قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / حوزه‌ انقلابی و صدور فرهنگ انقلاب اسلامی/ اسماعیل نباتیان
حوزه‌ انقلابی و صدور فرهنگ انقلاب اسلامی/ اسماعیل نباتیان

حوزه‌ انقلابی و صدور فرهنگ انقلاب اسلامی/ اسماعیل نباتیان

اختصاصی شبکه اجتهاد: دکتر محمد اسماعیل نباتیان، استادیار دانشکده معارف و اندیشه‌ اسلامی، چندی پیش در همایش «حوزه‌ انقلابی، مسئولیت‌های ملی و فراملی» که در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد، مقاله خود تحت عنوان «حوزه‌ی انقلابی و صدور فرهنگ انقلاب اسلامی» را ارائه کرد. بخش‌هایی از ارائه ایشان از این مقاله، از نظر شما می‌گذرد.

انقلاب اسلامی ماهیتی دینی دارد

بحثی که مطرح می‌کنم، نقص حوزه انقلابی در صدور فرهنگ انقلاب اسلامی است. این بحث را در قالب نظریه هاگل استون، تحت نظریه‌ پخش، ارائه خواهم کرد و ضمن مقدمه‌ای، چارچوب‌هایی را که در آن قالب ارائه ‌شده خدمت عزیزان عرض می‌کنم.

انقلاب اسلامی ایران، رویکرد فرهنگی‌اش غلبه دارد و می‌شود گفت یک انقلاب فرهنگی است. ماهیت فرهنگی و اندیشه‌ای یک انقلاب معمولاً مرزها را در می‌نوردد. از سوی دیگر انقلاب اسلامی ماهیتی دینی دارد. حتی پایگاه‌های پیش برنده‌ انقلاب مثل مساجد و هیئت‌ها، نمایانگر بُعد دینی آن هستند، به ‌طوری ‌که حتی برخی متفکرین غربی، معتقدند انقلاب به معنای پیروزی اسلام در کشورهای مسلمان است. در نتیجه صدور انقلاب اسلامی، به دلیل آن گرایش‌های انقلابی که شکل‌ گرفته بود، در بیرون از مرزها به ‌عنوان یک مطالبه و توازن مطرح شد. از داخل هم یک ظرفیتی برای صدور انقلاب شکل‌گرفته بود. لذا رهبران انقلابی از همان اوایل انقلاب، صدور انقلاب را به ‌عنوان یک دغدغه مطرح کردند. البته نظر حضرت امام بیشتر ناظر بر امور فرهنگی بود. بحث‌های جدی‌تر هم داشتیم مثل تأسیس نهضت‌های آزادی‌بخش در سپاه؛ ولی تأکید ما در بحث فرهنگی انقلاب است.

بنابراین شکل‌گیری یک ذهنیت همگرایانه و گرایش شورانگیز در میان ملت‌ها، خصوصاً مسلمانان و آرمان جهانی که در انقلاب مطرح شد، بحث صدور انقلاب را دغدغه کرد. در این راستا نهادهای مختلفی شکل گرفتند؛ ولی واقعیت این است که حوزه‌ علمیه و روحانیون به ‌عنوان حاملان فرهنگ اصیل اسلامی، ماهیت این انقلاب را شکل می‌دادند.

از سوی دیگر، برخورداری از ظرفیت‌هایی مثل مرجعیت دینی، مرجعیت فرهنگ‌سازی دینی، شبکه‌ گسترده‌ مبلغان، کثرت مصادیق و هیئت‌های مذهبی و کانون‌ها و مراکز دیگر، یک مسیر قابل ‌اعتماد، تأثیرگذار، پایدار و تعمق یافته و حتی علمی را در صدور فرهنگ انقلاب اسلامی در حوزه ایجاد کرده بود. بحث ما هم ناظر به واقعیت‌هایی است که اتفاق افتاده است و هم ناظر به ضرورت‌هایی است که باید باشد.

ظرفیت حوزه به عنوان یک نهاد غیردولتی در صدور انقلاب

بر اساس نظریه‌ استوان، برای تولید و انتشار یک ایده‌ فرهنگ بخش در یک جامعه، چهار رکن وجود دارد. این ارکان عبارت‌اند از: مبدأ، مقصد، موضوع آن صدور یا انتشار و مسیرها.

حوزه‌ انقلابی، به ‌عنوان مبدأ تکوین و ظهور این ایده و تحول فرهنگی-سیاسی، با توجه به بیانات حضرت امام، مقام معظم رهبری و دیگران، ویژگی‌های زیادی دارد که به بعضی از آن‌ها اشاره می‌کنم: اعتقاد اسلام سیاسی و نظام مبتنی بر ولایت‌فقیه، حمایت از نظام جمهوری اسلامی، استکبارستیزی، مردمی بودن حوزه.

بر روی حوزه به ‌مثابه یک ‌نهاد غیررسمی و غیردولتی را تأکید دارم؛ چون اساساً در حوزه‌ بین‌الملل، نهادهای دولتی و وابسته به دولت معمولاً محدودیت دارند. حوزه به ‌عنوان یک ‌نهاد غیردولتی از آسیب کمتری در بحث صدور انقلاب برخوردار است و این ظرفیت خوبی را ایجاد می‌کند. مثلاً حوزه، از شخصیت‌های برجسته‌ای به‌عنوان الگو برخوردار است. حضرت امام، سید جمال‌الدین اسدآبادی، شهید صدر، امام موسی صدر، از شخصیت‌های تأثیرگذار و حوزوی بودند.

ضرورت آینده‌نگری در حوزه

بحث آینده‌نگری جزء ضرورت‌ها است. بحث تفکر احیاگری در حوزه و تربیت متفکرین و اندیشمندان با رویکرد جهانی، جزء ضرورت‌های حوزه به‌ عنوان مبدأ هست؛ اما موضوعی که باید صادر بشود و بحث ما هست، موضوع صدور فرهنگ انقلاب اسلامی است. بخشی از این خصایص و مؤلفه‌های فرهنگی انقلاب اسلامی عبارت‌اند از: اعتقاد به حاکمیت الهی، عدالت‌محوری، جمهوری و مردم‌سالاری که خصوصاً در میان اسلام‌گرایان حائز اهمیت هست. بحث جهان‌شمولی انقلاب از مطالب بسیار مهم است. نکته مهم دیگر، اصل ۱۵۴ قانون اساسی است که تأکید دارد انقلاب یک انقلاب جهان‌شمول است و سعادت کل بشر را مدنظر دارد. جالب است که مرحوم آقای هاشمی می‌گوید: در بازنگری قانون اساسی از جمله اصولی که همه اتفاق‌نظر داشتند، اصل ۱۵۴ بود. آرمان‌گرایی بر اساس اندیشه مهدوی و استکبارستیزی و دفاع از مستضعفین، آزادی و استقلال، این‌ها جزو ویژگی‌های فرهنگ هستند. حتی خود امام، آزادی و استقلال را با نگاه دینی بیان کردند و فرمودند: اسلام دین آزادی و استقلال است.

بحث بعدی، بحث مقصد صدور و محیط‌های هدف است. بر اساس نظریه‌ استوان، هدف به دو بخش «پذیرا یا ناپذیرا» یا «محیط‌های همگرا و واگرا» تقسیم می‌شود. محیطها یک سری ویژگی‌هایی دارند که باعث پذیرش ایده و فرهنگ جدید می‌شود و عوامل متعددی در آن دخیل است که مهم‌ترین آن، بحث تجانس دینی است. در پذیرش فرهنگ انقلاب اسلامی، این مطلب، زمینه‌ تأثیرگذاری و تصریح دهندگی دارد. البته در کنار سیاست وحدت دینی که در جمهوری اسلامی مطرح شد و در کنار رسالت تبلیغی که حوزه‌های علمیه داشتند، می‌توان تأثیرگذاری‌اش را بیشتر کرد. این تجانس یا وجوه اشتراکات فرهنگی، در کشورهایی مثل افغانستان با ایران یا آذربایجان و یا تاجیکستان وجود دارد.

روابط سیاسی حسنه بین دولت‌ها و قرب مسافت، در صدور انقلاب، مؤثر است

مطلب بعدی این است که همسایگی و قرب مسافت، در صدور انقلاب تأثیر می‌گذارد. به عنوان مثال، عراق جزء اولین کشورهایی است که راهپیمایی در حمایت از انقلاب در آن شکل می‌گیرد. این هم تأثیرگذار است. هرچند مسافت و فاصله بیشتر بشود، تأثیرگذاری کمتر خواهد بود.

روابط سیاسی حسنه بین دولت جمهوری اسلامی با دولت‌های دیگر از عوامل پذیرا است. مثلاً عراقِ زمان صدام، خودش یک مانع است. در عراق زمان فعلی اما زمینه‌سازی شد تا برخی از نهادهایی که در انقلاب اسلامی شکل گرفتند در آنجا هم پیاده شوند.

عوامل واگرایی یا ناپذیرا شدن یک محیط

اما محیط‌هایی که ناپذیرا هستند، در آن محیط‌ها خود دولت‌های سکولار، چون اساساً با ماهیت اسلام‌گرایی اصطکاک دارند، غیر از منافع یک دولت، از نظر اندیشه‌ای و ایدئولوژیک نیز با یکدیگر اختلاف دارند. مثال بارزش هم دولت مصر و دولت‌ عراق در زمان صدام هست. در همین دولت‌ها، ائتلاف‌هایی مثل شورای همکاری خلیج‌فارس، برای سد نفوذ فرهنگ انقلابی شکل گرفت.

دومین عامل واگرایی یا ناپذیرا شدن یک محیط، شکاف عربی-عجمی و شکاف فارسی-ترکی است. خصوصاً شکاف عربی عجمی خیلی بیشتر است. حتی در عراق، علی‌رغم نفوذی که در این ایام داریم، می‌بینیم که جریان مقتدی صدر به سمت عربستان می‌رود. عربستان، یک جریان وهابی و ضد شیعی است. ولی گرایش‌های قومی، این‌ها را به یکدیگر نزدیک‌ می‌کند تا گرایش‌های مذهبی. در جمهوری آذربایجان، شیعه بودن، یک وجه همگرایی است؛ ولی وقتی در جمهوری آذربایجان، تبلیغ تشیع انقلابی را به یک مقوله‌ امنیتی تعریف کردند، این موضوع، به یک عامل بازدارنده و یک مانع در پیشبرد فرهنگ تبدیل شد.

مانع دیگر، نفوذ قدرت‌های متخاصم با انقلاب اسلامی در برخی کشورها مثل بحرین است. شکل‌گیری کانون‌های بدیل برای اسلام سیاسی؛ مثل جریان‌های سلفی-تکفیری که امروز بخشی از اهل سنت را به‌ عنوان اسلام سیاسی پوشش می‌دهند، از دیگر موانع است. فعالیت‌های کانون‌های شیعی با رویکرد متحجرانه که در تقابل و برائت‌جویی از اهل سنت شکل می‌گیرد و تحت عنوان شیعیان انگلیسی تلقی می‌شود، مانع دیگری از صدور انقلاب فرهنگی است.

حضرت امام از جریان نوترکیبی که این رویکرد را داشته باشند، به‌ عنوان شبی تاریک و گردابی حائل تعبیر می‌کنند. اگر یک جریان شیعی بخواهد این رویکرد را داشته باشد، تقابلی در محیط‌های سنی ایجاد می‌کند و طبیعتاً صدور و بازتاب انقلاب را کاهش داده یا با مانع مواجه می‌کند.

روش‌های سه‌گانه‌ی مسیر صدور فرهنگ انقلاب اسلامی

اما نسبت به مسیرهای صدور فرهنگ انقلاب اسلامی، بر اساس نظریه‌ استوان، سه روش وجود دارد: روش جابجایی، روش سلسله‌مراتبی و روش سرایتی.

یکم، روش جابجایی، انتقال فیزیکی فرد یا گروه است؛ یعنی وقتی یک فردی از ایران به کشور دیگر می‌رود با خودش، فرهنگ را می‌برد و تأثیر می‌گذارد. یک‌ وقت گروهی می‌روند؛ که عمدتاً سبک حوزه‌ ما این‌گونه است. یک مبلغ یا گروهی از مبلغین می‌روند که ظرفیت‌های حوزه از این حیث بسیار تأثیرگذار است. به ‌طور مثال وقتی حضرت امام حکم اعدام سلمان رشدی را در سال ۱۳۶۷ صادر می‌کنند، می‌بینیم که اهل سنت هم در این عرصه وارد می‌شوند و حتی در این قضیه، شهید هم داشتیم.

دوم، شبکه‌ گسترده‌ی تبلیغ و مبلغین با مرکزیت فکری و معرفتی حوزه است.

سوم، دانش‌آموختگی خیل عظیمی از افراد با ملیت‌های مختلف است. بر اساس برخی از آمارها، در بیش از صد کشور نهادهای وابسته به حوزه وجود دارد. یک مصداق بارزش هم آقای شیخ ابراهیم زکزاکی در نیجریه بود که تأثیرگذاری زیادی در غرب آفریقا داشت.

دفاتر مراجع و علمای انقلابی در کشورهای دیگر به ‌عنوان یک ‌نهاد غیردولتی و متکی بر نیروهای بومی است که تأثیرگذاری زیادی داشته است.

عزاداری امام حسین علیه‌السلام، از راه‌های صدور فرهنگ انقلاب

صدها مسجد و حسینیه و مرکز اسلامی در کشورهای مختلف با محوریت طلاب انقلابی، ساخته‌ شده است. از طرفی البته مساجدی هم داریم که خیلی همراه با اندیشه‌ انقلابی نیستند. این‌ها هم در همین مسیر تأثیرگذاری دارند. مراسم عزاداری امام حسین علیه‌السلام در ایام محرم که با محوریت طلاب و دانش‌آموختگان حوزه‌ انقلابی، صورت می‌گیرد بسیار تاثیرگزار است. امروز از ژاپن تا آمریکا و در جای‌جای این عالم شاهد این اتفاق هستیم که این هم یکی از مسیرهای صدور فرهنگ انقلابی است.

روش سلسله مراتبی، به این نحو است که وقتی یک مکان، یا یک شخص که به ‌عنوان مُد یا الگو، مطرح است، به یک فرهنگی یا ایده‌ای معتقد می‌شود، زیرمجموعه‌ هم به آن سو حرکت می‌کنند. مثال بارزش، ایمان و مسلمان شدن یک رئیس قبیله، در زمان پیامبر صلوات‌الله‌علیه است. رئیس قبیله که ایمان می‌آورد، دیگران هم به‌تبع او ایمان می‌آوردند. الآن اگر در جامعه‌ فعلی ما یک مُدی در تهران باب شود غالباً به کل کشور منتقل می‌شود.

در خصوص بحث ما هم خیلی وقت‌ها، کانون‌ یا پیشاهنگ‌ها یا کانون‌های ثانویه شکل می‌گیرد که در صدور فرهنگ انقلاب تسریع‌کننده و تسهیل دهنده است. مثلاً در جهان عرب، می‌توانیم به لبنان، یک جایگاه بدهیم. حتی می‌توانیم الآن عراق را برای جهان عرب نام ببریم. یا پاکستان در شبه‌قاره هند و نیجریه در غرب آفریقا که این‌ها کانون‌های ثانویه می‌شوند. خودشان تولید می‌کنند و منتشر می‌کنند. دوم مراجع تقلید مقیم کشورهای دیگر هستند. از شهید سید محمدباقر صدر نام ببریم یا حتی مرحوم سید محمدحسین فضل‌الله. همچنین شیخ زاکزاکی که یک موقعیت و مرجعیت اجتماعی پیدا کرده است.

مساجد و حسینیه‌ها و مدارس و حوزه‌های علمیه در کشورهای مختلف، گاهی به گونه‌ سلسله‌مراتبی عمل می‌کنند. در مورد مساجد و حسینیه‌ها و امام‌زاده می‌توانیم به بی‌بی هیبت در نالداران آذربایجان اشاره ‌کنیم. کسانی که در شهرک نالداران هستند، به ‌شدت تحت تأثیر فضای انقلاب اسلامی هستند؛ و این شهر به کانونی برای انقلاب اسلامی تبدیل ‌شده است.

مدارس و حوزه‌های علمیه خارج از کشور هم ظرفیت دیگری هستند. جامعه المصطفی در بیش از ۶۰ کشور نمایندگی و ۲۵۰ مدرسه تحت پوشش دارد. البته در پاکستان ما فقط ۴۰۰ مدرسه داریم که یا مراجع تأسیس کرده‌اند و یا نهادهای دیگر و عمده این مدارس هم به نحوی مرتبط با جامعه المصطفی بوده و دارای فضای فرهنگی انقلابی هستند. شکل‌گیری کانون‌های ثانوی دیگر، مثل جنبش حزب‌الله که عمدتاً طلبه‌ها رهبری‌اش را داشتند نیز از ظرفیتهای دیگر صدور انقلاب است.

پیاده‌روی اربعین و مناسک حج، فضای تبلیغ ارزش‌های انقلاب

یک‌بخشی هم تحت عنوان، روش سرایتی، مطرح است؛ مثل پیاده‌روی اربعین در عراق و نقش حوزه علمیه در تأمین ابعاد فرهنگی آن. یا خود مناسک حج را می‌توانیم مثال بزنیم. مهاجرین افغانی و عراقی مقیم ایران بعد از بازگشت، می‌توانند فضایی را برای تبلیغ ایجاد کنند.

عناصر شتاب‌زا

آخرین بحث، بحث راهکارها برای ارتقای این و نقش شتاب‌زا و پایدار همراه با تعلیق باورها است. در این رابطه به چند عامل اشاره می‌کنم:

یکم، تأسیس انجمن‌های علمی مستقل و تحت اشراف حوزه در کشورهای هدف؛ مثل انجمن علمی فقه سیاسی اسلام، انجمن علمی تفسیر اهل‌بیت که در میان اهل سنت است.

دوم، مطالعه جامعه‌شناختی از جوامع مسلمان در کشورهای مختلف برای این‌که تأثیرگذاری خود را بیشتر کنیم. البته متأسفانه در این زمینه خیلی ضعیف هستیم.

سوم، بحث تأسیس شبکه‌ مبلغان مسلمان است. سالانه هزاران مبلغ اعزام می‌شود ولی هیچ شبکه‌ قوی در کار نیست. به نظر می‌رسد اگر کانون شبکه در ایران نباشد و مثلا در نجف باشد بهتر است.

چهارم تأسیس انجمن و تشکل‌های وابسته یا تحت اشراف هوادار حوزه در کشورهای مختلف است که مستلزم تأمین نرم‌افزاری است.

پنجمین مورد، رصد و جمع‌آوری آثاری که درباره‌ انقلاب اسلامی در جوامع مختلف نوشته ‌شده و تحلیل آن‌ها در راستای بهره‌گیری از دیدگاه‌ها در جهت نقش‌آفرینی بیشتر و بهتر است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics