قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / درس بزرگ طوفان الاقصی به روایت رهبر انقلاب/ اینهایی که یقین به وعده‌ی الهی ندارند با منفی بافی‌های خودشان شما را متزلزل نکنند/ وعده خدا حق و پیروزی نهایی با فلسطین است
درس بزرگ طوفان الاقصی به روایت رهبر انقلاب/ اینهایی که یقین به وعده‌ی الهی ندارند با منفی بافی‌های خودشان شما را متزلزل نکنند/ وعده خدا حق و پیروزی نهایی با فلسطین است

رهبر انقلاب اسلامی صبح امروز در دیدار دانش‌آموزان و دانشجویان به مناسبت ۱۳ آبان:

درس بزرگ طوفان الاقصی به روایت رهبر انقلاب/ اینهایی که یقین به وعده‌ی الهی ندارند با منفی بافی‌های خودشان شما را متزلزل نکنند/ وعده خدا حق و پیروزی نهایی با فلسطین است

یکی از کارهای مهمی که طوفان الاقصی انجام داد این است، یک درس بزرگی است که با تدارکات و امکانات بسیار کم اما با ایمان و عزم راسخ می‌تواند محصول سالها تلاش جنایتکارانه‌ی دشمن را در ظرف چند ساعت دود کند و به هوا بفرستد. ما شک نداریم «أَنَّ وَعْدَ اللهِ حَقٌّ» وعده‌ی الهی حق است «وَ لا یَسْتَخِفَّنَّکَ الَّذِینَ لا یُوقِنُون‏» اینهایی که یقین به وعده‌ی الهی ندارند با منفی بافی‌های خودشان شما را متزلزل و سست نکنند و ان‌شاءالله پیروزی نهایی و نچندان دیر با مردم فلسطین و فلسطین خواهد بود.

به گزارش شبکه اجتهاد، رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز در دیدار هزاران نفر از دانش‌آموزان و دانشجویان، با ریشه‌یابی دشمنی دیرینه آمریکا با ملت ایران، فاجعه‌آفرینی صهیونیست‌ها و آمریکایی‌ها در غزه را در تاریخ بی‌سابقه خواندند و با اشاره به ضربات تحقیرکننده‌ای که صبر و ایستادگی مردم غزه به آبرو و حیثیت رژیم غاصب جعلی و حامیان مستکبرش وارد آورده، گفتند: اگر کمک‌‌های همه‌جانبه آمریکا نباشد، رژیم صهیونیستی در عرض چند روز فلج خواهد شد. دنیای اسلام هم باید با قطع همکاری اقتصادی با رژیم صهیونیستی، علیه این رژیم بسیج شود و با صدای رسا و پافشاری بر «قطع فوری بمباران و جنایت‌آفرینی در غزه»، به وظایف مهم خود در این رویارویی جبهه حق با جبهه باطل عمل کند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به تکیه صهیونیست‌ها به کمک‌های آمریکا افزودند: اگر حمایت آمریکا و پشتیبانی تسلیحاتی آن نبود، دولت فاسد، جعلی و دروغین صهیونیستی در همان هفته اول از بین رفته بود، بنابراین فاجعه‌آفرینی امروز صهیونیست‌ها در غزه به کمک و در واقع به دست آمریکایی‌ها است.

رهبر انقلاب کشتار چهار هزار کودک در ظرف سه هفته را جنایتی بی‌سابقه در تاریخ خواندند و با تأکید بر هوشیاری امت اسلامی در قبال حوادث غزه که در واقع میدان تقابل «حق و باطل» و «ایمان و استکبار» است، گفتند: قدرت استکبار با بمب و فشار نظامی و فاجعه و جنایت پیش می‌آید اما قدرت ایمان، به توفیق الهی بر همه اینها غلبه خواهد کرد.

ایشان در تبیین دستاوردهای صبر و ایستادگی مردم غزه گفتند: دلهای ما بخاطر مصائب مردم فلسطین و بخصوص غزه خون است اما با نگاه عمیق به صحنه معلوم می‌شود پیروز این میدان مردم غزه و فلسطین هستند که توانستند کارهای بزرگی انجام دهند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، کنار رفتن نقاب دروغین حقوق بشر از چهره غربی‌ها و رسوا شدن آنها را از جمله آثار صبر و ایستادگی و تسلیم نشدن مردم غزه دانستند و افزودند: مردم غزه با صبر خود، وجدان بشری را به حرکت درآوردند. می‌بینید امروز جمعیت‌های انبوه حتی در خیابان‌های آمریکا و کشورهای غربی، علیه اسرائیل و در موارد زیادی علیه آمریکا شعار می‌دهند.

رهبر انقلاب سخنان برخی منابع غربی همچون ساماندهی اجتماعات حمایت از فلسطین در انگلیس به وسیله ایران را ناشی از بی‌آبرویی غیرقابل علاج آنها خواندند و با کنایه به اینگونه تحلیل‌های مضحک گفتند: لابد این اجتماعات کار بسیج لندن و بسیج پاریس است!

ایشان با اشاره به رسوا شدن دروغگویان جهان، تروریست خواندن مبارزان فلسطینی را نشانه بی‌شرمی واقعی سیاستمداران و رسانه‌های غربی خواندند و این سؤال را مطرح کردند: آیا کسی که از خانه و میهن خود دفاع می‌کند، تروریست است؟ آیا فرانسوی‌هایی که در جنگ جهانی دوم در پاریس با آلمانی‌ها مبارزه کردند، تروریست بودند؟ چطور آنها مبارز و مایه افتخار فرانسه هستند اما جوانان جهاد و حماس تروریست؟

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درس بزرگ طوفان الاقصی را غلبه گروهی اندک و با تدارکات و امکانات کم اما با ایمان و عزم راسخ بر دشمن خواندند و گفتند: این گروه با ایمان توانست محصول سالها تلاش جنایتکارانه دشمن را در ظرف چند ساعت دود کند و به هوا بفرستد.

رهبر انقلاب اسلامی افزودند: فلسطینی‌ها همچنین رژیم غاصب و دولت‌های مستکبر پشتیبان آن را با عمل و شجاعت خود و امروز با صبر خود تحقیر کرده‌اند.

ایشان با اشاره به توقع مضاعف از دنیای اسلام در مقابل جنایت‌های رژیم اشغالگر، گفتند: دولتهای اسلامی اگر امروز به فلسطین کمک نکنند، دشمن فلسطین را که در واقع دشمن اسلام و انسانیت است تقویت کرده‌اند و فردا همین خطر خود آنها را تهدید خواهد کرد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تأکید بر لزوم بسیج دنیای اسلام، پافشاری دولت‌های اسلامی بر قطع فوری جنایات و بمباران‌ها در غزه را ضروری خواندند و از این دولت‌ها خواستند راه صدور نفت و ارزاق به رژیم صهیونیستی را مسدود و با آن رژیم همکاری اقتصادی نکنند و در همه مجامع جهانی، صریح، بدون لکنت و دوپهلوگویی و با صدای بلند جنایات و فجایع رژیم غاصب را محکوم کنند.

رهبر انقلاب با تأکید مجدد بر غیرقابل جبران بودن ضربه وارد شده بر رژیم صهیونیستی و اذعان عوامل رژیم غاصب به این جبران‌ناپذیری گفتند: رژیم اشغالگر به حدی درمانده و متحیّر و سردرگم است که به مردمش هم دروغ می‌گوید، مانند اظهار نگرانی درباره اسرای خود که یک دروغ است چرا که بر اثر بمباران‌ها ممکن است اسرای خودشان هم نابود شوند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای دنیای اسلام را به توجه به این واقعیت فراخواندند که آن کسی که در مقابل اسلام و ملت مظلوم فلسطین ایستاده، فقط رژیم صهیونیستی نیست بلکه آمریکا، فرانسه و انگلیس نیز هستند و مسلمانان نباید این واقعیت را در معادلات، معاملات و تحلیل‌های خود فراموش کنند و از یاد ببرند.

درس بزرگ طوفان الاقصی به روایت رهبر انقلاب/ اینهایی که یقین به وعده‌ی الهی ندارند با منفی بافی‌های خودشان شما را متزلزل نکنند/ وعده خدا حق و پیروزی نهایی با فلسطین است

ایشان با استناد به قرآن کریم که «بی‌شک وعده الهی حق است و کسانی که به آن یقین ندارند، با منفی‌بافی‌های خود شما را متزلزل و سست نکنند»، تأکید کردند: ان‌شاءالله پیروزی نه چندان دور با فلسطین و مردم آن خواهد بود.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در بخش دیگری از سخنانشان با اشاره به ۳ مناسبت ۱۳ آبان، گفتند: آمریکایی‌ها در دو مناسبت به ملت ایران ضربه زدند؛ در ۱۳ آبان ۱۳۴۳ که پس از خروش امام خمینی در مخالفت شدید با مصوبه خفت‌بار کاپیتولاسیون، یعنی «مصونیت آمریکایی‌ها در ایران از پیگیری قضایی هرگونه جرم و جنایت»، ایشان را تبعید کردند و در ۱۳ آبان ۵۷ که رژیم دست‌نشانده آمریکا در ایران، جمعی از دانش‌آموزان را در مقابل دانشگاه تهران به خاک و خون کشید.

ایشان افزودند: اما در مناسبت سوم یعنی تسخیر سفارت آمریکا به دست دانشجویان، ملت ایران به آمریکا ضربه زد و با افشای اسرار و اسناد پنهان سفارت، آبروی آمریکا را در جهان برد.

رهبر انقلاب با تأکید بر اکتفا نکردن نسل جوان به احساسات و تلاش برای شناخت و تحلیل مسائل مختلف، افزودند: باید درباره اصل انقلاب، دفاع مقدس، مسائل گوناگون دهه ۶۰، واگرایی‌های دهه ۷۰ و حوادث گوناگون دهه ۸۰ و ۹۰ تحلیل و ارزیابی صحیح داشت.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای سپس به ریشه‌یابی و تحلیل مستند مسئله مهم علت دشمنی آمریکا با ملت ایران پرداختند.

ایشان گفتند: آمریکایی‌ها و کسانیکه ساده‌لوحانه یا با انگیزه‌های دیگر حرف‌های آنان را تکرار می‌کنند، می‌گویند خصومت و توطئه‌های آمریکا پس از تسخیر سفارت این کشور شروع شد اما این ادعا کاملا دروغ است؛ چرا که واقعیات تاریخی نشان می‌دهد خصومت آمریکایی‌ها با ملت ایران، ۲۶ سال قبل از تسخیر سفارت یعنی از کودتای ظالمانه ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ علیه دولت ملی دکتر مصدق، شروع شده است.

رهبر انقلاب همچنین با استناد به اسناد سفارت آمریکا گفتند: این اسناد نشان می‌دهد که سفارت آمریکا از روزهای اول پیروزی انقلاب یعنی ده ماه قبل از تسخیر سفارت، مرکز توطئه و جاسوسی، طرح‌ریزی کودتا و جنگ داخلی و مدیریت رسانه‌های ضدانقلاب بوده است؛ بنابراین دشمنی‌های آمریکا با ملت ایران علت دیگری دارد.

ایشان برای ریشه‌یابی مستند این خصومت‌ها، به نفوذ انگلیسی‌ها در دوره قاجار اشاره کردند و گفتند: انگلیسی‌ها می‌خواستند با مدل استعمار هند، ابتدا بر مراکز و منابع اقتصادی ایران مسلط شوند و سپس عرصه سیاسی و حاکمیت را در اختیار بگیرند.

رهبر انقلاب «قرارداد انحصار کشت، خرید و فروش تنباکو» و «قرارداد وثوق‌الدوله» را دو نمونه از تلاش‌های انگلیسی‌ها برای تسلط بر منابع اقتصادی ایران برشمردند و گفتند: این دو حرکت با هوشیاری علما و حمایت مردم به جایی نرسید و انگلیسی‌ها با به حاکمیت رساندن یک قزاق بسیار بی‌رحم، گستاخ، بی‌سواد، لات‌منش و بی‌ایمان به نام رضاخان، کنترل ایران را در دست گرفتند و رضاخان هم با منکوب کردن علما و مرعوب کردن شدید ملت، اهداف آنها را محقق کرد که در این مسیر، عده‌ای روشنفکر غرب‌زده یا وابسته هم با رنگ‌ روغن زدن به حکومت پلید او، در جنایاتش شریک شدند.

رهبر انقلاب با اشاره به اقدام انگلیسی‌ها در جایگزین کردن پسر رضاخان در جنگ دوم جهانی و سپس افول قدرت انگلیس در اواسط دهه ۲۰ شمسی و جایگزینی تدریجی آمریکا به جای این کشور، گفتند: آمریکایی‌ها در ابتدا با پرهیز از داعیه‌های استعماری، چهره‌ای ملایم از خود نشان دادند اما وقتی تلاش دولت مصدق را برای غیروابسته‌کردن ایران دیدند، نقاب ملایمت را کنار گذاشتند و با کودتای ۲۸ مرداد، مقدرات کشور را عملا در دست گرفتند و ایران را کاملا به‌ خود وابسته کردند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به آثار شوم تسلط آمریکا در ایران، از جمله باز کردن پای رژیم صهیونیستی به کشور، تشکیل ساواک مخوف، اعزام چندده‌هزار مستشار با هزینه ملت ایران برای تسلط بر همه امور نظامی، اشاعه فساد برنامه‌ریزی شده برای بی‌خاصیت کردن نسل جوان، عقب‌نگه‌داشتن علمی ایران و تبعیض طبقاتی هولناک، گفتند: آمریکایی‌ها حتی در روزهای اوج‌گیری انقلاب با اعزام «ژنرال هایزر» به فکر کودتا و قتل‌عام ملت، به‌پاخاسته بودند اما عزم راسخ امام و ایستادگی ملت، این توطئه را هم خنثی کرد و ژنرال آمریکایی با ناکامی در قتل عام ملت ایران مجبور به بازگشت شد اما امریکایی‌ها امروز هم همان هدف و کار را در غزه انجام می‌دهند.

رهبر انقلاب در جمع‌بندی این بخش از سخنانشان تأکید کردند: مرگ بر آمریکا یک شعار نیست؛ یک خط‌مشی است که از دل توطئه‌ها و دشمنی‌های بی‌پایان آمریکا با ملت ایران در طول ۷ دهه گذشته نشأت گرفته است.

در ابتدای این دیدار سه تن از دانش‌آموزان و دانشجویان، سرکار خانم «مبینا شِکرلب» به نمایندگی از مجلس دانش‌آموزی کشور و آقایان «عباده عزت امین» دانشجوی فلسطینی محصل در ایران و «برهان دلیری‌فر» نماینده تشکل‌های دانشجویی به بیان نکاتی درخصوص مسائل کشور و حوادث غزه پرداختند.

متن کامل بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار دانش‌آموزان و دانشجویان در آستانه روز ملّی مبارزه با استکبار جهانی(۱)

 بسم الله الرّحمن الرّحیم و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاه و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الطّیّبین الطّاهرین المعصومین سیّما بقیّه الله فی الارضین.

بسیار جلسه‌ی پُربرکت و پُرشور و پُرمعنایی است جلسه‌ی شما عزیزان، جوانان، نوجوانان. تشکّر میکنم از کسانی که برنامه اجرا کردند، سخنرانی کردند، سرود خواندند، قرآن تلاوت کردند، و از مجری محترم برنامه.

در میان این سه مناسبتی که در سیزدهم آبان اتّفاق افتاده، در دو مناسبت آمریکایی‌ها ضربه زدند به ملّت ایران، در یک مناسبت ملّت ایران ضربه زد به آمریکایی‌ها. آن دو مناسبتی که ضربه‌ی آمریکا بود به ملّت ایران، یکی تبعید امام بود در سیزدهم آبان سال ۴۳؛ علّت تبعید امام مخالفت او با کاپیتولاسیون بود. «کاپیتولاسیون» یک اصطلاح سیاسی است؛ معنایش این است که کارکنان یک کشوری در کشور دیگر مصونیّت داشته باشند؛ یعنی آنچه در ایران به وسیله‌ی دولت خائن پهلوی تصویب شد این بود که کارکنان آمریکا در ایران مصونیّت داشته باشند به معنای اینکه هر جنایتی کردند، در دادگاه‌های ایران نباید محاکمه بشوند؛ این قانونِ کاپیتولاسیون بود. این جزو یکی از خفّت‌بارترین قانونها است؛ یعنی اگر فرض کنید یک آمریکاییِ مست، در خیابان سوار ماشین بزند ده نفر را از بین ببرد، دادگاه‌های ایران حق ندارند این شخص را محاکمه کنند؛ باید بفرستند آمریکا، آنجا محاکمه بشود. این قانون را در دولت پهلوی تصویب کردند، یک صدا در مخالفت با این قانون بلند شد ــ یک صدای رسا ــ و آن صدای امام بزرگوار بود؛ امام ایستادند، سخنرانی کردند، گفتند ما زیر بار این قانون نمیرویم؛(۲) نتیجه‌اش این شد که امام را در سیزدهم آبان دستگیر کردند و از ایران تبعید کردند. پس کار، کار آمریکایی‌ها بود؛ یعنی ضربه را آمریکایی‌ها زدند به ما.

ضربه‌ی دوّم کشتار دانش‌آموزان بود. در روزهای اوج حرکت انقلابی ملّت ایران ــ که این انقلاب فقط علیه پهلوی نبود، علیه پهلوی و آمریکا بود ــ پلیس طاغوت، پلیس شاه، دانش‌آموزان را جلوی همین دانشگاه [تهران] قتل‌عام کردند؛ رگبار گرفتند، عدّه‌ای دانش‌آموز را به خاک‌وخون کشیدند؛ این هم در روز سیزدهم آبان بود. خب، این دو حادثه ضربه‌هایی بود که آمریکایی‌ها به ما زدند، به ملّت ایران زدند.

ده ماه بعد از پیروزی انقلاب، سیزدهم آبان سال ۵۸ بود که دانشجوها رفتند وارد سفارت آمریکا شدند و آن سفارت را تسخیر کردند و اسرار و اسناد پنهانی آن سفارت را افشا کردند، آبروی آمریکا رفت؛ این ضربه‌ی ما بود، ضربه‌ی ملّت ایران به آمریکا بود. این سه حادثه است.

تحلیل داشته باشید!

خب، حرف من این است: من میگویم شما جوانِ امروز باید از قضایای مختلف تحلیل داشته باشید؛ صِرف احساسات کافی نیست. حالا من منظور خودم را از این حرف شرح میدهم. شما باید از اصل انقلاب اسلامی تحلیل داشته باشید؛ از قضیّه‌ی دفاع مقدّس، جنگ هشت‌ساله، باید تحلیل داشته باشید؛ از قضایای گوناگونی که در دهه‌ی ۶۰ اتّفاق افتاد همین‌جور؛ از واگرایی‌هایی که در دهه‌ی ۷۰ اتّفاق افتاد باید تحلیل داشته باشید؛ از حوادث گوناگونی که در دهه‌ی ۸۰ و ۹۰ اتّفاق افتاد باید تحلیل داشته باشید؛ یعنی بدانید و تشخیص بدهید که این حادثه چه بود، از کجا شروع شد، چه کسی پشت این حادثه بود، چه چیزی نتیجه‌ی این حادثه شد؛ اینها تحلیل است.

منسوب کردن دشمنی آمریکا با ملت ایران به حادثه تسخیر سفارت یک دروغ بزرگ است

حالا من یک مسئله را میخواهم مطرح کنم و آن مقابله‌ی ما با آمریکا است. خب الان یک ساعت است که شما مرتّب دارید علیه آمریکا شعار میدهید ــ در اینکه تردیدی نیست ــ امّا مسئله چیست؟ مشکل ما با آمریکا چیست؟ خود آمریکایی‌ها دشمنی‌های خودشان با ملّت ایران را به مسئله‌ی سفارت منسوب میکنند ــ ببینید، این [مطلبی] که عرض میکنم از روی توجّه و اطّلاع از کارهایی است که دارد میشود و میخواهند بکنند؛ میخواهم شما جوانهای عزیز توجّه داشته باشید ــ کسانی هم به تَبَع آنها همین را تکرار میکنند؛ یعنی چه؟ یعنی میگویند «آقا! علّت اینکه آمریکا ایران را تحریم میکند، با ایران بدی میکند، در ایران اغتشاش راه می‌اندازد، مشکلات درست میکند، علّت این دشمنی‌های آمریکا با ایران این است که دانشجویان شما رفتند سفارت آمریکا را تسخیر کردند»؛ این را، هم آمریکایی‌ها میگویند، هم مَن‌تَبَع(۳) آنها در داخل کشور میگویند. در دوره‌ی ریاست جمهوری بنده هم یک خبرنگار و مصاحبه‌گرِ معروفِ آن روزِ آمریکا در نیویورک با من مصاحبه کرد، اوّلین حرفش همین بود که اختلاف ما و شما از ورود شما به سفارت ما و تسخیر سفارت ما است. میخواهند این را جا بیندازند، [در حالی که] این دروغ بزرگی است؛ قضیّه این نیست. ۲۶ سال قبل از حادثه‌ی سفارت، کودتای بیست‌وهشتم مرداد اتّفاق افتاده؛ آن روز که دیگر کسی به سفارت نرفته بود. سال ۳۲، آمریکایی‌ها در ایران یک دولت ملّی مستقل را که وابسته‌ی به آمریکا نبود، با کودتای مجرمانه‌ی ظالمانه‌ای سرنگون کردند؛ این دشمنی آمریکایی‌ها است. پس مسئله‌ی دشمنی آمریکا با جمهوری اسلامی، با ملّت ایران، با ایران اسلامی، ربطی به مسئله‌ی سفارت ندارد.

اسنادی که از سفارت به دست آمد ــ میدانید دیگر؛ دانشجوها رفتند اسناد را آوردند، مقدار زیادی از این اسناد را آمریکایی‌ها در کاغذخردکن ریخته بودند، دانشجوها با حوصله‌ی تمام نشستند این کاغذها را به هم وصل کردند که الان این یادداشت‌ها هفتاد هشتاد جلد کتاب است ــ نشان داد که از همان ‌روزهای اوّلِ بعد از پیروزی انقلاب، سفارت آمریکا مرکز توطئه و جاسوسی علیه ایران بوده؛ حتّی در سفارت آمریکا طرّاحی کودتا میشده که علیه انقلاب کودتا کنند؛ طرّاحی جنگ داخلی میشده؛ تلاش میکردند که در استانهای مرزی کشور، جنگ داخلی راه بیندازند؛ طرّاحی میشده که چگونه در حکومتِ جدیدِ انقلابی نفوذ کنند؛ رسانه‌های ضدّانقلاب را که در داخل بودند، مدیریّت میکردند، هدایت میکردند: این را بنویسید، این را بگویید، این را جعل کنید، این شایعه‌سازی را بکنید؛ برای تحریم هم برنامه‌ریزی میکردند؛ یعنی سفارت، از اوّلین روزهای شروع انقلاب، مرکز توطئه علیه کشور و علیه انقلاب بوده. [لذا دشمنی آمریکا] ربطی به تسخیر لانه‌ی جاسوسی ندارد؛ مدّتها قبل از آن، اینها فعّالیّت خودشان را علیه انقلاب شروع کرده بودند.

پس مسئله آن‌جوری نیست که آمریکایی‌ها وانمود میکنند و آن‌جوری نیست که یک عدّه، یا ساده‌لوحانه یا به دلایل گوناگون و انگیزه‌های گوناگون، در داخل ترویج میکنند که «آقا! علّت اینکه شما می‌بینید یک قدرتی مثل آمریکا این‌قدر علیه جمهوری اسلامی فعّالیّت میکند، این است که شما فلان وقت رفتید سفارت اینها را گرفتید»؛ نه، قضیّه این نیست. پس قضیّه چیست؟ برای اینکه بتوانیم ریشه‌ای‌تر مطلب را بفهمیم، یک قدری عقب برویم. من دوست دارم و مایلم شما جوانها و نوجوان‌ها روی این مسائل با دقّت و با فکر کار کنید؛ چون فردا مال شما است، بازوهای پیشرفت کشور شما هستید، کشور مال شما است و باید پیش بروید. یک مقداری عمیق‌تر برویم مسائل را بسنجیم.

مسئله‌ی نفوذ غربی‌ها در ایران

مسئله‌ی نفوذ غربی‌ها در ایران از انگلیس‌ها شروع شد؛ اوّل آنها آمدند در ایران. البتّه از [سالِ] ۱۸۰۰ میلادی در دولت قاجاری‌ها نفوذ کردند و بتدریج نفوذ خودشان را گسترش دادند. هدف انگلیسی‌ها این بود که در ایران همان کاری را بکنند که در هندوستان کردند. میدانید هندوستان حدود ۱۵۰ سال در مشت انگلیس بود و رمق هندوستان را انگلیس‌ها گرفتند؛ ثروت عمده‌ی انگلیس‌ها ناشی از استعمار هند است که حالا خود آن داستان مفصّلی دارد. همین کار را میخواستند با ایران بکنند؛ یعنی اوّل از یک جای کوچکی شروع کنند، بتدریج توسعه بدهند، منابع اقتصادی کشور را در اختیار بگیرند و بعد که اقتصاد کشور در اختیارشان قرار گرفت، آن‌وقت تصرّف سیاسی برایشان آسان میشود؛ عیناً مثل کاری که در هند کردند. در هند، اوّل کمپانی هند شرقی را راه انداختند، بعد که پیش رفتند، حکومت هند را تصرّف کردند، هند شد یک قسمتی از امپراتوریِ انگلیس؛ حدود ۱۵۰ سال وضع این‌جوری بود. خب، در ایران [هم] میخواستند همین کار را بکنند. یکی از اوّلین کارهایی که کردند قضیّه‌ی انحصار تنباکو بود ــ اسم «نهضت تنباکو» را قاعدتاً شنیده‌اید‌ ــ تا انحصار کِشت و فروش و خرید تنباکوی کشور در اختیار انگلیس باشد. دستگاه‌های دولتیِ آن زمان ــ زمان ناصرالدّین‌شاه ــ نفهمیدند که معنای این کار چیست، قبول کردند. میرزای شیرازی، مرجع تقلید شیعه، در سامرّا فهمید که پشت این قضیّه چیست، با یک فتوا این قرارداد را به هم زد و از بین برد. این کارِ اوّلشان بود؛ خب، این نشد. پی‌درپی، قراردادهای گوناگونی از این قبیل بود که یکی از مهم‌ترین‌هایش قراردادی بود معروف به «قرارداد وثوق‌الدّوله» که در سال ۱۹۱۹ میلادی و ۱۲۹۹ هجری شمسی، انگلیس‌ها به نخست‌وزیر وقت ایران(۴) رشوه‌ی مفصّلی دادند و این قرارداد را بستند. «قرارداد وثوق‌الدّوله» اقتصاد و سیاست و ارتش و نظام و همه‌ چیزِ ایران را در اختیار انگلیس‌ها قرار میداد. این قرارداد هم بسته شد، منتها شهید مدرّس در مجلسِ شورای ملّیِ آن زمان یک‌تنه در مقابل این قرارداد ایستاد، افشاگری کرد و نگذاشت به نتیجه برسد، این قرارداد هم باطل شد. قراردادهای دیگری هم بود ــ [مانند] قرارداد رویتر و غیره ــ که اغلب این قراردادها به وسیله‌ی علمای دین باطل شد، از بین رفت، جلویش گرفته شد.

البتّه بعد هم انگلیس‌ها انتقام خودشان را از علمای دین گرفتند. دولت انگلیس دید این‌جوری نمیشود و آن نقشه‌ای که در هند عمل کردند، در ایران عملی نیست؛ به یک راه‌حلّی رسیدند ــ درست توجّه کنید ــ آن راه‌حل این بود: به فکر افتادند که باید یک دولتِ دیکتاتورِ خشنِ صد درصد وابسته‌ی به خودشان را در ایران سر کار بیاورند تا دیگر دغدغه‌ای نداشته باشند و هر کاری میخواهند، در ایران به وسیله‌ی خود آن دولت انجام بگیرد. رضاخان قزّاق را پیدا کردند؛ او را می‌شناختند، شناسایی کردند. رضاخان همان کسی بود که انگلیس‌ها احتیاج داشتند؛ آدمی بود بسیار بی‌رحم، بسیار خشن، بسیار گستاخ، عامی، بی‌سوادِ بی‌اطّلاع از معارف و مانند اینها، لات‌منش، بی‌تقوا و بی‌ایمان؛ یک آدم این‌جوری را پیدا کردند. از ضعف پادشاه قاجار که احمدشاه بود استفاده کردند، به وسیله‌ی رضاشاه و یک نفر دیگر ــ سیّدضیاء‌ طباطبائی که بعد او را کنار زدند ــ در ایران کودتا راه‌ انداختند؛ رضاخان را اوّل کردند فرمانده کلّ قوا، بعد کردند نخست‌وزیر، بعد کردند شاه ایران؛ همان چیزی که انگلیس‌ها میخواستند در ایران تحقّق پیدا کرد.

خب، اوّل‌کاری که به دست رضاشاه کردند [این بود که] روحانیّت را منکوب کردند، ملّت را مرعوب کردند. ملّت را بشدّت مرعوب کردند؛ آن‌جوری که پدرمادرهای ما و بزرگ‌ترهای ما برای ما نقل کردند، در زمان رضاشاه کسی جرئت نَفَس ‌کشیدن نداشت؛ در اتاق خلوت هم کسی جرئت نداشت از رضاشاه انتقاد کند؛ در اتاق خلوت، بین دو سه نفر افراد خانواده هم کسی جرئت نداشت! این‌قدر ملّت را مرعوب کرده بود. علما را خانه‌نشین کرد، عمامه‌ها را از سرهایشان برداشت، حوزه‌های علمیّه را تعطیل کرد، با احکام دینی مثل حجاب هم علناً مخالفت کرد و آن کاری را که انگلیس‌ها مایل بودند در ایران انجام بگیرد، یعنی تصرّف منابع مالی و اقتصادی، همه را انجام داد؛ هر کار آنها میخواستند انجام داد. البتّه اینجا من اشاره کنم که یک عدّه روشنفکران غرب‌زده یا وابسته‌ی به غرب ــ همه وابسته نبودند؛ یک عدّه‌ای‌شان هم وابسته نبودند، لکن غرب‌زده بودند، مبهوت غرب بودند ــ در رنگ و روغن زدن به حکومت رضاخان نقش داشتند؛ آنها هم پیش خدا مؤاخَذند؛ آن روشنفکرانی هم که نمیخواهم اسم بیاورم، در جنایت به ملّت ایران با رضاشاه شریکند؛ این هم هست.

خب، رضاشاه شد عامل انگلیس در ایران. در این بین، جنگ جهانی دوّم پیش آمد. در جنگ جهانی دوّم، رضاشاه بر طبق طبیعت خودش به آلمان تمایل پیدا کرد؛ نوع کارهای هیتلر را دوست میداشت، یک گرایشی به آلمانها پیدا کرد، انگلیس‌ها فهمیدند، دیدند این دیگر به درد نمیخورد؛ [لذا در] سال ۱۳۲۰ شمسی رضاشاه را برکنار کردند؛ خودشان آوردند، خودشان هم برکنارش کردند. [او را] برکنار کردند، پسرش را با شرایط معیّنی جایش گذاشتند که باید این کار را بکنی، این‌جور عمل کنی، این‌جور رفتار کنی، او هم گفت چشم؛ حتّی گفتند فلان رادیو را نباید گوش کنی، گفت چشم؛ تا این حد! خب، تا اینجا حاکمیّت انگلیس بود.

دهه‌ی ۲۰ شمسی سالهای افول تدریجی قدرت انگلیس است؛ [مردم] مبارزه کردند، هند آزاد شد، بعضی از کشورهای دیگرِ آفریقا و غیره آزاد شدند، انگلیس ضعیف شد و ضعف انگلیس موجب شد که آمریکا بیاید وسط میدان. اواسط دهه‌ی ۲۰ شمسی آمریکا پایش را گذاشت در ایران؛ اوّل هم با روی خوش و به صورت ملایم، با «اصل چهارم ترومن»(۵) و چیزهایی که حالا تفاصیلش زیاد است. حتّی در یک مواردی با مخالفین انگلیس‌ها هم‌صدایی کرد، همراهی کرد، برای اینکه نظرها را به خودش جلب کند؛ و متأسّفانه توانست بعضی از سیاستمدارهای غیر وابسته‌ی به انگلیس را به خودش وابسته کند، به خودش علاقه‌مند کند. رفتار آمریکا در ایران این‌جوری بود؛ اوّل با نرمش وارد شد و نشان داد که داعیه‌ی استعماری در ایران ندارد. این بود، تا وقتی که یک دولت ملّی سر کار آمد؛ دولت مصدّق. اتّفاقاً مصدّق بر اثر ساده‌انگاری، سهل‌انگاری یا ساده‌لوحی ــ هر چه میخواهید بگویید ــ به آمریکا خوشبین بود. مصدّق علیه انگلیس بود، به کمک آمریکایی‌ها امیدوار بود! دل بستن به کمک بیگانه این[طور] است. وقتی این دولت سر کار آمد و معلوم شد که این دولت وابسته‌ی به آمریکا نیست و نمیتواند باشد، آمریکایی‌ها کودتای بیست‌وهشتم مرداد را راه انداختند، دولت را ساقط کردند، در ایران فجایع زیادی به وجود آوردند.

بعد که نقاب از صورت آمریکایی‌ها افتاد و معلوم شد که یک دولت مهربان و دوست با ایران نیستند، دیگر هر کار توانستند کردند؛ آمریکایی‌ها مقدّرات کشور را در دست گرفتند، از لحاظ سیاسی و اقتصادی کشور را به طور کامل به خودشان وابسته کردند، پای رژیم صهیونیستی را به ایران باز کردند ــ آمریکایی‌ها این کار را کردند؛ پای رژیم صهیونیستی را آمریکایی‌ها به ایران باز کردند ــ ساواک را تشکیل دادند؛ ساواک مرکز کمال خشونت و بی‌رحمی با مردم، با معترضین، با مخالفین، و سرکوب بی‌رحمانه‌ی کوچک‌ترین مخالفت بود. اینها همه در دوره‌ی تسلّط آمریکایی‌ها است؛ مال دهه‌ی ۳۰ و ۴۰ و مانند اینها است. چند ده هزار مستشار نظامی را آوردند داخل ایران و هزینه‌ی سنگین اداره‌ی اینها را بر دوش ملّت ایران بار کردند؛ سلاح در اختیار آنها، خرید سلاح در اختیار آنها، [اینکه] از چه کسی بخرند، به چه قیمتی بخرند، چه جوری پولش را بدهند، چه جوری سلاح را تحویل بگیرند، همه به عهده‌ی آمریکایی‌ها و در اختیار آمریکایی‌ها بود. اشاعه‌ی فساد، به صورت برنامه‌ریزی‌شده؛ یعنی در دهه‌ی ۳۰ و ۴۰ ــ که دیگر در آخرِ دهه‌ی ۴۰ و اوایلِ ۵۰ به اوج خودش رسید ــ فساد اخلاقی با برنامه‌ریزیِ دقیقِ آمریکایی‌ها در ایران انجام میگرفت برای اینکه جوانها را به فساد بکشانند. خب معلوم است جوانی که به فساد کشیده بشود قدرت ایستادگی ندارد، قدرت مقاومت ندارد؛ اینها میخواستند جوان ایرانی را بی‌خاصیّت کنند. عقب‌‌ماندگی در علم، عقب‌ماندگی در فنّاوری‌ها، پیشرفت در فساد اخلاقی، شدّت تبعیض طبقاتی به صورت هولناک؛ همه‌ی اینها در دوره‌ی حاکمیّت آمریکایی‌ها و نفوذ آمریکایی‌ها در ایران انجام گرفت.

این دشمنی را ادامه دادند، بعد که حرکت انقلابی اوج گرفت، احساس خطر کردند و شدّت‌عمل را بیشتر کردند؛ حتّی حدود یک هفته به پیروزی انقلاب، یک ژنرال برجسته‌ی آمریکایی به نام «هایزر» آمد تهران برای اینکه اگر بتواند، یک کودتا راه بیندازد و صدها هزار، بلکه میلیون‌ها آدم را به قتل برسانند؛ نیّتشان این بود؛ هایزر این کار را میخواست بکند. البتّه انقلاب به نقطه‌ای رسیده بود که دیگر تدابیر اینها بی‌فایده بود. عزم راسخی مثل امام بزرگوار در مقابل اینها قرار داشت. آنها میخواستند کودتا کنند، حکومت نظامی اعلام کردند، امام به مردم گفت بروید در خیابانها، حکومت نظامی را به هم زد، نقشه‌شان را باطل کرد، لذا شکست خوردند. هایزر هم دید فایده‌ای ندارد، از ایران رفت که البتّه اگر چهار پنج روز دیگر در ایران میماند، احتمالاً جزو اوّلین اعدامی‌های بعد از انقلاب میشد؛ شانس آورد که زودتر رفت.

‏میدان، میدانِ غزه و اسرائیل نیست، میدانِ حق و باطل است

خب، مسئله‌ی آمریکا و ایران این است. اینکه شما میگویید «مرگ بر آمریکا»، این صرفاً یک شعار نیست، این یک خطّ‌مشی است. علّتش هم همین است که گفتم؛ آمریکایی‌ها سالهای متمادی، از سالهای میانی دهه‌ی ۲۰ تا پیروزی انقلاب ــ یعنی سالهای آخر دهه‌ی ۵۰ ــ ۳۰ سال در ایران هر کار توانستند علیه ملّت ایران کردند، هر جور توانستند ضربه زدند؛ از لحاظ مالی، از لحاظ اقتصادی، از لحاظ سیاسی، از لحاظ علمی، از لحاظ اخلاقی. انقلاب در یک‌ چنین وضعی پیروز شد؛ انقلاب در مقابل یک‌ چنین حاکمیّت فاسدی و نفوذ مخرّبی قرار گرفت و به توفیق الهی، به همّت ملّت ایران و به رهبری امام بزرگوار پیروز شد.

الان آن کاری که هایزر میخواست در ایران بکند، آمریکایی‌ها دارند در غزّه میکنند؛ قضیّه همان قضیّه است؛ در فلسطین همین کار دارد انجام میگیرد. صهیونیست‌هایی که حاکم بر فلسطین اشغالی و فلسطین مظلوم هستند، مستظهر(۶) به حمایت آمریکا هستند. اگر حمایت آمریکا نبود،‌ اگر پشتیبانی‌های تسلیحاتی آمریکا نبود، دولت فاسد جعلی دروغین رژیم صهیونیستی در همان هفته‌ی اوّل از بین رفته بود، بَرافتاده بود. آمریکایی‌ها پشت اینها قرار دارند. امروز در غزّه همان حوادثی دارد اتّفاق می‌افتد که اینها اگر میتوانستند، در ایران آن حوادث را انجام میدادند. فاجعه‌ای که در غزّه به وسیله‌ی صهیونیست‌ها و به کمک آمریکایی‌ها و در واقع به دست آمریکایی‌ها دارد اتّفاق می‌افتد، یک فاجعه‌ی بی‌نظیر است. در ظرف سه هفته، نزدیک به چهار هزار کودک به دست اینها کشته شده‌اند! کجای تاریخ چنین چیزی را شما دارید؟ امّت اسلامی بایستی بداند قضیّه چیست، میدان را تشخیص بدهد. میدان، میدان غزّه و اسرائیل نیست، میدان حق و باطل است. میدان، میدان استکبار و ایمان است؛‌ یک طرف قدرت ایمان، یک طرف قدرت استکبار. البتّه قدرت استکبار با فشار نظامی و بمباران و فاجعه و جنایت پیش می‌آید، [امّا] قدرت ایمان بر همه‌ی اینها به توفیق الهی غلبه پیدا خواهد کرد.

لابد بسیج لندن و بسیج پاریس این کار را کرده‌اند؟

دلهای ما خون است به خاطر مصائب مردم فلسطین و بالخصوص مردم غزّه؛ ناراحتیم، امّا وقتی بادقّت نگاه میکنیم، می‌بینیم آن که در میدان پیروز است مردم غزّه‌اند، مردم فلسطینند؛ اینها توانستند کارهای بزرگی انجام بدهند. اوّلاً مردم غزّه با صبر خودشان، با ایستادگی خودشان، با تسلیم نشدن خودشان نقاب دروغین حقوق بشر را از چهره‌ی آمریکا و فرانسه و انگلیس و امثال اینها کنار کشیدند، اینها را رسوا کردند. مردم غزّه با صبرِ خودشان توانستند وجدان بشری را به حرکت دربیاورند. الان شما ببینید در دنیا چه خبر است. در همین کشورهای غربی ــ در انگلیس، در فرانسه، در ایتالیا، در ایالتهای مختلف خود آمریکا ــ مردم با جمعیّت‌های انبوه می‌آیند داخل خیابان، علیه اسرائیل و در موارد بسیاری علیه آمریکا شعار میدهند؛ آبروی اینها رفت. اینها واقعاً هیچ علاجی ندارند، نمیتوانند توجیه کنند، لذا می‌بینید یک ابلهی پیدا میشود میگوید «اجتماع مردم در انگلیس کار ایران است»؛ لابد بسیج لندن این کار را کرده، بسیج پاریس این کار را کرده!(۷) از جمله‌ی بی‌شرمی‌های واقعی‌ای که امروز سیاستمداران غربی و رسانه‌ای‌های غربی دارند نشان میدهند، این است که مبارزین فلسطینی را میگویند «تروریست». کسی که از خانه‌ی خودش دفاع میکند تروریست است؟ کسی که از میهن خودش دارد دفاع میکند تروریست است؟ آن روزی که آلمانی‌ها در جنگ جهانی دوّم آمدند پاریس را گرفتند و پاریسی‌ها با آلمانی‌ها مبارزه میکردند، مبارزین فرانسوی تروریست بودند؟ چطور آنها مبارزند، مایه‌ی افتخار فرانسه‌اند، آن‌وقت جوان حماس و جهاد اسلامی تروریست است؟ بی‌شرم‌ها! مردم غزّه و مبارزین فلسطین دروغ‌گوهای دنیا را رسوا کردند.

یکی از کارهای مهمّی که [عملیّات] طوفان‌الاقصیٰ(۸) انجام داد این بود که نشان داد چگونه یک گروه اندک ــ‌ اینها در مقابل آنها کمند دیگر؛ تعدادشان کمتر است ــ با تدارکات و امکانات بسیار کم امّا با ایمان و عزم راسخ، میتواند محصول سالها تلاش جنایت‌کارانه‌ی دشمن را در ظرف چند ساعت دود کند و به هوا بفرستد؛ میتواند دولتهای متکبّر و مستکبر عالم را تحقیر کند؛ فلسطینی‌ها، هم رژیم غاصب را، هم پشتیبانان رژیم غاصب را تحقیر کردند، با عمل خودشان، با شجاعت خودشان، با اقدام خودشان، و امروز با صبر خودشان. این یک درس بزرگ است. البتّه این جنایتها بشریّت را تکان داد، همه را تکان داد.

اگر به فلسطین کمک نکنید؛ فردا خطر در کمین شماست

این را من چند روز قبل از این هم گفتم،(۹) حالا هم تکرار میکنم: از دنیای اسلام توقّع بیشتری هست. دولتهای مسلمان باید بدانند که اگر امروز به فلسطین کمک نکنند ــ هر کس هر جور میتواند کمک کند ــ دشمنِ فلسطین را که دشمن اسلام و دشمن انسانیّت است تقویت کرده‌اند و فردا همین خطر، خودشان را تهدید خواهد کرد. آنچه دولتهای اسلامی باید بر آن پافشاری کنند، قطع فوری این جنایتهایی است که دارند در غزّه انجام میدهند؛ این بمبارانها باید فوراً قطع بشود؛ راه صدور نفت و ارزاق به رژیم صهیونیستی را ببندند؛ دولتهای اسلامی با رژیم صهیونیستی همکاری اقتصادی نکنند؛ در همه‌ی مجامع جهانی با صدای بلند این جنایت را، این فاجعه‌آفرینی را، بدون تردید و بدون لکنت محکوم کنند. این‌جور نباشد که در یک اجتماع اسلامی یا اجتماع عربی، همان چند نفری هم که حرف میزنند، یا دوپهلو حرف بزنند یا با لکنت حرف بزنند؛ صریح حرفشان را بزنند. معلوم است دارد چه اتّفاقی می‌افتد؛ بایستی رژیم صهیونیستی محکوم بشود، بایستی همه‌ِی دنیای اسلام علیه رژیم صهیونیستی بسیج بشوند.

اگر کمک آمریکا نباشد، رژیم صهیونیستی ظرف چند روز فلج می‌شود

البتّه ضربه‌ای که به رژیم صهیونیستی خورده جبران‌پذیر نیست؛ این را من اوّل هم گفتم، الان هم تأکید میکنم و تکرار میکنم. بتدریج، در حرفهای خود عوامل رژیم صهیونیستی هم این نشان داده شد که آن ضربه‌ای که اینها خوردند ضربه‌ای نیست که بشود جبرانش کرد؛ نمیتوانند جبران کنند. رژیم صهیونیستی الان درمانده است، متحیّر است، به مردم خودش هم دروغ میگوید. اینکه نسبت به اسرای خودشان در دست فلسطینی‌ها اظهار نگرانی میکنند، این هم دروغ است؛ این بمبارانهایی که میکنند ممکن است اسرای خودشان را هم نابود کند؛ اینکه برای اسرای خودشان اظهار نگرانی میکنند، [یعنی] به مردم خودشان هم دارند دروغ میگویند. و این دروغ گفتن از روی ناچاری است؛ الان رژیم صهیونیستی دچار حیرت است، دچار ناچاری است، نمیداند چه کار باید بکند و هر کاری که میکند از روی اضطرار است؛ یعنی نمیفهمد چه کار باید بکند. اگر کمک آمریکا نبود و نباشد، قطعاً رژیم صهیونیستی در ظرف چند روز فلج خواهد شد.

و دنیای اسلام این را فراموش نکند که در این قضیّه‌ی مهم و تعیین‌کننده، آن کسی که در مقابل اسلام، در مقابل یک ملّت مسلمان، در مقابلِ فلسطینِ مظلوم ایستاد، آمریکا بود، فرانسه بود، انگلیس بود؛ این را دنیای اسلام فراموش نکند، این را بفهمند؛ در معاملاتشان، در معادلاتشان، در تحلیل‌هایشان فراموش نکنند این را که چه کسی ایستاده است و دارد روی این مردم مظلوم و ملّت مظلوم فشار می‌آورد؛ صِرف رژیم صهیونیستی نیست.

پیروزی نهایی و نه‌چندان‌دیر با مردم فلسطین خواهد بود

البتّه ما شک نداریم که «اِنَّ وَعدَ اللَهِ حَق»‌؛ وعده‌ی الهی حق است. وَ لا یَستَخِفَّنَّکَ الَّذینَ لا یوقِنون‌‌؛(۱۰) اینهایی که به وعده‌ی الهی یقین ندارند، با منفی‌بافی‌های خودشان شما را باید متزلزل نکنند، سست نکنند. و ان‌شاءالله پیروزی نهایی و نه چندان دیر، با مردم فلسطین و فلسطین خواهد بود.

والسّلام علیکم و رحمه ‌الله و برکاته

 —————————————————

(۱ در ابتدای این دیدار، سه تن از دانش‌آموزان و دانشجویان به بیان نکاتی در خصوص مسائل کشور و حوادث غزّه پرداختند.

(۲ ر.ک: صحیفه‌ی امام، ج ۱، ص ۴۱۵؛ سخنرانی در جمع مردم (۱۳۴۳/۸/۴)

(۳ پیروان

(۴ میرزا حسن‌خان وثوق‌الدّوله

(۵ «اصل چهارم ترومن» اشاره دارد به نکته‌ی چهارم از سخنان هری ترومن (رئیس‌جمهور آمریکا) که در سال ۱۹۴۹ در سخنرانی خود گفت: «کشورهای غنی یک مسئولیّت اخلاقی برای کمک به کشورهای فقیر دارند.»

(۶ پشت‌گرم

(۷ خنده‌ی حضّار

(۸ گروه‌های مقاومت فلسطینی در روز شنبه پانزدهم مهرماه ۱۴۰۲ عملیّات گسترده‌ای را با عنوان «طوفان‌الاقصیٰ» آغاز کردند که در ساعات ابتدایی آن، تعداد زیادی از صهیونیست‌ها کشته و زخمی و اسیر شدند.

(۹ بیانات در دیدار دست‌اندرکاران کنگره‌ی ملّی شهدای استان لرستان (۱۴۰۲/۸/۳)

(۱۰ سوره‌ی روم، بخشی از آیه‌ی ۶۰

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics