شبکه اجتهاد: بیش از سهدهه است که جناب استاد سیدعلی شهرستانی در موضوعات مهمی چون فقه کلامى، عقاید، سیره و تاریخ اسلام، دفع شبهات، علوم قرآن و حدیث، قلم میزند و اخیراً مجموعه تألیفات ایشان در ۲۳ جلد توسط عتبه مقدسه عباسیه به طبع رسیده است. امامت پژوهی و دفاع کلامی از مبانی و مواضع فقهی شیعه مهمترین ویژگیِ ایشان، در قالب فقه کلامی است.
کتابشان (منع تدوین الحدیث) به هفت زبان ترجمه و حتی در مصر هم تجدید چاپ شده است؛ ترجمه انگلیسی اثر دیگرشان (جمع القرآن؛ نقد الوثائق و عرض الحقائق) در آستانه نشر است که قرار است دانشگاه مک گیل کانادا آن را منتشر کند.
با تألیفات جناب شهرستانی پیش از این با وضوء النبی، صلاه النبی، شهادت ثالثه و کتاب التسمیات که درباره نامگذاری فرزندان امامان به اسامی خلفاء است، پیش از این آشنا بودم، اما آنچه تازگی دارد پروژهای است که بهنوعی مبتکر آن (یا دستکم، واضع اصطلاحِ آن) بودند: «فقه کلامی».
نگاشتههای ایشان در این خصوص تاکنون به دوازده جلد رسیده است که تنها (المدخل الی الفقه الکلامی) آن منتشر شده است. البته وضوء النبی و دیگر بحثهای فقهی ایشان در دفاع از اختصاصات فقهیِ شیعه هم تحت همین عنوان میگنجد.
توضیح ایشان چنین است: صراط مستقیم یکی است، فرمود حقتعالی «وَأَنَّ هٰذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیماً فَاتَّبِعُوهُ وَلاَ تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبِیلِهِ ذٰلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» اعراف /۱۵۳، رسول خدا (ص) هم فرمود: «خذوا مناسککم عنّی» و «صلّوا کما رأیتمونی أصلّی». از سوی دیگر اختلاف آراء و تشتت اقوال را در صحابه و ائمه مذاهب مشاهده میکنیم. هرکدام به بخشی از سنت قطعیه دست یافتهاند. روشن است که ائمه مذاهب اربعه حتی به تمام احادیث صحیحهی مرویهی خودشان هم دسترسی نداشتهاند. مدعای من این است که ما باید از (فقه مقارَن) و (فقه الخلاف) گذر کنیم. با التفات به اینکه این دو با یکدیگر فرق دارند، یکی صرفاً در مقام مقارنه و مقایسهی آراء است و دیگری فراتر از آن به ارائه ادله و شواهد بهسودِ فتوای مورد نظرش میپردازد، این دو اگرچه در حدّ خود مفیدند، اما این تلاش کافی نیست و خدمت فراوانی به مذهب شیعه نمیکند.
فقه کلامی، اگرچه به مسائل خلافی توجه میکند، اما از منظری دیگر این کار را انجام میدهد. فقه خلاف و مقارن در پی تبیین خطا و صواب است، اما فقه کلامی در مقام تفکیک سنت از بدعت است. در این روش جدید برخی مسائل فقه اصغر (فقه مصطلح) رنگ و بوی فقه اکبر (کلام) به خود میگیرند. بماند اینکه فقه اصغر هم حجیتش را از فقه اکبر گرفته است، زیرا این علم کلام است که مبانی اجتهاد در فروع – کتاب و سنت- را مورد بحث قرار میدهد. با توجه به اینکه: اولاً مباحث فقهیِ صرف از طهارت تا دیات، وظیفه مکلف، موارد اختلافی بین فقها مدنظر ما نیست و با مباحث فقهیِ درون مذهبی هم کاری نداریم. مباحث ما کلامی است، اما در چهارچوب فقه؛ ثانیاً، مبانی کلامی اجتهاد هم مدنظر ما نیست – آنچه بالخصوص مدنظر ما در این مباحث است، مواردی است که مورد اتفاق بین مکتب اهلبیت (علیهمالسلام) و مکتب خلفاء و متسالم علیه بین آنهاست. اجمالاً روایات صحیحهای در مرویات مکتب خلفا وجود دارد که مورد تأیید ما هم است. ما فقط سنتی که مورد توافق است و بیّنالرشد است (مثل ارسال یدین در نماز و وجوب بسمله) را لحاظ میکنیم.
هدف ما این است که بهمقتضای حدیث ثقلین که کتاب و عترت را در کنار هم نهاده و «ما إِن أخذتم بهما لن تضلوا» و فرمایش امیرالمؤمنین که «لا تقَدّموهم فتهلکوا ولا تخلفوا عنهم فتفرّقوا، ولا تعلموهم فإنّهم اعلم منکم» از خلال مباحث فقهی به این نتیجه برسیم که مرجعیت علمی تنها از آنِ اهلبیت (علیهمالسلام) است و آنها تنها راه صحیحِ تمسک به کتاب الله و سنت قطعیه هستند.
توجه داشته باشیم کلمه (سنتی) در حدیث ثقلین «کتاب الله و سنتی» ساخته و پرداخته متأخر است و اصالتی ندارد. چیزی شبیه اصطلاح (الخلیج العربی) که از زمان جمال عبدالناصر مطرح شد. عبارت مالک در الموطأ هم دچار تصحیف شده است. البانی هم میگوید کسی که چنین بگوید به تعبیر اهلفن: لا علم له بصناعه الحدیث. البته میگوید اگرچه (عترتی) است، ولی مقصود از عترت، نساء اهلالبیت (علیهمالسلام) است!
خدا ایشان را محفوظ بدارد و بر توفیقاتشان بیفزاید.