قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / پس از انقلاب، نگاه مردم به صنف روحانیت، واقعی شد/ مشکل مردم، عدم پذیرش اشتباهات توسط روحانیت است
محبوبیت روحانیت پیش از انقلاب، حُباب بود!/ پس از انقلاب، نگاه مردم به صنف روحانیت، واقعی شد/ مشکل مردم، عدم پذیرش اشتباهات توسط روحانیت است

رئیس دفتر تبلیغات اسلامی تهران در گفتگوی اختصاصی با شبکه اجتهاد:

پس از انقلاب، نگاه مردم به صنف روحانیت، واقعی شد/ مشکل مردم، عدم پذیرش اشتباهات توسط روحانیت است

رئیس دفتر تبلیغات اسلامی تهران گفت: مردم یک‌چیزی را دوست دارند و آن اقرار به اشتباه است، آن چیزی که باعث تنزل می‌شود این است که روحانیت حاضر به اقرار اشتباه خود نباشد. اگر از کاندیدی حمایت کردیم که بعداً متوجه شدیم حمایت از وی اشتباه بوده است باید به مردم بگوییم که اشتباه کردیم و ما معصوم نیستیم. اگر روحانیت پای این اشتباه می‌ایستاد مردم بیشتر دوستش می‌داشتند.

اختصاصی شبکه اجتهاد: حوزه‏‌های علمیه از هزار و اندی سال پیش تا امروز فکر دینی مردم را هدایت و دین را حفظ کردند. این حوزه‌ها البته همواره در مسائل سیاسی زمان خود هم تأثیرگذار بودند که با نگاهی به تاریخ از گذشته تاکنون، این مسئله به وضوح دیده می‌شود. نمونه بارز تأثیرگذاری روحانیون در امور سیاسی، پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۵۷ است. با این وصف اما عده‌ای معتقدند روحانیون نباید در مسائل سیاسی کشور ورود پیدا کنند. اینها یکی از دلایل کاهش محبوبیت روحانیون را حضور فعال و مصداقی برخی از ایشان در امور سیاسی می‌دانند. در این رابطه با حجت‌الاسلام والمسلمین محمد شیخ‌الاسلامی، دکترای عرفان اسلامی و رئیس دفتر تبلیغات اسلامی تهران گفتگو کردیم. او معتقد است کاهش محبوبیت روحانیون، ارتباط مستقیمی با امور سیاسی ندارد، بلکه علل دیگری دارد که از جمله آنها، عدم پذیرش اشتباهات توسط این قشر است. گفتگوی صریح و خواندنی شبکه اجتهاد با رئیس دفتر تبلیغات اسلامی تهران از نگاه شما می‌گذرد:

اجتهاد: آیا حضور روحانیون در مناصب سیاسی را به صلاح می‌دانید؟ در این صورت، این حضور به چه میزان و در چه مناصبی باید باشد؟

شیخ‌الاسلامی: در پاسخ به پرسش شما ابتدا باید مقدمه‌ای در این خصوص بگویم: ما در واقع باید به این مسئله به طور جدی بپردازیم که چرا نهاد دین وارد فضای سیاسی می‌شود؟ آیا وجه آن، تبلیغ دین است؟ یا آنکه نهاد روحانیت استحکام بیشتری در جامعه پیدا کند؟ و یا فضای حکومت دینی در دست دین‌داران قرار گیرد؟ و یا اینکه ورود دین به فضای سیاست به عنوان وظیفه شرعی است؟

برای پاسخ به این سؤال باید گفت ورود دین به فضای سیاست به عنوان وظیفه شرعی است و بقیه نگاه‌ها به حکومت دینی، درحقیقت، نگاه‌هایی تقلیلی است.

اگر نگاه ما اولی باشد یعنی برای تبلیغ دین و استحکام روحانیت یک نهاد دین وارد حکومت و فضای سیاسی شود آن موقع باید نگران بسیاری از چیزها باشیم که آیا محبوبیت ما کم شده یا نه؟ آیا آبرویمان رفت یا نرفت؟ آیا حرفمان نسبت به ۵۰ سال گذشته دارای ارزش است یا نه؟

اما اگر نگاه ما دومی باشد یعنی ورود دین به فضای سیاست به عنوان وظیفه شرعی باشد، آن را وظیفه خود می‌دانیم، حال ممکن است خروجی این وظیفه، کم شدن محبوبیت و از بین رفتن علاقه مردم به دین باشد، اما طبق این نگاه، من وظیفه خود را انجام می‌دهم و نگاه نمی‌کنم که در ادامه، چه اتفاقی خواهد افتاد.

در واقع ما دو نگاه نتیجه‌محور و وظیفه‌محور داریم، امروز ما روحانیون بسیار نگران نتیجه‌ها هستیم. بسیاری از روحانیون ما که در فضاهای سیاسی حرف می‌زنند به عنوان انسان‌های روشنفکر، نگران نتیجه‌ها هستند. به نظر می‌رسد آنچه که انقلاب دنبالش بوده و آنچه که سابقه روحانیت به آن پایبند بوده نگاه وظیفه‌محور بوده است یعنی من وظیفه‌ام را انجام می‌دهم تا خدا چه نتیجه‌ای را برایم در نظر بگیرد. مهم انجام وظیفه است، در واقع من وظیفه خود را انجام می‌دهم و حتی اگر در کوتاه‌مدت به ضررم باشد، اما در بلندمدت به نفع مصالح دین و دین‌داری مردم خواهد بود.

من، باورم، به طور کلی، وظیفه‌محوری است و آنچه که الآن بین روحانیون گم شده این است که به شدت نگران نتیجه هستند که اگر فلان کار انجام بشود مردم زده خواهند شد و خیلی اگرهای دیگر.

برخی از کارهای حضرت علی (ع) هم مردم را به ظاهر از دین زده کرد یعنی عدالت حضرت علی (ع) مردم را زده کرد و مردمی که همه می‌خواستند با وی بیعت کنند، در فاصله ۵ ساله از ایشان برگشتند. امیرالمؤمنین اگر می‌خواستند نگران نتیجه‌ها باشد یک ولایت را به طلحه، یک ولایت به زبیر می‌داد و ملاحظه معاویه را می‌کرد، آن‌گاه همه چیز آرام می‌شد و می‌توانست ۵۰ سال حکومت کند.

اجتهاد: چرا روحانیون ما نگران نتیجه هستند؟ راهکار شما چیست؟

شیخ‌الاسلامی: این‌که چرا وضعیت روحانیت ما این طوری شده است مربوط به این نیست که روحانی نباید کاندید انتخاب می‌کرده و یا وارد فضای سیاست نمی‌شده، بلکه مربوط به این است که روحانی تکلیفش با خودش روشن نیست، یعنی نهاد روحانیت ما الآن گاهی وظیفه محور و  گاهی نتیجه محور هستند در حالی که مردم و انسان‌های روشنفکر امروزی که دم ‌به ‌دم روحانیت روشنفکر امروزی می‌دهند و می‌گویند آفرین به شما که نگران مردم، فضای مجازی و با جوانان هستید، همین‌ها می‌گویند روحانیت اصیل کسی است که وظیفه محور باشد. در واقع روحانیت نتیجه محور  و یا نهاد دینی نتیجه محور، به دین و مفهوم دین‌داری لطمه می‌زنند.

اجتهاد: با این نگاه آیا حضور روحانیون در مناصب سیاسی به صلاح است؟

شیخ‌الاسلامی: اگر نتیجه محور نگاه کنیم روحانیون بهتر بود مثل دوران قاجار کنار گود می‌نشستند تا اگر حکمی می‌کردند مردم قلیان‌ها را در خانه شاه هم می‌شکستند، اما الآن کار به جایی رسیده که روحانیت ما در خیابان داد می‌زند ولی کسی حرفش را گوش نمی‌دهد. اگر منظور از صلاح این است، نه؛ چون شما به نتیجه نگاه می‌کنید. اما اگر منظور شما از صلاح این است که آیا مجموعه روحانیت، به دلیل عافیت‌طلبی نباید وارد فضای سیاسی بشود، من می‌گویم وظیفه روحانیت ورود به فضای سیاسی و انجام وظیفه سیاسی اجتماعی خود است و قطعاً این ورود، ترکش دارد.

با این ملاحظه اگر ما امروز بخواهیم اولویت‌دهی کنیم که روحانیت مستقیم وارد فضای سیاسی کشور بشود یا به عنوان مصلح اجتماعی باشد من دومی را انتخاب می‌کنم. امروز اصلاح در فضای سیاسی با اصلاح در فضای اجتماعی رخ می‌دهد؛ یعنی اشکالات سیاسی که در جامعه می‌بینیم مربوط به نابسامانی‌های اجتماعی ما است، اگر روحانیت ما با یک بصیرتی به مشکلات و آسیب‌های اجتماعی و فضای اجتماعی ورود کند و جهادی و بدون چشم‌داشت مانند روحانیت قدیم کار کند آثار زیادی خواهد داشت. بنابراین با همان نگاه وظیفه محوری، وظیفه روحانیت، نقش‌آفرینی اجتماعی است به جای نقش آفریبی سیاسی.

اجتهاد: آیا کاهش نمایندگان روحانی مجلس از مجلس اول تاکنون را امری نامطلوب می‌دانید یا خیر؟

شیخ‌الاسلامی: به عنوان صنف روحانی باید احساس بدی داشته باشم که تعداد کم شده است اما واقعاً این‌گونه نیست. روحانیت یک صنف است نه چیزی بیش از آن. آیا اگر تعداد پزشکان در مجلس کم شدند باید جامعه پزشکی احساس نگرانی کند؟ البته تفاوت آن با دیگر صنف‌ها این است که روحانی با لباس روحانیت در مجلس حاضر می‌شود.

در مجموعه در انتخابات ما بالای ۷۰ درصد مردم، به صورت احساسی کاندیداها را انتخاب می‌کنند و به طور معمول نماینده‌ای که خوب عمل نکرده را دوباره انتخاب نمی‌کنند. بنابراین این کاهش همیشه نزلی نبوده و نوسان داشته ولی اینکه مردم بگویند چون روحانی است به وی رأی ندهیم چنین حرفی اشتباه است و من مصادیق مهمی را برای آن سراغ ندارم.

اجتهاد: آیا این گزاره که حضور روحانیون در عرصه سیاست، موجب کاهش محبوبیت آن‌ها شده است صحیح است؟

شیخ‌الاسلامی: بله موجب کاهش محبوبیت می‌شود. وقتی روحانیت وارد کار اجرایی می‌شوید یک عده ناراضی هستند. این در فضای مدیریتی هم رخ می‌دهد و اختصاص به روحانیت ندارد. منتها سوال این است که آیا این بد است یا خوب؟ به این برمی‌گردد که نگاه شما نتیجه محور باشد یا وظیفه محور؟ و اینکه روحانیت را مساوی با دین و یا در خدمت دین بدانید؟

مردم نسبت به اول انقلاب، روحانیت را کمتر دوست دارند یعنی کیفیت دوست داشتنشان متفاوت است و این واقعیت است و نشانه خطر نیست. حضرت علی (ع) هم وقتی وارد حاکمیت شد محبوبیتش کم شد. در واقع فضای سیاسی این اقتضائات را دارد.

روحانیت پیش از این، بنا بر اقتضائات اجتماعی، بیرون گود نشسته بوده و نقد می‌کرد؛ اما حالا که ۴۰ سال است وارد عرصه سیاست شده و اشتباهاتی هم داشته است این اشتباهات محبوبیت را پایین می‌آورد و این خطرناک نیست، بلکه در واقع یعنی واقعی شدن میزان محبوبیت روحانیت در سطح جامعه. پیش از این روحانیت با یک حبابی زندگی می‌کرد و انقلاب این حباب را شکسته است و هر کس سرجای خود نشسته است.

اجتهاد: آیا تشکیل حزب و معرفی کاندیدا برای تمام انتخابات، در زمره وظایف روحانیت قرار می‌گیرد یا آن‌که بهتر است روحانیون در ایام انتخابات، به ارشادات کلی در رابطه با شرایط نامزد اصلح اکتفا کنند؟

شیخ‌الاسلامی: اقتضایی است؛ مردم فکر می‌کنند روحانیت، «کلّ»ی یکدست است در حالی که این طوری نیست که یکدست عمل کند، بلکه گاهی لازم حزب تشکیل دهد گاهی هم نه. به طور کلی اگر بگوییم تشکیل حزب و معرفی کاندیدا به دلیل ورود به عرصه سیاسی‌بازی، محبوبیت روحانی را پایین می‌آورد من قبول ندارم؛ چون ممکن است وظیفه در آنجا حکم کند که برود وسط میدان و محبوبیتش هم پایین بیاید؛ یعنی ما نباید روی محبوبیت تمرکز کنیم که همان بحث نتیجه‌گرایی است.

اجتهاد: آیا پایین آمدن محبوبیت روحانیت، مشکلی را در آینده ایجاد نمی‌کند؟

شیخ‌الاسلامی: ما یا به یک آینده که دست خدا است اعتقاد داریم یا به یک آینده‌ای که خودمان طراحی می‌کنیم معتقدیم. به نظر من، آینده دست خداست. خدا می‌گوید شما اهل ایمان و اهل عمل صالح باشید من خودم محبت شما را در دل مردم ایجاد می‌کنم.

اتفاقاً روحانیت به خاطر اینکه این آیه را فراموش کرده، اضطراب کم‌شدن محبوبیتش در میان مردم را دارد، در حالی که روحانیت باید ایمانش را قوی و بر اساس وظیفه عمل کند. شاید امروز محبوبیتش کم بشود ولی در آینده قطعاً محبوبیتش زیاد می‌شود. جان ما از امام حسین (ع) که عزیزتر نیست، امام حسین (ع) کشته شد و آبروی خود و خانواده ایشان در آن زمان رفت. ایشان در واقع شکست سیاسی و اجتماعی خورد و خانواده‌اش به اسارت رفتند؛ اما الآن مردم چه کسی را دوست دارند؟

اجتهاد: آیا حمایت روحانیون از کاندیداهای مختلف در ادوار مختلف انتخابات با توجه به عملکرد توأم با اشتباهِ کاندیدای منتخب در طول دوران مسؤولیت، موجب ترفیع یا تنزل جایگاه روحانیت در میان مردم شده است؟

شیخ‌الاسلامی: با این سؤال، جواب سؤال شما را پاسخ می‌دهم: آیا ترفیع جایگاه روحانیت، به این است که چون دو بار اشتباه کردیم بار سوم نگوییم؟ مردم یک‌چیزی را دوست دارند و آن اقرار به اشتباه است. آن چیزی که باعث تنزل می‌شود این است که روحانیت حاضر به اقرار اشتباه خود نباشد. اگر از کاندیدی حمایت کردیم که بعداً متوجه شدیم حمایت از وی اشتباه بوده است باید به مردم بگوییم که اشتباه کردیم و ما معصوم نیستیم. اگر روحانیت پای این اشتباه می‌ایستاد مردم بیشتر دوستش می‌داشتند.

مردم اصل اینکه انسان اشتباه می‌کند را پذیرفته‌اند. مگر دیگر گروه‌های مرجع که جای روحانیت را گرفتند اشتباه نکردند. روانشناسان، سلیبریتی ها و همه اشتباه می‌کنند ولی معذرت‌خواهی می‌کنند و این عذرخواهی، محبوبیتشان را بالا می‌برد.

آنچه که باعث تنزل اصلی می‌شود این است که روحانیت اشتباهش را قبول نمی‌کند. در روایات هم آمده است که معذرت‌خواهی مقام انسان را بالا می‌برد. اگر روحانیت اشتباهات سیاسی، اجتماعی، تعاملی و اشتباه در تشخیص احکام را بپذیرد و این شاخصه را در خود تقویت کند، جایگاهش هر روز بهتر و بهتر می‌شود.

اگر ما نگاه خود را از دنیا، متوجه آخرت و از نتیجه، متوجه وظیفه و از حباب، متوجه واقعیت کنیم مسئله سخت نیست. انقلاب کمکی که به روحانیت کرده این است که روحانیت به جایگاه خود رسید. روحانیت در طول تاریخ شیعه به دلیل یک سری اتفاقات، جای امام معصوم نشسته بوده و مردم این دید را به روحانیت داشتند؛ این جایگاه به قدری مساوی دین شده بود که روحانی اصلاح‌گر هم ترسیده بود که به این حوزه ورود کند؛ اما انقلاب واقعیت روحانیت را نشان داد که روحانیت، انسانی است که تلاش می‌کند دین را بهتر بفهمند و به مردم منتقل کند و این، اتفاق بسیار مبارکی است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics