قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / پیش نیازهای ورود به درس خارج/ سعید هلالیان
پیش نیازهای ورود به درس خارج/ سعید هلالیان

یادداشت/ به‌مناسبت آغاز سال تحصیلی حوزه‌های علمیه (1)؛

پیش نیازهای ورود به درس خارج/ سعید هلالیان

اشاره: به مناسبت آغاز سال تحصیلی جدید حوزه‌های علمیه، به انتشار سلسله مطالبی از «رهنامه‌ پژوهش» با محوریت ارزیابی و نقد دوره‌های درس خارج خواهیم پرداخت.

شبکه اجتهاد: گام‌هایش را تندتر کرد تا زودتر برسد. سر جایش نشست. استاد با حدیثی درس را شروع کرده بود. دفترش را باز کرد و حدیث را نوشت. استاد بحث را شروع کرد. نیم ساعتی گذشت. دفترش به پایان رسید. از بس نوشته بود، احساس خستگی می‌کرد! شاید این صدمین دفتری بود که پر کرده بود! نگاهی به دور و برش انداخت. بیشتر افراد، تندتند مطالب استاد را می‌نوشتند. نگاهش به حدیث افتاد: «قال علی علیه السّلام: ما من حرکهٍ إلّا وأنت محتاجٌ فیها إلی معرفهٍ». به فکر فرو رفت. آهی کشید و با خود گفت: ای کاش پانزده سال پیش که می‌خواستم وارد درس خارج شوم، کمی تحقیق می‌کردم که… . دست به کیفش برد و دفتر جدیدی بیرون آورد. در صفحه اول نوشت: پیش‌نیازهای ورود به درس خارج چیست؟ بلند شد و از جلسه بیرون رفت.

چنین سؤالاتی، سؤالات کلیدی هستند که اگر صدها نفر به موقع به آن‌ها می‌پرداختند، از تحصیل خود، بهره بهتری می‌بردند و اگر هزاران طلبه‌ای هم که درس خارج را پیش رو دارند، به اندازه لازم به آن‌ها نپردازند، آینده تحصیلی روشنی نخواهند داشت. درس خارج، به دلیل زمینه‌سازی برای دست‌یابی به توانایی اجتهاد، بالاترین مرحله درس‌هاى حوزوى به شمار می‌رود، ولی با وجود چنین اهمیتی، چندان تحلیل نشده است. از محورهای مهم این بررسی، «مقدمات ورود به درس خارج» است که باید به دقت بررسی شود تا زمان دست‌یابی به اهداف درس خارج کوتاه‌تر، و نتیجه به دست آمده، کیفی‌تر باشد. از این رو، این بررسی ضرروت داشته است و ثمرات زیادی را نیز در پی دارد. کافی است برای روشن شدن ضرورت‌های بررسی این موضوع، به ‌طور بسیار فشرده، به اهمیت روش اجتهادی اشاره شود. اجتهاد، که از خصائص بنیادین و بارز مذهب شیعه و تنها راه فهم و برداشت روش‌مند و موجه از قرآن و سنت است، شاه‌کلید فهم و استخراج آموزه‌های دینی در حیطه‌های مختلف، در فرآیندی معقول، منضبط و موجه و پایان‌بخش آشفته‌بازار پژوهش‌های منتسب به دین است. توجه به اجتهاد، تنها راه تمدن‌سازی اسلامی ـ با قید اسلامیت ـ و تحت پوشش وحی قرار گرفتن علوم و معارف بشری است. هم‌چنین تنها راه پاسخ‌گویی به نیازهای بسیار گسترده، متنوع و پیچیده نهضت اسلامی، توسط معارف و قوانین دین، نشاندن اجتهاد در جایگاه اصلی آن است. دوری از این روش، باعث ورود بدعت‌های فراوان و حاکمیت التقاط و ذوق‌ورزی‌های بی‌ضابطه در عرصه دین‌شناسی و دین‌گستری می‌شود.

سامان‌یابی اهداف، روش‌ها، متون و… آموزشی ـ پژوهشی، امکان طراحی دوره‌های مختلف آموزشی به لحاظ محتوا و روش برای دوران مقدمات و سطح، هدایت بسیاری از طلاب آماده ورود به درس خارج و خارج شدن آن‌ها از حیرت، بهینه‌سازی درس‌های خارج، جلوگیری از اتلاف بسیاری از سرمایه‌های انسانی ـ سازمانی، پیدایش زمینه آسیب‌شناسی دروس خارج و برنامه‌ریزى مناسب برای آن‌ها، افزایش تدریجی سطح علمی دروس خارج و خروجشان از وضع نامطلوب کنونی و…، از دیگر ثمرات این بررسی هستند.

پرسش مهمی که در آغاز بحث باید بدان پرداخت، این است که: «شیوه دست‌یابی به پیش‌نیازهای ورود به درس خارج چیست؟» بررسی این مسئله، دارای دشواری‌های خاصی است. وجود اقوال متعدد تاریخی، تفاوت رویکردهای اجتهادی و انعکاس آن در دروس خارج و…، بخشی از این مشکلات است، ولی آنچه مسئله را آسان‌ می‌کند، مشترک بودن هدف در همه است، یعنی «دست‌یابی به توان اجتهاد». این هدف‌گرایی، به عناصر بحث، شکل می‌دهد و ساختار ارتباطی آن‌ها را تعیین می‌کند. از این رو، بخش بسیاری از پیش‌نیازهای ورود به درس خارج، با بررسی مقدمات اجتهاد و مؤلفه‌های تشکیل‌دهنده آن به دست می‌آید. برخی نیز از بررسی مراحل روش اجتهادی حاصل می‌شود. بدون آشنایی با اجتهاد و مقدمات آن به عنوان هدف دروس خارج، نمی‌توان به تعیین پیش‌نیازهای لازم برای ورود به درس خارج پرداخت. پاره دیگری از شرایط نیز از بررسی لوازم شرکت در درس خارج، با توجه به ماهیت آن حاصل می‌شود.

مقدمه

معانی و مراتب اجتهاد و معنا و سطح مورد بحث

اجتهاد در لغت به این معناست: «به کارگیرى همه توان و تلاش در کارى که دست‌یابى به مطلوب در آن آسان نیست و رنج و مشقت را به همراه دارد»، ولی بیشتر بیان معانی اصطلاحی و تعیین معنای مورد بحث، مد نظر است.

عمدتاً اجتهاد، دارای دو معنای اصطلاحی است:

۱ـ اجتهاد خاص: اعتماد به رأی، سلیقه و استحسانات شخصى در استنباط حکم شرعى در موضوعى که در مورد آن نصّی وجود ندارد و مجتهد، با تکیه بر رأى و نظرش، حکم را به دست مى‌آورد. در این نوع استنباط که در میان جمهور اهل ‏سنت رایج است؛ اجتهاد به عنوان مصدرى مستقل برای استنباط حکم، لحاظ شده است. از این رو، نزد شیعه پذیرفته نبوده و آنچه از ائمه (ع) اصحاب، و اصولیان متقدم، در نفی و طرد اجتهاد نقل شده، ناظر به همین معنا، یعنی اجتهاد به رأی است. از آنجا که این اصطلاح را فقط اهل سنت قبول دارند، به آن «اجتهاد خاص» می‌گویند؛ در مقابل «اجتهاد عام» که مورد قبول فقهاى فریقَین است. در این نوشتار، درباره اجتهاد به این معنا بحث نمی‌کنیم.

۲ـ اجتهاد عام: برای «اجتهاد» به معنای عام یا اطلاق اصلی و رایج اجتهاد، از سوی فقیهان و اصولیان سنّی و امامیه، تعاریف متعدد و گوناگونی ارائه شده، ولی جوهره معنایی آن‌ها عبارت است از «ملکه» یا «عملیاتِ» استنباط حکم شرعى یا تحصیل حجت بر حکم شرعی از ادله معتبر. در این اصطلاح، اجتهاد شیوه‏ای برای کشف حکم شرعی از منابع با ادله معتبر است، نه منبعی از منابع کشف حکم.

روش اجتهادی موجود، روشی عقلی ـ عقلایی برای فهم مراد شارع ـ ولی عمدتاً در حیطه تکلیفی ـ است که در بستر تاریخ با گسترش دایره علم اصول و پیدایش، افزایش و تکامل ابزارهای دخیل در فهم متون دینی، تکامل یافته است که در حال حاضر، به توسعه و تکامل‌هایی نیاز دارد، مثلاً نمی‌توان اجتهاد روزگار شیخ مفید را با گستردگى اجتهاد امروزی سنجید. پیش‌فرض تاریخی عالمانی که اجتهاد را تعریف می‌کردند، این بوده که آن را ناظر به فقه و برای به‌ دست آوردن احکام شرعی فرعی تعریف می‌کردند، ولی از سویی در متون دینی، یعنی قرآن و سنت، علاوه بر گزاره‌های تکلیفی، حجم بسیار زیاد و متنوعی از معرفت‌های دیگر وجود دارد که فهم آن‌ها نیز به روشی منضبط و موجه نیاز دارد، و از سوی دیگر، نیازهای گسترده و رو به افزایش بشر معاصر به آموزه‌های اسلامی، در ساحت‌های مختلف حیاتش، ایجاب می‌کند که بر مبنای اجتهاد موجود و با امتدادبخشی به آن، تعریفی جامع و عام‌تر ارائه شود که بر اساس آن امکان فهم روش‌مند و دارای حجیت[۱] همه گزاره‌های متون دینی، اعم از انشایی و تکلیفی، و توصیفی و اخباری، و تربیت مجتهدان نظریه‌پردازی که توانایی نظریه‌پردازی و نظام‌سازی[۲] در یک یا چند زمینه، مانند مدیریت، روان‌شناسی، جامعه‌شناسی، اقتصاد، هنر و… را دارند، پدید آید.[۳]

البته در همه موارد، به‌ طور مشترک، هسته اصلی تعریف اجتهاد وجود دارد، ولی با گرایش به حیطه خاص علمی، احتمالاً برخی مختصات و مؤلفه‌های خاص خود را به تعریف می‌افزاید. به هر حال، اولین مرتبه از اجتهاد که باید به‌ دست آورد و در دروس خارج رایج نیز دنبال می‌شود، همین هسته مشترک یا سطح نخست و دوره عمومی اجتهاد است که در این نوشتار به دنبال بررسی پیش‌نیازهای ورود به آن هستیم.

پیش‌نیازهای ورود به درس خارج

الف) پیش‌نیازهای برگرفته از ابزارها و عناصر دخیل در اجتهاد و مراحل آن

مراد از ابزارها و عناصر لازم برای فعالیت اجتهادی، تمام علوم، مهارت‌ها، اصول موضوعه و پیش‌فرض‌های موردنیاز برای عمل اجتهادی است. فراگیرى تخصصی هر رشته علمى مانند طب، ریاضى، شیمى و…، به مقدماتى نیاز دارد که بدون آن‌ها، رسیدن به تخصص و صاحب‌نظر شدن ممکن نیست. اجتهاد نیز از این قانون مستثنا نبوده، بلکه این امر دارای پیچیدگی بیشتری است؛ چرا که استنباط، فرآیندی مرکب است که ماهیت علمی ـ مهارتی دارد، یعنی برآیندی برآمده از فرآیند به کارگیری آمیخته چندین علم و مهارت است. بُعد علمی اجتهاد نیز حالت میان‌رشته‌ای دارد، یعنی نتیجه و برآیند چند علم است. از این رو، برای رسیدن به توانایی برداشت روش‌مند از منابع دینی یا ملکه اجتهاد، باید به فراگیری چند دانش و کسب بخشی از مهارت‌ها و به کارگیری ترکیبی آن‌ها پرداخت. پدیده اجتهاد، مرکب از امور زیر است:

ـ مجموعه‌ای از بینش‌ها و نگرش‌ها

ـ پاره‌ای از دانش‌های دخیل در فهم متون دینی

ـ چند مهارت

هر رشته علمی، شامل بینش، دانش و مهارت، دارای مؤلفه‌های زیر است:

بر این اساس، در جدول زیر فهرستی از امور دخیل در استنباط، به همراه مثالی مقایسه‌ای با پزشکی، آورده شده است:

چرایی و حد نصاب لازم هریک از این پیش‌نیازها برای ورود به درس خارج

در اینجا نوبت پاسخ به این سؤال مهم است: «حد نصاب و سطح حداقلی لازم این پیش‌نیازها برای ورود به درس خارج چه مقدار است؟» در مقدار لازم فراگیرى هر یک از این مبادی، تفاوت وجود دارد. در برخی، تخصص لازم بوده و در بعضى آشنایى کافی‌ است، برخی تنها در دوران مقدمات و سطح قابل تحصیل‌اند و برخی را می‌توان در اوایل شرکت در درس خارج یا در حین آن به دست آورد. برای پاسخ دقیق‌تر، باید به بررسی تک‌تک مورد‌ها پرداخت.

۱ـ دوره اسلام‌شناسی عمومی با هدف حداقلی: «احراز نگرش کلان و نظام‌‌مند به دین».

با هدف حداقلی: «آشنایی با نظام اندیشه اسلامی و ماهیت و محتوای دین به صورت کلان».

اسلام، محور و مدار همه فعالیت‌های حوزویان، از جمله اسلام‌شناسان است و همه رسالت‌ها و نقش‌های تخصصی آن‌ها در مناسبت با آن، تعریف می‌شود. از این رو، مهم‌ترین نیاز معرفتی آن‌ها عبارت است از: «اسلام‌شناسی».

اسلام‌شناسی، دو صورت عمده دارد:

ـ بی‌واسطه: استنباط مستقیم گزاره‌های دین در حیطه‌های مختلف

ـ با واسطه: آشنایی عمیق با هویت و محتوای اسلام یا دوره عمومی اسلام‌شناسی

در اینجا قسم دوم مراد است؛ چرا که حصول اسلام‌شناسی بی‌واسطه و اجتهادی، به فراگیری دانش‌ها و مهارت‌های مورد نیاز در سال‌های متمادی نیاز دارد که در دوران تحصیل ممکن نیست.

برای فهم درست دین، باید به‌ طور اجمالی، با اسلام و محتوای اندیشه اسلامی آشنا بود. ظهور نهایی گزاره‌های دینی، تنها در شبکه گزاره‌های دین حاصل می‌شود. از این رو، نیاز به نگرش جامع، کلان و شبکه‌ای به متون دینی و برآیندگیری از آن‌ها برای فهم یک موضوع بسیار لازم است.[۴] از سوی دیگر، گزاره‌های دینی در عین اینکه دارای سنخیت‌های مختلفی هستند، مانند تکلیفی ـ حقوقی، اخلاقی ـ فرهنگی، معرفتی ـ عقیدتی، در منابع دینی در هم تنیده و ناظر به یکدیگر بیان شده است و ارتباط بسیار عمیقی با هم دارند. از این رو، اگر مجتهد، آشنایی کافی با مجموعه گزاره‌های دینی نداشته باشد، دین‌شناسی او ناقص و تک بُعدی خواهد بود. بر این اساس، احراز زاویه ‌دید کلان، صحیح و جامع نسبت به دین و گزاره‌های دینی، برای فهم و برداشت صحیح، ضروری است. از نظر عملی، این امر باید در دو محور دنبال شود:

الف) شناخت هویت دین

ب) شناخت محتوای دین

برخی از مهم‌ترین اهداف و مطلوبیت‌هایی که باید در دوران مقدمات و سطح، در این دو عرصه به دست آورد، عبارتند از: آشنایی با ماهیت، قلمرو، اهداف کلان و خرد، لایه‌ها و مراتب دین، نقش و کارکردهای آن در حیات بشری، شناخت یقینی دین حق، ویژگی‌ها و زیبایی‌های آن، وجوه برتری آن بر اندیشه‌های بشری، ره‌آوردهایش برای بشر و راهکارهای آن برای برآوردن نیازهای ثابت و متغیر انسان و جامعه بشری، زبان دین و شیوه‌های مختلف بیانی آن، ماهیت گزاره‌های دینی، اولویت‌های دین، حداقل‌ها و حداکثرهای مورد نظر دین، نگرش دین به جهان، انسان، جامعه، فهرستی از مهم‌ترین آموزه‌های عقیدتی، اخلاقی و تکلیفی اسلام، نظام آموزه‌ها و جغرافیای اندیشه اسلامی، ربط و پیوندها و ارتباطات بین گزاره‌های اسلامی و ترتیب و اولویت بین آن‌ها، اندیشه‌های بنیادین و محوری، روح تعالیم اسلامی، سنخ هر گزاره اسلامی، مقاصد و غایات و جهت‌گیری‌های کلان اسلام، شناخت جامع و صحیح از آموزه‌های اسلامی، و به‌ طور خلاصه، گذر از اطلاعات دینی و رسیدن به بینشی دینی و در نهایت به تفکر نظام‌مند اسلامی.

۲ـ شناخت قرآن و سنت

هدف حوزه علمیه، پرداختن به درس علمی و عملی قرآن و سنت است. از این رو، از مهم‌‌ترین و لازم‌ترین شرایط و ابزار اجتهاد، شناخت مضامین قرآن و روایات و انس با آن‌هاست.

الف) قرآن شناسی

با هدف حداقلی: «آشنایی و انس با محتوا و مضمون قرآن و توان فهم، بازیابی و بیان آیات مرتبط با موضوعات مختلف».

مهم‌ترین مواردی که باید در قرآن شناسی به دنبال آن‌ها بود، عبارت است از: شناخت توصیفی و مقایسه‌ای قرآن، ویژگی‌های سوره‌ها و موضوعات کلان مطرح در آن‌ها، توان بازیابی مجموعه‌های موضوعی از آیات، آشنایی با معنای آیات قرآن، تفسیر در سطح متوسط، قلمروشناسى آیات، شناخت قواعد قرآنی، ناسخ و منسوخ، شأن نزول، معنى‌شناسى لغوى، عرفى و شرعی مفردات قرآن، معنى‌شناسى ترکیب‌هاى قرآنی، شناخت لایه‌های معنایی قرآن (ظهر و بطن)، شناخت معانی و مصادیق محکم و متشابه، مباحث رایج علوم قرآنی در حد متوسط.

ب) حدیث شناسی

با هدف حداقلی: «انس با محتوا، مضمون و لحن روایات و توان بازیابی، فهم و بیان روایات مرتبط به موضوعات مختلف».

احادیث، قسمت بسیار مهمی از منابع دینی را تشکیل می‌دهند و سر و کار نداشتن با آن‌ها برای طالب فهم دین، خسارتی بزرگ و بدون جایگزین است. برای بیان ضرورت آشنایی با احادیث، تنها کافی است که به طائفه‌ای از روایات اشاره کرد که تفقه را برای کسانی ممکن می‌دانند که با لحن و فضای حاکم بر احادیث آشنا باشند، مانند: «لایکون الرجل منکم فقیهاً حتّی یعرف معاریضَ کلامنا…».[۵]

آنچه باید در این محور دنبال شود، عبارت است از: آشنایی اجمالی با محتوای کلی و موضوعات مطرح در احادیث، دسته‌های مختلف روایات و مضامین آن‌ها، شناخت مظان دسترسی به موضوعات مختلف، آشنایی با زبان احادیث و لحن‌شناسی آن‌ها، مهم‌ترین کتب روایی و میزان اعتبار و صحت استناد به هر یک و نحوه استفاده از هر کدام.

این آشنایی و انس، سبب دست‌یابی به مرجعی فکری در هنگام برخورد با مسائل مختلف و به دست آوردن مذاق روایی، پیشگیری از غلطیدن در دامن مکاتب بیگانه، آشنایی با محتوای تعالیم اسلامی، به دست آوردن جغرافیای مباحث مطرح در متون روایی، شناخت موضوع‌های مطروح در روایات، آشنایی با دانش‌های حدیثی، به ‌طور تجربی و عملی و تطبیق آموخته‌های این دانش‌ها بر اساس احادیث در سطح متناسب، توان بازیابی احادیث مرتبط برای موضوعات مختلف و… می‌شود.

۳ـ فلسفه اجتهاد و مبادی آن

با هدف حداقلی: «شناخت ماهیت، مراحل، و مؤلفه‌های دخیل در فرآیند اجتهاد و آشنایی با مبادی آن».

فلسفه اجتهاد و مبادی آن، نقش مهمی در شکل‌گیری «نگرش‌های استنباطی» دارند. غالباً این امور برگرفته از علوم دیگر، مثل فلسفه، کلام عقلی و… هستند، مانند مباحث مطرح در فلسفه اجتهاد، و مبادی (معرفت شناختی، کلامی و…) اجتهاد.

مهم‌ترین موارد قابل پیگیری در این راستا عبارتند از[۶]: اصول موضوعه و پیش‌فرض‌های مورد نیاز در استنباط و مباحث درجه دوم، راجع به آن، مانند شناخت ماهیت فرآیند اجتهاد، تاریخچه اجتهاد، مکاتب اجتهادی، شیوه‌های گوناگون استنباط از عصر غیبت تا عصر حاضر و سیر تطور آن‌ها، ماهیت و قلمرو هر یک از منابع استنباط، مبانی عمده مؤثر در ماهیت استنباط، مبانی معرفت شناختی، وجودشناختی، منطقی، کلامی و فلسفی اجتهاد، مثل آشنایی با کبریات قیاس استنباط که باید در کلام تنقیح شوند.

۴ـ ادبیات عرب

با هدف حداقلی: «توانایی ترجمه بلاغی گزاره‌های دین، یعنی توان انتقال پیام موجود در آن‌ها به مخاطب، با ایجاد همان حس موجود در آن‌ها».

شناخت منابع اجتهاد یعنی کتاب و سنت که از مقوله لفظند، لازم است. همچنین فهم و کشف دلالت‌های آن‌ها به‌ طور عام[۷]، شناخت معانی الفاظ به اعتبار مواد (علم لغت و اشتقاق)، شناخت معانی الفاظ به اعتبار هیئات افرادی و ترکیبی و مجموعی در نسبت با مخاطب و هدف از کلام «صرف و نحو و بلاغت»، ضروری است.

به لحاظ کمّی، تسلط بر ادبیات عرب، به اندازه مورد نیاز برای تفهم و تفهیم قرآن و روایات، لازم است. «فهم متون دینی و انتقال مفاهیم آن‌ها به دیگران»، حداقل انتظار از اسلام‌شناسان بوده و هست، یعنی مجتهد باید بتواند مفاهیم قرآن و روایات را بفهمد و حاصل فهم خود را برای دیگران ترجمه و قابل درک سازد. متعلق این فهم عبارت است از: تمام آیات قرآن، گفتارهای صادر از معصومین (ع)، متون مرجع علمی تاریخی و معاصر مرتبط (تراث علمی).

اگر ادبیات عرب، برای توان فهم و ترجمه منابع و متون دینی هدف‌گذاری شود، می‌توان به قابلیت دست‌یابی به بینشی اولیه از مجموعه متون دینی و متون مرتبط رسید، محتوایی که بتوان با آن به این هدف رسید، با واحدهای آموزشی زیر تناسب دارد:

البته مراد از رسیدن به این هدف، این نیست که شخص، به‌ صورت بالفعل و فی‌البداهه، همه قواعد ادبی را استحضار کند و هر متنی را بفهمد و ترجمه کند، بلکه منظور این است که با ممارست کاربردی، امهات آن‌ها را در خود ملکه کند و بتواند کلام عرب و معانی آن را بفهمد و برای فهم و ترجمه یک متن، منابع معتبر (صرفی، نحوی، بلاغی و…) مرتبط را بشناسد و بتواند مراجعه‌ای کاربردی به آن‌ها داشته باشد، یعنی آنچه روش غالب علمای عظام، از ابتدای تاریخ اجتهاد تاکنون بوده است.

۵ـ منطق

با هدف حداقلی: «توانایی شناخت و ساخت قالب‌های منطقی تصوری و تصدیقی و مهارت کشف مغالطات».

استنباط، به ویژه‌ استنباط فقهی، مبتنی بر عقل صرف یا نقل محض نیست، بلکه بر «تعقل منقول» تکیه دارد. در این مجال، عقل معتبر، «عقل مشوب»، یعنی عقل آمیخته به وهم و خیال و فاقد دلیل و برهان نیست، بلکه «عقل مبرهن» است، عقلی که برهان عرضه کرده و برای حکمش، دلیل دارد. معقولات چنین عقلی، مشوب با موهومات و متخیلات نیست. منطق، به عنوان میزان اندیشه، در رسیدن به این هدف نقش مهمی دارد.

از سوی دیگر، گام نهایی فرآیند اجتهاد این است که مراد و معنای حاصل در قالب قیاسی منطقی، ساماندهی، و استنتاج نهایی، انجام، و مراد جدی شارع، کشف شود. این کار، زمانی ممکن است بر قوانین فطری عقلی استوار باشد که در علم منطق تنظیم شده‌اند. از این رو، تحصیل منطق به عنوان میزان اندیشه، و براى تشخیص و تشکیل استدلال صحیح و شناخت مغالطات از براهین، به اندازه‌ آشنایی با موضوع، محمول، انواع حمل، انواع حدود و نحوه ساخت آن‌ها، نِسَب اربعه، کلیات خمس، شرایط معتبر در تناقض و عکوس، انواع استدلال‌ها، اَشکال قیاس، تمیّز دادن استدلال‌های منتج از عقیم، تجزیه و ترکیب گزاره‌ها، بررسی و آشکارسازی مقدمات مخفی و غیرمذکور، تشخیص و ارائه لوازم منطقی گفتارها و ادعاها و… ضرورى است. به ‌طور خلاصه، باید بتوان مواد دینی را در قالب صورت‌های منطقی ریخته و نتیجه گرفته شود و دچار مغالطه و جدل نیز نشد، ولی تسلط بر تفاصیل قواعد و دقائق خارج از لسان اهل محاوره، پیش‌نیاز استنباط نیست.

۶ـ اصول فقه و دانش‌های همگن

با هدف حداقلی: «شناخت قواعد فهم روش‌مند متون دینی و روش تحقیق در آن‌ها».

اصول، از مهم‌ترین عناصر دخیل در فرایند اجتهاد است. همان‌گونه که منطق، روش تحقیق عمومی در همه دانش‌هاست، اصول فقه نیز روش تحقیق در فقه، و اصول استنباط در متون دینی است. اصول، دانشی آلی است که قواعدی صوری به دست می‌دهد که هر گاه مواد دینی در قالب آن‌ها ریخته شود، در نهایت به کشف معرفت‌ها و احکام دینی یا کشف وظیفه عملی می‌انجامد. مجتهد در هر گام با قانون یا اصلی روبه‌روست که باید از قبل تثبیت و تبیین شده باشد. پس باید قواعد اصولی مورد نیازش را تنقیح کند و نمی‌تواند از نظر دیگران استفاده کند. از این رو، هر اندازه از دقت و صحت در اندیشه اصولی برخوردار باشد، به همان میزان در فرایند اجتهاد و تطبیق قواعد بر مسائل و مصادیق، از دقت و صحت بیشتری برخوردار خواهد بود. آگاهی از برخی علوم همگن با اصول نیز در فهم متون دینی مؤثر است، مثل برخی مباحث فلسفه تحلیلی، تفسیری و هرمنوتیکی، سمانتیکی و… . البته در کمیت و کیفیت این موارد، اختلاف نظر وجود دارد.

آنچه در این عرصه باید پیگیری شود، عبارت است از: آشنایی با ساختار اصول، مبادی و منابع آن، توان سنخ‌شناسی مسائل اصولی[۸]، توجه به نقش هر مسئله در فرآیند استنباط، یافتن ذهنی اصولی، آشنایی با تبویب‌های مختلف اصولی و مزایا و معایب هر یک.

۷ـ فقه و قواعد فقهیه

با هدف حداقلی: «تمرین مستمر تطبیق و ترکیب پیش‌نیازهای اجتهاد به طور عملی».

دانستن علم فقه به معنای آشنایی با فروعات فقهی، از شروط اجتهاد نیست. مقصود از فقه به عنوان یکى از مقدمات استنباط، تمرین و ممارست فقهى است. اجتهاد، ماهیت علمی ـ عملی دارد. از این رو، تنها عالم بودن به علوم مقدمی اجتهاد، کافی نیست. از اموری که در فعلیت و تحقق اجتهاد شرط است، توان رد فروع بر اصول و بالعکس است. بخشی از ملکه اجتهاد، از تکرار و تمرین حاصل مى‌شود و به تجربه عملى و کارگاهی نیاز دارد. از این رو، اگر فقه، تطبیقی و کاربردی آموخته شود، عرصه بسیار مناسبی برای فراگیری ترکیبی و کاربردی مهارت‌های استنباطی است. بخشی از فهم صحیح اخبار و احادیث نیز با ممارست با متون فقهى حاصل می‌شود. آنچه در این زمینه باید به دنبال آن بود، عبارت است از: آشنایی با استنباط‌های مجتهدان نزدیک به زمان معصومین[۹]، آشنایی با فقه مقارن و اجتهادات اهل تسنّن[۱۰]، شناخت شیوه‌های استنباط و طرق فقها در دخول به مسائل و خروج از آن‌ها و کیفیت استدلال ایشان، شناخت تاریخ فقه و مکتب شناسی فقهی، توان فحص در تراث فقهی، کتاب‌شناسی فقهی، شناخت گرایش‌های فقهی اعم از قدما، متأخران و معاصران (نه حفظ اقوالشان) در مسائل عمده، شناخت تبویب‌های مختلف فقهی، ممارست بر تطبیق اصول و قواعد کلی بر مصادیق خاص و بررسی زوایا و جوانب تطبیق و به‌کارگیری قواعد، توان بررسی قرائن و امارات مرتبط و مناسبات ارتکازی در هر مسئله، شناخت آیات‌الاحکام و شاخص‌ها و مصادیق آن. به ‌طور خلاصه، اجتهاد توان غواصی و صیادی است که در دریای مسائل فقهی تمرین می‌شود و به دست می‏آید، ولی در دریاهای دیگر هم قابل استفاده است.

قواعد فقهیه نیز میدان بسیار خوبی برای آموزش‌های کلان فقهی و اصولی است که تأثیر بسیاری در حصول توان استنباط دارد و می‌تواند به‌ عنوان راهبردی در آموزش و پژوهش فقه و اصول و استنباط، به کار رود. احاطه بیشتر بر قواعد فقهی و تطبیق آن‌ها بر فروعات، سبب احاطه سریع‌تر بر مباحث، کارورزی و قدرت تطبیق اصول بر فروع و سرعت بیشتر در حصول ملکه اجتهاد می‌شود. این در حالی است ‌که خوض در جزئیات فراوان، ذهن را مشوش و فرآیند تعلیم و تعلم را دشوار می‌سازد.

۸ ـ علوم حدیث

با هدف حداقلی: «توان فهم و ارائه احادیث معتبر برای انتقال نظر دین به مخاطب».

نمی‌توان بدون بررسی جهات سه‌گانه «صدور»، «جهت صدور» و «دلالت»، هر روایتی را معتبر دانست. از این رو، آشنایی با علوم حدیث لازم است؛ زیرا مستنبط را در این جهت یاری می‌کنند، که مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از:

الف) تاریخ حدیث

ب) درایه الحدیث (مصطلح الحدیث یا اصول الحدیث)

که به اصطلاحات حدیثی ناظر به سند، نقل، متن، پذیرش یا رد احادیث و طبقه‌بندى آن‌ها و… می‌پردازد.

ج) رجال

که به تشخیص احوال اشخاص راویان و اعتبار استناد روایات به معصومین (ع) جهت حصول اطمینان به سند روایات می‌پردازد. پرداختن به جزئیات رجال در متن درس خارج رخ می‌دهد، ولی شناخت این دانش و قواعد و مبانی کلی آن باید پیش از آن صورت پذیرد.

د) فقه الحدیث

به معنای فهم حدیث است و به قواعد کلی فهم و تفسیر حدیث می‌پردازد که به دلیل مشکلات به دست آوردن مدالیل حدیث، تحصیل آن ضروری است.

۹ـ تاریخ

با هدف حداقلی: «توان بازیابی قضایای تاریخی از منابع معتبر، تحلیل محتوا و تجزیه[۱۱] و ترکیب[۱۲] محتواهای تاریخی، و فهم حقایق تاریخی به گونه‌ای که برای ایجاد تغییر در آینده بهره‌برداری شوند».

استفاده از تاریخ، به ویژه به صورت تحلیلی، در چند محور، نقش مهمی در تحقق فرآیند اجتهاد دارد:

الف) تاریخ اسلام و سیره

برای شناخت فضای آیات، شرایط زمانی ـ مکانی صدور روایات، کشف قرائن، آگاهی از شخصیت و سیره فردی و اجتماعی، گفتاری و رفتاری معصومین (ع) در شرایط مختلف و نحوه برخورد آن‌ها با موضوعات مختلف.

ب) تاریخ معاصر

برای آشنایی با شرایط زمان و مکان و برخورد عینی با متون دینی که برای بشر در همه زمان‌ها و مکان‌ها پیام دارند، ولی باید با مسائل و پرسش‌های عصر، سراغ آن‌ها رفت و بر اساس نیازهای عینی و واقعی، به استنطاق آن‌ها پرداخت. رعایت این نکته، همان دخالت دادن عنصر زمان و مکان در اجتهاد است. امام خمینی (ره) در این باره می‌گوید: «زمان و مکان، دو عنصر تعیین‏کننده در اجتهادند. مسئله‏اى که در قدیم داراى حکمى بوده است، به ظاهر همان مسئله در روابط حاکم بر سیاست و اجتماع و اقتصاد یک نظام ممکن است حکم جدیدى پیدا کند، بدان معنا که با شناخت دقیق روابط اقتصادى و اجتماعى و سیاسى، همان موضوع اول که از نظر ظاهر با قدیم فرقى نکرده است، واقعاً موضوع جدیدى شده است که قهراً حکم جدیدى مى‏طلبد…».[۱۳]

برخی مواردی که باید در این زمینه دنبال شود عبارتند از: آشنایی با تاریخ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی معاصر جهان و ایران، جغرافیای جهان اسلام و تشیع، شخصیت‌ها و مراکز جریان‌ساز جهان، جهان اسلام و شیعه، ریشه‌های انقلاب اسلامی، تاریخچه و فلسفه حوزه‌های علمیه، هویت حوزه و طلبگی، علوم اسلامی و انسانی، فرهنگ و تمدن و عناصر آن‌ها، سیاست و معادلات آن از منظر اسلام، استعمار و شیوه‌های آن.

۱۰ـ موضوع شناسی و توان تطبیق

با هدف حداقلی: «توان ارتباطِ روش‌مند عناوین و موضوعات دینی با مسائل و مشکلات زندگی امروز و بالعکس».

برای اجتهاد در موضوع یا مسئله‌ای، باید بر آن اشراف داشته، به لحاظ معنایی و مفهومی، جوانب مختلف آن را به درستی شناخت و توان تطبیق یا مصداق‌یابی موضوعات را نیز دارا بود. از این رو، در دوره مقدمات و سطح، باید اصول و روش‌های موضوع‌شناسی و تطبیق، فرا گرفته، و نمونه‌های آن بررسی و تمرین، و در درس خارج، این قواعد کلی، باید تنقیح، و مهارت شناخت موضوع، تطبیق، تکمیل و ملکه شود. پس از درس خارج و ورود به عرصه‌های تخصصی، به موضوع‌شناسی‌های تخصصی نیاز خواهیم داشت. برای نمونه، کسی که می‌خواهد در زمینه اقتصاد اسلامی کار کند، پس از احراز توانایی استنباط باید با اقتصاد رایج نیز آشنا شود و آن را به صورت موضوع‌شناسانه، بررسی کند.

نپرداختن به هر یک از دو مقوله موضوع‌شناسی و تطبیق، سبب ناکارآمدی عصری نظریات اجتهادی یا انحراف آن‌ها از مبانی بنیادین و روح گزاره‌های دینی و تحجر یا التقاط خواهد شد.[۱۴]

۱۱ـ احراز توان نگرش تحلیلی درجه دوم و نظام‌مند

با هدف حداقلی: «توان بررسی تحلیلی و درجه دوم پدیده‌ها و احراز نگرش نظام‌مند به امور».

کسب نگرش درجه دوم به هر یک از دانش‌های دخیل در استنباط نیز از شروط مهم ورود به درس خارج است، ولی در این نوشتار، مجال توضیح مفهومی، بیان ضرورت‌ها، و روش‌های تحقق آن وجود ندارد. مهم‌ترین اموری که باید در این زمینه احراز شود، عبارتند از: آشنایی کلان و کلی با این علوم، دانستن سنخ و ماهیت هر دانش، تعریف، موضوع، غرض، کاربرد و فایده هریک، تاریخچه، مکاتب و دوره‌های مهم (گذشته و کنونی)، منابع، مبانی، مبادی (تصوری و تصدیقی)، پیش‌فرض‌های مهم و اساسی، جغرافیای اجمالی مسائل، تقسیمات و تبویب‌های مهم آن، ابزارها و مقدمات مورد نیاز برای فراگیری، شخصیت‌های اثرگذار و کلیدی هر یک، به خصوص فقه و اصول.

ب) پیش‌نیازهای برگرفته از لوازم شرکت درس خارج و شیوه فعالیت در آن

درس خارج، تلاش و تکاپویى با ماهیت «آموزشى ـ پژوهشى» با هدف دستیابى به ملکه اجتهاد است. از این رو، برای ورود به آن باید اموری را فراهم کرد، مانند: داشتن روحیه و توان «زندگی علمی»، توان برنامه‌ریزى تحصیلی، روحیه و توان پژوهش، توان مراجعه به منابع و مبانى، روحیه و توان کوشش و تلاش پیگیر علمی، روحیه نقد آرا و دلائل منابع و استاد، آشنایی اجمالی با تعریف درس خارج، روش استنباط، شیوه درس خارج، قواعد و قوانین مراجعه، کسب مهارت‌هایی چون جست‌وجوی منابع و کشف اطلاعات لازم برای حل مسئله، انتخاب و تصفیه، ثبت، طبقه‌بندی، ذخیره‌سازی و بازیابی آن‌ها، استدلال و نقد یک دستگاه فکری و اجزای آن، مهارت گوش کردن و استماع (نه شنیدن)، یادداشت‌برداری و جمع‌بندی هدف‌مند و روش‌مند، مباحثه مفید، پیش مطالعه و مطالعه فعال، تقریرنویسی مفید، سؤال‌پردازی، تفکر، مطالعات تطبیقی، تدوین مکتوبات علمی، تسلط بر نرم‌افزارهای مرتبط، جهت فحص بیشتر در منابع.

خاتمه

در همین زمینه، اوصاف و شرایطی، مانند عدالت، اخلاص، ایمان، زهد، تقوا و…، نیز بیان شده که بین همه طلاب مشترک است یا از شرایط فتوا دادن و قبول نظر مجتهد است که جهت پرهیز از تطویل به آن‌ها نمی‌پردازیم.

———————————–

پی‌نوشت‌ها:

[۱]. در اینجا مراد از حجیت، منجّزیّت و معذّریّت در گزاره‌های تکلیفی و انشایی، صحت انتساب به دین در گزاره‌های توصیفی و اخباری است.

[۲]. هر مجتهدی، نظام‌ساز نیست، ولی نظام‌ساز باید مسیر طبیعی اجتهاد را طی کند و نخست مجتهدی توانا، سپس مکتشف نظام‌های اجتماعی، سیاسی، قضایی، حقوقی و… اسلامی شود.

[۳]. ر.ک: حسنی، حمیدرضا و علی‌پور، مهدی، روش‌شناسی اجتهاد و اعتبارسنجی معرفتی آن، فصل‌نامه حوزه و دانشگاه، شماره۵۰

[۴]. امام علی (ع) می‌فرماید: «إنّما المستحفظون لدین الله هم الّذین أقاموا الدینَ و نصروه و حاطوه من جمیع جوانبه…». غررالحکم، ص۸۵

[۵]. صدوق، معانی الأخبار، ص ۲

[۶]. بخش‌هایی از این مباحث به صورت پراکنده در فلسفه اصول، فلسفه فقه، مبادی کلامی اجتهاد و… بررسی می‌شود که باید به‌ صورت منظم و منضبط در یک‌جا و تحت عنوانی مانند فلسفه اجتهاد یا روش‌های تحقیق در منابع دین یا هر عنوان مناسب دیگر بررسی شود.

[۷]. یعنی تمام آنچه متن بر اساس قوانین وضع و قواعد ادبی، مقتضی آن است.

[۸]. اصول، آمیخته‌ای از مسائل عقلی، نقلی، وعقلایی است. از این رو، توان تحلیل و تفکیک سنخ هر مسئله برای پرهیز از خلط امور تکوینى و اعتبارى، ضروری است.

[۹]. برخی نصوص دینی و بسیاری از قرائن و شواهد مهم در دست آن‌ها بوده که در اختیار ما نیست. این مسئله، توان فهم روایات و لحن آن‌ها را نیز افزایش می‌دهد.

[۱۰]. در ابتدا، اجتهاد امامیه و اهل تسنن، ناظر به هم بوده است. از این رو، برای فهم کلام علمای شیعه باید با نحوه اجتهاد آن‌ها آشنا بود.

[۱۱]. کشف اجزا و متغیرهای دخیل در تحقق واقعه.

[۱۲]. کشف روابط علّی و معلولی، شرط و مانع، مراتب و مراحل تحقق در مورد واقعه.

[۱۳]. صحیفه امام، ج۲۱، ص۲۸۹

[۱۴]. در «وأَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَهُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَى رُوَاهِ حَدِیثِنَا». (الإحتجاج، ج‌۲، ص۴۷۰٫) توقیع شریف امام عصر (عج)، مناسبت حکمِ «وجوب رجوع به راویان أحادیث اهل بیت علیهم السّلام» با موضوعِ عامِ «الحوادث الواقعه»، نشان می‌دهد که «مجتهد» ـ که متبادر عرفی از راویان حدیث اهل بیت علیهم‌السّلام است ـ، باید با شرایط سیاسی ـ اجتماعی و فرهنگی عصرش آشنا باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics