چه در زمینه مرجعیت فتوایی؛ بنابراین مرحوم شمسالدین هم نگاههای نو روششناختی داشتند و هم اینکه آرای نوین فقهی داشتند که ایشان را در عصر معاصر ممتاز میکند.
اختصاصی شبکه اجتهاد: محمدمهدی شمسالدین، راز مگوی جامعه فقهی شیعی است. فقیهی که دستپروده حوزه سنتی نجف است، وقتی به لبنان میآید بالکل تغییر میکند و فتاوای متفاوتش آغاز میشود: از مخالفت با ولایت فقیه که پیش از این طرفدارش بود، گرفته تا فتوا به جواز حضور زنان در تمام مناصب حکومتی. یکی از کسانی که در رابطه با وی و آرائش کار کرده است، علی الهی خراسانی است. با این استاد حوزه علمیه مشهد، در رابطه با شخصیت شمسالدین، آرائش و نزاعهایی که با امثال محمدحسین فضلالله داشت گفتگو کردیم. گفتگوی خواندنی شبکه اجتهاد با این نویسنده و پژوهشگر حوزه علمیه خراسان از نگاه شما میگذرد.
اجتهاد: افکار محمدمهدی شمسالدین چه ویژگیهای داشتند؟
الهی: مرحوم آیتالله شیخ محمدمهدی شمسالدین ازجمله فقیهان و مجتهدانی بودند که دو شاخصه برجسته در زندگی اجتماعی و علمی ایشان وجود دارد. اولین شاخصه توجه جدی به فعالیت تشکیلاتی و نهادسازی است.
ایشان ازجمله فقیهانی بودند که جماعه العلماء را در نجف تأسیس کردند و مجله الادواء را منتشر کردند. همینطور ازجمله اندیشمندانی بودند که در تأسیس و راهاندازی کلیه الدین، دانشکده اصول دین که ریاست آن بر عهده مرحوم آیتالله شیخ محمدرضا مظفر بود نقش بسزایی داشتند. طرح عظیمی نسبت راهاندازی یک کتابخانه بزرگ اسلامی داشتند.
شاخصه دوم ایشان، بازنگری در روش اجتهاد و رهیافتهای نو در اجتهاد و فقاهت است. این بهصورت کلی میتواند یکی از نقاط برجسته اندیشه مرحوم آیتالله شمسالدین باشد.
اجتهاد: منشأ تعارضات علمی ایشان با محمدحسین فضلالله در چه بوده است؟
الهی: از نوع همکاری و یا اختلاف و یا چالشهای بین این دو بزرگوار، اطلاعی ندارم. هر دو عالم دینی در لبنان بودند. آیتالله سید محمدحسین فضلالله دارای مرجعیت دینی و صاحب رساله بودند و مقلدینی داشتند؛ و آیتالله شمسالدین هم مجتهد بزرگی بودند، اما ایشان تمایلی به پذیرفتن مرجعیت و یا ارائه رساله نداشتند. به لحاظ سیاسی هم رئیس مجلس اعلای شیعیان لبنان بودند.
اجتهاد: چرا مرحوم شمسالدین علیرغم نواندیشی که در فقه داشتند اقدام به نگارش متون درسی در حوزههای علمیه نکردند؟
الهی: آیتالله شمسالدین نگرشهای نوینی در امر اجتهاد و فقاهت داشتند که به برخی از نگاههای روششناختی و برخی از آراء فقهیشان اجمالاً اشاره میکنم و خوانندگان عزیز میتوانند به مقالات و نوشتههای مفصلی که در اینترنت و در مجلات و صفحات وب هست مراجعه کنند.
ایشان نسبت به بحث مقاصد شریعت، یک نگاه ممتاز اجتهادی داشتند. شاید بتوان گفت ایشان تنها فقیه بزرگ شیعه در دوران معاصر بودند که میتوان ایشان را بهحق، فقیه مقاصدی نامید؛ یعنی ایشان مقاصد شریعت را یکی از ارکان مهم و نگاههای مؤثر در اجتهاد میدانستند که قواعد اصولی خاص خودش را دارد. همچنین باور زیادی به مقاصد شریعت و حجیت روشهای کشف مقاصد شریعت و تأثیر گستردهای که مقاصد شریعت در اجتهاد دارد، داشتند.
یکی از نگاههای روششناختی ایشان نگاه خاص ایشان به منطقه الفراغ است که مقاله مفصلی دراینباره دارند. از نگاههای دیگر ایشان این است که ایشان اعتقاد داشتند که ما یک سری احکامی در شریعت داریم که متوجه به امت هستند و خطابشان متوجه امت هست و ایشان تعبیر به احکام تدبیری میکرد. بهصورت خیلی خلاصه اینکه این احکام تدبیری احکام مدیریتی اسلام هست که متوجه امت میشود و متوجه جامعه میشود؛ و فرق میگذاشتند بین احکام شرعی فردی که متوجه جامعه نیست. البته نگاههای دیگری هم داشتند.
اجتهاد: در بحث منطقه الفراغ چه مطالبی را مطرح میکردند؟
الهی: طرح ایشان برای منطقه الفراغ، مثل شهید صدر و برخی فقیهان دیگر که منطقه الفراغ را قبول دارند به این معنا است که در طیفی از احکام، یک انعطافی وجود دارد، مخصوصاً نسبت به امور متغیر و مسائل و موضوعات نوپدید که عنوانش به نحو دقیق در نصوص نیست، دایره منطقه الفراغ است و با یک سری اموری که مرحوم شمسالدین اعتقاد داشتند، مثل مقاصد شریعت، میتوانیم این منطقه الفراغ را پر کنیم؛ یعنی ما با توجه به مقاصد شریعت و با توجه به احکام تدبیری میتوانیم این دایره خالی بودن شریعت از عناوین شرعی را پر کنیم.
ایشان نوآوریهای خاصی داشتند؛ در زمینه اندیشه سیاسی اسلام و در زمینه حکومت اسلامی در عصر غیبت، ایشان بهشدت طرفدار نظام شورایی بودند و اعتقاد داشتند که در عصر غیبت، ولایت برای شخص خاصی جعل نشده بلکه ولایت برای عموم مردم جعلشده و مردم به خاطر این ولایت الهی و شرعی که دارند، فردی را انتخاب میکنند که جامعه را اداره کند و قوانین اسلامی را اجرا کند. نگاه ایشان، کاملاً یک نگاه شورایی و یا یک حکومت اسلامی مبتنی بر نظام پارلمان اسلامی است.
همینطور ایشان ازجمله معدود فقیهان بزرگی در عصر معاصر شیعه بودند که بهشدت طرفدار حقوق حداکثری زنان بودند، چه به لحاظ حقوق جنسی، چه به لحاظ حقوق اساسی و همینطور حق تصدی زنان نسبت به مناصب عمومی چه ریاستجمهوری چه رهبری جامعه و چه در زمینه مرجعیت فتوایی؛ بنابراین مرحوم شمسالدین هم نگاههای نو روششناختی داشتند و هم اینکه آرای نوین فقهی داشتند که ایشان را در عصر معاصر ممتاز میکند.
ایشان شخصیتی است که دارای نوآوریها و نواندیشیها است و به لحاظ فقهی و اصولی هم مجتهد قوی است؛ یعنی هیچکس نیامده بگوید که مرحوم شمسالدین به لحاظ فقهی و اجتهادی مثلاً متوسط بوده. خیر، کارنامه ایشان، تحصیلات ایشان، مراودات ایشان و نوع نگاههایی که به بزرگان داشتند، آثار ایشان حاکی از این است که ایشان مجتهدی بسیار قوی و در فقه و اصول صاحبنظر بودند.
ایشان نسبت به تحول و تکامل کتابهای درسی فقهی و اصولی جملهای دارند. میفرمایند که تحول و تکامل در این سطح، امری ممکن است و در حوزههای بزرگ دینی مانند نجف و قم و الازهر عملی هم شده است. تحولی که در ابزارهای آموزشی رخداده به این صورت است که نگارش و دستهبندی مطالب کتابهای درسی در قالب تازهای تعریفشدهاند؛ اما روش آنها همان روش قدیم است که هیچ نوسازی بنیادی در روشهای آموزش فقه و اصول صورت نگرفته است. کتابهایی که بهتازگی در فقه و اصول نوشتهشده است، کتابهای جدیدی هستند؛ اما به همان روش قدیم. مثلاً کتاب شهید سید محمدباقر صدر در علم اصول ازنظر زبان و دستهبندی و نظم و نسق با روش جدیدی تعریفشده است. ولی این کتاب همان اصول قدیمی است که به زبان جدیدی نوشتهشده است. اینگونه نوگراییها البته مفید است و فهم مطالب را بسیار آسان میکند اما اندیشه را نو نکرده است؛ و از طالب علم امروز حداکثر فقیهی همانند شیخ طوسی با نگرش آن زمان میسازد یا در الازهر فقیهی همانند شافعی. این همان روش قدیم است که قالب آن تازه شده است.
شمسالدین به دنبال این بود که اندیشههای نوین اصولی و فقهی باید وارد کتابهای آموزشی بشود. مثلاً اینکه ما چطور بتوانیم احکام تدبیری و احکام مدیریتی اسلام را از احکام شرعی تشخیص بدهیم؟ یا جایگاه منطقه الفراغ در اجتهاد چیست؟ یا جایگاه مقاصد شریعت در اجتهاد چیست. ایشان یک مصاحبه مفصلی دارند با عنوان علم اصول، ابزار یا هدف که در مجله فقه اهلبیت شماره ۸ که حدوداً به ۲۰ سال قبل برمیگردد ترجمهاش منتشرشده است.
نگاه ایشان به نوآوری در کتب آموزشی صرفاً نوآوری در دستهبندی و قالب نیست. بلکه نوآوری در اندیشه است و این تحلیل بنده است، جملهای از ایشان را ندیدم. این تحلیل بنده است که وقتی کتابی مثل دروس فی علم اصول از شهید صدر نوشته میشود که اندیشه همان اندیشه رایج و قدیمی اصولی است؛ اما دستهبندیها نوین است، وقتی حوزههای علمیه اقبال رسمی و یا حوزهها به لحاظ نظام آموزشی رسمی اقبال آنچنانی ندارند، بنابراین نگارش یک کتاب درسی که اندیشه را هم نوین کرده و موضوعات و رهیافتهای نوینی را در روش اجتهاد بیان میکند، قطعاً با عنوان خیلی مناسبی مواجه نخواهد شد.
به نظر من شاید آن دلیلی که باعث شد ایشان به نگارش کتاب آموزشی نپردازند این است. شاید علت دوم هم کمبود وقت و اشتغالات علمی و سیاسی اجتماعی زیاد ایشان بود. ایشان یک چهره اجتماعی و سیاسی در لبنان بود. صرفاً یک آدم آکادمیک نبود که تنها در حوزه علمیه تدریس کند و فراغت زیادی برای نگارش اینگونه کتابها داشته باشد، اگرچه تألیفات مرحوم شمسالدین به ۳۰ عنوان کتاب میرسد. کتابهایی از جنس فقهی و اصولی و همینطور تفسیری و حدیثی.
اجتهاد: ایشان معتقد بودند که باید تحول ساختاری صورت بگیرد شاید نسبت به ساختار علم اصول چند مبنای تأثیرگذار داشته باشد، ولی نگاه ساختاری به علم اصول نکرده بودند که مباحث الفاظ را یا مباحث اصول عملیه یا حجج امارات را بخواهند شخم بزنند.
الهی: ایشان نگرشها و شیوههای علم اصول را همان استنباط باب عبادات میدانند؛ و میگویند در باب معاملات و در حوزه و نظام اجتماعی، روشهای مخصوص باب معاملات در اصول تدویننشده است. ایشان اعتقاد داشتند که روشهایی مانند قیاس یا استحسان یا مصالح در عبادت، حجت نیست اما همین روشها میتواند در باب اجتماعیات یا معاملات به معنی الاعم حجت باشد؛ بنابراین ایشان چون به لحاظ اندیشه اصولی نگاه نوینی داشتند، اساساً علم اصول موجود را صرفاً پردازش روشهایی که صرفاً معطوف به باب عبادات است، میدانستند.
اجتهاد: نظر ایشان در باب سیرههای عقلایی که معمولاً غیر عبادیات را از طریق آن حل میکنیم چیست؟
الهی: خصوص رأی ایشان در سیره عقلا را نمیدانم؛ اما ایشان اعتقاد داشتند که روششناختی اصولی حوزه اجتماعیات، اگرچه قطعاً شباهتها و اشتراکاتی با باب عبادات دارد، اما تفاوتهای چشمگیری هم دارد. این روش و قواعد علم اصول در باب اجتماعیات و حوزه اجتماعی تدویننشده است و وقتی هنوز تدویننشده، قاعدتاً نمیتوانیم کتاب آموزشی بنویسیم که به این حوزه معطوف باشد.
اجتهاد: فعالیتهای اجتماعی سیاسی مرحوم چه بوده است؟
الهی: ایشان رئیس مجلس اعلای شیعیان لبنان بودند و به لحاظ وحدت جهان اسلام، این نگرش را داشتند که جزء منادیان وحدت جهان اسلام و همگرایی و تقریب بین مذاهب بودند. بارها و بارها در کنفرانسهای وحدت اسلامی در ایران که تشکیل میشد. شرکت میکردند؛ و یک کار بسیار جالبتوجه هم که ایشان انجام دادند، نسبت به بحث قمهزنی بود که ایشان روشنگریهایی داشتند و قمهزنی را خرافات میدانستند و تلاش کردند به جای قمهزنی که طرفداران آن عنوان میکنند که نوعی اظهار ارادت به امام حسین علیهالسلام است، اهدای خون در روز عاشورا را مطرح کنند. خودشان هم تلاش کردند که یک بانک خونی به یاد امام حسین علیهالسلام تأسیس شود.
به لحاظ اجتماعی و سیاسی بهشدت طرفدار روشنگری بودند. طرفدار این بودند که روحیه شهادتطلبی را در مبارزه با اسرائیل تقویت کنند. طرفدار ترویج فضیلتهای اخلاقی بودند. نسبت به انحراف و شبهات و بدعتها بسیار تلاش میکردند و بسیار دغدغه داشتند و تلاش میکردند که اهل منبر، عاری از خرافات و مطالبی باشد که نسبت به روشنگری تأثیری ندارد. ایشان بهشدت طرفدار انقلاب اسلامی بودند و در جنگ تحمیلی هم نسبت به حکومت بعث و نظام بعثی، مخالفتهایشان را ابزار میکردند و از جمهوری اسلامی ایران طرفداری میکردند و همینطور اینکه نسبت به تشکیل مقاومت اسلامی و حزبالله لبنان ایشان جزء حامیان و طرفداران بودند.