قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / طرح تغییر متون درسی حوزه به‌صرف همراهی برخی قابل پذیرش و اجرا نیست/ آیت‌الله سیستانی طبق نقل برخی ثقات، اظهار ناراحتی صریح فرموده‌اند/ مبادا با عملکرد نسنجیده باعث ضعف پایه‌های تحصیلی طلاب شویم
بررسی فقهی حیل شرعی (چاره‌اندیشی شرعی) در کتاب الطهاره

استاد محمد قائنی نجفی بیان کرد:

طرح تغییر متون درسی حوزه به‌صرف همراهی برخی قابل پذیرش و اجرا نیست/ آیت‌الله سیستانی طبق نقل برخی ثقات، اظهار ناراحتی صریح فرموده‌اند/ مبادا با عملکرد نسنجیده باعث ضعف پایه‌های تحصیلی طلاب شویم

استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم گفت: برخی ثقات از قول حضرت آقای سیستانی نقل کردند: در محضر ایشان قضیه‌‌ای طرح شد مبنی بر تغییر متن رسائل به حلقات شهید صدر (ره) در نجف، ایشان به‌شدت ناراحت شدند به‌طوری که آقازاده‌شان ایشان را تسکین نمود.

به گزارش خبرنگار اجتهاد، استاد محمد قائنی نجفی، عضو لجنه علمی دفتر فقه معاصر، نسبت به اجرای طرح تغییر در کتب درسی حوزه‌های علمیه ولو به‌صورت آزمایشی ابراز نگرانی کرد و مخالفت صریح برخی مراجع عظام در قم و نجف با این طرح را یادآور و در سخنانی گفت: هرازگاهی در حوزه علمیه صداهایی مبنی بر تغییر کتب و متون درسی و تحصیلی مخصوصاً نسبت به سطوح عالی و احیاناً با تجاسر به بزرگان و نسنجیده بلند‌ می‌شود و بعد از دیدن عکس‌العمل بزرگان مراجع و اهل فضل و علماء ساکت‌ می‌شوند.

 این‌گونه مسائل همراه با مخالفت برخی مراجع و به‌صرف همراهی برخی قابل پذیرش و اجرا نیست

استاد حوزه علمیه قم با بیان اینکه اخیراً اقدامی از ناحیه مدیریت حوزه قم مبنی بر پیشنهاد حذف و تبدیل بخش‌هایی از متن یک کتاب و احیاناً تمام یک کتاب به حمایت برخی افاضل موجه صورت گرفته و برای تثبیت آن به مطالب و برخی حکایات استناد شده، اظهار کرد: این بار همانند دیگربارها با ناراحتی صریح برخی مراجع عظام در نجف و مخالفت جمع قابل‌توجهی از علماء و افاضل و اساتید مجرب همراه شده ولی با بی‌اعتنایی متصدیان امر مواجه است و بر اعمال‌نظر شخصی خود مصرند درحالی‌که این‌گونه مسائل نیازمند نظردهی و تصمیم و موافقت مراجع مقبول است و با نظر یک فاضل یا جمعی از ایشان به‌خصوص همراه با مخالفت برخی مراجع عظام و به‌صرف همراهی برخی قابل پذیرش و اجرا نیست.

وی داشت: درست است صحنه کمی خالی شده و برخی از مراجع از دنیا رفته‌اند ولی هنوز سایه برخی بزرگان وجود دارد و مایه دلگرمی شیعه و حوزه‌های علمیه است. نسبت به طرح جدید، مرجع عظیم شیعه حضرت آقای سیستانی طبق نقل برخی ثقات اظهار ناراحتی صریح فرموده‌اند.

تردیدی در دلسوزی برخی حامیان طرح جدید ندارم ولی از عواقب اجرای آن نگرانم

استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم، اذعان کرد: بعضی آقایان، تغییر متون را فعلاً و با وضع موجود از بدایل، یک اصل مسلم دانسته و تنها در پی صغرای بدیل‌اند. بعضی دیگر برای تلطیف امر، تغییر متون را به‌عنوان عدل تخییری مطرح کرده و حتی برخی اکتفای به متون اصلی را به‌عنوان عدل تخییری، تنها به دلیل رعایت حرمت بزرگان به زبان‌ می‌آورند. از آنجا که عمده پیشنهاد جدید به حمایت برخی از آقایان لجنه فقه معاصر صورت گرفته و بنده نیز عضوی در این لجنه محسوب‌ می‌شوم و به‌تبع شبهه موافقت لجنه با طرح جدید وجود دارد، ضمن اینکه نظر حقیر و نیز برخی دیگر از مدافعان متون دارج برای دوستانمان واضح است اما تذکر نکاتی چند لازم به نظر‌ می‌رسد، ضمن اینکه در یک جلسه کامل لجنه نظر خود را با حضور سروران بیان کردم و مطالب ایشان را هم شنیدم و عرضه داشتم جدای از محتوای طرح، اجرای آن به این شیوه یعنی تغییر متون برای عموم حوزه و بدون تجربه محدود آن ابتدائا و بدون مشورت با کثیری از اساتید مجرب و در عین مخالفت صریح برخی مراجع معظم نجف و قم و اظهار ناراحتی ایشان نه صحیح است و نه صلاح. گرچه حقیر تردیدی در دلسوزی و صفای حداقل برخی حامیان طرح جدید ندارم ولی از عواقب اجرای آن با تمام خلوص ایشان نگرانم.

استاد قائنی نجفی سپس به شش نکته مهم درباره تغییرات و حذفیات برخی متون اشاره و انتقاداتی ارائه داشت:

نکته اول: اینکه فرموده‌اند تغییر متون به‌عنوان تغییر است و نه تعیین، جدای از اینکه خلاف صریح واقعیت در برخی موارد است، به شوخی اشبه است. یا تلطیفا‌ می‌فرمایند «از موارد حذفی امتحان گرفته‌ نمی‌شود ولی منع از خواندن و تدریس آن نبوده و بلکه به خواندن هم تشویق‌ می‌شود» این هم به سخره گرفتن مخاطب است. با توجه به اینکه متنی اگر ضامن اجرایی خواندن (که همان امتحان گرفتن از آن است) را نداشته باشد به‌خصوص چنانچه متن دیگری به نحو الزام و تعیین مقرر گردد آیا دیگر انگیزه‌‌ای برای خواندن آن متن برای طلبه مخصوصاً با وضع موجود باقی‌ می‌گذارد؟!

نکته دوم: یک دلیل آقایان برای تغییرات این است که معمولاً فرصت تدریس تمامی متون دارج در سال‌های تحصیلی توسط اساتید وجود نداشته و بخش‌هایی از محدوده‌ها باقی‌ می‌ماند پس ناچار بخشی از متون باید حذف شود، به این بهانه آقایان علاوه بر اینکه بیشتر از مقداری که باقی‌ می‌ماند حذف کرده‌اند متونی دیگر جایگزین نموده‌اند. درحالی‌که اولاً سابقاً محدوده‌های باقی‌مانده توسط خود طلاب خوانده‌ می‌شد و از آن امتحان نیز گرفته‌ می‌شد ثانیاً باید دلیل عدم فرصت تکمیل تدریس متون (که در زمان‌های گذشته تکمیل‌ می‌شده) را پیدا کرد، اگر مشکلات طلاب است آن‌ها را برطرف نمود، اگر ضمیمه کردن برخی درس‌های جنبی غیر ضرور در این مقطع تحصیلی است به محل آن‌ها سامان داد و اگر قصور زمان مقرر برای تدریس این متون است ولو به دلیل مشکلات جدید و وضعیت متفاوت از سابق، بر مدت آن افزود. چه اشکالی دارد آقایان مثلاً یک سال دیرتر به مدرک اجتهاد دست پیدا کنند؟ نه اینکه صورت مساله را به‌جای حل آن پاک کرد و نخوانده یا ناقص حساب آورد.

نکته سوم: یک استدلال آقایان برای تغییر متون، طرح نظرات جدید در کلمات متاخر و پیشرفت علوم است، اشکالات متاخر بر مطالب قبل را دلیل حذف و تغییر متون درسی قبل قرار‌ می‌دهند، مثلاً‌ می‌فرمایند طرح تقسیم اصول که خود شیخ در رسائل از آن برگشته و نظر نهایی ایشان هم مورد اشکال دیگران قرار گرفته، قابل خواندن نیست. یا مثلاً روایت مفصل تحف العقول در ابتدای مکاسب که به نظر اکثر ضعیف السند است نباید خوانده شود.

من درصدد بررسی تفصیلی تغییرات مخصوصاً حذفیات نیستم ولی کلاً سرورانم! مگر نظرات جدید بزرگی یا اشکالات دیگران بر او، مبتنی بر نظر سابق نیست؟ تا نظر قبل و ارکان آن تبیین نشود تثبیت نظر جدید چگونه امکان‌پذیر است؟ نظرات ابداعی مبنی بر سیر تکاملی علوم است و خلق‌الساعه نیست. آیا رجوع شیخ از مطلبی و حتی اشکال متأخران بر مبنای اخیر ایشان دلیل عدم صلاحیت مطلب اول برای خواندن است؟

اینکه روایتی به نظر جمعی ضعف سندی داشته باشد، دلیل حذف آن از متن درسی‌ می‌شود؟

اولاً روایت تحف العقول در جل فقراتش (لولا الکل) با اسناد معتبر دیگر نقل شده و دیگر مهم نیست خصوص این متن معتبر باشد. ثانیاً مبنای شیخ و جمع کثیری در اعتبار روایت فقط ملاحظه شخص سند آن نیست و بر اساس اعتضاد به دیگر روایت‌ها و یا شهرت و مانند آن روایت را معتبر‌ می‌دانند.

ثالثاً دسترسی به فقه الحدیث بر اساس حواشی فراوان مکاسب با جایگزین کردن حدیث دیگر ولو صحیح وجود ندارد، حذف متنی از کتب عمدتاً مساوی با حذف تعلیقات فراوان بزرگان (که نتایج فکر جمعی از فحول و سیر تکاملی ادوار است) از دسترسی طلاب و محصلان‌ می‌باشد.

نکته چهارم: دلیل دیگر بر تغییر متون را گاه اغلاق و پیچیدگی آن عنوان‌ می‌کنند و گاهی‌ می‌گویند این متون به داعی متن درسی تألیف نشده بلکه حاصل یا تقریر درس بزرگانی چون شیخ و آخوند است.

نسبت به اغلاق متون باید گفت این ادبیات چه صحیح و چه غلط، عمدی یا غیر آن، در بخش قابل‌توجهی از منابع و کتب و تراث علماء وجود دارد، حداقل اشکالی که به تغییر متون وجود دارد این است که موجب انقطاع و بریدن نسل جدید از تراث علمی و فکری بیش از هزار ساله علماء نه‌فقط شیعه بلکه تراث اسلامی است.

فهم کتب فراوانی از قبیل جواهر الکلام و مستمسک العروه مبتنی بر انس با همین متون است و اعتیاد به متون روان و روزنامه‌‌ای مساوی است با حرمان و انقطاع از علم عالمان دورآن‌که توشه حل مسائل و زادی برای اجتهاد در مسائل خصوصاً مسائل مستحدثه است.

تاکنون خود آقایان ملاک پذیرش در مراکز علمی معتبر را محک زدن طلاب بر اساس همین متون‌ می‌دانسته‌اند چگونه است که یک‌باره این متون دیگر از قابلیت ساقط شده‌اند؟! قابل‌توجه است که متن کثیری از روایات مشابه متون مغلق و نیازمند ممارست و انس به این‌گونه متون است.

و اما اینکه این متون به غرض تدریس تدوین نشده دلیل عدم صلاحیت آن‌ها نیست زیرا اولاً اینکه متنی مثل کفایه به غرض متن درسی تنظیم نشده باشد مسلم نیست، چرا که برخی قضایا حکایات از خلاف آن را دارد. ثانیاً صحیح است که متن کتاب درسی متفاوت از برخی دیگر متن‌ها است اما این بدان معنی نیست که هر متنی که به غرض متن درسی تنظیم نشده صالح برای این هدف نباشد. ملاک در متن درسی رعایت شیوه طرح مطالب بانظمی منطقی برای فهم مخاطب است که این معنی در تدریس به‌صورت طبیعی موردتوجه است و از آنجا که این متون به اعتراف آقایان متن پیاده شده و تقریر دروس اعلام است آن شیوه مطلوب در تدوین متن درسی نسبت به آن‌ها قهرا اعمال شده و دیگر غرض تدوین مهم نیست.

مگر نه به همین دلیل است که تقریرات استادمان مرحوم آقای خویی (قدس سره) مورد قبول خاص و عام قرار دارد؟ و لذا از ایشان نقل است که مطالب را در سه مرحله مطالعه‌ می‌فرمودند بار اول برای فهم مطالب و بار دوم برای بررسی صحت و سقم آن و بار سوم برای بررسی کیفیت طرح و بیان نمودن آن‌ها.

سیر تفکر یک عالم که در مقام تدریس بیان‌ می‌شود همان روش حل مساله و بررسی جهات آن است که مقصود، تعلم طلاب نسبت به آن است.

علاوه بر اینکه متون پیاده شده بعد از تدریس نتایج فکر جمعی و تقریر بعد از حک و اصلاح در بازخورد مطالب با فضلاء و تلامذه است و نه‌تنها به قاضی رفتن که مرحوم والد ما همین مطلب را از مرحوم آقای خویی نقل‌ می‌فرمودند.

نکته پنجم: یکی از تغییرات، حذف کتاب رسائل از برنامه درسی طلاب غیر رشته فقه و اصول است. مگر رشته‌های تخصصی حوزوی از قبیل کلام و تفسیر و مانند آن‌که مبتنی بر کتاب و سنت و آیات و روایات است نیازی به اصول فقه مصطلح ندارد؟ مگر نه این است که این اصول، اصول فهم متون دینی و منطق آن محسوب‌ می‌شود؟ مگر مباحث حجیت خبر، اجماع، شهرت، تعادل و تراجیح عمده مباحث رسائل نیست؟ این مباحث از مستلزمات بحث تفسیری و مانند آن است و بهترین دلیل نیاز این تخصص‌ها به اصول مقایسه بین تفاسیر فقهاء و اصولیان و بین تفاسیر دیگران است.

البته مطلع شدم کتاب رسائل در برنامه درسی طلاب رشته‌های غیر فقه و اصول نیز گنجانده شده که این خود شاهد دیگری بر ناپخته بودن طرح و عدم صلاحیت آن برای اجرای فراگیر است. بعضی آقایان با نقل بعضی حکایات که ملابسات آن معلوم نیست‌ می‌خواهند تغییر متون را توجیه کنند، غافل از اینکه حکایات فراوان و قضایای بی‌شماری از بزرگان و به‌صورت صریح در اهتمام و تأکید بر متون وجود دارد که جایی برای تردید باقی‌ نمی‌گذارد و از باب نمونه به برخی از آن‌ها اشاره کنم:

حضرت آقای سیستانی طبق نقل برخی ثقات اظهار ناراحتی صریح فرموده‌اند

برخی ثقات از قول حضرت آقای سیستانی (دام‌ظله) برایم نقل کردند که در محضر ایشان قضیه‌‌ای طرح شد مبنی بر تغییر متن رسائل به حلقات شهید صدر (ره) در نجف، ایشان به‌شدت ناراحت شدند به‌طوری که آقازاده‌شان ایشان را تسکین نمود به اینکه قضیه این‌چنین نیست، سپس قضیه‌‌ای نقل فرمودند که آقای خویی و مرحوم سید احمد کربلایی به مرحوم اصفهانی جهت درس کفایه مراجعه‌ می‌فرمایند، محقق اصفهانی از ایشان سؤال فرمودند که آیا رسائل خوانده‌اید؟ از آنجا که مرحوم کربلایی رسائل نخوانده بودند مرحوم اصفهانی به ایشان‌ می‌فرمایند بعد از خواندن رسائل و درس گرفتن کفایه جهت درس خارج به ایشان مراجعه کنند و فرمودند کفایه جای رسائل را‌ نمی‌گیرد و نکاتی دارد که بدون خواندن آن و صرفاً با تلمذ کفایه حاصل‌ نمی‌شود.

آری محقق اصفهانی معلق بر کفایه در حیات و بعد از وفات آخوند قدر رسائل و کفایه را‌ می‌داند. سروران‌ می‌دانند مواضعی از تعلیقه محقق اصفهانی توضیح مرادات کفایه است. از طرفی دیگر، محقق نائینی خود را مقرر شیخ‌ می‌داند و به آن افتخار‌ می‌کند.

سروران؛ متون دارج، متن دروس سطح سال‌های طولانی بزرگان و تجربه نسل‌های متعدد و محور درس‌های خارج فقهاء و اصولیین متاخر از صاحبان متون و مورد تعلیقه‌های فراوان فحولی همچون صاحب عروه، آخوند خراسانی، محققانی چون ممقانی، آشتیانی، همدانی، اصفهانی، نایینی، آقا ضیاء، حائری، بروجردی، خویی، خمینی، روحانی، صدر، تبریزی، وحید خراسانی و امثال بی‌شمار این‌هاست و تا به امروز درس‌های معتبر عموماً بر محور همین متون و بر پایه آن‌ها دنبال‌ می‌شود و عدول از آن‌ها قبل از تجربه در حوزه‌های محدود و قبل از کسب موافقت مراجع صاحب‌نظر و اساتید مجرب و به‌صرف نظر برخی اهل فضل، مصداق نقض یقین به شک است و به‌هیچ‌وجه صلاح مدیریت حوزه علمیه‌ نمی‌باشد.

نکته ششم: صاحبان متون قدیم نه معصومند و نه متن باقی‌مانده از ایشان متن نهایی لایتغیر ولکن یک متن متراوش از ذهن اشخاصی مثل محقق، علامه، شیخ و آخوند که احاطه آن‌ها به فقه و اصول و دقت در جوانب مسائل جای تردید نیست و به تعبیری قرآن، فقه و اصول شیعه محسوب‌ می‌شوند با متونی که از اذهان اشخاص معمولی‌تر تراوش‌ می‌کند حتماً فرق دارد. البته این به معنای پذیرش همه مطالب این بزرگان و غیرقابل اشکال بودن آن‌ها نیست و لذا مرحوم والد ما از مرحوم استادشان مرحوم آقای بروجردی نقل‌ می‌فرمودند که ایشان در موقع اشکال بر شیخ طوسی ضمن ایراد، از ایشان این‌گونه دفاع‌ می‌فرمودند که اشکال ما بر شیخ عجیب نیست، عجب از شیخ است که با احتساب عمر ایشان بر کارهایشان نصیب این مساله از عمر شیخ مثلاً ده دقیقه بوده و این‌گونه جهات مساله را سنجیده! و حال ما بعد از بررسی مساله در چند دوره به یک جنبه مساله اشکالی کنیم کار مهمی نیست. عزیزان! روزگار از قبیل ما و شما فراوان به خود دیده و قد اکل علیهم الدهر و شرب.

ماندگاری کتبی مثل رسائل و کفایه بر اساس قابلیت‌ها و ارزش بالای آن‌ها در تربیت مجتهدان است

استاد قائنی نجفی در خاتمه سخنان خود اظهار داشت: در دوران‌های گذشته نیز کتب متعددی به‌عنوان جایگزین متون دارج در زمان خودشان مطرح شده‌اند (به‌عنوان مثال مرحوم ‌‌آیت‌الله سید صدرالدین صدر که از مراجع زمان خود بودند و مدیریت حوزه آن زمان را نیز بر عهده داشتند، خلاصه الفصول که تألیف خود ایشان بوده را جایگزین برخی متون اصولی قرار داده بودند اما بعد از گذشت زمان به فراموشی سپرده شدند؛ بنابراین ماندگاری کتبی مثل رسائل و کفایه بر اساس قابلیت‌های این کتب و ارزش بالای آن‌ها در تربیت فقیهان و مجتهدان است و هرگاه متنی مؤثرتر و بهتر از آن‌ها پیدا شود خودبه‌خود در برنامه‌های درسی و علمی حوزه‌ها وارد خواهد شد و به‌زور و اجبار نیاز نیست.

استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم خاطرنشان ساخت: اینکه‌ می‌بینید نام‌های محدودی و به‌تبع کتاب‌های معدودی معروف به نام باقی‌مانده‌اند تصادف و اتفاقی نیست. مبادا با عملکرد نسنجیده و تجربه نگردیده خود باعث ضعف پایه‌های تحصیلی طلاب شویم و ناخواسته در ضعف علمی حوزه‌های علمیه که نتاج بیش از هزار سال زحمات پیامبر خدا صلی‌الله علیه و آله و ائمه هدی علیهم‌السلام و اصحاب ایشان و سپس عالمان پیرو آن‌ها رضوان‌الله علیهم است و نه میراث شخصی ما، مؤثر باشیم. وآخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics