قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / رویکردهای مشترک و اختصاصات جامع‌ نویسان شیعه و اهل‌سنت
رویکردهای مشترک و اختصاصات جامع‌ نویسان شیعه و اهل‌سنت

استاد مجید معارف بررسی کرد؛

رویکردهای مشترک و اختصاصات جامع‌ نویسان شیعه و اهل‌سنت

رئیس سابق دانشکده الهیات دانشگاه تهران گفت: هر جامع‌نگار معیار‌های خاص علمی خود را دارد؛ ما در جوامع شیعی، شفافیت در معیار را می‌بینیم؛ اما در کتب اهل تسنن در این زمینه با کوهی مشکلات مواجه هستیم. از دو کتاب صحیح بخاری و صحیح مسلم مهم‌تر که نداریم، در حالی بعد از گذشت این همه سال معیار‌های آن دو هنوز معلوم نیست. همچنین جوامع شیعی برخوردار از مقدمه‌هایی گویا، مفصل و بیان منابع بوده است مثل مرحوم کلینی که مقدمه‌ای بر کتابش می‌نویسد و همچنین من لایحضره الفقیه؛ برخلاف کتب اهل تسنن، موطأ مالک که اولین جوامع حساب می‌شود مقدمه ندارد، مسند احمد مقدمه ندارد، صحیح بخاری مقدمه ندارد.

به گزارش خبرنگار اجتهاد، مدرسه مجازی حدیث پژوهی مقارن با حضور علمی دکتر مجید معارف، استاد و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با موضوع «بررسی تطبیقی رویکرد جامع نویسان نخستین در شیعه و اهل سنت» برگزار شد. مؤلف کتاب «جوامع حدیثی اهل سنت» در نشست علمی به تبیین رویکردهای مشترک و اختصاصات جامع نویسان شیعه و اهل‌سنت پرداخت که در ادامه گزارش آن را می‌خوانید؛

جوامع حدیثی، سرفصل بسیار مهمی در بین شیعه و سنی است. مقایسه ما بین شیعه و سنی تاریخی است یعنی الزاماتی که به تدوین جوامع اهل سنت انجام داده شد و هم‌چنین الزاماتی که برای شیعه رخ‌داده است و لذا مقایسه ما مقایسۀ محتوایی نیست. در این مباحثی که مطرح می‌کنم ده‌ها سند و منبع وجود دارد و من از مسلمات استفاده می‌کنم.

تبیین دو اصطلاح: جامع و رویکرد

جامع حدیث: کتابی که انواع مباحث دینی را به‌صورت موضوع‌بندی در خودش جای داده است و مباحث دینی در ۸ عنوان کلی قابلیت دسته‌بندی دارد: ۱- عقائد ۲- احکام ۳- سیره ۴- آداب ۵- تفسیر ۶- فتن ۷- اشراط الساعه ۸- مناقب؛ این تعریف و تقسیم‌بندی مربوط به نورالدین عتر است ولی صبحی صالح و منّاع القطان در بعضی موارد دیگری را پیشنهاد دادند مثلاً به‌جای فتن گفته باشند کتاب الآداب.

در کتاب خودم به نام مباحثی در تاریخ حدیث (مستدرک تاریخ عمومی حدیث) این را به چالش کشیده‌ام و تعریف مختاری را ارائه داده‌ام: جامع حدیث کتابی است که دربردارنده روایات دینی صرف‌نظر از نحوه چینش و تدوین به شکل مطلق یا نسبی باشد.

طبق این تعریف صحیح بخاری می‌شود جامع مطلق ولی سنن ابی داوود می‌شود جامع نسبی به نسبت مسائل فقهی و از نظر من هم مسند احمد هم یک جامع حدیثی است.

رویکردهای مشترک جامع‌نگاران شیعه و اهل‌سنت

پنج نکته رویکردی: انگیزه جامع نگاران شیعه تا قرن ۴ و ۵ و سنی تا قرن ۳

۱. عبور از مرحله تدوین اولیه حدیث یا نقل شفاهی به سمت تدوین کتب و جوامع بزرگ‌تر به‌منظور حفظ و صیانت همان روایاتی که در مجامع اولی بوده‌اند.

مثال شیعی: اصول اولیه اصحاب ائمه (علیهم‌السلام) که شخصی بوده است مثل اصل ابان بن تغلب که از دل این‌ها اصول اربعمائه شکل می‌گیرد و این اصول در معرض اتلاف و انقراض بود چرا که شخصی بود. این اصول در قرن به دست بزرگانی مثل ابن ابی عمیر، صفوان بن یحیی احمد بن محمد بن ابی نصر و حسن بن محبوب تدوین می‌شود.

امام صادق (علیه‌السلام): ابان بن تغلب ۳۰ هزار روایت از من شنیده است، محمد بن مسلم ۴۶ هزار از امامین صادقین (علیهما‌السلام) روایت شنیده بود.

این یک رسالتی بود بر مؤلفان قرن ۳ که این اصول را حفظ کنند و در تکمله آن وظیفه‌‌ای بود بر گردن مؤلفان کتب اربعه شیعه لذا مرحوم کلینی ۲۰ سال برای تدوین الکافی وقت می‌گذارد.

مثال سنی: در اهل تسنن هم شاهد داریم و این دغدغه بوده است. نوشته‌های اولیه که محمود ابوریه ادعا می‌کند دست مالک است بعد به احمد می‌رسد و آن را انعکاس می‌دهد، در کتاب مسند احمد بعد ابن حجر می‌نویسد، بخاری دید که مسانید وضعیت پریشانی دارد تصمیم گرفت بهترین‌ها را در صحیح بخاری بیاورد.(۱)

۲. اقدام به تهذیب روایات از طریق شناخت روایات جعلی و حتی ضعیف و تدوین حتی‌الامکان روایات صحیح. وقتی بزرگان شیعه خودشان را به اصول اولیه روایات رساندند و هم‌چنین سنی‌ها خودشان را به روایاتی که در حافظه‌ها بود یا بعضاً در نوشته‌ها؛ متوجه بودند که در قرن اول و لااقل در نیمه دوم قرن دوم احادیث کمی دچار خلط شده بود.

امام صادق (علیه‌السلام) به افشای مغیره بن سعید پرداختند که در کتب اصحاب پدرم دخل و تصرف می‌کرد. کید غلات، واقفه و دیگر فرق انحرافی بسیار بوده است که برای تثبیت خودشان روایات جعل می‌کند.

موج‌های جعل حدیث در بین اهل تسنن

* یکی از آن‌ها دوران معاویه است در فضائل الصحابه؛

* دوران عباسیان در آزادی بی‌قید و شرط برای نقل حدیث صادر شد (اول قرن ۲ به‌وسیله منصور عباسی).

نویسندگان وقتی خودشان را به میراث حدیثی رساندند، در جریان این اتفاقاتی که برای حدیث رخ‌داده بود قرار داشتند و زمانی که می‌خواستند تدوین کنند انتخاب داشتند مثال:

مالک از بین ۱۰۰ هزار حدیث، ۱۰ هزار انتخاب کرد

احمد بن حنبل از بین ۷۵۰ هزار حدیث، ۳۰ هزار انتخاب کرد

بخاری از بین ۶۵۰ هزار حدیث، ۷۵۰۰ هزار انتخاب کرد

مسلم از بین ۳۰۰ هزار حدیث، ۷۵۰۰ انتخاب کرد

آن‌ها همان زمان الباقی احادیث جعلی را دور انداخته‌اند تا دوباره این اختلاط پیدا نشود.

حتی طبق قرائنی که داریم در عصر مرحوم کلینی ۲۰۰ هزار حدیث در بین دستان شیعه بوده است ولی کتاب کافی ۱۶۲۰۰ حدیث بیشتر ندارد. همچنین من لایحضره شیخ صدوق می‌گوید: من هر حدیثی را نیاورده‌ام من آن حدیثی را آورده‌ام که بین من و خدای من حجت است و هم‌چنین شیخ طوسی هم‌چنین می‌گوید.

۳. توجه به سبک‌های تدوین در جمع‌آوری و نگارش روایات در شیعه و اهل تسنن. همه نوشتند روایات در اصول اولیه نامنظم بود و غیرمبوب و همچنین جزوات شخصی بود.

در قرن ۲ و ۳ دو سبک تدوین در بین اهل تسنن ابداع شده است:

۱) سبک تدوین با محوریت اصحاب پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) است که حاصلش مسند‌ها است.

این سبک در قرن چهار به‌وسیله طبرانی توسعه پیدا می‌کند و محوریت اساتیدش می‌شود ولی در معجم کبیرش همان صحابه است (البته به این نوع کتاب‌ها نمی‌گوییم مسند و می‌گوییم معجم چرا که از ظرفیت حروف الفبا استفاده شده است)

در شیعه هم این سبک را داریم: مشیخه حسن بن محبوب که به گفته نجاشی به‌وسیله داوود بن قولویه قمی به شکل موضوعات بازتدوین شده است.

یا مثلاً نوادر احمد بن محمد موسی اشعری قمی که باز بعضاً بر اساس مشایخ بوده است.

خود این مسانید هم متفاوت است:

مسند احمد کارنامه اصحاب را در اختیار قرار می‌دهد.

معاجم طبرانی کارنامه مشایخ طبرانی را در اختیار قرار می‌دهد.

۲) سبک موضوع محوری است که از موطأ مالک تا صحیح بخاری همه این‌طور است و نیز در شیعه کافی تهذیب و استبصار و … . این سیستم تدوین را در جوامع می‌بینیم.

۴. توجه به پاسخگویی نیاز‌ها، ضرورت‌ها، تقاضاها در حلّ مشکلات حدیثی و بعضاً مشکلات اعتقادی جامعه مسلمین یا حدیث پژوهان به شکل خاص.

اسحاق بن راهویه در مجلس درسش به شاگردانش گفت: لو جمعتم مثل صحاح و سنن رسول‌الله و این برای بخاری انگیزه شد. یا مثلاً مسلم در مقدمه صحیح خودش می‌نویسد: از دوستی ناشناس نامه‌‌ای دریافت کرده که او اشاره کرده است به غلبه اشتباهات و خرافات و صوفیه و قصه پرداز‌ها که بیا کاری بکن و مسلم در مقدمه خودش قبح دروغ بستن بر پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) را آورده است و بعد صحیح مسلم را نوشته است.

درست مثل کافی که مرحوم کلینی بازگو می‌کند دغدغه شیعیان را و بعد می‌گوید من سعی کردم که این‌ها را بدون کوتاهی برآورده کنم.

شیخ طوسی کاندید می‌شود که در بغداد تعارض روایات را حل کند و بیان کند که صوری است نه حقیقی و واقعی.

شیخ صدوق می‌گوید: ابوعبدالله نعمت به فکر من انداخت که به تبعیت از محمد بن زکریای رازی که من لایحضره الطبیب نوشته است، من لایحضره الفقیه بنویس.

یا شیخ صدوق می‌آید به نیشابور می‌بیند نه مردم بلکه علماء در مسئله غیبت امام زمان (عج) به تردید افتاده‌‌‌اند و در اینجا اکمال الدین و اتمام النعمه لکشف الحیره را می‌نویسد.

شیخ صدوق کتاب توحید را می‌نویسد و می‌گوید این کتاب را به این جهت می‌نویسم که عده‌‌ای نادان با برداشت غلط از احادیث شیعه به شیعه نسبت تشبیه و تجسیم می‌دهند.

۵. جامع نگاری در آن برهه مد نظر، به دوشکل بوده است: جوامع مطلق (صحیح بخاری، الکافی) جوامع نسبی. معمولاً برداشت ما از جوامع نسبی، جوامع فقهی است مثلاً سنن اربعه جزو جوامع فقهی است الا سنن ترمذی که مقداری از عقائد را هم دارد و هم‌چنین من لایحضر و تهذیب.

ولی در درس‌ها گفته‌ام: تعریف جوامع نسبی می‌تواند بیشتر از جوامع فقهی باشد مثل التوحید شیخ صدوق، به نظر من یک جامع احادیث خداشناسی است چرا که ۸۰۰ حدیث دارد و در بیش از ۵۰ باب یا شرایع جامعی است به نسبت به احادیثی که ناظر به علت است.یا خصال که محور بر تمام احادیث عدد است که ذوق او را می‌نمایاند.

بیهقی در قرن ۵ کتابی می‌نویسد کتاب شعب الایمان که جامع احادیث اعتقادی و اخلاقی است و کتاب دلائل النبوده که جامع نسبی است.

اختصاصات جوامع شیعه و اهل تسنن:

۱. جوامع شیعی برخوردار از مقدمه‌هایی گویا، بعضاً مفصل و بیان منابع و … بوده است مثل مرحوم کلینی که مقدمه‌ای بر کتابش می‌نویسد و از حرف شخص دیگری راجع به کتابش مقدم است؛ همچنین من لایحضره الفقیه و … برخلاف کتب اهل تسنن، موطأ مالک که اولین جوامع حساب می‌شود مقدمه ندارد، مسند احمد مقدمه ندارد، صحیح بخاری مقدمه ندارد.

۲. هرکسی که جامع نگار است قطعاً با معیار‌های خاص خودش – که علمی است- همراه می‌باشد حال در جوامع شیعی، شفافیت در معیار را می‌بینیم؛ با توجه به مبنای قدما که تابع وثاقت صدوری بود و البته از قرن ۷ و ۸ جای آن به وثاقت سندی انتقال پیدا کرده است، مرحوم حر عاملی در فائده ۹ وسائل الشیعه، ۲۲ قرینه و معیار ذکر می‌کند و فیض کاشانی به ۸ نکته مهم‌ترش در مقدمه وافی اشاره می‌کند.

این ۲۲ مورد به ۳ دسته تقسیم می‌شود: ۱) قرائن سندی ۲) قرائن متنی ۳) قرائن منبعی

شیخ طوسی در مقدمه تهذیب می‌نویسد: اعلم ان الحدیث علی ضربین: متواتر و غیر متواتر و بعد ورود پیدا می‌کند و کلی توضیحات می‌دهد و معیار‌ها را کاملاً شفاف می‌کند.

اما متأسفانه در کتب اهل تسنن در این زمینه با کوهی مشکلات مواجه هستیم. از دو کتاب صحیح بخاری و صحیح مسلم مهم‌تر که نداریم، در حالی بعد از گذشت این همه سال معیار‌های آن دو هنوز معلوم نیست.

بعد از بخاری ابن حبان می‌آید در تکمیل کار بخاری صحیح ابن حبان را می‌نویسد و اسمش این است: النسخه التی … من غیر ثبوت قطع فی سندها و لا ثبوت جرح فی ناقلیها که از استاد خودش ابن خزیمه در این زمینه تقلید می‌کند.

۳. شیعه ترمیم سند را به‌وسیله مشیخه نگاری دارد ولی در اهل تسنن این کار را نداریم.

سؤال: یکی از خصایص شیعه شفافیت در معیار‌هاست با توجه به مقدمه مرحوم کلینی، در حالی که کلینی بعد از تبیین معیار‌ها بیان می‌کند که تشخیص و تطبیق این معیار‌ها کار بسیار دشواری است که لااقل از من ساخته نبود و باید به اهلش بسپاریم و من نهایتاً از باب تخییر و تجویز بایهما اخذت فانت فی سعه؛ و چگونه سراغ تخییر می‌رود در حالی که مرجحاتی وجود دارد؟

معارف: دو نکته قابل‌توجه است. اولاً شفافیت ذو مراتب است، ما مجموع جوامع شیعی را با جوامع سنی مقایسه کردیم.ثانیاً مرحوم کلینی در اینجا شکسته نفسی کرده است به دو جهت: ایشان در مقدمه کتابش یک محققی است بسیار وفادار به روایات امام باقر و امام صادق (علیهما‌السلام) و ۴ معیار ذکر کرده است که متنی است که می‌گوید: ائمه این ۴ تا را به ما داده‌اند. مثل خذوا ما خالف القوم فان الرشد فی خلافهم. بعد ایشان می‌گوید: ما با این سه معیار روایات کمی را اختیار می‌کنیم و نمی‌گوید این سه معیار اصلاً قابلیت استفاده را ندارد و بعد می‌گوید: ما مجبوریم از معیار ۴ استفاده کنیم آن هم به خاطر اجازه‌‌ای است که امام به ما داده است. در این معیار چهار حضرت اختیار داده است نه به یک کوچه‌بازاری بلکه به یک فقیه محدث این اختیار را داده است البته به جهت این انتخاب معیار چهارم، باعث می‌شود که بدون جانب‌داری بیاورد برخلاف شیخ صدوق.

سؤال: اختصاصات جوامع اهل تسنن چیست؟ که تصور نشود در جوامع شیعی بدون انصاف نگاه شده است؛ مثلاً در جوامع حدیثی سنی حدثنی یا حدثنا و قرائت و سماع و … این‌ها ذکر می‌شود اما در کافی که برجسته‌ترین جامع شیعی است کلاً معنعن است و حتی بعضی مرحوم کافی را متهم به تدلیس کرده‌‌‌اند که وقتی معنعن می‌آورید معلوم نیست که این شیخ را شما دیده‌اید یا با واسطه از ایشان می‌گویید یا از مکتوب نقل می‌کنید و …؟

معارف: اولاً در مورد جوامع اهل تسنن اگر ریز بشویم بعضی از کتاب‌هایی اختصاصاتی دارند مثلاً صحیح بخاری سبکش به این صورت است که به بهانه‌ی عنوان باب، گاهی یک صفحه مطلب می‌گوید که آیه و فتوا و … پیرامون این موضوع است و این‌ها مسائل غیررسمی صحیح بخاری است و اگر بخواهیم با تحلیل فقهی بخاری آشنا بشویم، تحلیل مقدمات ابواب می‌تواند به ما کمک کند.

با توجه به عناوین بعضاً طولانی صحیح بخاری، صحیح مسلم اصلاً بعضاً عنوان ندارد و این کار عنوان گذاری توسط یحیی بن شرف النووی درست شده است. یا مثلاً سنن ترمذی در انتهای هر بحثی اظهارنظر می‌کند.

ثانیاً راجع به حدیث معنعن وقتی به کتب سته مراجعه می‌کنیم اکثر روایات سندش معنعن است یعنی بخاری از استادش که می‌خواهد بشنود می‌گوید حدثنی، استاد استادش که می‌گوید: حدیثنی ولی وقتی به طبقات بالاتر می‌رود می‌شود عن عن.

مسلم در مقدمه صحیح بابی طراحی کرده است: باب الاحتجاج بالمعنعن؛ یعنی مسلم معاصرت را کفایت می‌دانسته ولو این که در دو شهر متفاوت باشند اما منقول است از بخاری که لقاء را لازم می‌دانسته است ولی من تصریحی از او ندیده‌ام. لذا این‌طور نیست که اسناد اهل تسنن همه غیر معنعن باشند، می‌توانید این را مشاهده کنید.

مرحوم شیخ کلینی به خاطر وثاقتی که دارد طرق را کوتاه می‌کند و من حسابی کردم که اگر ایشان طرق را می‌آورد، ۸ جلدی کتابش، ۸۰۰ صفحه به آن اضافه می‌شده است یعنی دو جلد آن هم در آن زمان که ابزار نگارش محدود بوده است صرفه‌جویی کرده است.(۲)

گفتنی است، فصل سوم مدرسه مجازی حدیث پژوهی مقارن با عنوان «تدوین جوامع حدیثی فریقین» از سوی گروه آموزشی علوم قرآن و معارف حدیث مرکز تخصصی آخوند خراسانی با مشارکت مدرسه عالی سطح چهار، دانشگاه علوم اسلامی رضوی، مرکز تخصصی مطالعات تطبیقی مذاهب اسلامی و مدرسه تخصصی امامت برگزار شده است.

———————-

۱. توصیه مقاله: نقش شیعه در کتابت و تدوین اولیه حدیث؛ مجید معارف

۲. به مقاله استاد مجید معارف در کنگره مرحوم کلینی و سید کاظم طباطبایی در این زمینه مراجعه شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics