قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / یادداشت فقهی و اصولی / آداب المتغیّرین! / مصطفی دُرّی
لویاتانِ «رونق تولید»!/ مصطفی دُرّی

اختصاصی؛

آداب المتغیّرین! / مصطفی دُرّی

شبکه اجتهاد: تغییر چه در ساختار دانش اصول باشد، چه در متون آموزشی و چه در ساختار سیاسی و اجتماعی، آدابی دارد. بی‌رعایت این آداب، یا تغییر محقّق نمی‌شود و یا ابتر می‌ماند.

۱- برای تغییر باید تلاش کرد. آن‌که می‌خواهد ساختار اصول را تغییر دهد، باید فکر کند و فکر کند، طرح بدهد و بیندیشد، بنویسد و به انتظار نقد بنشیند. خیالِ تغییر متون و ساختاری چنین کهن، بی‌تلاش و تعمّل، بی‌دقّت و تأمّل، آن‌قدر خام است که آرزوی پخته شدنش به خواب می‌ماند. برای تغییر ساختاری که چند قرن، تُرک‌تازی کرده و عِدّه و عُدّه‌اش سر به آسمان می‌ساید، تلاش یک‌دو روز و یک‌دو سال، کفایت نمی‌کند؛ گاو نر می‌خواهد و مرد کهن!

۲- ناامیدی دشمنِ نتیجه است. آن‌که امیدش را از دست دهد و خسته شود و سرد گردد، بزرگ‌ترین خدمت را به حامیان وضع موجود کرده است. امید را نباید از دست داد، به یک دلیل: چون هیچ فایده‌ای ندارد! امیدواری امّا ممکن است به فایده‌ای برسد. به همین سادگی. نقل است که بزرگی، وقتی در نجف، خبر قیام ۱۵ خرداد امام و مردم ایران را شنیده بود، به شاگردش، به خنده، از نادانی ایرانیان سخن گفته بود. به باور او، این انقلاب به هیچ‌جا نمی‌رسید، همان‌طور که مشروطه و مصدّق به جائی نرسیدند. تفاوت آن بزرگ با امام، نه در اجتهاد بود و نه در حواشی عروه، که او جهاد ابتدائی را واجب می‌دانست و امام را این گمان نبود. تفاوت امام با او در یک چیز بود: او امید نداشت و امام امیدوار بود. امید امام هم البتّه شاید نافرجام می‌ماند، امّا حداقل یک فایده داشت: «شاید» به ثمر می‌رسید. اتّفاقا این امید به ثمر رسید و رؤیای آخوند و نائینی تعبیر شد، امّا اگر به ثمر هم نمی‌رسید، ما باز هم امام را به بزرگی یاد می‌کردیم؛ مردی که تلاش کرد و امید داشت و ناکام از دنیا رفت، امّا ایستاده رفت!

۳- برای تغییر باید ادب به خرج داد و حرمت نگه داشت، که گفته‌اند: حرمت امامزاده با متولّی است. تغییرِ بی ادبانه، یا بی نتیجه است و یا کوتاه و ابتر. شاید اگر فدائیان اسلام، حرمت مرجعیّت را بیشتر نگه می‌داشتند، انقلاب ما نیز زودتر به ثمر می‌رسید. شاید حتّی تیرباران هم نمی‌شدند و کسی شفاعتشان می کرد، از همان ها که بزرگ بودند و حرمت داشتند. ولی نگه نداشتند. امام امّا نگه داشت و به ثمر رساند. می‌دانست که افتادن این پرده، همه را با خود می‌برد: چه مخالف تغییر باشی و چه موافق. او ادب کرد و حرمت نگه داشت و بی ادبی را بر هیچ‌کس برنتافت. آخر سر هم تغییر را به انجام رساند.

تغییر ساختار و متن آموزشی نیز همین‌گونه است. اگر حرمت بزرگ و مرجعی بشکند، شاید تغییر صورت بگیرد، امّا در حوزه‌ای رخ می‌دهد که نه کسی را احترامی است و نه مردم را دیگر به آن، اعتنائی. گوئی بر شاخه درخت نشسته و بریده ایمش. آن وقت می‌فهمیم که حرمت ما هم وامدارِ همان بزرگی بود که به سخره‌اش گرفته بودیم. عزادار می‌شویم که بیش از آن‌که ساختار و متنی را تغییر داده باشیم، خود تغییر کرده‌ایم؛ آرام آرام، هتّاک و بی ادب و حرمت‌شکن شده‌ایم و خود نفهمیده‌ایم. شجاعتمان بوی نادانی می‌دهد و دلسوزیمان طعم غرور دارد. بدی اش همین است. آرام آرام می‌شویم آن‌که نبودیم و می‌شود آنچه نباید بشود. می‌گوئیم: کاش کمی تندتر تغییر می‌کردیم و می‌فهمیدیم و جلوی خودمان را می‌گرفتیم، امّا بدی اش همین است.آرام آرام می‌شویم آن‌که نبودیم و می‌شود آنچه نباید بشود.

۴- برای تغییر باید صبور بود. تغییر تند و یکباره، به جان‌ها نمی‌نشیند و عقل‌ها را خاضع نمی‌کند. تصدیق همگان آن‌قدر مهم است که باید خدا خدا کرد که تغییر به سرعت صورت نگیرد! باید آرام باشد تا همگان همراه شوند. باید آن‌قدر گفت و نوشت و طرح داد و صبر کرد که ساختار معیوب فعلی، برای حلّ مسائل امروز و آینده، چنان لنگ بزند که همگان آرزوی تغییرش را بکنند. آن وقت، بی تفاوت‌ها موافق می‌شوند و مخالف‌ها لااقل بی تفاوت. تغییر سریع و ناگهانی امّا بیشتر به کودتا می‌ماند تا ترمیم. همگان که همراه نباشند، اگر هم تغییری صورت پذیرد، صوری است، دلی نیست. دلی هم که باشد، از دلِ چرک است نه دلِ خوش. پذیرش همگان ولی نجف و قم را به تکاپو می‌نشاند که تغییر را به سرانجام برسانند. نپذیرفتنشان امّا عزمشان را جزم می‌کند تا مانع گردند.

۵- تغییر را باید خدا به سرانجام برساند. باید بخواهد که انجام شود. باید این را اوّل می‌گفتیم، امّا برای او که هم اوّل است و هم آخر، این پس و پیش تفاوتی نمی‌کند. شاید در پایان گفتنش بهتر نمایان کند که «حرف آخر» این است. باید او بخواهد که کاری انجام شود. کم نبودند کسانی که سودای مرجعیّت داشتند امّا آنهائی بدان دست یافتند که هیچ تلاشی برایش نکردند. فقط خدا خواست که مرجع شوند. نویسندگان کتب اصولی و فقهی کم نبوده‌اند، امّا رسائل و کفایه‌ای متن درسی می‌شود که نویسندگانش، از شهرت، به هراس بودند. باید تلاش کرد و سخن گفت و نوشت، امّا بی سودای شهرت و ریاست، آن‌چنان که بروجردی و اصفهانی و خمینی بودند. باید از او خواست که تغییر را فرجام دهد. باید از او خواست که تلاش ما را قبول کند، حتّی اگر صلاحش در تغییر نباشد. باید از او خواست که تلاش ما را مانع شود اگر صلاحش در آن نیست، ولی قبول کند؛ که ما صلاح را در آن دیده بودیم.

————————————————————————————————–

کلام در آداب تغییر دادن ساختار دانش اصول و بالتبع، متون درسی است. لذا می‌باید از لفظ «مغیّرین» استفاده می‌شد، لکن به جهت جناس با کتاب «آداب المتعلّمین»، این‌گونه نوشته شد. اگرچه هر تغییر دادنی، تغییر یافتنی را نیز در پسِ خود دارد.

یک دیدگاه

  1. هر تغییری ابتدا ممانعت و مخالفت و بلکه تصدیع و تکفیر همگانی را در پی دارد اما اگر با حوصله و آرام آرام انجام شود همان «همگان» مخالف هم موافق و بلکه مطیع و دلسپرده میشوند و بهره اش را می برند اگر به فکر تغییر هستید باید شتاب کنید و اگر به فکر تغییر شوندگان هستید پس آهسته و آرام تا همه برسند . و البته پیداست که سالها بحث از لزوم تغییر و تحول اکنون فضای حوزه را اگر چه به یقین نرسانده اما به فکر فرو برده است . پیروز باشید و پایدار.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics