قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / مفهوم و فلسفه فقه تربیتی

مفهوم و فلسفه فقه تربیتی

محمد جعفر چنـاری۲
هادی شریفی صحی۳
مفهوم شناسی

در مورد فقه، تعاریف و دیدگاه‌های گوناگونی در خصوص «موضوع» و «محمول» فقه وجود دارد. در باب محمولِ گزاره‌های فقهی، دو نظر وجود دارد:
بر پایه ی نظر اول، محمولات فقهی فقط احکام خمسه‌اند؛ یعنی وجوب، حرمت، استحباب، کراهت و اباحه. اما بر اساس دیدگاه دوم، محمول فقه دو دسته احکام است: یکی احکام تکلیفی پنج گانه؛ دیگری احکام وضعی، مانند طهارت، نجاست و حلیّت که ارتباط وثیقی با احکام تکلیفی دارند.
پذیرش هر یک از این دو دیدگاه، در تعیین موضوع فقه اثر دارد. در صورتی که فقط احکام تکلیفی را محمول فقهی بدانیم، موضوع فقه، «رفتارهای اختیاری مکلفان» می‌شود. در این صورت، احکام وضعی، جزء مبادی یا منتزعات از احکام تکلیفی خواهد بود و محمول مستقلی به شمار نمی‌آید. اما اگر محمول را اعم از حکم تکلیفی و حکم وضعی بدانیم، موضوع فقه، ترکیبی خواهد بود از رفتارهای اختیاری از حیث اتصاف به احکام خمسه یا متعلقات رفتار از جهت اتصاف به احکام وضعی.
شاید با توجه به‌اینکه کارکرد و فلسفه‌ی اصلی و نقش فقه‌این است که استحقاق ثواب و عقاب و حکمی ‌از احکام پنج گانه را برای رفتارها تعیین کند، نظریه ی نخست راجح باشد؛ البته احکام خمسه گاه ارتباط وثیقی با احکام وضعی می‌یابد. (۱)
در مورد فقه، تعاریف و دیدگاه‌های گوناگونی در خصوص «موضوع» و «محمول» آن وجود دارد.
فقه در لغت
فقه در لغت به معانی گوناگونی به کار رفته است:
۱- مطلق علم و آگاهی(۲) ۲- مطلق فهم(۳) ۳- در قـرآن کـریـم، بـه مـعـنـاى تـدبـّر، تـعـمّق و فهم عمیق به کار رفته است. (۴)
فقه در اصطلاح
در اصطلاح فقیهان به عبارت‌های مختلفی تعریف شده که از میان آنها، عبارت «علم به احکام شرعی» از ادله تفصیلی آنها(۵) … شهرتی بیشتر دارد.
محمول فقه
محمول فقهی عبارت است از تشریع الهی برای تنظیم حیات انسان چه آنکه به ذات انسان یا افعال او یا امور دیگری که به نوعی به انسان یا افعال او بر می‌گردد، تعلق می‌پذیرد.
تعریف تربیت
زبان‌شناسان و فرهنگ واژه‌ها چنین برمی‌آید که «تربیت» مصدر باب «تفعیل» و دارای سه ریشه است:
۱- ربأ، یربؤ (= فعل مهموز) ۲- ربی، یربی (= فعل ناقص) ۳- رب، یرب (= فعل مضاعف)
تربیت چون از «ربا، یربو» باشد، رشد کردن و برآمدن و قد کشیدن و بالیدن را می‌رساند. ابن منظور در لسان‌العرب می‌گوید: «رَبا الشی‏ءُ یَرْبُو رُبُوّاً و رِباءً: زاد و نما(۶)، یعنی چیزی رشد کرد و افزوده شد.
و رَبَّیْتُهُ تَرْبِیَهً و تَرَبَّیْتُهُ، أى غذوته(۷)، او را تربیت کرد؛ یعنی غذا داد.
رَبَّ فلان ولده یَرُبُّهُ رَبًّا، و رَبَّبَهُ، و تَرَبَّبَهُ، بمعنًى أى رَبَّاهُ(۸). یعنی پروردن، سرپرستی و رهبری کردن، رساندن به فرجام، نیکو کردن، به تعالی و کمال رساندن.
رب در اصل به معنای مالک و صاحب چیزی است که به تربیت و اصلاح آن می‌پردازد و باید توجه داشت که رب از ماده «ربب» است، نه «ربو» (یعنی ماده اشتقاق آن مضاعف است و نه ناقص). و به هر روی در معنای آن پرورش و تربیت نهفته است. (۹)
به گونه‌ی اجمال تربیت را می‌توان چنین تعریف کرد:«فرایند اثرگذاری و اثرپذیری که میان مربی و متربی، به منظور ایجاد صفتی یاتغییر و اصلاح در شخصیت متربی برقرار می‌شود» در این فرایند دو سویه، مربی اثر گذار است و متربی اثرپذیر؛ گر چه متربی هم می‌تواند اثرگذار باشد، اما بیشتر اثرپذیری وی در این روند ملحوظ است. (۱۰)
تعریف فقه تربیتی:
اسلام برای همه‌ی رفتارهای اختیاری مکلفان حکم دارد و هیچ فعل اختیاری مکلف نیست، مگر اینکه حکمی از احکام پنج گانه‌ی شریعت بر آن مترتب می‌شود. این، پیش فرضی است که فقه و اجتهاد متداول، بر آن استوار است. بنابراین اصل، هر رفتاری دارای حکمی واقعی است و ما در مقام اجتهاد، می‌کوشیم به آن حکم برسیم. اما حکم ظاهری که با اجتهاد به دست می‌آید، گاه منطبق بر واقع و در نتیجه منجّز است، و گاهی هم با حکم واقعی مخالف و در نتیجه معذّر است. بنابر این قاعده، همه‌ی رفتارهای صورت گرفته در مقام تعلیم و تربیت، دارای احکام شرعی است و باید در صدد کشف آن احکام برآمد.
فقه التربیه بخشی از دانش فقه است که به تعیین حکم رفتارهای مربیان و متربیان می‌پردازد و یکی از حکم‌های پنج گانه را برای رفتارهای آنان بیان می‌کند. فقه التربیه با آنکه ممکن است یک عنوان جدید به شمار بیاید،ولی ریشه‌های آن در فقه سنتی و متداول موجود است؛ مثلاً مباحثی که درباره ی تعلیم علوم، انواع علوم و امثال اینها در مکاسب محرمه مطرح است، در حقیقت جزئی از فقه التربیه است و به همین دلیل نمی‌توان گفت فقه التربیه موضوع فقهی کاملاً جدیدی است، بلکه‌این موضوع همیشه در زندگی بشر وجود داشته و بخش‌هایی از آن در فقه مورد بحث قرار گرفته است.
قلمرو فقه تربیتی
فقه التربیه در میان علوم اسلامی و انسانی قلمرو بسیار گسترده‌ای دارد. تربیت گستره‌ای به درازای عمر انسان دارد و حتی مشتمل بر عوامل زمینه‌ساز پیش از تولد نیز می‌شود و شامل همه فعالیت‌هایی که به نحوی در پرورش ابعاد وجودی انسان تأثیرگذار است، می‌گردد. همچنین تربیت امری همه جانبه و فراگیر بوده و همه ابعاد وجودی انسان، اعم از جسمی، روانی، اخلاقی، عقلانی ومانند این‌ها را در بر می‌گیرد. از سوی دیگر، فقه گستره‌ای عظیم دارد و برای همه مقاطع عمر انسان و حتی پیش از تولد او احکام و باید و نبایدهای شرعی وجود دارد. نگاهی اجمالی به حیطه‌های احکام فقهی و دسته بندی‌های ارائه شده نشان می‌دهد که فقه به جنبه خاصی از زندگی انسان نمی‌پردازد، بلکه قانون گذار شرعی چنان حکیمانه احکام شرعی را وضع کرده که در پرتو التزام و عمل به آنها همه جنبه‌های وجودی انسان پرورش می‌یابد؛ چه‌این که در فقه هم احکام مربوط به تأمین سلامت جسمی ‌و نیز تأمین امور معیشتی و مادی وجود دارد و هم احکام مربوط به سلامت عقلانی و روانی و هم احکام فردی و اجتماعی. بنابراین، گستره قلمرویی این دو حیطه در ابعاد و جنبه‌های مشترک زمینه تعامل این دو را فراهم می‌سازد. (۱۱)

فلسفه فقه تربیتی
اگر بخواهیم به یک نظام تربیتی اسلامی دسترسی پیدا کنیم، باید به سه قلمرو اصلی بپردازیم:
اول، «فلسفه تربیتی اسلام» است که به حوزه مبانی و نگرش‌های کلان در تعلیم و تربیت بر می‌گردد؛
دوم، «حوزه فقه تربیتی» است که به تعیین شیوه‌ها و روش‌ها و وضعیت رفتارهای صادر شده در مقام تعلیم و تربیت می‌پردازد؛
سوم، «اخلاق تربیتی» است که در واقع، به همان حسن و قبح‌ها در مقام تعلیم و تعلم می‌پردازد.
اینها سه قلمرو اصلی هستند (فلسفه تربیتی اسلام، فقه تربیتی اسلام و اخلاق تربیتی) که در کنار هم، «نظام تربیت اسلامی» را ترسیم می‌کنند و هر یک، به قلمروها و ساحت‌های گوناگون تربیت می‌پردازند. اگر با نگاه استنباطی و اجتهادی و با روش درست به آن پرداخته شود، می‌توان یک نظام تربیت اسلامی را تصویر کرد. (۱۲)
ارتباط فقه و تربیت به چندگونه متصور است:
۱- فقه تربیتی که به بررسی موضوعات تربیتی از نگاه اجتهادی و فقهی می‌پردازد و نتیجه آن، گزاره‌های فقهی در زمینه تربیت است.
۲- نظام تربیتی، که به جمع بندی گزاره‌های فقه تربیتی و نظام دهی به آنها می‌پردازد؛ نظیر نظام اقتصادی.
۳- تحلیل تربیتی احکام، که به بررسی آثار اخلاقی و تربیتی همه احکام فقهی می‌پردازد.
از میان این سه ارتباط، فقه تربیتی تنها به همان قلمرو اول اختصاص دارد.
فقه(۱۳) به عنوان دانشى که ماهیت دینى و اسلامی دارد با تربیت(۱۴) به عنوان فرایندى که می‌تواند اسلامی باشد، داراى تأثیر و تأثّراتى هستند که آثار و نتایج آن‌ها در جهت‌دهى نظام تعلیم و تربیت جامعه اسلامی آشکار می‌گردد.

مهم‌ترین زمینه‌هایى که امکان تعامل میان فقه و تربیت را میسر می‌سازد:
تأثیر فقه در ترییت
الف) تأثیر فقه در مبانى تربیت
ب) تأثیر فقه در اهداف تربیت
ج) تأثیر فقه در اصول تربیت
د) تأثیر فقه در روش‌هاى تربیت

هـ. ) تأثیر فقه در ابعاد تربیت (جسمى، اخلاقى، اجتماعى و عقلى).
تأثیر تربیت در فقه
۱- تبیین و تحلیل موضوعات فقهى ـ تربیتى
۲- ایجاد عناوین ثانویه فقهى
۳- توسعه در قلمرو فقه و زمینه سازى براى تدوین «فقه تعلیم و تربیت»
۴- ارائه تحلیل‌هاى تربیتى از احکام فقهى
۵- تأثیر در آموزش و به کار بستن احکام فقهى(۱۵)
حضور دانش فقه در عرصه تعلیم و تربیت و آموزش و پرورش به‌این معناست که حوزه‌های تعلیم و تربیت مسلمانان بر اساس دستاوردهای پژوهشی متخصصان علوم تربیتی به یک سری بایدها و نبایدهایی منجر می‌شود، این دانش الگوهایی را ارایه می‌دهد تا مربیان و والدین اقدامات تربیتی‌شان رابراساس آن سامان‌دهی کنند.
تاکید ایده فقه تربیتی بر آن است که‌این بایدها و نبایدها تا حد امکان از منابع اسلامی و شرعی استناد شده باشند؛ به عبارت دیگر فقه تربیتی نظریه جدید در عرصه اسلامی سازی تعلیم و تربیت(۱۶) است.
باتوجه به نکات فوق مى‏توان «فقه التربیه» را علمی‌دانست که از طرفى به کشف و استنباط احکام شرعى (اعم از تکلیفى و وضعى) مربوط به رفتارهاى مربى و متربى در مقام تربیت مى‏پردازد و از طرف دیگر به کشف دیدگاه‏هاى دینى درباره اجزا و عناصر تربیت مى‏پردازد.
کارکردهای فقه التربیه
تعیین حکم شرعى در فرآیند تربیت
 کارکرد اصلى و بالذات «فقه التربیه» تعیین حکم شرعى در فرآیند تربیت است. تربیت به عنوان فرآیند، همواره با فعالیت و اقدام مربى و گاه فعالیت متربى در مقام تربیت(۱۷) همراه است.
لازم به ذکر است که مسایل «فقه التربیه» گاه از بین ابواب گوناگون فقهى جمع‏آورى مى‏شود، مانند حدود تنبیه کودک، وادار کردن کودکان به نماز یا عبادات دیگر، بازداشتن آن‏ها از محرمات، گناهان یا مکروهات، تشویق ایشان به انجام مستحبات یا واجبات و گاه عناوین، موضوعات و مسایل فراوان جدیدى به عنوان «حوادث واقعه» در ساحت تربیت مورد بررسى فقهى قرار مى‏گیرد که این دسته دوم، دامنه وسیع‏ترى دارد.(۱۸)
 کشف دیدگاه‏‌هاى دینى
کارکرد دوّم فقه در تربیت ـ که فراتر از فقه مصطلح رایج است ـ کشف دیدگاه‏‌هاى دینى درباره اجزا و عناصر تربیت است، که مى‏توان آن را «کارکرد فرافقهى فقه التربیه» (به اصطلاح رایج فقه) نامید. در این کار کرد، با بررسى احکام فقهى ـ که روبناهاى شریعت محسوب مى‏شوند ـ مى‏توان به اجزا و عناصر تربیت ـ که زیربناى احکام مى‏باشد ـ دست یافت. به بیان روشن‏تر، مى‏توان اهداف تربیت اعم از غایى و کلى را با توجه و بررسى فقیهانه احکام فقهى به دست آورد، چنان که اصول تربیت و روش‏هاى آن را نیز مى‏توان با بررسى احکام فقهى کشف کرد، و در نتیجه به نظام تربیت، اعم از اهداف، مبانى، اصول، روش‏ها و مراحل تربیت و غیره رسید.
شناخت دیدگاه دین درباره عناصر و اجزاى تربیت و تدوین نظام تعلیم و تربیت، تا حد زیادى نیازمند تحلیل‏هاى فقهى در منابع دینى است. این تحلیل‏ها گاهى بر روى احکام فقهى صورت مى‏گیرد که براى کشف زیربناها از روبناهاى دینى لازم است؛ شبیه کارى است که شهید سید محمد باقر صدر در کتاب اقتصادنا انجام داده یا در صدد انجام آن بوده‏اند و گاهى مستقیما در منابع و متون دینى انجام مى‌‏شود؛ بدون آن که به احکام استنباط شده فقهى رجوع شود، و از این طریق برخى از اجزا و عناصر نظام تربیتى کشف مى‏‌گردد.
نوع دیگرى از تحلیل نیز در فقه قابل تصور است که نه براى کشف و تدوین نظام تربیتى، بلکه براى به دست آوردن و آگاهى از آثار و کاربردهاى تربیتى عبادات و معاملات به کار مى‏رود. مثلاً آثار تربیتى نماز، روزه، حج، امر به معروف و نهى از منکر، وضو و غسل و غیره و کاربردهاى هر یک از این اعمال در زمینه تربیت را مى‏توان با تحلیل علمی‌آن‏ها کشف کرد و هر یک را به عنوان یکى از دستورهاى دینى که داراى اثرهاى تربیتى خاصى بر روى فرد یا جامعه است، شناسایی و معرفى کرد.
با توجه به نکات فوق، کارکرد دوّم فقه در تربیت را مى‏توان در دسته‌‏بندى زیر خلاصه کرد:
الف. نظام‌‏سازى تربیتى با استفاده از احکام فقهى (شبیه کار شهید صدر در اقتصادنا)
۱٫ اهداف تعلیم و تربیت؛
۲٫ مبانى تعلیم و تربیت؛
۳٫ اصول تعلیم و تربیت؛
۴٫ روش‏هاى تعلیم و تربیت؛
۵٫ مراحل تعلیم و تربیت؛
۶٫ عوامل تعلیم و تربیت؛
۷٫ آسیب‏هاى تعلیم و تربیت؛
۸٫ پیشگیرى و درمان آسیب‏ها.

ب. تحلیل تربیتى احکام:
۱٫ تحلیل تربیتى عبادات (نماز، روزه، حج، جهاد، خمس و …)؛
۲٫ تحلیل تربیتى معاملات (انواع فعالیت‏هاى اقتصادى)؛
۳٫ تحلیل تربیتى قواعد فقهیه (استحباب عبادت صبى، قاعده تقیه، قاعده «کل کافر نجس»، قاعده «عدم اشتراط احکام الوضعیه بالبلوغ»، قاعده «المؤمنون عند شروطهم»

فقه و علوم تربیتى
همه آنچه گفته شد، نیازمند دو نوع تخصص است:
یکى تخصص در فقه و به کارگیرى روش فقهى، و دیگرى تخصص در علم تربیت یا علوم مربوط به آن. لزوم تخصص در فقه تاکنون روشن شد، اما تخصص در علم تربیت هم براى فقیه در باب تربیت ضرورى است، تا دقیقا با زیر و بم موضوع تحقیق خود در فقه آشنا باشد. فقیه باید بر همه جوانب مسأله آگاه باشد و موضوع حکم را به روشنىبشناسد. شناختن انواع مسایلى که در حوزه تعلیم و تربیت وجود دارد، و در نتیجه موضوعاتى که فقه باید به دنبال یافتن حکم آن‌ها باشد و نیز تحلیل تربیتى احکام فقهى، نیازمند تخصص در زمینه علوم تربیتى است که در دنیاى امروز دانشى گسترده بوده و به دلیل شدت تأثیر آن در جنبه‏هاى مختلف زندگى بشر، از اهمیت و جایگاه ویژه‏اى در رشته‏هاى علوم کاربردى برخوردار است.
بنابراین، تأثیر علوم تربیتى بر فقیه، در زمینه مسأله‏شناسى و موضوع‏شناسى است؛ مسایلى که قبلاً وجود داشته و مسایلى که به اقتضاى دنیاى شلوغ و در هم تنیده امروز ایجاد مى‏شوند و محتاج آن هستند که بر دین خدا عرضه شوند و تکلیف آن‌ها روشن شود. (۱۹)
لذا «فقه تربیت» حقیقتاً فقه است و چنین نیست که غیر از فقه باشد؛ منتها بخشی از فقه است که به حوزه موضوعات تعلیم و تربیت می‌پردازد و با توجه به اینکه این موضوعات از ناحیه علوم تربیتی بررسی می‌شوند و فناوری آموزشی و فرهنگی و تربیتی در آن اثر می‌گذارد و آن را بسط و گسترش می‌دهد، فقه تربیتی، در شناخت موضوعات، از این رشته‌ها متأثر می‌شود و به نحوی می‌توان آن را «میان رشته ای» به شمار آورد، اما نه به معنای اینکه دانشی غیر از فقه است، بلکه حقیقتاً خود فقه است
فقه التربیه بخشی از دانش فقه است که به تعیین حکم رفتارهای مربیان و متربیان می‌پردازد و یکی از احکام خمسه را برای رفتارهای مربی و متربی بیان می‌کند. فقه التربیه اگرچه ممکن است یک عنوان جدید به شمار بیاید، ولی ریشه‌های آن در فقه سنتی و متداول موجود است؛ مثلا مباحثی که درباره تعلیم علوم، انوع علوم و امثال اینها در مکاسب محرمه مطرح است، در حقیقت، جزئی از فقه التربیه است و به همین دلیل، نمی‌توان گفت فقه التربیه یک موضوع فقهی کاملا جدید است، بلکه این موضوع همیشه در زندگی بشر وجود داشته است و بخش‌هایی از آن در فقه مورد بحث قرار گرفته است، اما به دلیل اینکه اصولا این مباحث تعین و تشخص مستقل نداشته است، کتاب تعلیم و تربیت یا فقه التربیه نداشته ایم.
در این زمینه، می‌توان از سه منبع استفاده کرد:
اول: مباحث کهنی که در ابواب فقه وجود داشته، ولی پراکنده بوده است؛
دوم: مباحثی که در اخلاق از منظر تعیین حسن و قبح عقلی مطرح شده است که باید این مباحث را با روش اجتهادی به منظور تعیین حکم شرعی آنها مورد بحث قرار داد؛
سوم: مباحث و موضوعات جدیدی که در تعلیم و تربیت و علوم تربیتی و فناوری آموزشی مطرح اند و پرسش‌های نوینی را رویاروی فقه قرار می‌دهند. (۲۰)

پی‌نوشت‌ها:
۱- فقه التربیه نظریه‌ای نودر علوم تربیتی سلامی‌در گفت و گو با حجه الاسلام و المسلمین علی رضا اعرافی،ص۱۲و۱۳
۲- ابن فارس،معجم مقاییس اللغه،ج ۴،ص ۴۴۲
۳- جوهرى،الصحاح- تاج اللغه وصحاح العربیه،ج۶،ص۲۴۳
۴- مـنـافـقون (۶۳)، آیات ۳ و۷؛ انعام (۶)، آیات ۶۵ و ۹۸؛ اسراء (۱۷)، آیات ۴۴ و ۴۶
۵- صدر، دروس فی علم الاصول،ج۱، ص۱۴۶
۶- ابن منظور،لسان العرب،ج۱۴،ص۳۰۴
۷- جوهرى، الصحاح- تاج اللغه و صحاح العربیه،ج۶،ص۲۳۵۰
۸- جوهرى، الصحاح- تاج اللغه وصحاح العربیه،ج۱،ص۱۳۰
۹- مکارم شیرازی، تفسیرنمونه،ج۱،ص۵۴
۱۰- فقه التربیه نظریه‌ای نودر علوم تربیتی سلامی‌در گفت و گو با حجه الاسلام و المسلمین علی رضا اعرافی،ص۱۲
۱۱- نگاهی به تعامل فقه و تربیت با تأکید بر نقش فقه در تربیت، علی همت بناری- م معرفت، ش ۵۷، ص ۱٫
۱۲- فقه التربیه؛ نظریه ای نو در علوم تربیتی اسلامی م معرفت ش۱۰۴
۱۳- بنابراین، هر عملی که از مربی یا متربی در مقام تربیت، به معنای عام آن، اعم از تعلیم و تربیت صادر شود و به نحوی اختیاری باشد، شریعت و فقه باید برای آن حکمی‌از احکام خمسه را تعیین کند و اینجاست که «فقه تربیتی» معنا پیدا می‌کند
۱۴- «تربیت» به عنوان فرایندی انسانی هم موضوع «علوم تربیتی» (در شاخه‌ها و گرایش‌های گوناگون آن) قرار می‌گیرد و هم موضوع «فقه». البته علوم تربیتی، شناخت این فرایند و قوانین حاکم بر آن را هدف قرار می‌دهد و فقه، تعیین احکام شرعی رفتارهای تربیتی را جهت گیری می‌نماید و موضوعات گوناگون در رشته‌های مختلف علوم تربیتی، می‌تواند در این قلمرو قرارگیرد. بدین ترتیب، می‌توان مبانی علوم تربیتی و فقه را از لحاظ موضوع، «عموم و خصوص من وجه» دانست.
۱۵- نگاهی به تعامل فقه و تربیت با تأکید بر نقش فقه در تربیت، م معرفت، ش ۵۷، ص ۳۹٫
۱۶- رابطۀ تعلیم و تربیت با علوم دیگر سایت خبرگزاری کتاب ایران کد مطلب:۱۴۷۳۸۵
۱۷- خواه مربى بودن و متربى بودن در یک فرد تحقق یابد، خواه در دو فرد. از آن جا که هر رفتار اختیارى انسان، الزاما به یکى از احکام پنج‏گانه تکلیفى (وجوب، حرمت، استحباب، کراهت و اباحه) یا احکام وضعى متّصف مى‏گردد و رفتارهاى مربى و متربى در ضمن فرآیند تربیت نیز از این قاعده مستثنى نیست، در نتیجه فقه عهده‏دار تعیین حکم شرعى براى اقدامات و رفتارهاى مربى ـ به معناى عام آن ـ و رفتارهاى متربى خواهد بود.
مربى ـ به معناى عام ـ و رفتارهاى او، شکل‏هاى مختلفى مى‏تواند به خود بگیرد.
۱۸- در فرآیند تربیت از نخستین مراحل تربیت (پیش از تولد) تا مراحل بزرگ‏سالى، مسایل بسیارى مى‏توان یافت که یا قبلاً هم وجود داشته و مورد بحث فقهى قرار نگرفته ـ مانند حد و حدود تربیت جنسى در مدرسه، آموزش و پرورش و خانواده ـ و یا مسایل جدیدى است که به اقتضاى تحوّلات دنیاى معاصر به وجود آمده و با توجه به آثار تربیتى آن‏ها، حکم فقهى‏شان روشن نیست؛ مانند رفتار رسانه‏ها و رفتارهاى کلان نهاد آموزش و پرورش و غیره. در این میان، رفتارهاى متربى و متعلم نیز به عنوان پذیرنده تربیت مى‏تواند موضوع حکم فقهى قرار گیرد.
۱۹- فقه التربیه، تعامل فقه وتربیت ؛مجله پژوهش و حوزه ۱۳۸۱ شماره ۹
۲۰- فقه التربیه؛ نظریه ای نو در علوم تربیتی اسلامی م معرفت ش۱۰۴

منابع:
– مکارم شیرازی، تفسیرنمونه، ج۱٫
۲ -صدر، سید محمدباقر، دروس فی علم الاصول، ج۱، ص۱۴۶
۳-جوهرى، الصحاح- تاج اللغه وصحاح العربیه،ج۶،ص۲۴۳
۴- فقه التربیه؛ نظریه ای نو در علوم تربیتی اسلامی ؛ گفت‌وگو با حجه الاسلام والمسلمین علیرضا اعرافی ش ۱۰۴- http://marifat. nashriyat. ir/node/146
۵- سید نقی موسوی؛ رابطۀ تعلیم و تربیت با علوم دیگر
http://www. ibna. ir/vdcfcedytw6djma. igiw. html
۶- نگاهی به تعامل فقه و تربیت با تأکید بر نقش فقه در تربیت، علی همت بناری، ش ۵۷، ص ۳۹٫
http://marifat. nashriyat. ir/node/1524
۷- فقه التربیه،تعامل فقه وتربیت ؛هادی رازقی مجله پژوهش و حوزه ۱۳۸۱ شماره ۹
http://www. ensani. ir/fa/content/51064/default. aspx

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics