مدرس حوزه علمیه مشهد اظهار داشت: برای حل معضلات حدیث باید شناخت درستی از قضیه خارجیه و حقیقه داشته باشیم. ممکن است ظاهر حدیثی قضیه خارجیه باشد لیکن در واقع قضیه حقیقیه باشد.
به گزارش شبکه اجتهاد، حجتالاسلام والمسلمین مصطفی اسکندری، مدرس حوزه علمیه مشهد، عضو شورای علمی فقه و اجتهاد دفتر تبلیغات اسلامی در هجدهمین نشست تخصصی حلقه مطالعاتی حدیث شناسی مقارن با موضوع «شناخت ظرفیت جامعه هدف؛ پاشنه فهم سنت» که در مرکز تخصصی آخوندخراسانی برگزار شد، اظهار داشت: فهم صحیح پیامی که ادعای ماندگاری دارد به واسطهی چند نکته است: ۱٫ پیام آورنده ۲٫ پیام گیرنده ۳٫ شرایط انتقال پیام۴٫ شرایط القای پیام. در فضای صدور حدیث دو نکته متقابل وجود دارد که در پس ۱۴ قرن برای فهم حدیث مشکل ساز بوده است. از یک طرف حوزه مسئولیت حدیث پر دامنه است و ما را به مصطلح قضایای حقیقیه میرساند، و از طرف دیگر بستر وجود و ظهور و پیدایش احادیث، قضیه خارجیه است. حال چگونه از دل این احادیث قضایای حقیقیهای استخراج کنیم که برای همه افراد در همه زمانها باشد.
وی افزود: در واقع بحث روی این متمرکز است که آیا قضایای حقیقی با قضایای خارجیه قابل جمع هستند؟ و البته این سوال در زمان پیامبر(ص) نیز مطرح بوده است که آیا مسائل بیان شده توسط ایشان توسعه دارد یا تضییق دارد.
این استاد حوزه بیان کرد: پیدایش مسأله قضایای خارجیه و حقیقیه جدید است، اما فقها در گذشته از آن با عنوان دیگری تعبیر میکردهاند مانند این که در حدیث آمده بود” قضیه فی واقعه” و آن را قضیه خارجیه میدانستند و از آن برداشت عمومیت نمیکردند.
وی خاطرنشان کرد: حکم، با اینکه “قضیه فی الواقعه” است و مورد خاص و شخص خاص است ولی میتوان به قضایای حقیقیه برگرداند و عمومیت را فهمید. اصولیون در گزارههای شرعی مبحث قضایای حقیقیه و خارجی را در بحث تشریع و جعل احکام مطرح، و به سبب چنین طرح بحثی ما را به اشتباه انداخته اند. به این صورت که میگویند حدیث هم به نحوی حاکی از جعل است و این حدیث اگر گزارهی خارجیه باشد دیگر قابل جمع با حقیقیه نیست. حال آنکه بحث اصولیون اصلا ناظر به حدیث نیست بلکه ناظر به مقام ثبوت هست. و مسأله را این طور مطرح میکنند که در مقام جعل، موضوع چیست؟ آیا موضوع کل است و لو الان موجود نباشد و یا موضوع موجودین بالفعل است و لو این که در لسان دلیل به یک نحو خاص ذکر شده باشد.
اسکندری گفت: فقها در عرصه حدیث، قضایای خارجیه و حقیقیه را استنساخ کرده اند؛ گرچه حضور پر رنگ این مفهوم را باید پذیرفت، اما این نحو از استنساخ مناسب نمیباشد. به این معنا که این دو قضیه قابل جمع نمیباشد. احادیثی که در مقام تشریع حکم هستند در واقع حکایت از جعل میکنند. و در حل بعضی معضلات حدیثی باید دو پهلو بودن مقام اثبات و حکایت را بپذیریم تا بتوانیم از دل آن تشریع مستمر را به دست بیاوریم.
وی اذعان داشت: بحث قضایای خارجیه و حقیقیه در علم اصول مربوط به مقام جعل است و هیچ کسی از مقام اثبات و فعلیت بحث نکرده است و اگر بحثی باشد اشتباهی در آن رخ داده است. اشتباه به این شکل است که حل معضل فهم حدیث مبتنی بر این بحث است که این حدیث، قضیه حقیقی یا قضیه خارجیه است. بعد روی میآورند به یک طرف که فقط خارجیه است و یا فقط حقیقیه است؛ و اشکال اینجا پیش میآید که اگر قضیه خارجیه باشد دیگر نمیتواند حقیقیه باشد؛ دیگر قابل توسعه نیست. به اضافه این مسأله که در فهم قضیه حقیقیه و خارجیه در اصول اشتباه رخ داده است. اصل قضیه حقیقیه و خارجیه در منطق بحث میشود. تعریف محقق نائینی کاملا متفاوت از تعریف ملاهادی سبزواری است. اسکندری ادامه داد: از نظر ملاهادی سبزواری افراد قضیه حقیقیه باید در یک جایی موجود باشند تمام شاکله قضیه مربوط به خارج است نه ذهن. ولی مرحوم نائینی میگوید اصلا افراد قضیه حقیقه وجودی ندارند نه اینکه این میتوانسته وجودی داشته باشد والان موجود نشده باشد.
مدرس حوزه علمیه مشهد تصریح کرد: برای فهم درست حدیث باید به معنای ملاهادی سبزواری(منطقیون) در مورد قضیه حقیقیه و خارجیه بر گردیم و گرنه با تعریف محقق نائینی به مشکل برمی خوریم. حکم در ” قضیه فی واقعه” به جهت خاص بودنش قابل تعمیم نیست اما با توجه به نگاهی که ما ارائه میدهیم امکان تعمیم وجود دارد.
وی افزود: به عنوان مثال قضیه خارجیهای داریم” علیک بهذا الجالس” اصطلاحا خارجیه است ولی واضح است که حقیقیه در آن پنهان است. با ظواهر این گزاره در صدد بیان مهم بودن شخص هستند و این درحالی است که این شخص وصفی دارد که آن وصف مهم است.
اسکندری خاطرنشان ساخت: بسیاری از احادیث این گونه حل میشود که ظاهر حدیث خارجیه است ولی خارجیه نیست بلکه حقیقیه است و یک چشمه کار در تأویل، موعظههای ائمه و یا اذکار امام پیدا میشود. که آیا پیامی دارد و از روح دیگری حکایت میکند یا نه خاص است و هیچ نکتهای ندارد. با قضایای خارجیه و حقیقیه، تقیه کاملا تفسیر میشود. بستر تقیه بستر صدور قضیهی خارجیهای است که برای حقیقیه است.
وی در پایان سخنان خود نتیجه گرفت: در انتقال حدیث باید به ظرفیت افراد توجه شود. این ظرفیتها عبارت است از: ۱٫ ظرفیت ذهنی به معنای آستانه تحمل فرد از حیث روانی نه عملی. حدیث از یک زاویه خارجیه است چرا که به فرد خاصی گفته شده است. اما در آن یک مطلب کلی نهفته است. از تقابل و اجتماع دو قضیه خارجیه در کنار هم عنوان بدست میآید و عنوان یک قضیه حقیقیه است. به طور مثال پاسخهای امام به زراره و عمران متفاوت بوده است. بدلیل اینکه ظرفیت این دو فرد از حیث تحمل اجتماعی متفاوت بوده است. پاسخ اما به عمران به شکل قضیه خارجیه بوده است اما میتوان آن را به صورت قضیه حقیقیه تفسیر کرد. البته اگر بخواهیم قضیه خارجیه را بصورت قضیه حقیقه در نظر بگیریم باید ملاک و شاهدی داشته باشیم داشتن شاهد شرط است. ۲٫ ظرفیت علمی ۳٫ ظرفیت اجتماعی۴٫ ظرفیت دینی. معالم