قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / فقهِ مقارن گامی در حجیت سازی فقه فرامذهبی
معرفی 14 مقاله علمی در سیزدهمین شماره دوفصلنامه «فقه مقارن»

فقهِ مقارن گامی در حجیت سازی فقه فرامذهبی

آیا می‌توان از یک فقه فرامذهبی یا حداکثری سخن گفت؟ آیا می‌توان ضمن به رسمیت شناختن گفتمان‌های حداقلی در دانش فقه از یک گفتمان غالب حداکثری درون دینی سخن گفت که بتواند بسیاری از متدینان و مؤمنان را پوشش دهد و گامی در کاهش اختلاف‌ها از یک سو و حذف تئوری تکفیر و تفسیق دیگران از سوی دیگر بردارد؟

شبکه اجتهاد: شواهد تاریخی نشان می‌دهد که فقه شیعی و سنی از همان اوائل شکل گیری علاوه بر رویکرد درون مذهبی دغدغه هم سویی و دیالوگ با دیگر مذاهب فقهی را نیز به عنوان یک رویکرد مورد توجه قرار داده است.

فقیهان شیعی و سنی –و لو به صورت حداقلی – این دغدغه را داشته‌اند که تلاش کنند با توجه به واقعیت‌های زمانه و زمینه خویش و سنجش ظرفیت پیرامونی خود رویکرد مقارنه‌ای به فقه که از آن به فقه الخلاف یا علم الخلاف یاد می‌شد را زنده نگه داشته و نگذارند به خاموشی بینجامد.

نگاهی اجمالی به تاریخ فقه نشان می‌دهد این رویکرد البته فراز و فرود و اوج و حضیض‌هایی داشته است و گاه مورد توجه جدی بوده است و دیگر گاه کم رونق و چراغی کم سو بوده است ولی هیچ وقت از صحنه گفت و گوهای علمی پاک نشده است.

دقت در حرکت تاریخی فقه شیعی و سنی روشن می‌کند که مهم‌ترین آسیب گفتمان فقه مقارن؛ قدرت است چه قدرت سیاسی و چه قدرت اجتماعی.

آلودگی فقه به سیاست و قدرت برای اولین بار – به صورت حداکثری – در دوره صفویه اتفاق می‌افتد که بر تفکر فقه مقارن در شیعه ضربه می‌زند که به تعبیر فقیه رجالی معاصر (ر.ک.جرعه‌ای از دریا؛ ج۱؛ ص۴۵۰٫) محصول روحیه استغناء است و به تعبیر نگارنده محصول خود شیفتگی فقه و فقیهان آن دوره است.

فقه مقارن با توجه به کارکردهای فراوانی که از دیرباز داشته است و افزوده شدن برخی دیگر از کارکردها به آن در جهان معاصر؛ از اهمیت ویژه‌ای برخوردار شده است که باید تلاش کرد تا مجدداً توجه به آن را احیاء کرد.

آیا ظهور داعش و طالبانیسم در اهل سنت و وجود رگه‌ها و ریشه‌های همان اندیشه‌های داعشی و طالبانی در میان اقلیتی از شیعیان تلاش در تقویت این گفتمان را تبدیل به ضرورت نکرده است؟

البته توجه به تفاوت بین فقه الخلاف یا علم الخلاف با فقه مقارن از یک سو و تفطن به این نکته که مبانی و اهداف فقه مقارن مقداری با فقه الخلاف که رویکرد غالب در آن دفاع مذهبی و اثبات خویش است متفاوت است؛ از سوی دیگر می‌تواند ضرورت پرداختن به فقه مقارن را دو چندان کند.

واقعیت این است که نمی‌توان سهم فقه را در منازعات دینی هم در طول تاریخ و هم در جهان معاصر اندک دید و از کنار آن به راحتی گذشت، برای همین است که به نظر می‌رسد بهترین دریچه برای هم زیستی دینی را از فقه باید انتظار داشت چرا که اولاً: هیچ دانش و معرفتی به اندازه فقه مدیریت انسان‌ها را به صورت عینی به عهده ندارد و ثانیاً: فقیهان خود رسالت اصلی فقه را فصل خصومات دانسته‌اند که اگر این چنین باشد نمی‌توان از فقه انتظار حضور در یک سوی خصومات را داشت.

فقه هر چه فرامذهبی تر یا به عبارت دیگر بازتر و فراخ تر؛ جهان پیرامونی آرام تر و مسکونی تر و در مقابل فقه هر چه غلیظ تر و مذهبی تر چالش بر انگیزتر و زندگی در سایه آن وحشتناک تر است که نمونه روشن آن زندگی در سایه فقه داعشیان است.

 از مهم‌ترین چالش‌های فقه مقارن و برخی موضوعات مشابه آن می‌توان اولاً: از فوائد و ظرفیت‌های تکثر معرفتی و دانشی در علوم از جمله فقه و ثانیاً: نظریه «حقیقت انحصاری» یا «فرقه ناجیه» یاد کرد که هم در شیعه و هم در اهل سنت روایاتی در مورد آن وارد شده و مورد استناد بوده که بدون تحلیل آن‌ها و بازخوانی آن‌ها ورود به مباحثی هم چون فقه مقارن ابتر خواهد ماند.

به راستی آیا می‌توان از یک فقه فراگیر و فرامذهبی سخن گفت و در عین حال خرده فقه‌های کاملاً مذهبی را هم به رسمیت شناخت؟ آیا با بازخوانی دوباره نظریه حقیقت انحصاری و پاره‌ای شواهد تاریخی آن می‌توان فقهی فرامذهبی را تعریف کرد؟- علی گزکوهی دین آنلاین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics