قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / گزارشی از نشست امام موسی صدر «فـقیـه صلـح»
گزارشی از نشست امام موسی صدر «فـقیـه صلـح»

گزارشی از نشست امام موسی صدر «فـقیـه صلـح»

امام موسی صدر نماینده شیعه تمدنی در دوران معاصر است؛ اهمیت و ارزش او در این است که به لوازم این مبانی انسان‌شناسی که برگرفته از مکتب اهل بیت است، اعتقاد راسخ دارد. امام صدر در جایی می‌گوید گاهی با نجنگیدن باید شجاعت انقلابی خود را نشان داد.

به گزارش شبکه اجتهاد، سومین نشست پیش مقدماتی همایش بین‌المللی «نقش ادیان در اخلاق صلح، عفو و دوستی» با موضوع «فقیه صلح» به‌منظور بررسی آثار، آرا و اندیشه‌های امام موسی صدر، ۲۸ دی با حضور و سخنرانی حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر محمد جعفر محلاتی استاد دانشگاه ابرلین ایالات متحده آمریکا، دکتر عبدالله نصری عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی و دکتر محمد مهدی جعفری استاد بازنشسته دانشگاه شیراز، با دبیری علمی حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر سعید رحیمیان در دانشکده شهید رجایی دانشگاه فرهنگیان فارس در شیراز برگزار شد. در ادامه بخش‌هایی از سخنان اساتید مدعو را می‌خوانید.

حجت‌الاسلام دکتر سعید رحیمیان/ صلح با مقاومت منافاتی ندارد

وقتی می‌گوییم صلح، نباید بلافاصله کلمه سازش به ذهن ما متبادر شود. البته کلمه سازش در زبان فارسی مقوله بدی نیست، اما متاسفانه بار منفی پیدا کرده است. صلح با مقاومت منافاتی ندارد و همین عدم منافات است که لزوم بررسی و تبیین اندیشه‌های امام موسی صدر در زمینه صلح را ضروری می‌سازد. امام صدر هم بنیانگذار جنبش امل یعنی «مقاومت» بود تا به شیعیان در لبنان هویت بخشید و هم بنیانگذار صلح بین فرقه‌های مختلف در لبنان. لبنان در آن زمان دیگ هفت جوشی از فرقه‌ها و ادیان مختلف بود که ایشان به بهترین وجه ممکن مدیریت کرد.

امام موسی صدر کنار هم قرار دادن مقوله‌های صلح و مقاومت را از ائمه آموخته بود. ما شیعیان باور داریم که شجاعت امام حسن (ع) کمتر از شجاعت امام حسین (ع) نبوده است. به عبارتی شجاعت برقراری صلح و تحمل انتقادها به خاطر این مقوله، کمتر از شجاعت جنگیدن و مقاومت کردن نیست. امام موسی صدر این دو ویژگی‌ را داشت. در خاطرات مرحوم دکتر صادق طباطبایی آمده است که در جریان‌های جنگ داخلی لبنان که فلسطینی‎ها یک طرف جریان بودند، فالانژهای مسیحی تمام تلاش‌شان بیرون کردن فلسطینی‌ها از لبنان بود، به همین دلیل نیز پیوسته بین فلسطینی‌ها و گروه‌های لبنانی نزاع برپا می‌کردند.

حجت‌الاسلام رحیمیان: امام موسی صدر به معجزه گفت‌وگو و صلح باور قلبی داشت

گویا روزی امام موسی صدر به دکتر طباطبایی و شهید چمران می‌گوید که ایشان را در ملاقات با یاسر عرفات همراهی کنند. در این ملاقات یاسر عرفات مدام بی‌تابی می‌کرد و وقتی امام موسی صدر علت را پرسید در جواب گفت که شما اگر جای من بودید چه می‌کردید؟ امروز فالانژها بسته‌ای را به صورت هدیه برای من فرستادند و وقتی آن را باز کردم دیدم درون آن سر یک کودک فلسطینی است. آیا شما با دیدن این بسته به فالانژها اعلان جنگ نمی‌دادید؟ مرحوم دکتر طباطبایی روایت می‌کند که امام موسی صدر در عین اینکه با شنیدن این اتفاق بسیار متاثر شد، اما در جواب به یاسر عرفات با خونسردی گفت، جهاد فقط جنگیدن و شهادت نیست. جهاد هرچند خوب است اما بسیاری از اوقات نجنگیدن بسیار سخت‌تر از جنگیدن است.

امام موسی صدر آینده را می‌دید، بنابراین هدف اصلی‌اش از متقاعد کردن یاسر عرفات برای نجنگیدن این بود که هسته اصلی مجاهدان فلسطینی در جنگ فرسایشی در لبنان از بین نرود، تا بتوانند در آینده با رژیم صهیونیستی به مقابله بپردازند. امام صدر در جایی می‌گوید گاهی با نجنگیدن باید شجاعت انقلابی خود را نشان داد. اینکه همه گروه‌ها در لبنان اعم از مسیحی و مسلمان، امام موسی صدر را وجدان ملی لبنان نامیدند نشان دهنده همان روحیه‌ای است که در این نشست می‌خواهیم به تفصیل بررسی شود.

باور قلبی امام موسی صدر به معجزه گفت‌وگو، صلح و تساهل

به نظر می‌رسد چون امام موسی صدر مقوله گفت‌وگو را در شخص خود نهادینه کرده بود، توانست در لبنان، خاورمیانه و سطح جهان نیز منشا تحول شود. امام موسی صدر به معجزه گفت‌وگو، صلح و تساهل باور قلبی و یقینی داشت. اگر اینگونه نبود چگونه می‌توانست در قلوب مسحیان نفوذ کند. همانطور که می‌دانید در ساحت بین الادیان، مسیحیان امام موسی صدر را به شدت قبول دارند و به اندیشه‌هایش احترام می‌گذارند.

امام موسی صدر در خطابه‌ای که به مناسبت مجلس ترحیم دکتر شریعتی ایراد کرده، می‌گوید که در کلیسای کبوشیین وعظ و دعای روزه را خوانده‌اند. یعنی یک فقیه شیعیِ مسلمان، وعظ و دعای مسیحیان را در کلیسا انجام داده است. در ادامه نیز می‌گوید که این کار مانند آن است که یک کشیش مسیحی خطبه‌های نماز جمعه مسلمانان را بخواند. بنابراین عجیب نیست که مسیحیان در شخصیت امام موسی صدر کسی را ببینند که می‌تواند ندای حضرت مسیح را دوباره بازسازی و بازگو کند.

رفتار امام در مساله تقریب مذاهب اسلامی و وحدت شیعه و سنی نیز به همین صورت بود. به عنوان مثال در ملاقاتی که با جمال عبدالناصر داشت، عبدالناصر به ایشان پیشنهاد می‌کند که خطبه‌های نماز جمعه در الازهر را بخوانند. تمامی این موارد نشان می‌دهد که اگر گفت‌وگو با منطق فطرت باشد، همه ادیان و مذاهب حس می‌کنند که صدایی را پیدا کرده‌اند که از عمق جانشان برمی‌خیزد. منطق انبیا هم به همین صورت بوده است. انبیا زمانی که صحبت می‌کردند، عامه مردم از عمق فطرت جذبشان می‌شدند.

حجت‌الاسلام دکتر محمدجعفر محلاتی/ سیره سیاسی امام موسی صدر در ساحت بنیان‌های نظری صلح در اسلام

در تمام تاریخ اسلام تنها یک قرن به نام قرن شیعه داریم و باقی قرن شیعه نیستند. قرن شیعه بین چهارم و پنجم هجری است که حکومت آل‌بویه در ایران، حکومت فاطمی‌ها در مصر، حمدانی‌ها در سوریه و قرامطه در بحرین ایجاد شدند. این حکومت‌ها، قدرت مسلط سیاسی جامعه اسلامی و جامعه جهانی اسلام را در آن یک قرن بر عهده داشتند.

قرن شیعی سه شاخصه دارد: نخست اینکه این قرن نقطه اوج‌گیری همه علوم در جهان اسلام بود و امثال ابن سینا، ابوریحان، ابن هیثم، فردوسی و… در این قرن بالیده‌اند. ویژگی دوم این عصر در این است که توجه به انسان‌گرایی به نقطه اوج خود می‌رسد، لذا مورخان اسلام همه اعتقاد دارند که قرن انسان‌دوستی در تاریخ تمدن اسلام، قرن شیعه است. سوم: در قرن شیعه است که با ترجمه علوم اسلامی به زبان‌های غیر اسلامی، رنسانس اروپایی هم شکل می‌گیرد.

امام صدر نماینده شیعه تمدنی در دوران معاصر

اگر از من بپرسند که نماینده شیعه تمدنی در دوران معاصر کیست؟ پاسخ من امام موسی صدر است. ایشان هم ظرفیت علمی فوق العاده‌ای دارد و هم ظرفیت فرااستعماری. همه کشورهای اسلامی در حدود ۲۰۰ سال است که در سلطه استعمار و در حال عکس‌العمل و نه عمل هستند. امام موسی صدر از استثنائاتی است که توانست از این ظرف عکس‌‌العمل دوران استعمار بیرون آمده و شروع به عمل کند. ایشان آن ظرفیت تمدنی را داشت که در تعامل با جهان غیر اسلام، آنها را هم به مشارکت و توفیق مشترک دعوت ‌کند.

۳ لایه صلح پژوهی در اسلام

ما ۳ لایه در صلح پژوهی داریم. لایه اول که بنده به آن می‌گویم صلح ابتدایی در واقع «اخلاق جنگ» است. جنگ در اسلام اخلاق متعالی و گسترده‌ای دارد و به دو دسته اخلاق برون جنگ و اخلاق درون جنگ تقسیم می‌شود. صلح ابتدایی کارش این است که فقط جنگ مشروع را جنگ می‌داند و می‌گوید که در آن هم باید مقررات انسانی را رعایت کرد. اخلاق جنگ تلاشش این است که ما را به نقطه آتش بس برساند. آیا این نقطه صلح مطلوب است؟ خیر. در نقطه آتش بس در زیرزمین روابط انسانی قرار داریم، چرا که هنوز کینه و نفرت در میان ما وجود دارد.

صلح میانه یا اخلاق عفو، ما را از نقطه آتش بس به نقطه صفرصلح می‌رساند. در این نقطه انسان‌ها نه علاقه‌ای به هم و نه نفرتی از هم دارند. پس عذر و عفو مکانیسم اخلاقی است که انسان درست کرده تا جوامعی که در آتش قرار داشتند به نقطه صفر صلح برسند.

صلح عالی از نقطه صفر به بالاست. سوال متخصص صلح عالی این است که آیا زندگی در نقطه صفر صلح شایسته انسان قرن بیست و یکم است؟ یعنی آیا بی‌تفاوتی نسبت به یکدیگر شایسته انسان قرن بیست و یکمی هست یا خیر؟ صلح عالی عبارتست از اخلاق دوستی. این ۳ زمینه بخشی از معرفت اسلامی است که متاسفانه در کل آنها هیچ کار ادبیاتی انجام نشده است، برای اینکه ما در ۲۰۰ سال گذشته در حالت عکس العمل نسبت به استعمار بوده‌ایم نه در حالت عمل. انصافا شایسته آن است در این نقطه‌ای که اکنون قرار داریم و در حالی که خاورمیانه یعنی مهد تمدن دچار ۸ جنگ‌ خانمان سوز است به این نکته توجه کنیم که جنگ در پاسخ جنگ، ما را در دایره‌ای باطل قرار می‌دهد و باید به ۲ مرحله دیگر صلح هم توجه کرد.

نگاه امام موسی صدر به صلح

قرآن مجید می‌فرماید که اگر خداوند قصد داشت بر مبنای عدالت با انسان‌ها و جوامع رفتار کند جنبنده‌ای روی زمین باقی نمی‌ماند. از نظر قرآن بدون عفو، امکان حیات نیست. تنها با اخلاق جنگ نمی‌توان جامعه را اداره کرد و ما نیازمندیم که اخلاق عفو و اخلاق تعامل داشته باشیم.

از امام موسی صدر سوال می‌شود که نگاه شما نسبت به صلح چیست؟ ایشان در جواب می‌گوید، ۲ آیه هست که در صلح پژوهشی و در معنای صلح، نقشی کلیدی دارند. معنای آیه نخست این است که همه رسالت‌های آسمانی و کتاب‌های الهی برای ۲ هدف آمده‌اند؛ نخست ترویج صلح و دوم بیرون آوردن مردم از تاریکی به سوی نور. این موضع نخست امام موسی است. آیه دوم نیز مفهومش گفت‌وگو برای تفاهم است. امام موسی صدر نگاه نظری جالبی دارد و می‌گوید هم صلح توافقی داریم هم صلح هدایتی و تعاملی. امام صدر بن‌مایه نظری این هر دو صلح را به خوبی می‌شناسد.

ایشان در جایی می‌گوید: «خصوصیت تاریخی لبنان همزیستی بزرگوارانه است.» همزیستی بر مبنای دوستی نه بر مبنای عدالت تنبیهی. بر این مبنا می‌توان گفت که امام صدر در ساحت فراعدالت سخن می‌گوید. صلح، توافق و تفاهم از منظر امام موسی این معنا را نمی‌دهد که مسیحیان در مسلمانان ذوب شوند و بالعکس. مسیحی دین خود را دارد و دست خود را مخلصانه به طرف برادر مسلمانش دراز می‌کند. در توافق و تفاهم نباید انتظار تغییر ماهوی طرف مقابل را داشت. معنای توافق این نیست که ما جهان‌بینی خاصی را به طرف مقابل تفهیم کنیم.

نکته دیگری که امام موسی صدر بر آن تاکید دارد مصالحه نهادی بین وطن‌دوستی و دین است. در تاریخ خاورمیانه این دو همیشه یک تنازعی داشته‌اند. عده‌ای می‌گویند که وطن‌پرستی ضد دین است و عده‌ای دیگر خلاف آن نظر را دارند و این ۲ گروه نظریات خود را تئوریزه کرده‌اند. اما امام موسی صدر بین این دو مفهوم پل زده و این کار تئوریک مهمی است. از منظر صلح‌پژوهی یکی از مهم‌ترین کارهای امام موسی صدر همین پیوند میان وطن‌دوستی و نهاد دین است.

امام در زمینه همگرایی بین‌المللی و همگرایی فرق و ادیان نکته جالبی دارد. ایشان در پاسخ به اتهاماتی که از این منظر متوجه‌شان شده می‌گوید: «خدا لبنان را برگزید تا به وسیله آن پاسخ تشکیک کنندگان را بدهد.» یعنی لبنان یک ضرورت بود تا خدا نشان دهد که چگونه یک مسلمان با غیرمسلمان می‌تواند زندگی، دوستی و تعامل کند و در هر ۳ لایه عدالت، تعادل و تفضل رفتاری مناسب داشته باشند. امام صدر تفاوت‌ها را مقوله مناسبی می‌داند و تفاوت آراء به باور ایشان منشاء نوآوری است نه نزاع.

زندگی صلح دوستانه

امام موسی صدر بر لایه سوم صلح تاکید می‌کند و نسبت به آن اشراف کامل دارد. ایشان در جایی بیان کرده‌اند: «آموزه‌های ادیان و رفتار پیامبران و آرمانگرایی رهبران دینی صرفا دعوت به تسامح و گذشت نیست، بلکه پافشاری بر همکاری و مهرورزی و صلح دوستانه است.» از این سخن متوجه می‌شویم که امام صدر با توجه به دید تمدنی خود به لایه سوم صلح پژوهی نیز آشنایی کامل داشته است.

محمدجعفر محلاتی: امام صدر نماینده شیعه تمدنی در دوران معاصر است

من سخنانم را در ۳ دسته تقسیم‌بندی می‌کنم. نخست اینکه نظریات مختلف و مستند امام موسی صدر نشان می‌دهد که وی نسبت به هر ۳ ساحت صلح یعنی صلح ابتدایی، صلح میانه و صلح عالی توجه نظری و عملی داشته است. دوم اینکه با توجه به حکومت فرقه‌ای لبنان، امام موسی صدر معتقد بود که همزیستی مسالمت آمیز ادیان و مذاهب در لبنان یک مدل موفقیت صلح بین المذاهب را فراروی جهانیان قرار می‌دهد و در ساحت نظری نمی‌ماند. سوم اینکه خاستگاه نظری امام موسی صدر تکیه بر تفاوت به مثابه رحمت است که در روابط بین‌المللی به یونیورسالیسم در مقابل پلورالیسم جان هیک و در تضاد با یکدست سازی مدل دینی قذافی شهرت دارد.

مشهور است که یکی از روایات دعوای بین امام موسی صدر و قذافی این بود که قذافی ادعا داشت که به گروه‌های فلسطینی در لبنان کمک می‌کند، تا این گروه‌ها بتوانند مسیحیان لبنان را به اسلام دعوت کنند و سراسر لبنان مسلمان شود. امام صدر در پاسخ می‌گوید که اگر لبنان امروز وجود نمی‌داشت ما به لحاظ سمبلیک در تمدن اسلامی باید یک لبنان دیگری به وجود می‌آوردیم که در آن مسلمان و مسیحی در کنار یکدیگر صلح دوستانه داشته باشند. این ۲ نگاه با هم به شدت تفاوت دارند.

دکتر عبدالله نصری/ مبانی و بنیادهای آراء امام موسی صدر از منظر صلح

بر مبنای موضوعی که برای سخنرانی در نظر گرفته‌ام نخستین مساله مهم این است که اساسا تعریف مفهوم «صلح» چیست؟ اگر به عمق معنای واژه صلح برویم متوجه خواهیم شد که مفهوم بسیار پیچیده‌ای است. ما صلح را در برابر جنگ تعریف می‌کنیم و بر این عقیده تاکید داریم که صلح تعارضی با دفاع ندارد و دفاع زمینه‌ساز صلح است.

اندیشه‌های امام موسی صدر در زمینه صلح انتزاعی نیست

ویژگی خاص اندیشه‌های امام موسی صدر درباره صلح این است که این اندیشه‌ها یک امر انتزاعی نیستند بلکه انضمامی‌اند. کسی که در شرایط اجتماعی خاصی زیست می‌کند و با گروه‌ها و فرق مختلفی درگیر است، در مقام عمل باید اندیشه‌ها و ایده‌های خود را بیان کند و اساسا بسیاری از این اندیشه‌ها در میدان عمل شکل می‌گیرند و این نکته بسیار مهمی از نظر فلسفی است که نسبت معرفت‌های ما با عمل چیست؟ بسیاری از معرفت‌های ما در مقام عمل شکل می‌گیرند. فقیهی که در مدرسه و حجره خود بحث می‌کند با فقیهی که در میدان کشمکش‌های اجتماعی قرار گرفته و باید فتوا بدهد، قطعا فتوایش بسیار متفاوت با فقیه قبلی است.

امام موسی صدر که در مقام عمل اندیشه‌های خود درباره صلح را نشان می‌دهد در اصل بر عینیت آن اندیشه‌ها تاکید دارد، بنابراین کسی نمی‌تواند به او انتقاد کند که حرف‌ها و اندیشه‌هایش اتوپیایی است و قابل تحقق نیستند.

صلح به معنای نپذیرفتن اختلاف نظرها نیست

اگر شخصیتی مانند امام موسی صدر مبحث صلح را مطرح می‌کند، این مبحث به معنای صلحِ کل بودن نیست. صلح کل بودن به معنای نفاق است. صلح به معنای آن نیست که ما هرگونه اختلاف نظری را نپذیریم. مگر می‌شود که دو انسان هیچگونه اختلاف نظری با هم نداشته باشند؟ ما باید اختلاف نظرها را بپذیریم، مساله مهم این است که ما با این اختلاف نظرها و کشمکش‌ها چگونه برخورد کنیم؟ کارل یاسپرس فیلسوف مشهور آلمانی نکته بسیار زیبایی را بیان می‌کند: «اختلاف نظرها و کشمکش‌‌ها وضعیت مرزی ما انسان‌هاست.» یعنی اموری هستند که ما اساسا نمی‌توانیم از آنها فرار کنیم. مرگ و رنج از این دسته از امور هستند. امر دیگر اختلاف و کشمکش‌هاست، به باور یاسپرس باید نحوه برخورد ما با این کشمکش‌ها عاشقانه باشد.

عبدالله نصری: صلح به معنای نپذیرفتن اختلاف نظرها نیست

امام موسی صدر در اندیشه‌هایش بر این اختلاف نظرها و کشمکش‌ها صحه می‌گذارد، اما در نحوه برخورد با آنها مانند یاسپرس می‌اندیشد. امام صدر حتی در هنگام صحبت با مبارزان جنبش امل نمی‌گوید که همه باهم باید صلحِ کل و عدم اختلاف نظر داشته باشیم. اتفاقا ایشان تاکید می‌کنند بر طبیعی بودن اختلاف نظرها و به مبارزان خود برخورد عاشقانه با کشمکش‌ها را آموزش عملی می‌دهد.

نگاه ما به خودمان و دیگری

به نظر من ریشه‌های بحث صلح از منظر امام موسی صدر به ۲ نکته باز می‌گردد: نخست اینکه نگاه ما به خودمان چگونه باشد و دوم اینکه نگاه ما به «دیگری» چگونه باشد. نگاه به خود بسیار مهم است. یکی از معضلات اساسی ما این است که ما وقتی خودمان را مطلق تلقی کنیم، چگونه می‌توانیم رفتار صلح آمیز با نزدیکترین کسان خود داشته باشیم؟ نکته مهم امام صدر این است که ما نباید خودمان را مطلق و خطاناپذیر تلقی کنیم. بحث «دیگری» نیز بسیار مهم است که امروزه فیلسوفان غربی روی آن بسیار تفکر می‌کنند. در منظومه فکری امام موسی صدر نیز نوع نگاه ایشان به «دیگری» بسیار مهم است و جای بحث دارد. در مبانی انسان‌شناسی اسلامی حقوقی برای انسان درنظر گرفته شده است، اما همه به این مبانی التزام عملی ندارند. امام صدر معتقد به حقوق انسان‌هاست. بسیاری از بزرگان دیگر نیز حقوق انسان‌ها را قبول دارند، اما التزام به لوازم پذیرفتن حقوق انسان‌ها در مقام عمل ندارند. در اینجا اختلاف نظرها مطرح می‌شوند.

اهمیت و ارزش امام موسی صدر در این است که به لوازم این مبانی انسان‌شناسی که برگرفته از مکتب اهل بیت است، اعتقاد راسخ دارد و تلاش می‌کند در مقام عمل التزام عملی به آنها داشته باشد. نکته مهم این است که پذیرش اختلاف به صلح قابل جمع است و در میدان عمل امام موسی صدر بارها بر این نکته تاکید کرده و آن را به جوانان آموزش داده است. امام صدر بارها تاکید کرده که ما نباید انتظار داشته باشیم تا دیگران مانند ما بیندیشند و مانند ما عمل کنند.

امام موسی صدر و «منطق گفت‌وگو»

امام موسی صدر معتقد به «منطق گفت‌وگو» است و در آموزه‌های خود اشاره دارد که در منطق اسلام بر تکریم گفتارهای انسانی تاکید شده، آن هم به اعتبار آنکه جزئی از وجود انسان است.

از نظر ایشان وقتی با «منطق گفت‌وگو» سخن می‌گوییم باید به لوازم آن توجه داشته باشیم. منطق گفت‌وگو این نیست که بگوییم من می‌گویم و تو بشنو و بگو سمعا و طاعتا. منطق گفت‌وگو این است که پیش فرض ذهنی من این باشد که چه بسا من می‌خواهم از تو چیزهایی یاد بگیرم. به باور امام موسی صدر پیروان دیگر ادیان و فرق عوامل تعاون و دریچه‌های فرهنگی هستند که دستاوردهای میلیاردها فرد از افراد انسان‌ها به شمار می‌روند که باید از این دستاوردها استفاده کرد. این منطق با ارزشی است.

ابعاد صلح از منظر امام موسی صدر

پس از مطالبی که مطرح شد حال این سوال پیش می‌آید که صلح با چه کسانی برقرار می‌شود و محدوده‌های صلح تا چه مراتبی است؟ در بررسی اندیشه‌های امام موسی صدر متوجه شدم که یک‌ سمت جریان صلح ایشان با پیروان ادیان گوناگون است. بر این اساس امام موسی صدر بر گفت‌وگوی بین ادیانی تاکید بسیار دارد.

بُعد دوم صلح در اندیشه امام موسی صدر، صلح با پیروان دیگر مذاهب اسلامی است. در جایی از امام صدر سوال می‌کنند که چه فرقی میان شیعه و سنی است؟ جواب ایشان این است که در میان شیعه و سنی مطلقا تناقضی وجود ندارد. هر دو مذاهبی از یک دین هستند. به عبارتی ما نباید در یک دین واحد وجود مذاهب گوناگون را تناقض تلقی کنیم.

بعد سوم صلح در درون یک جامعه شیعی است. یعنی نحوه مواجهه افراد درون یک مذهب با همدیگر باید چگونه باشد؟ اگر افراد درون یک مذهب واحد نتوانند با یکدیگر صلح برقرار کنند، در ادامه نیز نخواهند توانست تا با افراد از مذاهب دیگر صلح کنند. هنر امام موسی صدر این است که ابتدا هنر گفت‌وگو را در درون مذهب و جامعه خود نهادینه کرده و بعد به سراغ دیگر مناطق می‌رود.

دکتر محمدمهدی جعفری/ امام موسی صدر، پیامبر میدان صلح و اصلاح

کلمه صلح و اصلاح از یک ریشه هستند، اما دست یافتن به صلح بسیار سخت‌تر از جنگ و اصلاح بسیار مشکل‌تر از انقلاب است. انسان باید شرایط زمان و مکان، شرایط تاریخی و فرهنگی و دیگر جنبه‌های مربوط به این موضوع را درک کند تا در نهایت بتواند صلحی ایجاد کند، یا اصلاحی به عمل آورد. همه پیامبران نیز بدون استثنا به امت خود گفته‌اند که هیچ هدفی جز اصلاح مردم در حد توان، ندارند. یک طرف روند اصلاح، مردم هستند و در طرف دیگر پیامبران قرار دارند و استطاعت اصلاح باید در هر دو طرف باشد. به عبارتی هم مردم باید آماده باشند و هم پیامبر، اصلاح راه و شیوه اصلاح را خوب بداند.

پیامبر اصلاح باید به مقتضیات زمان آشنا باشد و بداند که چه روشی در پیش بگیرد تا روند اصلاح موفق شود. همه پیامبران اصلاح در زمان خود به ظاهر موفق نبوده و با دم سرد مردم روبه‌رو شدند، اما هر اصلاحی که برای خدا و برای خدمت به انسان بوده در روزگاران بعد به توفیق و هدف رسیده است.

نحوه اصلاح به شرایط جامعه بستگی دارد

مصلحین ما غالبا به صورت نظری و علمی کار کرده‌اند، اما امام موسی صدر در ۳ جهت روند اصلاح را انجام داد: اعتقادی- ایدئولوژی، سیاسی- تشکیلاتی و نظامی. از این نظر امام صدر به سیدجمال الدین اسدآبادی شبیه است.

همان‌گونه که پیشتر نیز اشاره شد؛ اصلاح از انقلاب بسیار سخت‌تر است. امام حسین (ع) که از مدینه بیرون آمد، فرمود که «من نه برای گرفتن حکومت بیرون آمدم و نه برای خودخواهی، بلکه برای اصلاح میان امت جدم خروج کرده‌ام.» آیا اصلاح همان موعظه است؟ اگر بود که امام حسین می‌توانست در همان مسجد مدینه بنشیند و موعظه کند. در این حالت یزید مزاحمتی برای امام ایجاد نمی‌کرد، اما امام حسین که به مساله «امر به معروف و نهی از منکر» اعتقاد کامل داشت، منکری بالاتر از وجود یزید نمی‌دید. حضرت سیدالشهدا نمی‌توانست با موعظه یا نصیحت به مقابله این منکر برود و چاره‌ای جز دست به شمشیر بردن نداشت.

به طور کل باید در روند اصلاح، شرایط روز جامعه را در نظر گرفت. ‌زمانی می‌توان مقوله اصلاح را با زبان انجام داد، ‌زمانی می‌توان کارهایی سیاسی کرد و زمانی هم باید دست به اسلحه برد. بنابراین شناخت شرایط زمانی و مکانی مهم است. در شرایطی باید انقلاب کرد و در شرایطی دیگر نباید دست به اسلحه برد.

محمدمهدی جعفری: دستیابی به صلح سخت‌تر از جنگیدن است

امام موسی صدر که از سال ۱۳۳۸ وارد لبنان شد هم نسبت به اوضاع داخلی لبنان آگاهی کامل داشت و هم شرایط جهانی را می‌دانست. ایشان متوجه بود که لبنان یک کشور طایفه‌ای است و در آن تمام طوایف مختلف از شیعه، سنی، دروزی، اسماعیلی، مسیحیان مارونی، کاتولیک و… حضور دارند. امام صدر دید که شیعه با وجود جمعیت بیشتر از همه محروم‌تر است و هیچ قدرتی ندارد. ایشان آمد و یک ملت مرده و فراموش شده و یک مذهب سرکوب شده را تبدیل به یک ملت زنده کرد.

در لبنان یک قانون اساسی نانوشته وجود دارد که بر مبنای آن رئیس جمهور باید از مسیحیان، نخست وزیر از مسلمانان سنی و رئیس مجلس از مسلمانان شیعه لبنانی باشند. این قانون نانوشته هنوز هم اجرا می‌شود. امام موسی صدر می‌بینند که اگر در لبنان طایفه‌ای بخواهند به حاکم شدن شیعه نظر بدهد، جنگ داخلی رخ داده و باقی طوایف با او مقابله‌ می‌کنند، بنابراین سعی می‌کند به آن قانون نانوشته احترام بگذارد.

ایشان زمانی که به تحریک صهیونیست‌ها و دیگر قدرت‌های طمع کننده در لبنان، جنگ داخلی به راه می‌افتد، تنها چاره را در تحصن و اعتصاب غذا در مسجد الصفا در نزدیکی محل جنگ، می‌بیند. گروه‌های مختلف مردم از این امر خبردار شده و از حرکت امام صدر در اعتصاب غذا پشتیبانی می‌کنند و همین امر در نهایت باعث صلح می‌شود.

بنابراین پیامبر صلح باید بداند که در چه شرایطی صلح را برقرار کند. امام صدر هم می‌بیند که در آن‌جا جز اعتصاب غذا چاره‌ای ندارد و در جای دیگر باید بجنگد.

امام صدر در حال حاضر درمیان ما نیستند، اما آثارش فراوان است و چند هزار صفحه از تفسیرهای قرآن، سخنرانی‌ها و مصاحبه‌هایش وجود دارد. من چندین سال پیش که برای فرصت مطالعاتی به فرانسه رفتم بر روی مطالب روزنامه لوموند و انعکاس اخبار انقلاب ایران در این نشریه پژوهش کردم. در آنجا متوجه شدم که چندین مقاله از امام موسی صدر در این روزنامه منتشر شده و در آن انقلاب ایران را هم معرفی کرده است و نظر فرانسوی‌ها بعد از مطالعه این مقاله‌ها درباره انقلاب ایران عوض شد.

امیدوارم این جلسه مقدمه جلساتی دیگری در آینده باشد تا شخصیت امام موسی صدر به نسل جوان و دانشجو بیشتر معرفی شود. موضوعات بسیاری از اندیشه‌های امام موسی صدر برای پایان‌نامه‌های دانشگاهی به دست می‌آید.

 

یک دیدگاه

  1. فقیه صلح!!!

    الان یعنی امام موسی صدر شد طرف دار برجام و صلح با آمریکا؟
    بعد منظورتون اینه که امام خمینی ره فقیه جنگ بود؟؟

    فقیه اگر بینش داشته باشه و دین رو درست فهمیده باشه می دونه کجا باید جنگید و کجا صلح کرد و این طبعا به حسب شرایطه
    این که به افرادی لقب صلح طلب و دیگری جنگ طلب بدیم تحریف تاریخ و همراه با غرض ورزی است
    مانند این که امام حسن ع را امام صلح و امام حسین ع را امام قیام معرفی کنیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics