قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / تعریف مشهور از فقه، فقه نظام را برنمی‌تابد
تعریف مشهور از فقه، فقه نظام را برنمی‌تابد

در نشست بررسی علمی «فقه نظام، نظریه سیستمی» مطرح شد:

تعریف مشهور از فقه، فقه نظام را برنمی‌تابد

در نگاه به فقه هم دو تعریف وجود دارد تعریف مشهور این است که «العلم باحکام الشرعیه من ادلتها التفصیلیه» در این صورت چندان نمی‌توان از فقه نظام صحبت کرد؛ این همان تعریف مشهور از فقها است که خیلی با رویکرد فقه نظام سازگار نیست، اما اگر تعریف شهید صدر را مطرح کنیم می‌توان یک مجموعه نظام‌مند را برای فقه داشته باشیم.

به گزارش خبرنگار اجتهاد، نشست علمی «فقه نظام، نظریه سیستمی» یک‌شنبه صبح در مدرسه عالی کریمه اهل‌بیت‌(ع) با ارائه حجت‌الاسلام امین رضا عابدی نژاد برگزار شد.

امین رضا عابدی نژاد در ابتدای ارائه بحث خود با اشاره به اینکه رویکرد فقه نظام ناظر به اداره جامعه است، گفت: درواقع در رابطه با این مسئله باید سه اصل را موردتوجه قرارداد که نخستین آن‌ها عبارت از «پذیرش اصل نظام وارگی احکام شرعی» است.

دانش‌آموخته مؤسسه امام خمینی (ره) ادامه داد: اصل مذکور سه چالش عمده دارد که عبارت‌اند از «احکام ظاهری، تجهیزات علوم انسانی و اینکه آیا نگاه سیستمی به احکام شرعی مبتنی بر مبانی فلسفه اسلامی است یا خیر؟».

وی ادامه داد: در چالش سوم مطرح می‌شود که نظریه سیستمی یک نظریه جدید است و نباید آن را تحمیل بر فقه کنیم؛ بحث ما پیرامون این چالش است.

عابدی نژاد با اشاره به اینکه دومین اصل عبارت است از اینکه «همه ابعاد نظام اجتماعی متضمن حکمی از احکام شرعی هستند»، ابراز داشت: تمام کنش‌های فعالان اجتماعی که می‌بینیم دارای حکم شرعی هستند و احکام شرعی در تمام ابعاد آن گسترش دارد.

علم به‌نظام اسلامی حکم شرعی از ادله تفصیلی است

ایشان اصل سوم را «انطباق احکام فقهی و نظام اجتماعی» خواند و افزود: نظام اعتبارات فقه نظام با اعتبارات نظام اجتماعی اسلام، منطبق است، بنابراین علم فقه در رویکرد فقه نظام، علم به‌نظام اسلامی حکم شرعی از ادله تفصیلی است و فقیه در این دیدگاه کسی است که علم به‌نظام اسلامی از ادله تفصیلی دارد؛ بر این اساس می‌توانیم بگوییم فقه معمار جامعه می‌شود.

وی به معرفی اجمالی نظریه سیستمی پرداخت و اظهار داشت: طبیعتاً یک طیفی از نظریات حتی از مبانی فلسفی نسبت به نظریه سیستم‌ها وجود دارد؛ منتها برخی از نظریه‌پردازان مطرح در حوزه اندیشه سیستمی معتقدند که این نظریه مبتنی است بر یک رویکرد اصولی خاص معرفت‌شناسی و هستی‌شناسی که پیکره اصلی این نظریه را تشکیل می‌دهند.

عابدی نژاد اضافه کرد: اولین مسئله‌ای که مطرح می‌شود این است که اصولاً نظریه سیستمی در مقابل نظریه اتمی جزءنگر شکل‌گرفته است؛ نظریه اتمی جزءنگر یعنی اینکه راه شناخت یک پدیده، تحلیل عناصر و اجزاء آن است، اما نظریه سیستمی مطرح می‌کند که هر پدیده‌ای خودش یک سیستم است که از آن اجزاء تشکیل‌شده است و درواقع آن واحد واقعیت که ما باید بدان بپردازیم یک جزء منفرد نیست، بلکه واحد حقیقت، روابط انتزاعی است که بین اجزاء مطرح است.

عابدی نژاد ادامه داد: ما اینجا فاقد مبنا می‌شویم چون هر پدیده‌ای خودش متضمن یک سیستم است. در نظریه سیستمی به خلاف نظریه‌ای که در سنت فلسفه‌ی اسلامی وجود دارد و در تعریفی که قدما از مبانی معرفت‌شناسی داشتند، گفته‌اند به‌هیچ‌وجه تحلیل‌گر سیستم مستقل از مشاهده خودش نیست، اما در نظریه سیستمی بیان می‌شود که تحلیل‌گر سیستم یک عضو منفعل نیست بلکه برای شناخت سیستم به‌صورت فعال عمل می‌کند. مناسب‌ترین نظریه معرفت‌شناسی همان نظریه انسجام است.

وی عنوان کرد: یا اینکه ما معیار عرضی برای تحلیل سیستم چیست؟ ممکن است جزئی در آن واحد تحت پوشش سیستم‌های مختلفی قرا بگیرد و اینکه جزء در آن واحد تحت پوشش سیستم‌های مختلفی قرار گیرد و اینکه یک سیتسم را برمی‌کشیم و معرفی می‌کنیم و رابطه خاصی برای آن در نظر می‌گیریم به نقطه‌نظر تحلیل‌گر برمی‌گردد؛ بنابراین بازهم تحلیلگر در ایجاد معرفت مؤثر است.

عابدی نژاد یادآور شد: اشکالات دیگر هم مطرح شد همانند شک گرایی و عدم قطعیت در دانش به‌خصوص سیستم‌هایی که در نظام اجتماعی مطرح است که در این سیستم‌ها می‌گویند بر فرض اینکه کلیت را در حوزه فیزیک قبول کنیم در نظام‌های اجتماعی باید بین آزادی انسان  و ضرورت علمی یکی را انتخاب کنیم.

دانش‌آموخته مؤسسه امام خمینی (ره) خاطرنشان کرد: به‌صورت کلی اهمیت نظریه سیستمی در این است که به‌هیچ‌وجه یک موضوع علمی در کنار سایر موضوعات نیست؛ این نظریه فی‌الواقع تمام مسائل علمی را از محتوا خارج می‌کند و سیستم بماهو سیستم را موردمطالعه قرار می‌دهد.

وی افزود: حال این سیستم در بسیاری از موارد اعم از پزشکی، زیست‌شناسی و غیره قابل انطباق است و به لحاظ روشی همه‌ی علوم را به هم نزدیک می‌کند.

این محقق حوزوی تأکید کرد: حالا اگر گفته شود بنا بر مباحثی که در فلسفه اسلامی داریم، ما شرط صدق را مطابقت با واقع می‌دانیم و لذا نمی‌توانیم به نظریه انسجام تن بدهیم؛ به‌عبارت‌دیگر ما قائلیم به دانش عینی مستقل از مشاهده‌کننده و با تنوع مشاهده‌گر معنا تغییر می‌کند، پس با این توصیفی که ما از نظریه سیستمی کردیم آیا نظریه سیستمی را می‌توانیم مبنا برای مقوله‌ی فقه نظام قرار بدهیم یا نه؟

عابدی نژاد گفت: پاسخی که به‌صورت اجمالی بیان می‌شود این است که ما معتقدیم که نظریه سیستم‌ها صرفاً مبتنی بر این آراء فلسفی نیست و می‌توانیم از مبانی فلسفه‌ی اسلامی طرحی را پیشنهاد بکنیم که بتواند نظام‌وارگی احکام شرعی را تضمین کند و درعین‌حال به لحاظ هستی شناختی و معرفت‌شناختی اشکالاتی که به مبانی فلسفی نظریه سیستم‌ها وارد هست را نداشته باشد.

نگاه سیستمی به فقه مبتنی بر رئالیسم معرفتی است

وی ابراز کرد: نکته اول نگاه سیستمی به فقه مبتنی بر رئالیسم معرفتی است؛ یعنی ما می‌گوییم برای اینکه فقه نظام داشته باشیم لازم نیست به سراغ تحلیل‌گر و واقعیت برویم، چراکه ما می‌توانیم بر اساس رئالیسم معرفتی، نظام و سیستم داشته باشیم؛ ما برای سیستم اولین چیزی که لازم داریم هدف است چون در تعریف نظام گفتیم که مجموعه‌ای از اجزاء هستند که در یک وضع خاصی قرار می‌گیرند و این وضع خاص هدفی را تعقیب می‌کند.

عابدی نژاد اظهار داشت: ادعا این است که اهدافی که در فقه اسلامی داریم، درجه‌ی اهمیت این اهداف اموری استنباطی هستند، یعنی فقیه ما می‌تواند اهداف را استنباط کند و این به درجه دلالت ادله برمی‌گردد؛ پس اولین نقطه‌ای که می‌خواهیم فقه نظام را بر رئالیسم معرفتی بارکنیم و انواع و اقسام نسبیت‌گرایی که ممکن است در نظریه سیستمی باشد را نفی کنیم، باید کشف هدف کنیم.

دانش‌آموخته مؤسسه امام خمینی (ره) عنوان کرد: دومین مسئله‌ای که می‌تواند مبنا قرار بگیرد و درعین‌حال پاسخی هم به شبهه «فلسفه اسلامی‌توانایی تولید نظام را ندارد» است، اینکه بهترین مبنا برای نگاه سیستمی به دین به نظریه ادراکات اعتباری برمی‌گردد که یک حلقه واسط است بین مبانی نظری فلسفه اسلامی و حکمت عملی؛ این درواقع توصیف می‌کند که حکمت عملی چگونه به فلسفه نظری ارجاع پیدا می‌کند.

وی اضافه کرد: هرگونه اعتباری ملاک اعتبارش رسیدن به‌غایت است؛ یعنی معیار، معیار مطابقت با واقع نیست، پس یک نظامی داریم که اهدافش استنباط شده و معیارش اصابت به مصلحت است و نکته سوم اینکه این احکام می‌توانند احکام ضمنی و ارتباطی باشند؛ پس احکام ضمنی و ارتباطی یعنی مجموعه‌ای از احکام که در وضع خاصی قرار می‌گیرند؛ بنابراین بدون اینکه دست از مبانی معرفت‌شناسی خودمان برداریم می‌توانیم یک مبنای فلسفی برای مقوله فقه نظام پیشنهاد کنیم.

فقه نظام رویکردی به دانش فقه است

در ادامه حجت‌الاسلام محمدحسن جعفری ناقد این نشست علمی در نقد نظریه سیستم‌ها گفت: فقه نظام رویکردی به دانش فقه است،  نظام اگر مضاف‌الیه فقه باشد نمی‌توان به‌عنوان یک رویکرد مطرح کرد، فقه نظام رویکرد نیست بلکه متعلق فقه است مثل فقه معاملات و عبادات که خودش می‌تواند رویکردهای مختلفی داشته باشد و در مورد عبادات هم همین‌طور است.

عضو هیئت‌علمی مجتمع حوزه‌ای صدر ادامه داد: ممکن است همین مسائل فقه نظام را با رویکرد فقه اجتماعی یا رویکرد فقه فردی یا رویکرد فقه حکومتی حل‌وفصل کرد؛ پس باید بین رویکرد و متعلق فقه باید تفکیک قائل شد.

وی بیان داشت: در نگاه به فقه هم دو تعریف وجود دارد تعریف مشهور این است که «العلم باحکام الشرعیه من ادلتها التفصیلیه» در این صورت چندان نمی‌توان از فقه نظام صحبت کرد؛ این همان تعریف مشهور از فقها است که خیلی با رویکرد فقه نظام سازگار نیست، اما اگر تعریف شهید صدر را مطرح کنیم می‌توان یک مجموعه نظام‌مند را برای فقه داشته باشیم.

حجت‌الاسلام جعفری اظهار داشت: اصل بحث این بود که نظریه سیستمی می‌تواند مبنای فقه نظام قرار بگیرد یا نه؟ ارائه‌دهنده پاسخ می‌دهد خیر نمی‌تواند؛ در اینجا سؤالی که در اینجا مطرح می‌شود این است که پس چه چیزی را مبنا قرار دهیم؟ اینکه فرمودید در تعریف سیستمی هدف را مبنا قرار می‌دهیم  که این همان نظریه سیستمی است، اما صرف اینکه هدف قابل استنباط باشد کافی نیست، چون صرف هدف هم سیستمی است؛  فقط با هدفمندی نمی‌توان نظام را تعریف کرد و آن حدودوثغور مجموعه هم مشخص شود؛ و اینکه حدودوثغور چگونه قابل استنباط است و در حکما چه مقدار می‌توان به مناطات احکام دست یافت محل بحث علما و فقها است و باید بدان توجه شود.

آیا حدودوثغور هم قابل استنباط است؟

عضو هیئت‌علمی مجتمع حوزه‌ای صدر خاطرنشان کرد: یکی دیگر از مسائلی که در نظام وارگی اهمیت دارد، حدودوثغور مجموعه است؛ آیا حدودوثغور هم قابل استنباط است؟ یا به دید تحلیلگر برمی‌گردد؛ اینکه چه مجموعه‌ای را برایش هدف تعیین می‌کند این بستگی دارد که تحلیلگر چه مجموعه‌ای را مد نظرش دارد؛ یعنی همان اشکالی که به نظریه سیستمی داشتید که درواقع دخالت تحلیلگر در تعریف سیستم هست در اینجا هم وارد می‌شود.

وی یادآور شد: نکته بعدی این است که ادراکات اعتباری چه ارتباطی با بحث نظام‌مندی فقه دارد؟ اینکه احکام ضمنی و ارتباطی داریم می‌تواند به ما کمک کند، اما در فقه نظام نمی‌خواهیم به این حد اکتفا بکنیم، یعنی کل واحدی که اجزائی دارد نگاه سیستمی نوع نگاه دیگری است که باید به لوازم آن‌هم پایبند بود؛ گذشته از این‌ها فقه نظام که منحصر به مجموعه‌های مستنبط از دین نیست، بلکه در فقه نظام آن‌گونه که ادعا می‌شود می‌خواهیم به نظام‌هایی بپردازیم که خودشان از دین استنباط نشده است.

جعفری عنوان داشت: مثلاً در فقه نظام چیزی به‌عنوان اقتصاد یا فقه شهرسازی نداریم و ما آن‌ها را استنباط کرده‌ایم، بلکه احکام دین ما حداکثر احکام جزئی هستند که بعضاً متعلق به یک کلی شده است؛ در فقه نظام دنبال نظامات اجتماعی هستیم.

عضو هیئت‌علمی مجتمع حوزه‌ای صدر در پایان تأکید کرد: بنابراین راه چاره‌ای نیست که نظریه فقه نظام را مبتنی بر نظریه سیستمی بکنیم؛ چون روند فعلی تفکر بشری این‌گونه است؛ صرف اینکه این نظریه مشکلات مبنایی و معرفتی دارد نباید آن را کنار بگذاریم چون در این صورت باید فقه نظام را هم کنار بگذاریم، اما باید مشکلات این سیستم را بررسی و حل کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics