قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / ظرفیت فقه استکشافی برای تولید نظامات اجتماعی
ظرفیت فقه استکشافی برای تولید نظامات اجتماعی

حجت‌الاسلام خسروپناه بیان کرد:

ظرفیت فقه استکشافی برای تولید نظامات اجتماعی

خسروپناه ضمن تبیین مفهوم نظامات اجتماعی و سیر تطور فقه، تصریح کرد: وقتی می‌خواهیم فقه ساختاری بسازیم و نهاد، ساختار و سازمان ایجاد کنیم، به فقه استکشافی نیاز داریم.

به گزارش شبکه اجتهاد، نشست علمی «جایگاه دانش فقه در شکل‌گیری نظامات اجتماعی» با حضور حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر عبدالحسین خسروپناه، معاون علوم انسانی و هنر دانشگاه آزاد اسلامی به صورت مجازی از سوی دانشگاه امام صادق(ع) برگزار شد.

وی در این نشست اظهار کرد: باید قبل از هر چیز دیدگاه خودم را نسبت به مفاهیم این عنوان روشن کنم. مقصود ما از فقه، دانش روشمند و مدلّل احکام شرعی است. وقتی هم می‌گوییم «روشمند» یعنی یک روش اجتهادی و استنباطی وجود دارد، لذا با فقه به معنای توضیح‌المسائل یا فقه به معنای مجموعه فتاوای یک فقیه متفاوت است. طبیعتاً فقها با استفاده از منابع که مهمترین منبع کتاب و سنت است، احکام را استنباط می‌کنند. منظور از نظام، مجموعه پیوسته اجزایی است که هدف معین داشته باشند؛ یعنی مجموعه مرکبی است که اجزایی دارد، اجزا به هم پیوسته است و هدف معینی را دنبال می‌کند. وقتی‌ می‌گوییم نظام اجتماعی، این مجموعه اجزای پیوسته، از ساحت نظر تا عمل را در بر می‌گیرد؛ یعنی هر نظام اجتماعی یک فلسفه اجتماع دارد، یک مکتب اجتماعی دارد، یک نهاد اجتماعی دارد، یک ساختار اجتماعی دارد و در آخر سازمان اجتماعی دارد.

این استاد حوزه و دانشگاه افزود: وقتی می‌گوییم نظام اجتماعی، یک زمان بر مکتب اجتماعی اطلاق می‌شود، یک زمان بر مجموعه نهاد، ساختار و سازمان اطلاق می‌شود. فلسفه اجتماع یعنی مبانی حاکم بر جامعه مثل بحث اصالت فرد و اصالت جامعه که نشان می‌دهد آیا جامعه مابازای خارجی دارد یا ندارد. بعد از فلسفه اجتماع، نوبت به مکتب اجتماعی می‌رسد. در مکتب اجتماعی از مبانی بحث نمی‌شود، از اصول بحث می‌شود، اصول بر جامعه مثل اصل آزادی، اصل عدالت، اصل دولت حداقلی یا حداکثری، اصل مشارکت مردم، اصل مالکیت. هر جامعه‌ای یک اصولی دارد، مثل در اسلام مالکیت خصوصی و دولتی و عمومی مطرح است، در نظام‌های لیبرالی مالکیت خصوصی مورد تأکید است. گاهی اوقات گفته می‌شود نظام اجتماعی، منظور همین مکتب است، مثلاً منظور از نظام اقتصادی، مکتب اقتصادی است. شهید صدر در کتاب اقتصادنا از مجموعه احکام بیع و مکاسب و خیارات، اصولی را استخراج کرد و اسمش را مذهب اقتصادی اسلام گذاشت.

خسروپناه ادامه داد: اصطلاح سوم، نهاد اجتماعی است؛ یعنی تلقی عمومی پذیرفته‌شده از عناصر کلیدی جامعه مثل خانواده. وقتی می‌گویند دین نهاد اجتماعی است، معنایش همین است؛ یعنی آن شناخت و باور و گرایش جامعه نسبت به دین، نهاد دین است. چهارمین اصطلاح ساختار اجتماعی است. من مجموعه‌ای از راهبردها، سیاست‌های کلان و قوانین مصوب را تعبیر به ساختار اجتماعی می‌کنم؛ مثل مجموع قوانین ناظر به آموزش و پژوهش کشور که ساختار تعلیم و تربیت است. اگر این ساختار به شکل وزارتخانه درآمد، سازمان می‌شود؛ ساختار حکم تکنولوژی را دارد، سازمان حکم صنعت را دارد. با این توضیحات، سوال واضح‌تر شد. وقتی گفته می‌شود جایگاه فقه در شکل‌گیری نظامات اجتماعی، مقصود این است که آیا دانش روشمند احکام شرعی نقشی در شکل‌گیری نظامات اجتماعی دارد؟ یعنی آیا نقشی در ساخت مکتب اجتماعی دارد؟ آیا نقشی در ساخت نهاد و ساختار و سازمان اجتماعی دارد یا ندارد؟

رئیس سابق موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه در ادامه اظهار کرد: جواب سوال اول روشن است. افرادی مثل شهید صدر که فقه نظام اقتصادی یا فقه نظام تربیتی می‌نویسند، روی مکتب اجتماعی کار کردند. اما سوال دوم سوال جدی‌تری است که کمتر به آن پرداخته شده است و آن این است که آیا فقه به عنوان دانش روشمند احکام شرعی نقشی در شکل‌گیری و ساخت نهاد و ساختار و سازمان دارد یا ندارد. این سوال خیلی مهم است. من برای اینکه به این سوال جواب بدهم یک بحث دیگری باز می‌کنم که به پاسخ به این سوال کمک می‌کند. آن بحث عبارت است از سیر تطور فقه در تاریخ تفقه شیعه است. به نظر بنده فقه از یک منظر چهار مرحله را طی کرده است؛ البته از مناظر دیگر هم می‌تواند تطورات دیگری را ذکر کرد. این چهار مرحله عبارتند از: فقه استظهاری، فقه استنباطی، فقه استنطاقی، فقه استکشافی.

پژوهشگر فقه نظام یادآور شد: فقه استظهاری فقهی است که می‌خواهد از قرآن و سنت احکام را استظهار کند؛ یعنی از مدلول مطابقی و التزامی استفاده کند. فقهای محدث صدر اسلام همین‌طور بودند و از فقه استظهاری کمک می‌گرفتند. مرحله دوم فقه استنباطی است که از سوی اصولیین مطرح شده است. فرق فقه استنباطی و استظهاری در این است که در فقه استنباطی، فقیه با کشف قواعدی دلالت‌های التزامی بیّن بالمعنی الاعمّ را هم از آیات و روایات به دست می‌آورد. اصول فقه مبادی فقه استنباطی است. مرحله سوم فقه استنطاقی است؛ یعنی با استفاده از پرسش‌های بیرونی، پرسش‌های برگرفته از نیازهای زمانه و مکاتب معاصر و عرضه‌ آنها به نصوص دینی و استنطاق نصوص دینی، این فقه به دست می‌آید.

خسروپناه تأکید کرد: اگر بخواهم بگویم فقه استنطاقی از چه زمانی شکل گرفته است، به نظرم از قرن چهاردهم قمری شکل گرفته است. بزرگانی مثل سیدعبدالحسین لاری با توجه به نیازهای معاصری که عمدتاً دنیای مدرن ایجاد کرده بود، سوالات جدیدی را ایجاد کردند و به قرآن و سنت عضه کردند و از قرآن و سنت استنطاق کردند. مرحوم شهید صدر که تفسیر موضوعی را مطرح می‌کند، همین کار را انجام داده است. البته شهید صدر اولین کسی است که روش تفسیر موضوعی را مطرح کرد تا بگوید چنین روشی هست. علامه طباطبایی در تفسیر المیزان همین کار را انجام داده است.

این استاد حوزه و دانشگاه در پایان افزود: یک فقه چهارمی هم داریم به نام فقه استکشافی؛ یعنی فقهی که می‌خواهد کشف نظامات بکند و روش مخصوص خودش را دارد. فقه نظامات هم می‌خواهد به فقه رفتاری بپردازد، هم فقه راهبردی و هم فقه ساختاری. سوال دوم ما این بود که آیا دانش فقه نقشی در شکل‌گیری نظامات اجتماعی دارد یا ندارد؟ اگر منظور از فقه، فقه استظهاری باشد که اخباریین استفاده می‌کردند، از این فقه استظهاری نظام به دست نمی‌آید و فقط فقه رفتاری را تأمین می‌کند. فقه استنباطی که فقه اصولیین بود تا حدودی می‌تواند فقه نظام را به ما بدهد، اما فقط استنطاقی به راحتی مکتب اجتماعی به دست می‌دهد، مثلاً مکتب سیاسی اسلام را مرحوم امام خمینی(ره) استخراج کرده است. ما تا دنیای امروز را نشناسیم و سوالات جدید به دست نیاید و این سوالات را به قرآن و سنت عرضه نکنیم، نمی‌توانیم نظام استخراج کنیم. پس وقتی می‌خواهیم فقه ساختاری بسازیم و نهاد و ساختار و سازمان ایجاد شود به فقه استکشافی نیاز داریم.

ایکنا یادآور می‌شود، نشست علمی «جایگاه دانش فقه در شکل‌گیری نظامات اجتماعی» ۲۰ مهرماه به صورت مجازی از سوی دانشگاه امام صادق(ع) برگزار شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics