قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / اگر طلبه‌ای چهار سال تقریرنویسی کند، مجتهد متجزی می‌شود/ چاپ تقریرات متعدد از یک استاد، تضییع بیت‌المال است/ معنا ندارد از امام خمینی، پنج تقریرات اصولی چاپ شود که اکثرش هم ناقص است!
گذری بر نظرات رجالی، فقهی و اصولی مرحوم استاد ترابی شهرضایی

استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم، در گفتگوی اختصاصی با «شبکه اجتهاد»:

اگر طلبه‌ای چهار سال تقریرنویسی کند، مجتهد متجزی می‌شود/ چاپ تقریرات متعدد از یک استاد، تضییع بیت‌المال است/ معنا ندارد از امام خمینی، پنج تقریرات اصولی چاپ شود که اکثرش هم ناقص است!

یکی از مشکلاتی که سر راه ما حوزویان این است که هر چه درس شلوغ‌تر باشد، آن درس و آن استاد در تربیت و پرورش طلاب موفق‌تر است؛ درحالی‌که مطلب، برعکس است. تقریری که نوشته می‌شود باید توسط استاد بازبینی شود. مثل کلاس‌های دکتری در دانشگاه که حداکثر کلاس، هشت نفر هستند. حداقل آن‌هم ممکن است سه یا چهار نفر باشند ولی حداکثر دارد. در حوزه باید این نکته جا بیفتد که اصلاً تقریر برای چه نوشته می‌شود؟ اگر طلبه را به‌فایده تقریر نویسی با همان روشی که پیشنهاد شد، آشنا کنند، بعد از چهار سال، طلبه، به اجتهاد تجزی می‌رسد.

اختصاصی شبکه اجتهاد: یکی از رسوم حوزوی که هر طلبه‌ای با آن آشناست، بحث تقریر نویسی است. درگذشته، تقریر نویسی به‌عنوان یک امر مثبت، موردپذیرش بزرگان بود؛ اما امروزه این امر در حوزه‌ها کمرنگ شده است؛ از یک سو، برخی رغبتی به نگارش تقریرات دروس اساتید ندارند و از سویی دیگر، برخی برای بار چندم، تقریر درس یک استاد را منتشر می‌کنند. در این خصوص با حجت‌الاسلام ‌والمسلمین علی‌اکبر ترابی، از اساتید درس خارج حوزه علمیه قم، گفتگو کردیم. استاد مرکز فقهی ائمه اطهار قم، ضمن بیان ضرورت تقریرنویسی در زمان حاضر، چاپ تقریرات متعدد و مشابه از یک استاد را ناشی از بودجه‌های فراوان و سرگردان دانست. سخنان صریح این استاد حوزه علمیه قم، از نگاه شما می‌گذرد:

 اجتهاد: آیا رسم نگارش تقریر توسط شاگرد که شیخ انصاری مرسوم شده است را مثبت ارزیابی می‌کنید یا خیر؟

ترابی: یکی از مزایایی که حوزه علمیه بر سایر مراکز علمی دارد، همین نوشتن تقریر است که شاگرد، بعد از کلاس، برداشت خود از درس استاد را یا به‌صورت مختصر و یا به‌صورت مفصل می‌نویسد. این تقریر نویسی اگر دنباله داشته باشد، یعنی شاگرد بعدازاینکه از درس استاد خارج شد، آنچه را که استاد گفته است، در بوته نقد و بررسی قرار بدهد و تحلیل کند، بدین ترتیب که به کتاب‌هایی دیگری که در این موضوع مطلبی دارند و استاد مطرح نکرده است و همچنین کتاب‌هایی که استاد مطالب آن‌ها را مطرح کرده است، برای ارزیابی فهم و تحلیل استاد رجوع کند، آن وقت تقریر نویسی، وسیله‌ای می‌شود که سرنخ تحقیق را به دست طلبه می‌دهد.

آنچه امروز رایج است این است که که تقریر نوشته می‌شود و بر همان تقریر هم مباحثه‌ای صورت می‌گیرد، این مفید فایده نیست. این خودفریب دادن است، نه تقریر نویسی. اگر کسی به این نحوی که بیان کردم، تقریر نوشته باشد، سرنخ‌هایی برای حل مسئله‌ای که استاد در کلاس مطرح کرده، خواهد بود. برای نگارش یک تقریر خوب، طلبه باید به منابعی رجوع کند که استاد به آن منابع رجوع کرده است تا هم ابهامات خودش را برطرف کند و هم تحلیل استاد از آن کتاب را ارزیابی کند و هم اینکه راه باز بشود برای مراجعه به کتب دیگر؛ و سپس آن مطالب را به تقریرات خودش بیفزاید.

اگر استاد حدیثی را مطرح می‌کند. سند آن را مطرح نمی‌کند. طلبه باید به منبع اصلی رجوع کند. مثلاً اگر استاد از وسایل الشیعه نقل کرده است، طلبه باید به وسایل رجوع کند و ببیند نقل استاد، تام است یا نه و بعد ببیند وسایل الشیعه، از کجا نقل کرده است. باید به آن منبع اصلی رجوع کند و تفاوت نسخ آن منبع اصلی با وسایل را موردنظر قرار دهد و بعد همان روایت را در کتب فقهی پیدا کند و بررسی کند که برداشت و کیفیت استدلال دیگر علما به این روایت چگونه بوده است و باکیفیت استدلال استادش بسنجد و بعد در مقام بررسی برآید و ببیند که آیا حق با استادش است یا دیگران. در اینجا ممکن است طلبه به نظر جدیدی برسد. این، همان فایده تقریر نویسی است.

 اگر تقریر نویسی به این طریق باشد، ثمراتش خیلی زود آشکار می‌شود. اعتقاد من این است که اگر طلبه این‌گونه کار کند، ظرف چهار سال به قسمتی از اجتهاد و درجه‌ای از اجتهاد می‌رسد؛ یعنی با این نحو کار کردن، قوه اجتهاد را در خودش شکوفا می‌کند و می‌تواند بعد از چهار سال شرکت در درس خارج، به یک اجتهاد متجزی برسد.

 اجتهاد:پیشنهاد شما برای ساماندهی و تعمق بخشی در نظام تقریر نویسی حوزه چیست؟

ترابی: یکی از مشکلاتی که سر راه ما حوزویان قرار دارد، این است که تصور می‌کنیم هر چه درس شلوغ‌تر باشد، آن درس و آن استاد در تربیت و پرورش طلاب موفق‌تر است؛ درحالی‌که مطلب، برعکس است. تقریری که نوشته می‌شود باید توسط استاد بازبینی شود. مثل کلاس‌های دکتری در دانشگاه که حداکثر کلاس، هشت نفر هستند. حداقل آن‌هم ممکن است سه یا چهار نفر باشند ولی حداکثر دارد.

نکته اول این است که در حوزه باید این نکته جا بیفتد که اصلاً تقریر برای چه نوشته می‌شود؟ اگر طلبه را به‌فایده تقریر نویسی با همان روشی که پیشنهاد شد، آشنا کنند، بعد از چهار سال، طلبه، به اجتهاد تجزی می‌رسد. اگر طلبه‌ها بدانند این فایده برای تقریر نویسی هست و بعد هم می‌توانند از این تقریرات در تدریس‌های خودشان استفاده کنند، همت دیگری برای نوشتن تقریر پیدا خواهند کرد. اگر می‌خواهید، تقریر نویسی، ضمانت اجرایی داشته باشد، باید تعدد طلاب در سر کلاس‌ها کم باشد و استاد خود را موظف بداند که تقریرات شاگردان خود را مطالعه کند. وقتی استاد به وجد می‌آید که طلبه، منابعی را که استاد معمولاً فرصت نمی‌کند ببیند، دیده باشد و در تقریرش مطرح کرده باشد یا اشکالاتی که به ذهنش می‌آید، نوشته باشد. این‌ها استاد را به وجد می‌آورد که اگر من نتوانستم، تحقیق خود را کامل کنم، این طلبه، تحقیق من را کامل کرد. این هم سبب تشویق استاد و هم سبب تشویق شاگرد می‌شود. استاد در عین اینکه تقریر را می‌بیند، اشکالاتی که به ذهن شاگرد آمده را با شاگرد مطرح می‌کند و سعی می‌کند اشکال را از ذهن او بزداید یا تسلیم اشکال طلبه می‌شود. در هر دو حالت برای طلبه و استاد، مفید و مشوّق است که این کار علمی پیش رفته است. برای ساماندهی تقریرات، راه دیگری نیست.

متأسفانه امروزه، در بعضی از درس‌ها، اساتید قبل از درس، جزوه درسی که می‌خواهند بگویند را به طلبه می‌دهند. این کار باعث می‌شود طلبه اصلاً دست ‌به ‌قلم نبرد. یکی از فواید نوشتن تقریر، تمرین نویسندگی است. همین‌که می‌خواهد جمله‌بندی درست کند و بیان استاد را بگوید و تلخیص یا تشریح کند، قوه نویسندگی را بالا می‌برد. ولی متأسفانه حالا مُد شده که استاد جزوه می‌دهد و یا یک طلبه می‌نویسد و تکثیر می‌کند. باید جلوی این کار را گرفت. البته بعضی به سبب اهداف مادی، چنین کاری می‌کنند. متأسفانه طلاب نیز استقبال می‌کنند و با همین تقریراتی که دیگری نوشته، امتحان می‌دهند. من بعید می‌دانم که حوزه، جلوی تقریرات آماده را بگیرد. اگر جلوی این کار را می‌گرفت و از اساتید هم می‌خواست که کمک کند و برای استاد هم مزیتی در این زمینه قائل می‌شدند، شاید تقریر نویسی به همان روشی که عرض شد، در حوزه پا بگیرد و الا با وضعیت فعلی، امیدی به اصلاح نیست.

 اجتهاد:بعضی از بزرگان، شاگردان زیادی داشته‌اند که هرکدام تقریرات درس استاد خود را نوشته‌اند. اینکه از یک درس چند تقریر نوشته و منتشر شود را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

ترابی: در مورد اینکه تقریرهای متعددی از یک عالم بزرگی که اثرگذار در آن مبحث بوده است؛ چه در فقه، چه در اصول و چه در فلسفه و غیر ذلک نوشته شود، به شرطی که که استاد درس را در دوره‌های مختلف گفته باشد و یک شاگرد، دوره اول و شاگرد دیگر، دوره دوم را تقریر کرده باشد و تغییرات محسوسی هم در دوره‌ها وجود داشته باشد، باید گفت کار خوبی است. مثل درس مرحوم خویی که بعضی از دوره‌های با دوره‌های بعدی، تفاوت اساسی داشته است و دوره اخیر، متقن ترین بیانات را داشته است. روشن است دوره اول درس یک استاد، ممکن است یک ناپختگی‌هایی در روش درسی و یا حتی در استدلالاتش باشد که در دوره‌های بعدی تکمیل می‌شود. لذا مشکل ندارد که دو دوره یا سه دوره تقریر داشته باشیم.

مرحوم نائینی دو تقریر دارد. یکی فوایدالاصولِ مرحوم کاظمی و یکی هم اجودالتقریراتِ مرحوم خوئی است. وقتی این دو کتاب را با یکدیگر در نظر می‌گیریم، ملاحظه می‌کنیم که زمین تا آسمان با هم تفاوت دارد. تقریر کاظمی سلیس‌تر است و تقریر مرحوم خویی، آن سلاست و فصاحت را ندارد ولی متقن تر است و قوت استدلالش بیشتر است. تقریرات مرحوم شهید صدر هم همین‌طور است. یک تقریر را سید عبد الساتر حکیم نوشته است و یک تقریر را هم مرحوم شاهرودی نوشته‌اند. آقای شاهرودی، قلم سنگینی دارد و تقریرش، پیچیدگی خاصی دارد؛ درحالی‌که تقریری که عبد الساتر نوشته است، مرتب و منظم و روان است.

اگر تقریرات، در حد یک یا دو تقریر کامل باشد، خوب است؛ اما اگر متعدد شد و هرکدام هم ناقص بود، این خیلی جالب نیست. متأسفانه امروز خیلی از اعتبارات و بودجه‌ها صرف چاپ همین کتاب می‌شود. مثلاً سازمان نشر آثار که تقریرات مکرر مرحوم امام را چاپ می‌کنند. این سازمان از دولت بودجه‌هایی می‌گیرد که باید مصرف کند و الا مگر مرحوم امام چه مقدار کتاب نوشته بود که این دستگاه عظیم نشر آثار امام را تولید کرده باشد. حالا به‌صورت های گوناگون، چاپ می‌کنند و فقط مراد این است که این دستگاه بچرخد و بودجه مصرف شود، اما واقع این کار، تضییع بودجه بیت‌المال است. مثلاً چند تقریر اصول از امام نوشته‌شده است. مثلاً تهذیب الاصول یک دوره اصول کامل است؛ اما بقیه تقریرات، ناقص است و بعضی هم از روی هم نوشته‌شده است. چه لزومی دارد که بیش از دو تقریر نوشته شود. آن‌هم اگر تغایری بین تقریرات باشد باید چاپ کرد؛ اما اگر چاپ تقریرات صرفاً برای صرف بودجه باشد، چه تأثیری دارد.

 اجتهاد:آیا بهتر نیست که باقی شاگردان که معمولاً متأخر از شاگردان اول هستند، بر تقریر شاگردان اول، حاشیه بزنند و یا نظر خود را در ضمن همان تقریر اول بیان کنند و یا نهایتاً به‌صورت یک مقاله، نظر خود را مطرح کنند تا اینکه بخواهند کل مطالب را از ابتدا بنویسند؟

ترابی: این پیشنهاد، روش خوبی است ولی با دنیای آخوندی نمی‌سازد. مثلاً بنده حواشی خودم را بر فلان کتاب بنویسم که تمام مزایای مادی و معنوی برای صاحب کتاب باشد و فقط بنده یک حاشیه بزنم؟ لذا اگرچه پیشنهاد خوبی است؛ ولی با اعتبارات حوزوی نمی‌سازد. ممکن است در خارج بگویند درس استاد را نفهمیده است و اشکال کرده است ولی وقتی تقریر می کند و اشکال می کند، این اشکال دیگر مطرح نمی شود. از طرفی کتاب دوجلدی با هشت جلدی فرق می کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics