قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / از تاکید بر نگاه منظومه‌‌‌‌ای به اندیشه‌‌‌های علامه طباطبایی تا نگاه علامه به قراردادهای بین المللی
از تاکید بر نگاه منظومه‌‌‌‌ای به اندیشه‌‌‌های علامه طباطبایی تا نگاه علامه به قراردادهای بین المللی

عدالت در منظر علامه طباطبایی بررسی شد؛

از تاکید بر نگاه منظومه‌‌‌‌ای به اندیشه‌‌‌های علامه طباطبایی تا نگاه علامه به قراردادهای بین المللی

نشست علمی تحلیل و بررسی نظریه عدالت علامه طباطبایی از سلسله نشست‌‌‌های تخصصی عدالت در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم با حضور و سخنرانیی حجج‌اسلام والمسلمین احمد واعظی، محمد سروش محلاتی و احمدرضا یزدانی مقدم برگزار شد.

به گزارش شبکه اجتهاد، در ابتدای آغازین، سید علی‌اکبر‌‌‌ هاشمی دبیر علمی نشست اظهار کرد: عدالت یکی از کهن ترین مفاهیم شناخته شده نزد بشر است چون بشر بیش از هرچیز موجود مادی و حسابگر است و به این دلیل خیلی زود با مفهوم عدالت آشنا شد و به دنبال آن رفت.

او با بیان اینکه همه مکاتب و ادیان از آغاز به بحث عدالت اهتمام ویژه‌‌‌‌ای داشتند، گفت: از کهن ترین نوشته‌‌‌های برجامانده از بشریت همین بحث عدالت است که‌‌ می‌توان به کتاب جمهوری افلاطون در این زمینه اشاره کرد ضمن اینکه قرآن کریم هم به این مساله اشارات و تاکیدات فراوانی دارد.

دبیر علمی نشست، از مرحوم علامه طباطبایی به عنوان شاخص ترین افرادی یاد کرد که به مساله عدالت پرداخته است و گفت: ایشان در تفسیر المیزان به مناسبتهای مختلف به این مساله اشاره کرده است، نوع پرداختن علامه به این بحث از سویی با نوآوری‌‌‌هایی و از سوی دیگر با نقدهایی همراه بوده است.

او به طرح سئوالاتی در این زمینه پرداخت و گفت: با توجه به اینکه علامه به تفصیل و با عنوان مشخص به مساله عدالت نپرداخته شاید یک پرسش اساسی این باشد که آیا‌‌ می‌توان علامه را صاحب نظریه عدالت دانست یا خیر؟ نظریه عدالت علامه چه مبانی و مقدماتی دارد و چه مسیری را طی‌‌ می‌کند؟ نظریه ایشان چه لوازم و نتایجی دارد؟

هاشمی با بیان اینکه نقدهایی که علیه نظریه عدالت علامه طباطبایی مطرح شده، وارد بوده و به بخشی از آنها یا همه آنها به نحو موجهی‌‌ می‌توان پاسخ داد.

او، نظریه استخدام و طبیعت بشر، ارزش عدالت و اخلاق و تفسیر علامه از مدنیت بالطبع بشر را از جمله مواردی دانست که از سوی برخی به آن نقدهایی وارد شده است.

تاکید بر نگاه منظومه‌‌‌‌ای به اندیشه‌‌‌های علامه طباطبایی

حجت‌الاسلام والمسلمین احمد واعظی در این نشست علمی گفت: در بزرگی علامه طباطبایی همین بس که بعد از گذشت ۴۰ سال از وفات ایشان، هنوز هم مستغنی از سفره علمی ایشان نیستیم و همه از زحمات علمی این مرد بزرگ بهره مند هستیم و امیدواریم که حوزه‌‌‌های علمیه در زمینه‌‌‌هایی که آن مرحوم زحمت علمی کشیده اند، گامهای موثرتری به جلو بردارند.

او به بیان ادراکات اعتباری از نظر علامه طباطبایی پرداخت و تصریح کرد: بحث‌‌‌هایی که علامه طباطبایی کردند ابعاد مختلفی دارد که ادراکات اعتباری از قبیل حسن و قبح، باید و نباید، استخدام، ضرورت تشکیل جامعه و اعتباری بودن عدالت بر حسب استخدام از جمله آنهاست.

رئیس دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم تصریح کرد: برخی بزرگان به مباحثی که علامه طباطبایی مطرح کردند خدشه کرده یا پیامدهای منفی را بر این نظر مترتب دانستند که این گونه نگاه به گزاره‌‌‌های مربوط به عدالت، حسن و قبح و باید و نباید سبب سست شدن پایه‌‌‌های اخلاق‌‌ می‌شود.

او افزود: چون بحث علامه راجع به مطلق عقل عملی است، اساس تمام گزاره‌‌‌های ارزشی و اخلاقی و گزاره‌‌‌هایی که محمول آنها باید و نباید و حسن و قبح است، روی اعتباریات‌‌ می‌آید و ریشه اعتباریات  به قوه فعاله غضبیه، شهویه و فکریه بر‌‌ می‌گردد لذا برای اینکه این قوا کار خود را انجام بدهند به دستگاه ادراکی انسان فشار آورده و دستگاه ادراکی انسان، گزاره‌‌‌های اعتباری و معلومات عملی را جعل‌‌ می‌کند تا این قوای فعاله به خواسته خود برسند و بدن و جسم ما برای تامین نیازها به حرکت در بیاید.

واعظی با بیان اینکه اساسا سوء تفاهماتی راجع به نظر علامه طباطبایی وجود دارد، عنوان کرد: تقریری که علامه از ادراکات اعتباری کرده است، تعمیم آن به همه اخلاق و گزاره‌‌‌های اخلاقی و ارزشی، تعمیم نارواست و کسانی که علامه را اینگونه نقد کردند، توجه به دیگر مباحث علامه نکردند یعنی منظومه آورده‌‌‌های فکری علامه را باهم ندیدند.

او در ادامه بیان داشت: علامه طباطبایی برای انسان سطوحی قائل است که نازلترین سطح را انسان طبعی‌‌ می‌داند یعنی انسانی که متحرک به غرائز خود است و طبع و غرائز بر او مستولی است؛ علامه معتقد است همین نازلترین سطح انسان هم به ارزشمندبودن عدالت‌‌ می‌رسد یعنی انسان طبعی هم لزوم و ارزشمندی عدالت را تصدیق‌‌ می‌کند.

رئیس دفتر تبلیغات اسلامی تصریح کرد: علامه در جایی‌‌ می‌گوید که انسان بطبعه الاولی عدالت را‌‌ نمی‌خواهد و اینجا با برخی دیدگاه‌‌‌هایی که انسان را مدنی بالطبع‌‌ می‌داند، فاصله‌‌ می‌گیرد به این معنا که ایشان معتقد است انسان به میل طبیعی و به شکل غریزی، عدالت را تصدیق‌‌ نمی‌کند بلکه چون طبعش استخدام گر است، رو به سمت اجتماع‌‌ می‌کند و با شعور اجتماعی به عدالت‌‌ می‌رسد.

او افزود: علامه‌‌ می‌گوید که انسان طبعی بشعوره الاجتماعی و بر اساس استخدامگری خود به اعتبار اجتماع و ادراک‌‌ می‌رسد و بایسته بودن عدالت را تصدیق‌‌ می‌کند اما این همه ماجرا نیست بلکه وقتی به بحث‌‌‌های دیگر مرحوم علامه مراجعه‌‌ می‌کنیم‌‌ می‌بینیم یکسری افق‌‌‌های دیگری هم در کلام ایشان است که باید مورد توجه قرار دهیم مثلا در جاهای مختلفی مانند جلدهای ۵، ۷ و ۲۰ المیزان، انسان را ملهم به فطرت اخلاقی‌‌ می‌داند البته همانجا اشاره‌‌ می‌کند انسان چون ندای اخلاقی فطری دارد لزوما هم به این ندا عمل‌‌ می‌کند و خود پاسخ‌‌ می‌دهد تا وقتی عقل او فاسد نشده باشد به این ندای فطرت عمل‌‌ می‌کند لذا این سخنان علامه یک پایه روی فطرت انسان قرار‌‌ می‌دهد همان چیزی که ‌‌آیت‌الله مطهری در نقد علامه از میل طبیعی به عدالت و اخلاقیات بحث‌‌ می‌کند درحالیکه این مورد غفلت علامه نبوده و ایشان هم از این موارد صحبت کرده است منتها وقتی در مقاله ادراکات اعتباری، حسن و قبح و بایسته بودن اجتماع و عدالت را بحث‌‌ می‌کند در سطح انسان طبعی بحث‌‌ می‌کند.

واعظی با اشاره به بحث علامه طباطبایی در جلد اول المیزان با عنوان اخلاق گفت: ایشان سه مسلک اخلاقی را طرح‌‌ می‌کند، اول انسانی که غایتش ثنای افراد است یعنی به گزاره‌‌‌های اخلاقی میل‌‌ می‌کند و اخلاقی زیستن را عملا و نظرا تصدیق‌‌ می‌کند و افراط و تفریط را تقبیح‌‌ می‌کند و در عمل هم به اخلاقیات ملتزم‌‌ می‌شود به غایت اینکه جامعه او را مدح کند.

او ادامه داد: پای اخلاق در این مسلک روی حقایق بند نیست یعنی دستگاه ادراکی شخص در حکمت عملی خود به گزاره‌‌‌ها و بایسته‌‌‌های اخلاقی‌‌ می‌رسد اما پشتوانه اش ثنا و مدح‌‌‌های جامعه است.

رئیس دفتر تبلیغات اسلامی، به دومین مسلک اخلاقی در نظر علامه اشاره کرد و گفت: بشری که به این مستوای عقلی رسیده،درک‌‌ می‌کند رذائل و فضائلی وجود دارد که با حقیقت سعادت و کمال انسان به عنوان مرکب، واقف‌‌ می‌شود که پاره‌‌‌‌ای امور و افعال مایه شقاوت و بدبختی او و پاره‌‌‌‌ای امور و افعال حقیقتا باعث کمال او‌‌ می‌شود، اینجاست که چون این حقیت را درک‌‌ می‌کند به بایستنی بودن برخی افعال و تقبیح برخی افعال دیگر اذعان‌‌ می‌کند و اینجاست که اخلاق وجه فلسفی و حقیقی پیدا‌‌ می‌کند.

او تصریح کرد: علامه براساس مسلک دوم و بحثی که راجع به مطلق بودن قضایای اخلاقی و عدم نسبی بودن قضایای اخلاقی‌‌ می‌کند، حسن و قبح را به ملائمت و سازگاری افعال  با کمال و سعادت بشر تعریف‌‌ می‌کند یعنی حسن و قبح و قضایای اخلاقی انتزاعی‌‌ می‌شود نه اعتباری.

واعظی ابراز کرد: علامه طباطبایی دررابطه با حکمت عملی و گزاره‌‌‌های مربوط به حسن و قبح و باید و نباید در سطوح و لایه‌‌‌های مختلفی بحث‌‌ می‌کند اینکه ما بحث علامه را در یک لایه و سطح انسان طبعی بشعوره الاجتماعی برداریم و بقیه مباحث علامه را در جاهای دیگر نادیده بگیریم صحیح نیست.

او ادامه داد: همه بحثهایی که مرحوم علامه طباطبایی راجع به اعتباریات دارند تحت عنوان حکمت عملی یا عقل عملی طبقه بندی‌‌ می‌شود. اما آیا تفاوتهایی که مرحوم علامه بین حکمت نظری و حکمت عملی قائل است آیا باید بحث ارزشمندی گزاره‌‌‌های حکمت عملی است یا باید دقت‌‌‌های خاصی داشته باشیم؟

رئیس دفتر تبلیغات اسلامی تصریح کرد: ممکن است ما به خطا تصور کنیم چون گزاره‌‌‌های حکمت عملی جنبه حکایی و اخباری عن الواقع ندارد بنابراین ارزشمند و جزو حقایق عالم حساب‌‌ نمی‌شود اما اینجا بحث مهمی در رئالیسم اخلاقی وجود دارد که آیا واقعی بودن گزاره‌‌‌های اخلاقی و حق بودن آنها مساوی با مابه ازاء عینی و خارجی داشتن است یا در حوزه اخلاق و گزاره‌‌‌های ارزشی درست است واقع به معنای خارج و نفس الامر عینی نداریم اما برای گزاره‌‌‌های اخلاقی واقع وجود دارد؟ بخشی از بحث‌‌‌های علامه طباطبایی راجع به گزاره‌‌‌های اخلاقی، گزاره‌‌‌هایی است که واقع دارند.

او تصریح کرد: شواهدی دارم که علامه طباطبایی پای حقایق را روی حکمت عملی‌‌ می‌آورد که باید آنجا را بپرورانیم و برجسته کنیم تا نظریه ایشان راجع به حکمت عملی را در بیاوریم.

لزوم توجه به نظریات اشاعره پیرامون عدالت

حجت‌الاسلام والمسلمین محمد سروش محلاتی نیز در سخنانی اظهار داشت: ما مبنای عدالت را در سه جا‌‌ می‌توانیم جستجو کنیم؛ یکی در ذات بشر که آیا انسان موجود عدالت خواه است یا خیر؟ دوم عدالت به اقتضای نظام هستی است یعنی عدالت در مجموعه آفرینش چه جایگاهی دارد؟ نگاه سوم عدالت با نگاه به مبدا هستی است که تا مساله در مبدا به پاسخ روشنی نرسد، پاسخ به مسائل دیگر برای ما کارساز نخواهد بود و به نتیجه‌‌‌‌ای نخواهیم رسید.

او با اشاره به نزاع معتدله و اشاعره پیرامون عدالت افزود: آنها مساله را در ارتباط با خداوند مطرح کردند؛ سخنان اشاعره و ابوالحسن اشعری کمتر مورد توجه از ناحیه ما که عدلیه هستیم قرار‌‌ می‌گیرد و به سرعت مورد نقد و رد قرار‌‌ می‌گیرد درحالیکه اشاعره مطلب قابل توجهی در زمینه عدالت دارند که برای تحلیل نظریه علامه طباطبایی توجه به آن لازم است چون علامه در فضای مباحثات و مجادلات کلامی، نظریات خود را بیان کرده است.

سروش محلاتی ادامه داد: ابوالحسن اشعری دو استدلال دارد که براساس آن‌‌ می‌گوید توقع عدالت از خداوند نباید داشت؛ استدلال اول او این است که‌‌ می‌گوید ما نسبت به حق تعالی مملوک هستیم و او مالک مطلق است و این مالکیت او با دیگران تفاوت‌‌‌هایی دارد از جمله اینکه مالکیت خداوند مطلق است اما مالکیت موجودات محدود است، او به اقتضای این مالکیت مطلق هرگونه که بخواهد‌‌ می‌تواند با مخلوق خود رفتار کند و هرگز ظلمی هم اتفاق‌‌ نمی‌افتد.

او با بیان اینکه براساس نظر اشاعره، ظلم تصرف کردن حق دیگری است، بیان داشت: ابوالحسن اشعری در استدلال دوم خود‌‌ می‌گوید که چه کسی‌‌ می‌تواند برای خداوند حد و مرز مشخص کند و امر و نهی کند؟ خداوند از فرمان و امر و نهی همه موجودات فراتر است و ما‌‌ نمی‌توانیم امر و فرمانی نسبت به او داشته باشیم، بر این اساس نتیجه‌‌ می‌گیرد اگر خداوند کودکان خردسال و یا صالحان را به جهنم ببرد کار قبیحی نکرده و ظلم نیست.

این استاد حوزه با اشاره به آیه لا یسال اما یفعل گفت: اشاعره این آیه را به همین معنا‌‌ می‌گیرند و مبنا و پشتوانه آن را همین مالکیت مطلق تلقی‌‌ می‌کنند.

او بیان داشت: علامه طباطبایی در این فضای مالکیت مطلق خداوند، هردو استدلال را قبول دارد و‌‌ می‌گوید: اگر خداوند انسان مجرمی را ثواب و پاداش دهد و کسی که مرتکب کار ثوابی شده است را به جهنم ببرد، هیچ مانعی برای او وجود ندارد اما ما اطمینان داریم که خداوند چنین کاری را‌‌ نمی‌کند.

سروش محلاتی تصریح کرد: در مرحله اول نزاع میان اشاعره و معتزله، علامه طباطبایی جانب اشاعره را‌‌ می‌گیرد ولی بحث مرحله دومی هم پیدا‌‌ می‌کند که در آنجا نتایج متفاوت‌‌ می‌شود.

او به بیان ارتباط عدالت در نگاه علامه طباطبایی با مبدا هستی پرداخت و گفت: علامه طباطبایی معتقد است با توجه به مالکیت مطلق حق تعالی، اصلا در قلمرو افعال الهی خوب یا بد بودن کار خداوند مطرح نیست و نباید باشد.

استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: علامه طباطبایی همانطوری که تصرفات تکوینی خداوند را مرزبندی‌‌ نمی‌کند و هیچ کاری را در دایره اراده تکوینی خداوند ممنوع‌‌ نمی‌شمارد در دایره تصرفات تشریعی هم اینگونه است و خداوند هر دستوری که داشته باشد، حق اوست چون ما در قلمرو ملک او قرار داریم و او‌‌ می‌تواند هم تصرف تکوینی و هم تصرف تشریعی کند.

او به بخش دوم بحث علامه طباطبایی در رابطه با عدالت خداوند اشاره کرد و گفت: خداوند مانند روشی که عقلا در زندگی خود دارند و اموری را قبیح‌‌ می‌شمارند، خداوند نیز قبیح‌‌ می‌شمارد و اموری که پسندیده‌‌ می‌شمارند را خداوند این امور را پسندیده‌‌ می‌شمارد و شریعت خود را بر مبنای حسن و قبحی که نزد علما وجود دارد، قرار‌‌ می‌دهد درواقع اینجا حسن و قبح جنبه عرضی پیدا‌‌ می‌کند.

سروش محلاتی عنوان داشت: علامه طباطبایی برای بحث عدالت حسن و قبح، بیشتر از رویه و اعتباری که بین عقلا هست، نیست بلکه همان چیزی است که عقلا فهمیدند و مبنای زندگی خود قرار دادند و شرع هم همین را تائید کرده است.

او ادامه داد: ایشان در بحث دیگری‌‌ می‌گوید که پایه و اساس احکام عقلایی عرفی با احکام شرعی مشترک‌‌ می‌شود و حسن و قبح از آن چیزی که عقلا پذیرفتند، آغاز‌‌ می‌شود.

این استاد حوزه با اشاره به آیه لا یسال ان ما یفعل گفت: علامه طباطبایی در تفسیر المیزان با معتزله که این آیه را مقیّد به حکمت‌‌ می‌کند، مخالفت کرده و‌‌ می‌گوید در اینجا حکمت را باید کنار گذاشت و لذا آنجا عقل و احکام عقلی را منکر‌‌ می‌شود و عقل محدودیتی برای فعل الهی به وجود‌‌ نمی‌آورد اما در مرحله تشریع، خداوند شریعت را با زبان ما و بنائات در بین عقلا تنزل‌‌ می‌دهد و اینجا خط کشی‌‌‌های بین رفتار مختلف دیده‌‌ می‌شود.

او ادامه داد: در جلد هفتم المیزان، مرحوم علامه فصل مستقلی دارند که بحث حسن و قبح را آنجا مطرح کرده و دیدگاه متکلمین را مورد اشاره قرار‌‌ می‌دهد و‌‌ می‌گوید در رابطه با انسان، یک اصل حقیقی وجود دارد و آن اینکه برای رسیدن به کمال باید از قوه و استعداد خود استفاده کند و این واقعیتی است اما رسیدن به کمال اقتضائات خاصی دارد که حسن و قبح اینجا خود را نشان‌‌ می‌دهد.

سروش محلاتی اضافه کرد: خداوند همین قالب بندی‌‌‌هایی که ما انسان‌‌‌ها در زندگی داریم را تائید کرده است و دین و شریعت خود را در قالب سنتهای اجتماعی که عقلا دارند، قرار داده است لذا علامه معتقد است آن حقیقت‌‌‌ها فراتر از این قالبهاست اما وقتی حقیقت تنزل پیدا‌‌ می‌کند در قالب همین دانسته‌‌‌ها و گزاره‌‌‌های اجتماعی برای انسان‌‌‌ها ارائه‌‌ می‌شود.

نظر علامه طباطبایی پیرامون پایبندی به قراردادهای بین المللی

در پایان این نشست، حجت الاسلام والمسلمین دکتر احمدرضا یزدانی مقدم به بحث عدالت اجتماعی از منظر علامه طباطبایی اشاره کرد و ابراز داشت: علامه طباطبایی در مقاله ادراکات اعتباری هم معتقد به دو نوع حسن و قبح است؛ یکی حسن و قبح فعل فی نفسه و دیگری حسن و قبح فعل در مقام صدور از فاعل که این قسم اخیر در ردیف اعتباریات قرار داده است.

او در مورد تعریف عدالت از نظر علامه طباطبایی عنوان داشت: از نظر ایشان، حقیقت عدالت این است که مساوات و موازنه را در همه امور رعایت کنیم و به هر امری، سهم خود را اعطا کنیم که در موقع خود در جایگاه خود قرار گیرد همینطور عدل را به انصاف هم تعریف‌‌ می‌کنند.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با اشاره به تعاریف متعدد عدالت در نظر علامه طباطبایی گفت: علامه طباطبایی در تعریفی، عدل را قرار دادن هرچیزی در جای خود تعریف‌‌ می‌کند و گاهی وفای به قراردادها را عدالت‌‌ می‌داند و گاهی تساوی در برابر قانون را به عنوان عدالت اجتماعی تعریف‌‌ می‌کند.

او ادامه داد: عدالت در میان مردم به این معناست که هرکس از منظر عقل، شرع و عرف در جایگاه شایسته خود قرار گیرد بنابراین ایشان برای عدل اجتماعی سه معیار عقل، شرع و عرف را معرفی کرده است اما در باب تعریف عدالت اجتماعی اینکه هرکسی را در جایگاه خود قرار دهیم ناظر به عدالت افراد است و از آن جهت که حکومت متکفل امر اجتماعی است، وظیفه دارد که عدالت اجتماعی را برقرار کند.

یزدانی مقدم تصریح کرد: علامه بحثی با عنوان فلسفه اجتماعی دارد که در آنجا‌‌ می‌گوید انسان موجودی اجتماعی است؛ وقتی‌‌ می‌گوئیم انسان موجودی اجتماعی است سابقه طولانی در فلسفه سیاسی و اندیشه سیاسی دارد و اندیشمندان گوناگونی از اجتماعی بودن انسان سخن گفتند و معانی گوناگونی را اراده کردند.

او عدالت به معنای فوق را با حسن از نظر مصادق خارجی یکسان دانست و ابراز داشت: حسن یعنی هرچیزی در جای خودش قرار گیرد که با قرار گرفتن در جای خودش، آن زیبایی و تعادل در امر خارجی پیدا شود، عدالت هم همین است که هرکسی در جای خود قرار گیرد که هماهنگی پیدا شود و آن انتظار از زندگی اجتماعی تحقق پیدا کند بنابراین تعریف عدالت مطابق حسن است.

این پژوهشگر حوزوی با بیان اینکه حسن و قبح، عدالت و احکام اجتماعی همه حجت مشترک اجتماعی هستند، گفت: افراد یا حکومت‌‌ می‌توانند به اینها استناد کنند که آیا عدالت رعایت‌‌ می‌شود یا نه؟ اگر عدالت اجتماعی در جامعه‌‌‌‌ای نباشد، آن وقت حجت مشترک اجتماعی از بین‌‌ می‌رود.

او اضافه کرد: اگر عدالت را به معنای اعطاء کل ذی حق حقه بگیریم‌‌ می‌توان سه حقوق ناشی از چگونگی سازمان خلقت انسان، حقوق ناشی از چگونگی ورود به زندگی اجتماعی و حقوق ناشی از قرارداد را برمعنای این تعریف برشمرد.

یزدانی مقدم به نظر علامه طباطبایی در خصوص قراردادهای بین المللی اشاره کرد و گفت: علامه در خصوص قراردادهای بین المللی بیان‌‌ می‌کند که باید به این قراردادها پایبند باشیم و اگر قدرتی، قراردادهای بین المللی را زیرپا گذاشت، او به سمت زورگویی و استثمار و ستم رفته است گرچه امروزه یک چنین کارهایی انجام‌‌ می‌شود و اینها مذموم است.

دبیر انجمن علوم سیاسی حوزه علمیه قم گفت: علامه معتقد است انسان موجودی اجتماعی است که منافع جامعه را منافع خود قلمداد‌‌ می‌کند و لذا برای اداره اجتماع از همه امکانات خود استفاده‌‌ می‌کند که این همان تفکر اجتماعی است. شاید بتوانیم دخالت تفکر اجتماعی در تشخیص مصادیق عدالت را به گفت وگوی اجتماعی افلاطون تشبیه کنیم.شفقنا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics