قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / ورود گسترده روحانیت به عرصه طب نه ضرورت است و نه صلاح!
آینده منزلت مرجعیت در گرو رفتارهای مردم، مراجع و حاکمیت است/ مبادلات علمی بین مکاتب قم و نجف رو به رشد است/ تمایزات مکتب نجف و قم در روش فقاهتی

حجت‌الاسلام علیدوست:

ورود گسترده روحانیت به عرصه طب نه ضرورت است و نه صلاح!

شبکه اجتهاد: حجت‌الاسلام والمسلمین استاد ابوالقاسم علیدوست چندی قبل در درس خارج فقه خود به آسیب شناسی جریان طب اسلامی پرداخت. این استاد مطرح حوزه علمیه با بیان بخشی از آسیب‌های موجود نسبت به جریانات طب اسلامی و بیان راهکار‌هایی نسبت به مسئله طب، خواستار تخصصی شدن علم طب و فقه الطب در حوزه‌های علمیه شد. متن پیش روی سخنان این عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم می‌باشد.

بسم الله الرحمن الرحیم

قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام لِلْحَسَنِ ابْنِهِ علیه السلام یا بُنَی أَ لَا أُعَلِّمُکَ أَرْبَعَ خِصَالٍ تَسْتَغْنِی بِهَا عَنِ الطِّبِّ فَقَالَ بَلَى یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ قَالَ لَا تَجْلِسْ عَلَى الطَّعَامِ إِلَّا وَ أَنْتَ جَائِعٌ وَ لَا تَقُمْ عَنِ الطَّعَامِ إِلَّا وَ أَنْتَ تَشْتَهِیهِ وَ جَوِّدِ الْمَضْغَ وَ إِذَا نِمْتَ فَاعْرِضْ نَفْسَکَ عَلَى الْخَلَاءِ فَإِذَا اسْتَعْمَلْتَ هَذَا اسْتَغْنَیتَ عَنِ الطِّب‏. امیر المومنین (ع) در سفارشى به فرزند خود امام مجتبى علیه‌السلام فرمودند: فرزندم! آیا چهار نکته به تو نیاموزم که با رعایت آنها از طبیب بى نیاز شوى؟ عرض کرد: چرا، اى امیر مؤمنان. حضرت فرمودند: تا گرسنه نشده اى غذا نخور و تا اشتها دارى از غذا دست بکش و غذا را خوب بجو و قبل از خوابیدن قضاى حاجت کن. اگر این نکات را رعایت کنى، از مراجعه به طبیب بى نیاز مى شوى.

فراتر از یک پدیده، جریانی به نام جریان طب اسلامی در کشور شکل گرفته و در گوشه و کنار، سخن از صحت و سقم آن گفته می‌شود؛ و بنده به دنبال درخواست‌های مکرر از اینجانب و طبق وعده‌ای ‌که داده‌ام، نکاتی در این مساله بیان می‌کنم و قبل از آن، این نکته را یادآور می‌شوم که ورود من به محتوای مسائل طبی نیست چرا که بنده نه در طب اسلامی و نه درطب غیر اسلامی تخصصی ندارم و من مثل همیشه پرهیز می‌کنم از ورود به رشته‌ای ‌که تخصصش را ندارم لذا من به خود مسئله طب ورود نمی‌کنم بلکه آنچه بیان می‌کنم بررسی و آسیب شناسی این جریان از منظر اجتماعی و دینی است. البته متذکر می‌شوم که حتی اگر کسی صحبت‌های بنده را ناصحیح می‌دانست به شرط رعایت ادب، جواب مطالب حقیر را بدهد.

شکی نیست که روایات زیادی از ائمه علیهم‌السلام داریم که در باب طب وارد شده است و به تبع ائمه علیهم‌السلام علمای زیادی هم داشتیم که به این مسئله ورود کرده‌اند؛ مثلا همین روایتی که از امام علی علیه‌السلام خواندم را به پزشکان نشان می‌دهیم بسیاری از آنها متعجب می‌شوند و از عمق نگاه معصومین علیهم‌السلام‌ به وجد می‌آیند. خب این بیان ائمه ورود به مسائل طبیست! آنهم گزاره‌ای ‌است که ریشه بسیاری از مسائل طبیست. البته در باب مصادیق و جزئیات هم روایات طبی فراوانی داریم. در طول تاریخ علمای بزرگواری هم که در فقه اصول تحصیل کرده‌اند و هم حکیم و طبیب بوده‌اند بسیار داشته‌ایم.

اصل ورود به روایاتی که با عنوان مسائل طبی داریم، ورودی صحیح و ممدوح است و بی انصافی است که آن را با هواپیمایی اسلامی و جاده کشی اسلامی هم ردیف کرده و آن را به نقد بکشیم، این بی انصافی و نوعی لجاجت است، با وجود این اسناد، طب اسلامی داریم چنانکه طب مسلمین نیز داریم و آن طبی است که در تمدن اسلامی بالنده شده است و فعالیت‌های ابن سینا و زکریای رازی را از تمدن مسلمین می‌توان شمرد.

اصل این ورود ممدوح است ولی آسیب‌هایی در این میان است که عدم توجه به آن، مفاسدی را لازم می‌آورد و اجتناب از آن لازم است، برخی از این آسیب‌ها به شرح ذیل است:

۱- پشت پا زدن به دست آوردهای پزشکی بشری

بدون تردید بخشی از دست آورد‌های بشری مشکلاتی دارد، من نمی‌خواهم بگویم همه گزاره‌هایش درست است و از همه گزاره‌های آن دفاع کنم، این را ما برای غرب زده‌ها می‌گزاریم و برای کسانی که تمام آرزوهایشان غرب است. از طرفی هم نمی‌دانم چقدر صحیح است که ما تمام دستاورد‌های بشری را رد کنیم! آن هم به بهانه این که از کفار آمده است و برآمده از تفکر امانیستی است و… . این شیوه درست نیست و بالاخره دستآورد‌های بشری همه اش باطل نیست! یعنی اگر کافر هر حرفی می‌زند که همه اش باطل نیست!

شاید بارها از بنده شنیده باشید حکایت افرادی را که هرگاه قصد مدح مساله یا موضوعی را دارند باید پیش از آن چند «مرگ بر فلانی…» بگویند تا بتوانند مدح مساله‌ای ‌کنند! این درست نیست.

در جریان طب اسلامی و برای تبین آن، لزومی ندارد که دست آوردهای پزشکی بشری نفی شود تا طب اسلامی اثبات شود، خیر. نه مرعوب پزشکی روز باید بود و هر چه هست را وحی منزل دانست چنانکه دلباختگان غرب، باور دارند و نه همه دستآوردهای آن را ندید گرفت، باید دانست که دو لبه قیچی افراط و تفریط با یکدیگر سر سازش دارند و آن چیزی که در میان آنها بریده می‌شود، ساقه بارور عدالت و انصاف است. در واقع افراط ما به افراط مخالفین ما کمک می‌کند.

۲- نسخه پیچی جازمانه

من گاها به بعضی از همین‌ها مراجعه کردم. به محض اینکه دردت را می‌گویی در جوابت می‌گویند: «این درد تو در فلان روایت از امام صادق (ع) جواب داده شده و درمان دارد» بعد نسخه‌ای ‌از قول معصوم به تو می‌دهد و بعد از اینکه نسخه را اجرا کردی می‌بینی جواب نمی‌دهد. پزشکی و درمان، مساله‌ای ‌پیچیده و چند ضلعی است و تشخیص مساله آن دشوار است به ویژه آنکه یک سری از اطلاعات بر اثر اظهار اطلاعاتی از سوی بیمار است و حس و بیان بیمار، گاه دقیق نیست و خلاف واقع است مانند برخی که دندان درد دارند، اما منشأ درد را دندانی سالم می‌پندارند. مساله تشخیص اشتباه، تجویز اشتباه را به دنبال دارد و مشکل این جریان این است که تجویز را به نام ائمه علیهم‌السلام‌ نامگذاری می‌کنند و وقتی نسخه جواب نمی‌دهد، منجر به بی اعتقادی به اسلام و ائمه می‌شود، باید از نسخه پیچی‌های جازمانه به نام اهل بیت (ع) پرهیز کرد.

۳- ورود روحانیت به این عرصه

من معتقدم ورود روحانیت به عرصه طب نه ضرورت است و نه صلاح! اگر ما طب را بخشی از دین هم حساب کنیم، مسلما بخش بنیادین دین نیست! این که طلبه‌ای ‌احکام، فقه و… نداند اما از فلان گیاه بیابان ۶۰ خاصیت بلد باشد این اولویت اول روحانیت نیست.

مدیریت حوزه باید در یک سطح معقولی کلاس‌های طبی برقرار کند و طب را در حوزه تخصصی و معقول کند. الان در درون روحانیت و در برخی مساجد، شاهد این تصدی طب اسلامی و گاه طب‌های دیگر، از طرف روحانیون هستیم و گاه زمان زیادی را برای این مساله صرف می‌کنند. ولی باید بدانند که در اولویت‌های دانشی یک طلبه پرداخت به این قسم از مسائل با وجود دانش‌های تفسیر، کلام، فقه، اصول، تاریخ اسلام و… ناصحیح است و این مسائل از بخش‌های بنیادین دین نیست.

طلبه‌ای ‌را برای تبلیغ به جایی معرفی کردم و بعد متوجه شدم که به این مسائل روی آورده و خانمی که سرطان داشته را تحت درمان گرفته و سرطان بیمار، شدید شده و پزشکان در چرایی این پیشرفت، عدم مراجعه به متخصص را فهمیدن و از طرف دیگر همسر آن خانم نیز معترض آن روحانی شد و قصد شکایت داشت. خوب است که هرکس به کار خود مشغول باشد و روحانی یک مسجد، مسئولیت‌های بزرگی دارد که اگر صحیح انجام دهد، زندگی مردم را بهبود می‌بخشد.

۴- مایه هجمه به دین، فراهم نشود

امروزه بحث بر سر علوم انسانی اسلامی، در کشور داغ است و هر کس به طرفی می‌کشد، بسیار باید حساب شده و با منطق عمل کرد که تا خدایی نا کرده انسان مایه هجمه به دین خدا، که امانت الاهی به دست ماست را فراهم نکند.

مثلا اینکه گفته شود نیازی به اصول کشاورزی در بخش آفت زدایی نداریم، چرا که در روایات آمده است که آفت از عدم پرداخت زکات است و اگر زکات پرداخته شود نیازی به آفت زدایی و مدیریت گیاهان نیست و هیچ آفتی روی نمی‌دهد، این برداشتی ناصحیح است چرا که آنچه در روایات آمده به عنوان مقتضی و علت ناقصه است نه آنکه تمام علت آفت زایی، عدم پرداخت زکات است، لذا اینگونه اظهارات در مقابل جامعه جهانی، مایه هجمه به دین را فراهم می‌کند و نباید صادر شود. این نوع برداشت‌ها را اخباری گری افراطی و یا سلفی شیعی می‌توان نامید که از بایسته‌های فهم نصوص دینی به دور است.

برداشت صحیح از نصوص و استنباط، سال‌های تحصیل مقدمات و سال‌ها مجاهدت علمی می‌خواهد نه هر که سر بتراشد، قلندری داند، برخی چنان خام‌اندیشند که گمان می‌کنند با دو سال درس خواندن انسان مجتهد می‌شود، چه بسا گمان کرده‌اند که اجتهاد را چون آمپولی می‌توان به افراد تزریق کرد!

در پایان عرض می‌کنم که پرداخت به روایات طبی موجود در اسناد، بایسته‌هایی را می‌طلبند که برخی از آن عبارت است از:

۱- افراد خاص، ۲- شرایط خاص، ۳- محدود، ۴-غیرجازمانه، ۵- غیر مرعوب، ۶- با احترام به دست آوردها، ۷- با برنامه‌ای ‌نهادیه

همت بر آن بود تا با رعایت انصاف برخی از آسیب‌ها را بیان کرده باشم، وسلام.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics