قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / «تفکر سازمان یافته» شهید صدر

«تفکر سازمان یافته» شهید صدر

آیت‌الله صدر در هر بحثی که وارد بحث می‌شدند حتی در فروع فقهی با یک تفکر سازمان‌یافته وارد بحث می‌شدند و بخش‌های هر بحثی که مطرح می‌کردند با بخش‌های دیگر ارتباط منطقی داشت. آغاز، آغاز منطقی؛ تداوم بحث بر مبنای یک ارتباط منطقی و پایان بحث با یک نتیجه‌گیری منطقی همراه بود.

شبکه اجتهاد به مناسبت درگذشت شهید آیت‌الله سیدمحمدباقر صدر گفت‌وگویی را با شاگرد این متفکر بزرگ شیعه، آیت‌الله محسن اراکی دبیر کل مجمع جهانی تقریب مذاهب، عضو شورای عالی مجمع جهانی اهل‌بیت(ع) و استاد دروس خارج فقه فرهنگ، فقه اقتصاد، فقه سیاست و نیزفقه نظام شهرسازی حوزه علمیه قم انجام داده است. ایشان سال‌ها در حوزه علمیه نجف از محضر اساتیدی نظیر آیات عظام حکیم، خویی، شهید محمدباقر صدر و… استفاده کرده و در حوزه علمیه قم نیز در درس آیات میرزا کاظم تبریزی، وحید خراسانی و سید کاظم حائری حضور یافته است. در ادامه متن کامل این گفت‌وگو تقدیم مخاطبان فرهیخته می‌گردد.


پرسش: برای شناخت بهتر شخصیت علمی شهید صدر و نظام فکری- اندیشه‌ای ایشان در برخورد با مسائل پیچیده اقتصادی و حکومتی چگونه بوده است؟

آیت‌الله اراکی: بسم الله الرحمن الرحیم. در ابندا باید به این نکته اشاره کنم که تفکر شهید آیت‌الله صدر در همه عرصه‌ها از سه ویژگی برخوردار بود که ویژگی اول سازمان‌یافتگی بود.
ایشان در هر بحثی که وارد می‌شد حتی در فروع فقهی با یک تفکر سازمان‌یافته ورود به بحث می‌کردند و بخش‌های هر بحثی که مطرح می‌کرد با بخش‌های دیگر ارتباط منطقی داشت. آغاز، آغاز منطقی؛ تداوم بحث بر مبنای یک ارتباط منطقی و پایان بحث با یک نتیجه‌گیری منطقی همراه بود. این یکی از ویژگی‌های مباحث شهید صدر بود.
ویژگی دوم تفکر مرحوم شهید صدر ابتکار بود. در هر عرصه‌ای که وارد بحث می‌شدند، در آن عرصه اندیشیده‌ و آن را خالی از ابتکارات فقهی خود نگذاشته‌اند؛ و این البته مربوط به قدرت فکری ایشان یود که این توان را داشت که در هر عرصه‌ای وارد شود به ابتکار دست بزند. لذا  ایشان در همه عرصه‌های فکری که در آن به تفکر پرداخته‌اند، چه عرصه مباحث فلسفی، چه عرصه مباحث اصولی و فقهی، چه عرصه مباحث اقتصادی و چه عرصه مباحث منطقی، ابتکارات بسیار جالب‌توجهی داشته‌اند. این ویژگی دوم ایشان بود که ابتکار و ابداع است.
ویژگی سوم فکری ایشان هدف‌دار بودن افکارشان است؛ یعنی چنان نبوده که مرحوم صدر در هر عرصه‌ای که اتفاق بیفتد به تفکر اقدام کند؛ نخیر «گزینش» در اندیشیدن ایشان مطرح بوده و ایشان عرصه‌هایی را برای ابتکار و اندیشیدن انتخاب می‌کردند که فکر می‌کردند دارای اولویت است. همه عرصه‌هایی که ایشان وارد بحث شده‌اند عرصه‌های اولویت‌داری بودند که با یک بررسی به اولویت آن عرصه رسیده‌اند و بعد به آن پرداخته‌اند.
چه وقتی‌که به بحث فلسفتنا وارد شده‌اند و چه وقتی به بحث اقتصادنا و این کتاب ارزشمند وارد شده‌اند،‌ چه آن زمان که به‌عنوان یک مجتهد استاد در حوزه وارد مباحث اصولی شده‌اند، چه آن هنگام که وارد بحث منطق شدند و آن ابتکار و ابداع بی‌نظیر خود را در بحث استقرا مطرح کردند، در همه این عرصه‌ها با توجه به اولویت‌هایی که این عرصه‌ها داشته‌اند اقدام به تولید کار علمی و ابداع کرده‌اند.
با توجه به این سه ویژگی، ایشان در دوره‌ای وارد مباحث اقتصادی شده‌اند که تفکرات الحادی چه از نوع شرقی و چه غربی در سرزمین‌های اسلامی مسلط بود، یعنی بعد از جنگ جهانی دوم. البته این حملات کمونیستی مخصوصاً بعد از جنگ جهانی اول آغاز شد، اما بعد از جنگ جهانی دوم این تفکرات بر جهان اسلام یورش آوردند؛ تفکرات کمونیستی در بخش‌هایی از سرزمین‌های اسلامی و تفکرات لیبرالیستی و مادی گرایانه بر بخش‌های دیگری. هر دو تفکر در یک نقطه اشتراک داشتند و آن منزوی کردن دین و این‌که دین دیگر کارآمدی ندارد و باید دین را به طاقچه‌ها سپرد و باید برای حل مشکلات بشر راهی غیر از دین و ادیان الهی پیمود.
axاین تفکرات در جهان آن روز اسلام سیطره پیدا کرده بود و این معنا موجب شد که ایشان ابتدا به پایه‌های این‌گونه تفکر بپردازد و تفکر مادی را چه به نوع غربی و چه شرقی نقد کند که نتیجه آن «فلسفتنا» بود و بعد وقتی از نقد پایه‌های تفکر مادی فراغتی یافتند اقدام کردند به ساختن روبنا؛ یعنی آن تفکرات بنیادین فلسفی زیربنای کار بود و بعد شروع کردند به تولید روبنا. وقتی ما آن زیربنا را پذیرفتیم حال باید بگوییم تفکر الهی و ادیان الهی برای حل مشکلات اقتصادی بشر چه راهکاری ارائه می‌دهند. کار «اقتصادنا» ساختن این روبنا بود.

البته بنای ایشان این بود که به کار «اجتماعنا» هم بپردازند لکن به دلایلی ازجمله اینکه احتمال می‌رفت ایده‌های که در عرصه اجتماع مطرح کند با عکس‌العمل‌های نامناسبی از درون خود مجتمع‌های دین‌مدار مواجه بشود، ایشان ترجیح دادند ابتدا به عرصه اقتصاد بپردازند و الگویی از اقتصاد اسلامی ارائه بدهند و در فرصت مناسب‌تری به «مجتمعنا» بپردازند و ساختار سیاستی جامعه اسلامی را تشریح کنند. البته این توفیق برای ایشان حاصل نشد و فقط در دوران حصر، ایشان در این عرصه کار فراوانی کردند که متأسفانه نوشته‌های ایشان در بحث «مجتمعنا» به دست بعثی‌ها افتاد و نابود شد و ما نتوانستیم به این نوشته‌ها دست پیدا کنیم.

پرسش: گفته می‌شود نظریات اصولی شهید صدر تکمله‌ای بر علم اصول بوده و به تعبیری این کار تأسیس مرحله جدیدی در علم اصول است و همان‌طور که فرمودید ایشان ابداعاتی در این علم داشته این مطلب را اگر ممکن است توضیح دهید.
آیت‌الله اراکی: ابداعات ایشان در علم اصول دو جنبه دارد: یکی ابداعات ساختاری و دیگری ابداعات محتوایی و مضمونی.

ایشان مسائل علم اصول را توانست در یک ساختار منطقی مطرح کند و دو الگوی ساختاری برای مباحث اصول پیشنهاد دهد که از یک الگو در حلقات و از الگوی دیگر در درس خارج خود پیروی می‌کنند.
در یک الگوی ساختاری، خود نوع دلیل ملاک تقسیم‌بندی است و در الگوی دیگر دلیلیت دلیل یا نوع دلالت دلیل، ملاک تقسیم‌بندی است؛ به‌هرحال این کاری بود که ایشان انجام دادند. ما در مباحث اصولی با یک نوع ازهم‌گسیختگی مواجه بودیم، به این معنا که گاهی در نظر کسی که وارد مباحث اصولی می‌شد پیوند منطقی روشنی باهم نداشت مثلاً در مباحث الفاظ با مباحث حجج: مرحوم آخوند مباحث الفاظ را مقصدمقصد مطرح کرده‌اند و هیچ رابطه منطقی بین این مقاصد به نظر نمی‌رسد. در بحث حجج و امارات هم باز همین مشکل کم‌وبیش وجود دارد. لازم بود یک ساختار منطقی که بتواند رابطه بین این مباحث را توضیح دهد و این مباحث را در ساختار متفاوتی ارائه دهد، ایجاد شود که این کار را مرحوم صدر با همان دو الگو انجام داد.
در مباحث تعارض ایشان ابداعات بسیار ویژه‌ای دارند و این مبحث از مباحثی است که باید گفت ایشان بنیان نهاد و توانست مباحث تعارض را وارد مرحله جدیدی کند؛ هم از نظر محتوا و هم از لحاظ ساختار. در کل شایسته است که بگوییم مرحوم صدر اصول فقه ما را وارد مرحله جدیدی کرد. این مرحله جدید مرحله‌ای است که از دو ویژگی برخوردار است که هم از لحاظ ساختاری، منطقی و به‌هم‌پیوسته است و هم ازلحاظ محتوایی کارگشا و متناسب با نیازهای استنباط معاصر. 
از لحاظ محتوا بسیاری از مباحث اصولی را ایشان با یک محتوای جدید و پرمایه دچار دگرگونی کرد. در آغاز مباحث الفاظ و بحث وضع که بنیاد مباحث اصولی را می‌سازد، ایشان نظریه‌ای در اصل رابطه لفظ و معنا ارائه می‌دهد و این رابطه بین لفظ و معنا را از آن رابطه اعتباری محض که در گذشته معنا می‌شد به یک رابطه فرا اعتباری و حقیقی و یک رابطه تکوینی تنبیه می‌کند و تعریفی از وضع ارائه می‌دهد که رابطه بین لفظ و معنا را توجیه کند. این ابتکار از این مباحث شروع شده تا تبیین حقیقت معنای حرفی؛ تا تبیین معنای حقیقت افعال و رابطه معانی فعل با معانی حرفی؛ تا سایر مباحث الفاظی؛ مثلاً در مباحث عام و خاص واقعاً ابتکارات ایشان در اینجا بی‌نظیر و ابداعات اثرگذاری است و در حقیقت مباحثی که ایشان در عرصه عام و خاص مطرح فرمود یک دگرگونی بسیار اثرگذار در مباحث عام و خاص است و هیچ عالمی قبل از ایشان در عرصه عام و خاص چنین تحقیقاتی را ارائه نکرده بود. همچنین در مباحث اطلاق و تقیید، در مباحث اجمال و تبیین و مسائل مربوط به مباحث الفاظ ابداعات ایشان بسیار اثرگذار و زیاد است.
در عرصه مباحث حجج هم به همین ترتیب است؛ چه تعریفی که ایشان از مبحث قطع و جایگاه آن ارائه دادند و چه مباحث حجج و تبیینی که ایشان از مسئله حق‌الطاعه کرده‌اند و بنیانی که ایشان تأسیس کرد. به‌هرحال ایشان روش معمولی را که مبتنی بر روش شیخ و بر مبنای برائت عقلی بود را نقد کرد و به‌جای این مبنا، مبنای «حق‌الطاعه» را بنیان‌گذاری کردند که این مبنا در مباحث علم اجمالی و اصل برائت شرعی و سایر مباحث حجج و اصول عملیه نقش دارد.

در مباحث تعارض ایشان ابداعات بسیار ویژه‌ای دارند و این مبحث از مباحثی است که باید گفت ایشان بنیان گذاشته و توانسته‌اند مباحث تعارض را وارد مرحله جدیدی کند؛ هم از نظر محتوا و هم از لحاظ ساختار. در کل شایسته است که بگوییم مرحوم صدر اصول فقه ما را وارد مرحله جدیدی کردد. این مرحله جدید مرحله‌ای است که از دو ویژگی برخوردار است که هم از لحاظ ساختاری، منطقی و به‌هم‌پیوسته است و هم ازلحاظ محتوایی کارگشا و متناسب با نیازهای استنباط معاصر.

پرسش: علت اینکه شهید صدر حلقات اصول را تدوین کردند همین گستردگی علم اصول بوده است یا اشکالی در روش طرح مسائلی اصولی می‌دیدند؟

آیت‌الله اراکی: این یکی از مشکلات مباحث اصولی است. مشکل دیگر این مبحث از لحاظ شیوه تدریسی است. در مباحث درس خارج نگاه ایشان تحقیقی است اما در حلقات نگاه ایشان تعلیمی است نه تحقیقی؛ یعنی برای طلابی که می‌خواهند وارد مباحث اصولی شوند. لذا نگاهی که ایشان در حلقات به علم اصول دارند نگاه یک فرد طالب علم فقه و اصول است و با این نگاه، ایشان این حلقات را تنظیم کردند.
یکی از مشکلات طلاب علم اصول تعدد کتب بوده که در روش‌ها متفاوت بوده‌اند. مثلاً وقتی معالم را می‌خواند با یک روش که مربوط به یک دوره از علم اصول بوده می‌خواند، وقتی وارد اصول فقه می‌شود روش دیگری؛ وقتی رسائل می‌خواند با روشی متفاوت و وقتی کفایه می‌خواند با روش دیگری. لازم بود نظمی به‌تناسب نیازهای طلاب رعایت بشود.
با توجه به رشدی که علم اصول مخصوصاً در مکتب علمی پیدا کرده، لازم است طلبه‌ها با این نگاه و به‌صورت تدریجی وارد علم اصول بشوند؛ در هر مرحله‌ای نگاهی به مرحله بعد و در مرحله بعد نگاه به مرحله قبل داشته باشد که قبلاً چه درس‌خوانده و در مرحله بعد تکمیل آنچه در مرحله قبل خوانده رعایت بشود. ایشان سه مرحله برای تعلم و آموختن مباحث اصولی تألیف کردند و برای هر یک از این سه مرحله کتابی برای آن مرحله تدوین کردند که حلقه اولی و حلقه ثانی و حلقه ثالثه را تشکیل داد.
نکته دیگر فاصله بین مباحث سطح و خارج بود. چون مباحث خارج مباحثی بودند که براساس ابداعات و ابتکارات اصولیون جدید تدوین می‌شد. ما بعد از مرحوم شیخ و آخوند، مدارسی در علم اصول داشتیم؛ مثل مدرسه محقق عراقی، مدرسه محقق کمپانی، مدرسه آقا ضیای عراقی و مدرسه میرزایی نائینی. بعدازاین مدارس هم بزرگواران دیگری آمدند و افزایش معتنابهی به مواد و محتویات مباحث اصولی افزودند که به‌هرحال طلبه‌ای که کفایه را می‌خواند و بعد می‌خواست وارد مباحث خارج بشود مواجه با یک‌فاصله می‌شد و مباحث خارج برای او ناآشنا می‌شد؛ این معنا مرسوم بود که طلبه سطح خوان باید چند سال در درس خارج حاضر شود تا بفهمد استاد چه می‌گوید چون مباحث کفایتین با مباحث خارج اصول و فقه فاصله بسیار زیادی داشت. لازم بود این فاصله پر شود یعنی طلبه برای درس خارج مقدمات ورود به درس خارج را در مرحله سطح فرا بگیرد.
برای پیوستگی بین مرحله سطح و مرحله خارج تأسیس حلقات بسیار لازم بود لذا در تدوین حلقات این نیاز مورد توجه ایشان بود.


پرسش: طبیعتاً نگاه شهید صدر تاحدودی خلاف اندیشه سنتی رایج حوزه نجف بوده است، با توجه به اینکه حضرتعالی چند سالی در نجف تحصیل کرده و در درس ایشان شرکت کرده‌اید، بفرمایید نگاه علمای نجف نسبت به نظرات شهید صدر چگونه بود؟ آیا به خاطر دارید که آقان به نظریات ایشان اشکالی کرده باشند؟

آیت‌الله اراکی: مرحوم شهید صدر تفکرشان کاملاً در چهارچوب مباحث متعارف حوزوی بوده است؛ ایشان چهارچوب مباحث حوزوی را وارد یک مرحله جدیدی کرد. فلذا تفکرات شهید صدر در حوزه نجف از سوی اکابر حوزه نظیر آیت‌الله خویی و دیگر بزرگان با اعجاب روبرو شده نه با نگاه تضاد یا نگاه جبهه‌گیری. البته همیشه در همه‌جا افرادی هستند که با هر نوع ابتکار و تفکر جدیدی مخالف باشند، در حوزه نجف هم افرادی بوده‌اند که به دلیل نو بودن افکار شهید صدر نسبت به این افکار جبهه می‌گرفتند اما بزرگان حوزه نجف و به‌خصوص آیت‌الله خویی که به‌نوعی زعیم حوزه علمیه نجف در دوره نسبتاً طولانی شناخته‌شده‌اند با ایشان موافق بودند.
باید توجه داشت که در تاریخ معاصر، مراجع مختلفی بوده‌اند اما دوره مرجعیت همگی از طول مرجعیت آیت‌الله خویی کم‌تر بوده است. هم مرجعیت ایشان طول عمر زیادی داشت که قریب سیسال ایشان مرجع به‌حساب می‌آمد و افزون بر این مرجعیت، طول عمر تدریس در حوزه بود که ایشان قریب به ۷۰ سال استاد مسلم حوزه بوده است. کسی که ۷۰ سال استاد مسلم حوزه باشد قریب ۵ نسل از اکابر حوزه را تربیت می‌کند، لذا ایشان تأثیری استثنایی در حوزه نجف و سایر حوزه‌ها داشته‌اند چون به‌هرحال حوزه‌ها باهم ارتباط داشتند و تأثیر ایشان بر حوزه قم و مشهد هم بوده است. درهرصورت آن احترامی که مرحوم خویی برای آقای صدر و تفکر وی قائل بود جایگاه آقای صدر را جایگاه مقبولی قرار داد؛ البته به‌هرحال عده‌ای تفکرات ایشان را قبول نمی‌کردند اما نمی‌توان این تفکرات مخالف را یک جریان غالب در حوزه نجف دانست هرچند این جریان بی‌تأثیر نبود اما جریان غالب هم نبود.
اگر ما امروز ادعا می‌کنیم یک فقه پویا و پاسخگو داریم این فقه پاسخ‌گو به دلیل این است که از یک روش استنباط قوی و منسجم و فراگیر برخوردار است. قطعاً نقش آقای صدر در این عرصه نقش مؤثری است

پرسش: همان‌طور که حضرتعالی تأکید داشتید وجه بارز شهید صدر نگاه ژرف‌اندیشی ایشان است، در پایان بفرمایید این نگاه چه تاثیری در رشد و تعالی علوم دینی داشته است.

آیت‌الله اراکی: اگر تفکر مرحوم آقای صدر نبود چه در عرصه فقه و چه اصول ما امروز با مشکل بسیار پیچیده‌ای نسبت به پاسخگویی نیازهای معاصر داشتیم یعنی اگر ما امروز ادعا می‌کنیم یک فقه پویا و پاسخگو داریم این فقه پاسخ‌گو به دلیل این است که از یک روش استنباط قوی و منسجم و فراگیر برخوردار است. قطعاً نقش آقای صدر در این عرصه نقش مؤثری است.

جنبه دیگر اینکه در خود فقه، این توانایی فقه معاصر ما و پاسخگویی قطعاً تأثیرات شهید صدر در عرصه فقه معاصر بیشترین تأثیر بوده؛ یعنی اگر ما در عرصه اقتصاد می‌گوییم ما تفکری داریم که می‌تواند پاسخگو باشد و ما در عرصه بانکداری می‌توانیم پاسخ‌گو باشیم، یا ادعا می‌کنیم در عرصه نظام سیاسی ما تفکر پاسخگویی داریم، در همه این عرصه‌ها تأثیرات ایشان روشن است و اثرانگشت ایشان در همه این عرصه‌ها مشهود است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics