قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / سبک تدریس آیت‌الله فلسفی مجتهد پرور بود/ برای رسیدن به روش درست خواندن درس خارج بیش از صد مجتهد را دیدم/ استادی که پای درسش سیراب می‌شدیم، آیت‌الله فلسفی بود/ نسبت به چهار مرجع تقلید صاحب رساله هم عصر خود در مشهد، چیزی کم نداشت
سبک تدریس آیت‌الله فلسفی مجتهد پرور بود/ برای رسیدن به روش درست خواندن درس خارج بیش از صد مجتهد را دیدم/ استادی که پای درسش سیراب می‌شدیم، آیت‌الله فلسفی بود/ نسبت به چهار مرجع تقلید صاحب رساله هم عصر خود در مشهد، چیزی کم نداشت

استاد حوزه علمشهد:

سبک تدریس آیت‌الله فلسفی مجتهد پرور بود/ برای رسیدن به روش درست خواندن درس خارج بیش از صد مجتهد را دیدم/ استادی که پای درسش سیراب می‌شدیم، آیت‌الله فلسفی بود/ نسبت به چهار مرجع تقلید صاحب رساله هم عصر خود در مشهد، چیزی کم نداشت

هر کسی که پای درس ایشان حاضر می‌شد، به‌قدر ظرفیتش می‌توانست از آن بهره‌مند شود؛ چه کسی که قصد مجتهد شدن داشت و می‌خواست مباحث اجتهادی را بیاموزد و چه کسی که فقط می‌خواست در حد نگارش و طی کردن دوره چهار پنج ساله درس خارج بهره ببرد. این ویژگی به نظر من حُسن تدریس آیت‌الله فلسفی بود. در واقع سبک بیان ایشان طوری بود که در عین اینکه مجتهد پرور بود، آن چنان مطالب را سلیس و موجز و روان بیان می‌کرد که سایر افراد که قصد تحقیق هم نداشتند در حد املا و نگارش و ثبت در بایگانی می‌توانستند از آن‌ها استفاده کنند.

به گزارش خبرنگار اجتهاد، حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر محمدعلی قربانی از شاگردان و مستشکلین درس خارج فقه و اصول آیت‌الله فلسفی و از مدرسین سطوح عالی و اساتید دانشگاه است. از وی تألیفات و مقالات متعدد فقهی و اصولی منتشر شده است. او به مناسبت ایام سالروز رحلت استادش با حریم امام به گفتگو نشسته است که با اندکی اصلاح پیش‌رویتان قرار می‌گیرد.

در ابتدا از ویژگی جلسات درسی آیت‌الله میرزا علی‌آقا فلسفی برای ما بگویید.

قربانی: ایشان جزو مدرسین طراز اول و بنام خراسان بود. ما بعد از اتمام دروس سطح، درس‌ها را ذوق می‌کردیم و می‌چشیدیم. خود من هشت سال درس مرحوم سید ابراهیم علم الهدی شرکت می‌کردم. خدمت آقای مرتضوی هم تلمذ کردم. منتها در نهایت سجایای اخلاقی و بیان علمی و سیره و سابقه علمی و دینی آیت‌الله فلسفی مرا جذب کرد و حدود هجده سال به‌طور مداوم در دروس ایشان حاضر می‌شدم. دو دوره اصول و برخی از مباحث فقهی مانند حج و مکاسب محرمه و خیارات و خمس را خدمت ایشان به کمال تلمذ کردم. حضور من در درس ایشان جدی بود، به‌خصوص اوایل که مدرسه قدیمی حضرت آیت‌الله ساختمان سفارت روس بود، هر روز پای درس ایشان حاضر می‌شدم البته این یک جهت قصه علاقه من به آیت‌الله فلسفی بود. از دیگر سو ایشان اصالتاً تنکابنی است و خاندانش هنوز در آن منطقه هستند. به هر حال چون خودم هم شمالی هستم، یک اُنس و الفتی هم از این باب میان ما برقرار شده بود.

من کتابی را به سبب همین اُنس تألیف کردم که در آن زندگی‌نامه پدر ایشان، شیخ محمدرضا و اولاد ایشان از جمله شیخ محمدتقی و میرزا علی آقا فلسفی را به‌طور مفصل شرح داده‌ام. از طرف دیگر پدرم هم به این خاندان ارادت دیرین داشت.

سبک و سیره تدریس آیت‌الله فلسفی چگونه بود؟

قربانی: در انتخاب استاد آدم بدپسندی بودم. دو سالی که قم بودم، ادبیات را در مدرسه حقانی خواندم، بعد به مدرسه رضویه که زیرمجموعه مدرسه حقانی بود و نظم خاصی داشت، رفتم، بعد احساس کردم که این درس‌ها پاسخگوی تشنگی من نیست و سیرابم نمی‌کند، شب‌ها خارج از برنامه به درس مرحوم مدرس افغانی می‌رفتم، تمام ادبیات عرب تا لمعه را خدمت ایشان در عرض دو سال خواندم. بعد به حوزه مشهد رفتم و دیدم استاد قوی‌تری در ادبیات وجود دارد که البته مذاقش با آقای مدرس تفاوت داشت. ایشان حجت‌ هاشمی بود که از مشرب آقای ادیب سیراب شده بود. سبک بیان و طرز ورود و خروج به مباحث و دقتش با آقای مدرس فرق می‌کرد. لذا حدود یک سال و نیم تمام ادبیات را خدمت آقای‌ هاشمی خواندم.

سبک تدریس آیت‌الله فلسفی مجتهد پرور بود/ برای رسیدن به روش درست خواندن درس خارج بیش از صد مجتهد را دیدم/ استادی که پای درسش سیراب می‌شدیم، آیت‌الله فلسفی بود/ نسبت به چهار مرجع تقلید صاحب رساله هم عصر خود در مشهد، چیزی کم نداشتیعنی روزی هفت درس از ادبیات عرب شامل مقامات حریری، مقامات حمیدی، شرح مراح الأرواح، شرح نظام، شرح ابن حاجب، مفتی، املاء ما من به الرحمن و بسیاری کتاب‌های متروک دیگر را نزد ایشان خواندم. لذا من به سبک خاصی در ورود و خروج مباحث عادت کرده بودم و سعی می‌کردم اساتید متقن را انتخاب کنم که بیان رسایی داشته باشند. خاطرم هست پس از آقای حجت ‌هاشمی ۱۰ استاد برای لمعه عوض کردم. یکی دو هفته در کلاس اساتید می‌نشستم و بعد فرار می‌کردم. نه اینکه فقط بیرون بیایم واقعاً فرار می‌کردم، چون بعضی‌ها حتی نمی‌توانستند عبارات را بخوانند. من هم که به تنظیم مباحث و ورود و خروج خاص در مسائل عادت کرده بودم، پای درس هر استادی نمی‌توانستم بنشینم. البته در درس برخی اساتید مانند آقای رضازاده که وزانت و ترتیب و تنظیم خاصی داشت، شرکت می‌کردم. به مرحله درس خارج که رسیدم حیران ماندم که باید به چه شیوه‌ای پیش بروم، اُنس پیدا کردن با درس خارج برایم مشکل بود، چون دیگر آن انضباط و شیوه ورود و خروج در مباحث معنا نداشت و خارج از اسلوب معمول بود.

من برای رسیدن به روش درست خواندن درس خارج بیش از صد مجتهد را دیدم و آن‌قدر پرسوجو کردم تا در نهایت به یک شیوه مطلوب برای خودم رسیدم. منتها استادی که همه جوانب درس را لحاظ می‌کرد و تشنه که بودیم پای درسش سیراب می‌شدیم، حضرت آیت‌الله فلسفی بود. یعنی با خاطر آسوده پای درس ایشان می‌نشستم، در واقع در درس آیت‌الله فلسفی سبک و اسلوب و روش یاد می‌گرفتم، بعد از ایشان ما فقیر شدیم. یعنی حقیقتاً خلأ بزرگی در سطح اساتید طراز اول حوزه به وجود آمد. پس از آیت‌الله فلسفی نزد چند تن از استادان رفتم که شیوه تدریسشان مقبول نیفتاد.

ارتباط استاد فلسفی با طلبه‌ها به چه صورت بود؟

قربانی: من به ایشان نزدیک بودم و زیاد خدمتش می‌رسیدم و به من لطف داشت. در خصوص شیوه تدریس هم از خودش پرس‌وجو کردم. آیت‌الله فلسفی از زمان طلبگی در نجف مطالبی را در دوره شاگردی آیت‌الله خویی تقریر و تنقیح و تنظیم کرده بود، همان مطالب را که خوب و با دقت تقریر و تحقیق کرده بود، کامل و مستوفی و موجز به دیگران منتقل می‌کرد. لذا هر کسی که پای درس ایشان حاضر می‌شد، به‌قدر ظرفیتش می‌توانست از آن بهره‌مند شود؛ چه کسی که قصد مجتهد شدن داشت و می‌خواست مباحث اجتهادی را بیاموزد و چه کسی که فقط می‌خواست در حد نگارش و طی کردن دوره چهار پنج ساله درس خارج بهره ببرد. این ویژگی به نظر من حُسن تدریس آیت‌الله فلسفی بود. در واقع سبک بیان ایشان طوری بود که در عین اینکه مجتهد پرور بود، آن چنان مطالب را سلیس و موجز و روان بیان می‌کرد که سایر افراد که قصد تحقیق هم نداشتند در حد املا و نگارش و ثبت در بایگانی می‌توانستند از آن‌ها استفاده کنند.

از ثمرات حضورتان در درس آیت‌الله فلسفی بفرمایید

قربانی: من سر درس ایشان روشی را ابداع کردم و پیشنهاد دادم که روی مطالب ایشان تحقیق کنم، یعنی تقریر درس ایشان را در خانه با بیش از بیست کتاب اصولی انطباق می‌دادم و نتیجه آن یک دوره هشت جلدی شد که نامش را «هدایه الأصول» گذاشتم و از برکات درس ایشان است. در این کتاب عناوین درس‌های ایشان را با کتب اصولی مستدل کردم و ملحقات و توضیحات خودم را به آن‌ها اضافه کردم.

شیوه برخورد ایشان با افراد چگونه بود؟

قربانی: فکر می‌کنم کسی نیست که از حُسن بیان و حُسن رفتار ایشان بی‌بهره مانده باشد، هرکس اندک آشنایی با آیت‌الله فلسفی داشت، شیفته افتادگی و متانت و سلاست بیان و حسن خلق ایشان می‌شد. همه در اولین دیدار، تجلی روح اخلاق اسلامی و سلوک عالمانه را در ایشان می‌دیدند، در کافی امام صادق (ع) از رسول خدا(ص) نقل می‌کند: «حواریون عیسی از ایشان پرسیدند: با چه کسی هم‌نشین شویم. حضرت فرمود: «من یذکرکم الله رؤیته،،، کسی که از دیدارش به یاد خدا می‌افتید» ایشان چنین ویژگی‌ای داشت. آیت‌الله فلسفی با اینکه چهره‌ای ممتاز در حد مرجعیت بود، منتها مثل آدم معمولی از مدرس تا منزل پیاده تشریف می‌برد و در مسیر به سؤالات مردم و طلبه‌ها با سعی صدر و حسن خلق پاسخ می‌داد.

معاصرین ایشان چه کسانی بودند و چه جایگاهی در میان همردیفان خود داشت؟

قربانی: من اصراری ندارم این‌ها منتشر شود؛ ولی اعتقاد من این است که ایشان نسبت به چهار مرجع تقلید صاحب رساله هم عصر خود در مشهد، چیزی کم نداشت و در حد مرجعیت بود ولی حاضر نبود رساله بدهد. با اینکه اطرافیان خیلی درخواست رساله کردند، اما ایشان نپذیرفت و زیر بار نرفت. آن زمان تعداد علمای طراز اول مشهد زیاد بود. ایشان هم جزو همان‌ها بود، بعد از ایشان، علما و بزرگان زیادی در مشهد آمدند؛ ولی به نظر من هیچ یک نمی‌توانند جای خالی آیت‌الله فلسفی را پر کنند و هنوز که هنوز است جای ایشان خالی است.

مراجع تقلید هم‌دوره ایشان چه کسانی بودند؟

قربانی: چهار صاحب رساله در آن دوره وجود داشت: آیت‌الله سید عبدالله شیرازی، آیت‌الله سید عزالدین زنجانی، آیت‌الله اخوان مرعشی و آیت‌الله سید حسن قمی. همه این‌ها هم کرسی درس داشتند ولی هیچ یک عظمت کرسی درس آیت‌الله فلسفی را نداشتند، با – اینکه ایشان شهریه نمی‌داد و عده و عده‌ای – نداشت و فقط اهل علم و عمل و از خاندان دانش و تقوا بود.

چرا آیت‌الله فلسفی با این میزان از مقبولیت، به دنبال مرجعیت نرفت؟

قربانی: می‌گویند اگر می‌خواهی کسی را بشناسی ببین دوستانش چه کسانی هستند، ایشان با  مرحوم آیت‌الله مروارید و میرزا جواد تهرانی مأنوس بود. در هیچ کدامشان حب دنیا وجود نداشت، طی مدتی که با آنان مجالست داشتم، متوجه شدم از شهرت نفرت داشتند و مقاماتی که برای مردم فضیلت محسوب می‌شود، نزد آنان جایگاهی نداشت. آیت‌الله فلسفی هم به همین دلیل به دنبال مرجعیت نرفت.

آیا ایشان مخالفان جدی هم داشت؟

قربانی: بله، ایشان مخالف هم داشت و ما فراز و نشیب درس‌های ایشان را دیدیم.

علت این مخالفت‌ها چه بود؟

قربانی: ایشان اعتقادات خاص و محتاطانه‌ای داشت و در رابطه با رفتارهای اجتماعی و  سیاسی با احتیاط پیش می‌رفت و طبعاً این جریان به مذاق خیلی‌ها خوشایند نبود؛ اما چنان مشی کریمانه‌ای داشت که مخالفت‌ها نسبت به ایشان علنی نمی‌شد. به هر حال تصمیمات و تحرکات انقلابی به‌جرئت و جسارت خاصی نیاز داشت و ممکن بود منجر به اتفاقات غیرقابل پیش بینی بشود و ایجاد زحمت کند. ایشان نظر به آن قسم احتیاطی که داشت، سعی می‌کرد بی‌محابا وارد جریانات نشود و این باعث نارضایتی عده‌ای می‌شد. گاهی تنش‌هایی هم درباره ایشان ایجاد می‌شد ولی همان‌طور که گفتم مشی کریمانه و حسن سلوکش مانع اصطکاک می‌شد.

همراهی ایشان با نهضت امام و انقلاب در چه سطحی و جایگاهی بود؟

قربانی: آیت‌الله فلسفی به همراه آیت‌الله مروارید و میرزا جواد تهرانی در تهران به استقبال امام آمدند. ایشان نماینده اولین دوره خبرگان هم بود، مسئولیت خطیر حوزه هم بر شانه ایشان بود که در ناملایمات جنگ و سختی‌های آن زمان کار بسیار سختی بود و ایشان با حکمت و درایت از عهده آن برآمد. آیت‌الله فلسفی به خاطر امتیازاتی که داشت مشاربالبنان بود.

عقبه فامیلی ایشان هم شناخته شده و سرآمد بود. حضرت آیت‌الله خویی آن چنان که معروف است که به دو نفر اجازه اجتهاد داد: آیت‌الله سیستانی و آیت‌الله میرزا علی فلسفی که هر دو آن‌ها دو شخصیت ذوعقبه‌اند و خاندان بزرگی دارند. در واقع آیت‌الله خویی به این دو شخص فقط اعتماد نکرد، بلکه آن عقبه خانوادگی و اصالت ایشان بوده که موجب بروز این حس اعتماد شده است، کما اینکه بیش از چهارصد نفر مراحل اجتهاد را نزد ایشان گذراندند ولی به این مرتبه دست نیافتند.

آیا خاطره خاصی از ایشان در ذهن دارید که برایمان نقل بفرمایید؟

قربانی: بله. آنچه عرض می‌کنم به‌روزهای پایانی حیات ایشان باز می‌گردد. هر سال پیش از آغاز محرم و تعطیلی درس، ایشان وعظ می‌کرد و من هم تمام مطالبش را می‌نوشتم، در تاریخ شه بهمن ۱۳۸۴ آخرین جلسه وعظ برگزار شد که حدود دو هفته بعد از آن ایشان رحلت کرد. در آن جلسه به مناسبتی این حدیث را نقل کرد که پیامبر خدا (ص) از مردم پرسید کدام ریسمان الهی محکم‌تر است؟ هر کس پاسخی داد: شخصی گفت: نماز، دیگری گفت زکات، دیگری گفت خمس و پاسخ‌های دیگری هم دادند. پیامبر (ص) فرمود: همه این‌ها خوب است، ولی محکم‌تر از همه این‌ها «الحب فی الله و البغض فی الله» است. نکته اینجاست که در این جلسه ایشان دو بار «انا لله و انا الیه راجعون» را خواند و من در یادداشت‌هایم آن را ثبت کرده‌ام.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics