قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / اکثر غالیان بلندپروازی‌های سیاسی داشتند/ نگاه مولفه‌ای برای حل تعارضات رجالی سودمند نیست
اکثر غالیان بلندپروازی‌های سیاسی داشتند/ نگاه مولفه‌ای برای حل تعارضات رجالی سودمند نیست

محمدهادی گرامی بیان کرد:

اکثر غالیان بلندپروازی‌های سیاسی داشتند/ نگاه مولفه‌ای برای حل تعارضات رجالی سودمند نیست

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ضمن اشاره به انگیزه‌های سیاسی جریان‌های غالی تصریح کرد: اگر درک سیاسی از غلو داشته باشیم و بدانیم جریانات غالیانه بلندپروازی سیاسی داشتند و از سوی دیگر دانش فرقه‌نگاری را نیز در اختیار قدرت‌های حاکم بدانیم، باید توجه کنیم آنها عقایدی را به غلات نسبت دادند که برای ما عجیب است و در این زمینه بزرگنمایی شده تا زمینه سرکوب آنها فراهم شود.

به گزارش شبکه اجتهاد، نشست «ملاحظات روش‌شناختی در مطالعه غلو در تشیع نخستین» صبح امروز ۱۱ بهمن‌ماه با حضور دکتر سید محمدهادی گرامی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در محل پژوهشگاه برگزار شد که گزیده آن را به نقل از «ایکنا» می‌خوانید؛

نکاتی را درباره موضوع نشست یادداشت کردم تا در ساختاری منظم آنها را ارائه کنم. نکته اول این است که چرا غلوپژوهی برای ما می‌تواند مسئله باشد و چه ضرورتی دارد این موضوع را بررسی کنیم. در نگاه اول شاید این موضوع یک موضوع تاریخی به نظر بیاید و در هر صورت با دغدغه‌های امروزین ما فاصله داشته باشد. گمان من اینگونه نیست و غلو برای امروز ما بسیار بااهمیت است و در ارتباط با مسائل روزمره ما قرار دارد. ما در طیف‌های مختلفی می‌توانیم به این مسئله نگاه کنیم. امروز ما یک بحث جدی در جهان داریم و آن بحث بنیادگرایی و رادیکالیسم در کشورهای مختلف است. اگر غلو را در معنای کلانش ببینیم طبیعتا باید نسبتمان را با این گفتمان تعریف کنیم. اینجا می‌شود نکات مختلفی مطرح کرد که ما را از بحث اصلی دور می‌کند ولی باید به این نکته اشاره کنیم که مسئله ما، شیعیان یا مسلمانان غالی هستند نه غالیان تندرو؛ یعنی آن چیزی که برای ما مسئله است خودی‌هایی هستند که آن خودی‌ها در معرض اتهام غلو قرار دارند. طبیعتا اینجا بحث داعش و جبهه النصره برای ما مسئله نیست. بحث ما یک بحث درون‌گفتمانی و درون‌اجتماعی است. وقتی قرار باشد به این پرسش پاسخ دهیم شاید لازم باشد هویت تاریخی خودمان را بازسازی کنیم که از جهت تاریخی چه نسبتی با جریان‌های غالیانه داشتیم.

غلو از دوره امیرالمومنین(ع) و از شهر کوفه آغاز شد

فارغ از جنبه مسئله‌مندی، این بحث یک بحث تاریخی نیست و به هویت اکنون ما مرتبط است. اینکه این هویت تاریخی چگونه بوده است بحث ما در این جلسه نیست. آن چیزی که برای من مهم است ملاحظات روش‌شناختی است که در مطالعه غلو در وجه تاریخی آن باید مد نظر قرار دهیم؛ نکته اول زمان‌پریشی در مطالعه غلو است. ما نمی‌توانیم از یک مفهوم کلی بدون در نظر گرفتن دوره‌های تاریخی صحبت کنیم. حتما باید توجه داشته باشیم درباره کدام مقطع از زمان صحبت می‌کنیم. اگر بخواهیم مروری بر تحولات تاریخی غلو داشته باشیم ابتدا می‌توانیم به عصر خود پیامبر(ص) بپردازیم که اتفاقا گزارشات غلو در آن دوره محدود است. بحث غلو از دوره امیرالمومنین(ع) و از عراق و کوفه آغاز شد. خاک عراق چه طبعی دارد که برخلاف حجاز، همواره آبستن شکل‌گیری جریان‌های مختلف و جریانات رادیکال و افراطی بوده است. یک دوره دیگر از دوره حمله مغول و سقوط خلافت عباسی تا صفویه است. دوره بعدی از دوره صفویه تا انقلاب ایران و بعد از انقلاب ایران است. اینها دوره‌هایی است که اگر بخواهیم مطالعات غلو داشته باشیم باید به اینها بپردازیم و به همه این دوره‌ها توجه کنیم.

ملاحظه دوم بعد اجتماعی سیاسی پدیده غلو است. در برداشت اولیه ممکن است به ذهن خطور کند غلو گونه‌ای افراطی‌گری و عقاید غیر عقلانی به همراه عزلت‌نشینی است در حالی که غلو یک ماهیت سیاسی و اجتماعی داشته و جریان‌های غالیانه خیزش‌های سیاسی داشتند و توسط حکومت تحت تعقیب بودند. تمام این جریان‌ها بلندپروازی سیاسی داشتند و غلو برایشان صرفا دست‌آویز بود، این مسئله مهمی است. پس غلو را با تصوف و زهدگرایی مخلوط نکنیم.

ملاحظه سوم این است توجه داشته باشیم خود بحث غلو همواره یک اتهام بزرگ‌نمایی‌شده در منابع فرقه‌شناسی اسلامی بوده است. اگر درک سیاسی از غلو داشته باشیم و بدانیم جریانات غالیانه بلندپروازی سیاسی داشتند و از سوی دیگر دانش فرقه‌نگاری را نیز در اختیار قدرت‌های حاکم بدانیم، باید توجه کنیم آنها عقایدی را به غلات نسبت دادند که برای ما عجیب است و در این زمینه بزرگنمایی شده است تا زمینه سرکوب آنها فراهم شود.

ملاحظه چهارم که خیلی مهم است ضرورت واسازی نگاه کلیشه‌ای به غلو است که نگاهی طیفی و از نوع شدت و ضعف است مثلا می‌گوییم برخی جریانات تندرو بودند، برخی میانه‌رو بودند و افراد را رده‌بندی می‌کنیم. این مسئله، خیلی مسئله مهمی است و ضرورت دارد این کلیشه را واسازی کنیم چون اشتباه است. اولین نکته‌ای که باید مد نظر داشته باشیم این است نقطه تمرکز ما شیعیان غالی هستند و غالیان رادیکال را کنار گذاشتیم. ما در یک فضای میانی‌تر و خودمانی‌تر درباره اتهام غلو صحبت می‌کنیم.

این کلیشه‌ای که طیفی نگاه می‌کند بر اساس الگوی بوم‌گرایی شکل گرفته است مثلا می‌گوید متکلمان بغداد عقل‌گرا بودند ولی قمی‌ها غالی‌تر بودند. این کلیشه‌ها اشتباه است. خب در همین بغداد شخصیتی مثل ابن غزائری را داریم که از قمی‌ها انتقاد می‌کند و خودش به جای اینکه موضع جدی‌تری در مبارزه با غلو اتخاذ کند شخصیت‌هایی که متهم به غلو شدند را تعدیل می‌کند. کلیشه دیگر دوگانه عصمت و سهوالنبی است. ما در بغداد دو گونه عقل‌گرایی داشتیم یک جریان هشام بن حکم که عقل‌گرایی متمایل به عامه بوده و نتیجه‌اش اثبات سهوالنبی بوده است. یک عقل‌گرایی داشتیم که اعتزالی بود و نتیجه‌اش نفی سهوالنبی بوده است. بحث سهوالنبی جدی‌تری بحث اختلافی در بحث عصمت است. می‌خواهم عرض کنم این ساده‌انگارانه است که یک طیف عقل‌گرایی درست کنیم و به این تمایزات توجه نکنیم. پس ما نباید تگاه طیفی داشته باشیم. نکته مهمتری که باید به آن توجه داشته باشیم این است همواره در گزارشات تاریخی و فرق با افرادی مواجه هستیم که متهم به غلو شدند و خودشان گزارشاتی در نقد غلو داشتند. این نشان می‌دهد مسئله زاویه‌دید مهم است و نمی‌توانیم خطی بکشیم و بگوییم اینها غالی بودند، اینها غالی نبودند.

نگاه مولفه‌ای برای حل تعارضات رجالی سودمند نیست

نکته دیگری که می‌خواهم عرض کنم این است که تفاوت جدی بین مطالعات تاریخی و فرقه‌شناسی و مطالعات رجالی وجود دارد. وقتی در مطالعات تاریخی جلو می‌رویم برایمان روشن می‌شود که غالیان نسبت به مولفه‌های مختلف چه باوری داشتند ولی در مطالعات رجال یک مشکلی که داریم گزارشات متعارض رجالی است. در آثار رجالی برخی شخصیت‌ها کاملا جرح شدند و وضعیتشان مشخص است، بعضی شخصیت‌ها کاملا مدح شدند و مورد توجه قرار گرفتند که اینها هم وضعیت مشخصی دارند ولی شخصیت‌های رجالی زیادی داریم که وضعیت دوگانه دارند و در مورد آنها هم گزارش جرح داریم و هم مدح. با نگاه مولفه‌ای به مفهوم غلو شاید به نظر بیاید علت اصلی تفاوت گزارش‌های رجالی در رابطه با یک نفر این است دیدگاهشان در رابطه با غلو فرق داشته است ولی به نظر می‌رسد این تعارضات به جهت رقابت‌هایی بوده که درون جریانات شیعی وجود داشته است و به همین جهت افراد علیه هم گزارش می‌ساختند. در واقع شاید اعتقاد آنها درباره باورهای یک نفر متفاوت نباشد بلکه به جهت رقابت‌های صنفی و جریانی که وجود دارد همدیگر را جرح و تعدیل کرده باشند. پس علی‌رغم اینکه باید مفهوم غلو را به شکل مولفه‌ای ببینیم ولی این روش در مسائل رجالی خیلی به ما کمک نمی‌کند چون تعارضات رجالی به دلیل رقابت‌های صنفی بوده است.

ملاحظه آخر من هم تمایز و تشابه معانی انگاره‌های غالیانه است. آیا در بحث غلو می‌توانیم همه انگاره‌ها را با معانی نزدیک به هم در نظر بگیریم؟ خیر، این برخورد درستی نیست و همه این انگاره‌ها از هم تمایز دارند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics