قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / پوشش و حجاب / الزام بر حجاب منافاتی با آزادی بشر ندارد
محمد حسن حائری: الزام بر حجاب، منافاتی با آزادی بشر ندارد

الزام بر حجاب منافاتی با آزادی بشر ندارد

حائری: الزام بر حجاب، منافاتی با آزادی بشر ندارد حجت­‌الإسلام دکتر محمد حسن حائری یزدی، تحقیقات ارزشمندی را در مقوله حجاب به انجام رسانده­ است. تألیف حدود ده کتاب و بیش از پنجاه مقاله­‌ی علمی، ما را بر آن داشت تا موضوع اجباری بودن حجاب در اماکن عمومی را با ایشان در میان بگذاریم. عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد، در طول گفت­‌وگو تأکید داشت که حکم حجاب از احکام تأسیس و ابداعی اسلام نیست، بلکه از احکام امضایی است، چرا که هیچ جامعه‌ای را در دنیا سراغ نداریم که انسان را بدون پوشش تحمل کند. استادتمام دانشگاه فردوسی مشهد، از مدافعان سرسخت اجباری بودن حجاب در اماکن عمومی است.

با توجه به عدم وجوب حجاب بر کنیزان و اهل کتاب، آیا می­توان به این نتیجه رسید که ملاک وجوب حجاب بر زنان مسلمان و آزاد، به دلیل احترام به آنان است نه صرف عفاف؟

حکم حجاب، یعنی اصل پوشش، با قطع نظر از چگونگی و حدود آن، از احکام تأسیسی و ابداعی اسلام نیست، بلکه از احکام امضایی است، یعنی هیچ جمعی از جوامع عقلای جهان را در گذشته و حال سراغ نداریم که انسان را بدون پوشش تحمل کند و هیچ حد و مرزی را برای پوشش قایل نباشد (بگذریم از برخی موارد بسیار استثنایی). به بیان دیگر اصل پوشش در همه‌­ی جوامع یک اجبار عقلانی و عقلایی دارد و این الزام را به هیچ وجه با آزادی بشر ناسازگار نمی‌دانند. اختلاف جوامع در حدود و ثغور و چگونگی پوشش است، پوشش زنان در کشور ما یک میراث ملی است و ایرانیان قدیم، چنان که از آثار مکتوب پیداست و زندگی زرتشتیان فعلی نیز کاملاً آن را تأیید می‌نماید، سخت به حجاب و پوشش بدن پایبند بوده‌­اند و اکنون نیز بسیاری از آنها به این سنت پایبندند. لذا جای بسی تأسف است که کسانی که از ملیت و ملی گرایی و هویت ملی دم می زنند، بی حجابی و عریانی را که سوغات بیگانگان است و هیچ ربطی به این مرز و بوم و پیشینه­‌ی آن ندارد، ترویج می‌کنند.

در هر حال اختلاف نظرها در نحوه­‌ی پوشش است، حتی در جوامعی که به ترویج عریانی شهرت دارند نیز بی بندوباری و عریانی مطلق، پذیرفته نیست.

حکم حجاب از احکام اجماعی فقه امامیه بلکه فقه اسلامی است که ریشه در آیات متعدد قرآنی و روایات نبی مکرم صلی‌­الله علیه و آله و اهل بیت علیهم‌­السلام دارد؛ از جمله آیات حجاب که برخی عدم وجوب حجاب بر کنیزان و اهل کتاب را از آن استخراج کرده‌­اند، در آیه­‌ی شریفه­‌ی ۵۹ سوره­ی احزاب می‌­فرماید: «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ ِلأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللّهُ غَفُورًا رَحیمًا». ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو چادرهایشان را بر خود فرو پوشند این (پوشش) به این که (به عفت و پاک­دامنی) شناخته شوند، نزدیک تر است و در نتیجه مورد آزار قرار نخواهند گرفت و خداوند همواره بسیار آمرزنده و مهربان است».

در خصوص این آیه دو تفسیر وجود دارد:

۱- چنان که از برخی روایات استفاده می شود[۱]، این آیه در مورد زنان مسلمان است که گاه، به ویژه هنگام نماز صبح و عشا مورد مزاحمت اراذل و اوباش قرار می‌گرفتند و در صورت اعتراض، مزاحمان می‌گفتند: پنداشتم اینان کنیزان هستند نه زنان آزاد، لذا این آیه نازل شد که زنان مسلمان آزاد در صورت رعایت حجاب مورد این مزاحمت قرار نمی‌گیرند.[۲]

روشن است که حتی اگر این تفسیر را هم نپذیرد، به این معنا نیست که خدای متعال اجازه‌­ی مزاحمت نسبت به کنیزان را به اراذل و اوباش داده است. این منطق به هیچ وجه با روح اسلام که کرامت انسانی و اسلامی را بدون استثنا برای همگان قایل است، سازگار نیست؛ بلکه مطابق این تفسیر، حکم وجوب حجاب زنان آزاد،[۳] قبل از حجاب کنیزان تشریع شده است و در این آیه‌ی شریفه، خدای متعال ضمن بیان حکم حجاب (که واجب است) یکی از فواید و ثمرات مهم آن را که مصونیت از مزاحمت انسان‌های مریض است، اشاره فرموده است، چنان که هنگام تشریع و بیان بسیاری از احکام دیگر نیز در قرآن کریم به برخی حکمت‌ها و فواید آن اشاره شده است، مانند نماز، روزه و حج. به ­هر حال این امر به هیچ وجه با وجوب مطلق حجاب منافات ندارد.

علت این که در مورد برخورد با آن کم­تر از مثلاً شرب خمر سخن به میان آمده است، رعایت کامل آن توسط زنان مسلمان بوده است و کم­تر موردی برای برخورد شدید وجود داشته است.

البته حکم حجاب تنها در این آیه نیامده، در آیه‌­ی ۳۱ سوره ی نور نیز به آن تصریح شده است: «وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُیُوبِهِنَّ». و به زنان با ایمان بگو چشمان خود را از آنچه حرام است فرو بندند و شرم­گاه خود را حفظ کنند و زینت خود را مگر مقداری که پیداست در برابر کسی آشکار نکنند و مقنعه های خود را به روی گریبان‌هایشان بیندازند».

در این آیه نیز با صراحت و به­ طور مطلق و بدون هیچ استثنایی پوشش همه‌­ی بدن از جمله گردن، به ­عنوان یک وظیفه‌­ی واجب مطرح شده است. به ­جز آیات و اجماع فقیهان مسلمان، در روایات فراوان نیز با عبارت­‌های متفاوت، اما مشابه، این حکم عظیم اسلامی مورد تأکید جدی قرار گرفته است. از جمله روایاتی که در پوشش، وجه و کفین را استثنا کرده است،[۴] روایات حرمت نظر به موی زنان،[۵] روایاتی که در آنها لفظ حجاب آمده است[۶] و روایاتی که در مذمت زنان برهنه و عریان و زنانی که موی خود را نمی پوشانند، وارد شده است.[۷]

۲- تفسیر دوم آیه­‌ی شریفه­‌ی ۵۹ سوره­‌ی احزاب این است که حکم حجاب در آیه­‌ی شریفه، مطلق است و اختصاصی به زنان آزاد ندارد. واژه­‌ی «نِساءِ الْمُؤْمِنینَ» عموم دارد و شامل همه‌ی زنان مسلمان «اعم از آزاد و کنیز می۲شود و معنای عبارت «ذلِکَ أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ» این است که از جمله فواید بسیار مهم حجاب است که زنان مسلمان با حجاب، به عفت و پاک­دامنی شناخته می‌شوند و مورد آزار و اذیت افراد بیماردل قرار نمی‌گیرند. در واقع این آیه اشاره دارد به همان جمله که امروز به صورت شعار در آمده است: «حجاب مصونیت است، نه محدودیت».

از مفسران و اَعلام معاصر، مرحوم علامه­‌ی طباطبایی[۸] و مرحوم محمد جواد مغنیه[۹] این تفسیر را تقویت کرده‌اند. به نظر می‌رسد که این تفسیر با روح قرآن کریم و شریعت سازگارتر است، هر چند با تفسیر نخست نیز مشکلی در حکم حجاب و اطلاق آن ایجاد نمی‌شود، یعنی اگر حتی تفسیر نخست را هم بپذیریم و به روایات واردِ ذیل آیه هم اعتماد کنیم، حکم وجوب حجاب زنان آزاد، قبل از کنیزان تشریع گردیده است و طبیعت تشریع احکام اسلامی، تدریجی بودن است، یعنی به دلیل مصالحی که در بیان بوده است، احکام به تدریج تشریع می‌شده اند. از جمله ممکن است، چنان که برخی گفته اند: حجاب کنیزان، به دلیل و اقتضای کاری آنان و لزوم عسر و حرج بعد از حکم حجاب زنان آزاد تشریع شده باشد.

بنا بر این چنین نیست که ملاک وجوب حجاب بر زنان مسلمان آزاد (حتی بر فرض پذیرش تفسیر اول) احترام به آنان باشد، به این معنا که کنیزان از این احترام برخوردار نبوده‌اند. هرگز چنین نیست و می دانیم که روح اسلام، چنان که در آیه‌­ی ۱۳ سوره­‌ی حجرات نیز به صراحت آمده، برتری براساس تقواست: «یا أَیُّهَا النّاسُ إِنّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوبًا وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقاکُمْ». این آیه­‌ی شریفه ضمن بیان حکم حجاب در مقام بیان یکی از فواید و حکمت های بسیار مهم حجاب است که همان مصونیت در برابر مزاحمت‌هاست.

شایان ذکر است که مفسران اهل سنت نیز به دو تفسیر فوق تصریح کرده‌اند و گرایش بسیاری از آنان در تفاسیرشان همان تفسیر دوم است. طبری در تفسیر خود روایات متعددی را در این زمینه نقل کرده است.[۱۰] وی ذکر کرده است که زنان، سرهای خود را می پوشاندند ولی این آیه­‌ی کریمه برای آن نازل شد که بگوید این کافی نیست، بلکه باید گردن و سینه را هم کاملاً پوشاند.

جصاص در کتاب خود تصریح کرده است: آیه دلالت دارد بر این که زن مسلمان باید سر و بدن خود را بپوشاند تا موجب ایجاد طمع و رَیب در دیگران نشود، لذا بعد از نزول این آیه زنان انصار با پوشش سیاه از خانه خارج می‌شدند.[۱۱]

البته وی اشاره کرده که ممکن است عبارت «نساءالمؤمنین» اشاره داشته باشد به این که در آن زمان پوشش کامل بر کنیزان واجب نبوده است.[۱۲]

قرطبی اظهار داشته است که مطابق نقل برخی بزرگان، حکم حجاب بعدها برای کنیزان هم تشریع شد.[۱۳]

شیوه­‌ی برخورد حکومتی معصومینی مانند پیامبر اکرم صلی­‌الله علیه و آله، امیرالمؤمنین و امام حسن مجتبی علیهم‌­السلام که امر حکومت را در اختیار داشتند با مقوله‌­ی بدحجابی یا بی­حجابی بانوان چگونه بوده است؟

از این آیات شریفه تا حدود زیادی روشن است که حجاب از احکام بسیار مهمی است که با این تأکید مورد توجه قرار گرفته است، رعایت نکردن آن مانند رعایت نکردن سایر احکام اسلامی هم­چون حرمت شرب خمر و روزه خواری در انظار، مذموم است. حجاب که یک تافته‌ی جدا بافته نیست، بلکه آن هم یکی از احکام مهم اسلامی است. اجماع فقها و تسالم امت اسلامی (حکماً و عمداً) شاهد و گواه است بر این که حجاب جزیی بسیار اساسی و سخت مورد توجه بوده است. علت این که در مورد برخورد با آن کم­تر از مثلاً شرب خمر سخن به میان آمده است، رعایت کامل آن توسط زنان مسلمان بوده است و کم­تر موردی برای برخورد شدید وجود داشته است. البته برای زنان مسن و زنان بدوی و بیابانی، ارفاق­‌ها و تسهیلاتی بوده است که در منابع روایی و فقهی و برخی از آیات کریمه، مورد اشاره قرار گرفته است.

دلیل فقهی اجباری بودن حجاب بانوان مسلمان و غیرمسلمان در اماکن عمومی چیست؟ آیا این محذورات در زمان معصومان علیهم‌­السلام وجود نداشته است؟

دلیل اصلی اجباری بودن حجاب همان دلیلی است که درباره ی سایر احکام مثل حرمت شرب خمر و حرمت روزه خواری در انظار وجود دارد. یعنی در یک جامعه­‌ی اسلامی، تظاهر به گناه ممنوع است. ممکن است کسی در منزل خودش روزه نگیرد، هیچ مأموری حق تجسس و ایجاد مزاحمت برای او ندارد. هرکس در خلوت خویش آزاد است و تنها ایمان وظیفه­‌ی شرعی بین او و خدای اوست که او را کنترل می کند. اما حق تظاهر به گناه در انظار عمومی را ندارد که اگر گناه او وارد عرصه­‌ی جامعه شد، وظیفه‌­ی بزرگ امر به معروف و نهی از منکر جلوه گر می شود که هم وظیفه‌­ی عموم مسلمانان است و هم وظیفه‌ی حکومت. لذا اگر در انظار عمومی، روزه خواری صورت گیرد، تعزیر می شود یا هر گناه دیگری، اگر کسی در ملک خودش داد بزند و این داد زدن برای کسی مزاحمتی ایجاد نکند، با او برخورد نمی‌شود اما اگر همین کار را در بازار انجام دهد و مزاحمت ایجاد کند با او برخورد می‌شود.

نظام جامعه مهم است و حفظ نظام در یک جامعه­‌ی اسلامی در این است که در انظار عمومی، احکام اسلامی و شریعت هتک نشود، در غیر این صورت برخورد منطقی و قانونی و شرعی با آن وظیفه‌ی همگان از جمله نظام و حکومت است.

رعایت پوشش مناسب در همه­‌ی جوامع عقلایی الزامی است. در کدام جامعه، افراد هر طور دلشان می خواهد، مثلاً عریان در جامعه ظاهر می­‌شوند؟ پس اصل پوشش در همه­‌ی جوامع الزامی است. تفاوت در مقدار و حدود آن است که در هر جامعه به حسب فرهنگ و عرف آن محدودیت ایجاد می‌شود. در جوامع اسلامی هم حد و حدود آن براساس ضوابط و مقررات اسلامی تعیین می‌گردد. حتی اگر نظام اسلامی هم حاکم نباشد وظیفه‌­ی عموم مردم است که از باب امر به معروف و نهی از منکر اقدام نمایند.

آیا می‌­توان تفکیک بین حد شرعی و حد قانونی حجاب را به عنوان راه حل بینابینی برای حل توأمان دو معضل حکومتی شدن حجاب و حرکت جامعه به سمت ابتذال در نظر گرفت؟

بدون شک در جامعه‌ای که حکومت اسلامی برقرار است، ممکن است در مواردی، براساس مصلحت و عناوین ثانویه و غیر آن، حاکم اسلامی احکامی را صادر نماید که آنها را احکام حکومتی می‌نامند. به ­عبارت دیگر تشکیل یک نظام و حکومت اسلامی لوازمی دارد که بدون آنها نظام مشکل نمی‌گیرد؛ لوازمی که ممکن است احکام آنها به طور جزیی و مشخص در فقه کلاسیک یافت نشود، اما اصول و قواعد آن در فقه و منابع آن وجود دارد، به عنوان مثال قوانین و مقررات راهنمایی و رانندگی و مانند آن که به این صورت در فقه و منابع فقهی موجود نیست، اما بر اساس اصول و قواعد فقهی از جمله حفظ نظام جامعه در هر دولت و حکومتی وجود دارد. حکومت اسلامی اگر بخواهد برقرار باشد باید این نظام‌­ها را داشته باشد، لذا حکم به لزوم تبعیت از آنها می‌شود.

همان‌طور که تظاهر به ترک سایر واجبات در جامعه گناه بزرگی است، که هم مردم و هم حکومت موظفند از باب امر به معروف و نهی از منکر با آن برخورد نمایند، حجاب هم از این حکم مستثنا نیست.

اما به نظر بنده در حجاب و الزامی بودن آن، نوبت به این مرحله و حکم حکومتی نمی‌رسد، بلکه حجاب خودش دارای حکم مسلم اولیه است که مستند به ادله­‌ی قرآنی و روایی است و فقیهان هم، در مورد آن اتفاق نظر دارند و در سنت و سیره هم ثابت است یعنی وجوب حجاب و پوشش کامل بدن و سر (به ­جز موارد استثنا) در زنان، همانند وجوب سایر احکام قطعی و مسلم چون نماز، روزه و حج است.

همان‌طور که تظاهر به ترک سایر واجبات در جامعه گناه بزرگی است، که هم مردم و هم حکومت موظفند از باب امر به معروف و نهی از منکر با آن برخورد نمایند، حجاب هم از این حکم مستثنا نیست. البته چگونگی برخورد با پدیده­‌ی بدحجابی و بی حجابی، همانند برخورد با سایر منکرهایی که در جامعه رخ می‌دهد بسیار مهم است. چه بسا برخوردهایی به ­عنوان نهی از منکر در مورد بسیاری از ناهنجاری ها صورت بگیرد که خود این برخورد از بدترین منکرها باشد.

امر به معروف و نهی از منکر به لحاظ آمر و ناهی و مخاطب و مراتب امر و نهی، دارای آداب و ضوابطی است و در مورد بسیاری از ناهنجاری‌ها باید مراعات شود، در غیر این­‌صورت، نه تنها تأثیر مثبت ندارد، بلکه تأثیر معکوس و منفی دارد.

نکته‌ی شایان ذکر دیگر این است که آنچه بسی فراتر و افزون تر از الزام و اجبار در خصوص بدحجابی و بی‌حجابی و سایر ناهنجاری‌ها در جامعه­‌ی اسلامی تأثیرگذار است و تأثیر آن با الزام و اجبار، قابل مقایسه نیست، عمل­کرد مثبت دولت­مردان و مسؤولان، به ویژه در حوزه­‌ی عدالت اجتماعی است. به نظر قاصر بنده از منظر قرآن و سنت، اساس و بنیان تحول و تغییر مثبت فرهنگی در همه­‌ی حوزه‌ها، اجرای قسط و عدالت اجتماعی است و به عبارت دیگر، اجرای قسط و عدالت توسط دولت­مردان، خودش عالی‌ترین مرتبه از مراتب امر به معروف و نهی از منکر عملی است که فرمود: «کونوا دعاه الناس بغیر السنتکم».

البته این مبحث مجال مفصلی می‌طلبد که در این فرصت نمی‌گنجد. «این زمان بگذار تا وقت دگر».

پی‌نوشت‌ها:

[۱]. ر.ک: بحارالأنوار، ج۳۱/ ص۱۰۱ به بعد.

[۲]. رک: المیزان، ج۱۶/ ص۳۴۰. نیز رک: مجمع‌­البیان، ج۸/ ص۱۸۱.

[۳]. چنان که در تفسیر الأمثل آمده است: رک: الأمثل، آیت­‌الله مکارم، ج۱۳/ ص۳۵۰.

[۴]. بحارالأانوار، ج۳۲/ ص۱۰۱.

[۵]. بحار، ج۳۲/ ص۱۰۱.

[۶]. بحار، ج۳۵/ ص۱۰۱.

[۷]. رک: میزان­‌الحکمه، ج۱/ ص۵۳۰.

[۸]. المیزان، ج۱۶/ ص۳۴۰.

[۹]. التفسیر الکاشف، ح۶/ ص۲۴۰.

[۱۰]. ر.ک: جامع­‌البیان، ج۱۸/ ص۳۲۰.

[۱۱]. أحکام ­القرآن، جصاص، ج۳/ ص۴۸۶.

[۱۲]. همان، ج۳/ ص۴۸۶. نیز رک: تفسیر شمعانی، ج۴/ ص۳۰۶، مدارک‌­التنزیل و حقائق­‌التأویل، نسفی، ص۳۳۱۵، تفسیر قرطبی، ج۱۴/ ص۲۴۳.

[۱۳]. تفسیر قرطبی، ج۱۴/ ص۲۴۴.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics