قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / بررسی تطبیقی رابطه کتاب و سنت در منظر علامه طباطبایی و شاطبی/ نظریه طولی دانستن سنت در برابر قرآن، به تضعیف میراث روایی می‌انجامد
بررسی تطبیقی رابطه کتاب و سنت در منظر علامه طباطبایی و شاطبی/ نظریه طولی دانستن سنت در برابر قرآن، به تضعیف میراث روایی می‌انجامد

استاد علی نصیری در نشستی مطرح کرد؛

بررسی تطبیقی رابطه کتاب و سنت در منظر علامه طباطبایی و شاطبی/ نظریه طولی دانستن سنت در برابر قرآن، به تضعیف میراث روایی می‌انجامد

نظریه طولی دانستن سنت در برابر قرآن، چه قائلش به آن ملتزم باشد چه نباشد، به تضعیف میراث روایات می‌انجامد. وقتی می‌گویی فقط روایتی می‌پذیرم که موافق با قرآن است و از آن طرف، مضامینی که بیش از ۷۰ درصد آن در قرآن پیدا نمی‌شود، دیگر نمی‌توانی به این روایات عمل کنید! جزئیات مبحث طهارت و نماز را در کجای قرآن می‌خواهیم پیدا کنیم؟

اختصاصی شبکه اجتهاد: حجت‌الاسلام والمسلمین علی نصیری، استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم، محقق و مؤلف ۴۰ عنوان کتاب در حوزه‌های حدیث، قرآن و معارف اسلامی در ادامه نشست‌های مدرسه مجازی حدیث‌ پژوهی مقارن که به‌صورت وبینار برگزار شد، به بررسی تطبیقی رابطه کتاب و سنت در منظر علامه طباطبایی و شاطبی پرداخت. مدیر موسسه «معارف وحی و خرد» معتقد است برآیند نظریه طولی دانستن سنت در برابر قرآن، به تضعیف میراث روایات می‌انجامد و مشکلات و شبهات روزبه‌روز تشدید می‌شود. گزارش تفصیلی این جلسه از نگاهتان می‌گذرد.

استاد علی نصیری: در نوع تعامل و رابطه کتاب و سنت چهار نظریه وجود دارد که به ترتیب بیان می‌شود و در ادامه شاخصه‌ها و برآیند عملی آن، مورد مداقه قرار خواهد گرفت.

۱- نظریه قرآن محوری: طرفداران این نظریه معتقدند اساساً به سنت نیازی نیست و قرآن پاسخگوی تمام نیازها خواهد بود. این نظریه در فهم دین برای روایات هیچ سهمی قائل نیست و حتی معتقد است روایات متصل به وحی نیست و اگر باشد مربوط به عصر رسالت است. آن‌ها راه خود را رفتند و انحرافاتی پدید آوردند و فتاوای عجیبی صادر کردند که می‌توان به منابع مرتبط مراجعه کرد و محل بحث ما نیست. این نظریه تک منبع است.

۲- نظریه سنت محوری: این دیدگاه عملاً فهم و دریافت مفاهیم قرآن را در انحصار اهل‌بیت‌ (علیهم‌السلام) می‌داند. معتقدند برای دیگران فهمی حاصل نمی‌شود و اگر حاصل بشود اعتبار ندارد و به تعبیر شیخ انصاری، قطعی که حاصل از غیر طریق اهل‌بیت (ع) باشد، عملاً فاقد اعتبار خواهد بود. این نظریه تک منبع است.

۳- نظریه دوگانه محوری: قرآن و سنت در عرض یکدیگر می‌باشند، (دیدگاه مختار).

۴- نظریه قرآن محوری و سنت مداری: ابواسحاق شاطبی متوفی ۷۹۰ و علامه طباطبایی معتقد هستند سنت در طول قرآن است.

شاخصه‌های نظریه قرآن محوری و سنت مداری

برای «نظریه قرآن محوری و سنت مداری» هفت شاخصه برشمرده می‌شود که تصویر روشنی از این نظریه برای ما می‌سازد.

۱- سنت در حجیت استقلال ندارد و حجیت خود را از قرآن اخذ می‌کند، بلکه علامه طباطبایی معتقد است حجیت کل رسالت و امامت به‌وسیله قرآن است.

۲- سنت در منبعیت استقلال ندارد و هر آنچه تبیین می‌کند از درون قرآن برمی‌گیرد. هر آنچه در روایات موجود است، حدود ۲۵۰ هزار روایت، تماماً برگشت به قرآن است.

۳- سنت تنها در صورتی که موافق با قرآن باشد، حجت است. طبق نظریه قرآنیون، سنت حتی اگر موافق قرآن باشد، حجیت ندارد. (مفاد روایات عرضه این نیست که روایات در صورت موافقت با قرآن، حجت باشد، بلکه روایات در صورتی معتبرند که مخالف قرآن نباشند؛ مخالفت مانع اعتبار می‌شود نه شرط آن. شرط، احراز می‌خواهد اما مخالفت، نه).

۴- نقش سنت در برابر قرآن به دو مسئله متوقف می‌شود، تقریر و تبیین؛ بلکه نقش نوگستری ندارد. در حالی که در نظریه سنت در عرض قرآن؛ تقریر، تبیین و نوگستری است.

۵- نقش سنت در برابر قرآن، نقش تعلیمی است؛ یعنی سنت بر آموزه‌های قرآن نمی‌افزاید بلکه می‌آموزد از کدام آیه برای فهم کدام آیات محکم و متشابه استفاده نماییم. (این نظریه خود علامه طباطبایی است و ربطی به شاطبی ندارد)

۶- جامعیت و کاملیت دین در قرآن تجسم پیدا می‌کند. ما یک جامعیت قرآن و یک جامعیت اسلام داریم. جامعیت همیشه برآیند قلمرو است، مثلاً اگر بگویم سنت در عرض قرآن است، این اشکال خواهد بود که قرآن جامع نیست! می‌گوییم نه، قرآن جامع است منتهی جامعیت در حوزه قلمرو خود اوست. کسانی که سنت را در طول قرآن قرار می‌دهند مانند شاطبی و علامه طباطبایی، ناگزیر این را می‌گویند که جامعیت اسلام را باید در قرآن جست؛ یعنی سنت نقشی بازی نمی‌کند و هر چه هست در قرآن است.

بر اساس نظر ما، قرآن قلمرویی دارد و آن هدایت و تربیت است و فراتر از این قلمرو آن نیست و به آن وعده عمل کرده و جامعیت دارد.

۷- شاطبی عرضی بودن سنت در برابر قرآن را منحصر در آیات الاحکام می‌داند. نوع استدلال و تبیین از این نظریه از درون دچار اشکال است. شاطبی می‌گوید سنت در عرض قرآن فقط در آیات الاحکام است. چون هدف قرآن بیان آیات الاحکام است. شما در حوزه آیات الاحکام، در سنت حرف تازه‌ای پیدا نخواهید کرد! اینجا علامه طباطبایی عکس شاطبی حرف می‌زند و می‌گوید چون قرآن در حوزه آیات الاحکام هدفش نیست به‌اختصار و اجمال بازگو کرده است، اینجا سنت در طول نیست بلکه در عرض است، یعنی می‌پذیرم در این حوزه‌ هر چه بخواهیم نمی‌توانیم در قرآن پیدا کنیم و باید به روایات مراجعه کرد. این نظریه از درون یک گسست شکننده‌ای پیدا کرده است.

برآیند عملی نظریات

۱- در نظریه اول با کنار رفتن سنت ببینید چه فتاوای عجیبی صادر شده است. در نظریه دوم که تعطیلی قرآن بود و بحث اخباریان نیست.

۲- اما نظریه قرآن محوری و سنت مداری: وقتی شما بگویید روایات فقط در صورتی که موافق قرآن است حجت دارد، یعنی مدلولی از آیه برداشت کردید و دیدید روایت با مدلول هماهنگ نیست، هر چند صحیح و متواتر باشد، این روایت در راستای موافقت با قرآن نیست و دیگر به آن عمل نمی‌کنیم.

صادقی تهرانی: تفسیر الفرقان مرحوم صادقی تهرانی و رساله نوین ایشان را مطالعه کنید، وی نظریات خود را در فقه پیاده کرده و برآیند عملی نظریات مشخص شده است. ایشان تأکید می‌کند من ۵۰۰ مورد از فتاوای مشهور را به فقط به همین علت کنار گذاشتم، نمونه واضح آن هم در آیه شریفه «وَ إِذا ضَرَبْتُمْ فِی الْأَرْضِ فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاهِ …(آیه ۱۰۱ سوره نشاء)» مسئله‌ای که این همه در روایات تأکید شده است کنار می‌رود.

نظریه طولی دانستن سنت در برابر قرآن، چه قائلش به آن ملتزم باشد چه نباشد، به تضعیف روایات می‌انجامد. وقتی می‌گویی فقط روایتی می‌پذیرم که موافق با قرآن است و از آن طرف، مضامینی که بیش از ۷۰ درصد آن در قرآن پیدا نمی‌شود، دیگر نمی‌توانی به این روایات عمل کنید! جزئیات در مبحث طهارت و نماز را در کجای قرآن می‌خواهیم پیدا کنیم؟

سید کمال حیدری: یا به نوع صحبت‌های استاد سید کمال حیدری توجه بفرمایید! وقتی می‌گوید من نظریه علامه را می‌پذیرم (قرآن محوری و سنت مداری) مدام به سمت تضعیف روایت می‌رود و به تضعیف روایات بحار و کافی می‌پردازد و در نهایت میراث روایی حذف می‌شود.

علامه طباطبایی: معتقدم ساحت علامه طباطبایی در این حد نیست، چون ایشان قبل از المیزان، چهار جلد تفسیر نوشت که سبقه روایی دارد و چاپ شده است، همچنین مباحث روایی متعددی در المیزان وجود دارد. علامه در جنبه نظری و فکری خود در این برآیند هست اما در مقام عمل متفاوت عمل کرد. نمی‌توانم بگوییم اگر ایشان رساله عملیه می‌نوشت، همان راه آقای صادقی تهرانی را می‌رفت، ایشان یک جایی نظر خود را تغییر و اصلاح می‌کرد.

نوع و تبیین تفاوت ادله

شاطبی عرضی بودن سنت را منحصر در آیات الاحکام می‌داند؛ اما علامه طباطبایی خیر.

۱- شاطبی و علامه روی آیاتی مثل «نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ ءٍ …» تکیه کردند ولی روایاتی که شاطبی با علامه می‌آوردند، با هم فرق دارد. شاطبی یک عامی است و روایات ابن مسعود و … را می‌آورد منتهی فضای روایی علامه متفاوت است، ایشان تکیه بر روایات عرضه دارد که نزدیک ۳۰ روایت می‌باشد و در منابع شیعی آمده است.

۲- علامه معتقد است اصل رسالت را با معجزه قرآن اثبات می‌‌کنیم و این نوع استدلال را شاطبی ندارد. نگاه علامه بسیار دقیق، عمیق و ژرف است.

نقد

اگر ما بگوییم خدای متعال کلیات اسلام و پایه‌ را در قرآن گذاشته و شرح و بسط آن را (نوگستری) به سنت سپرده است. این نقشه چه مشکل و ایرادی دارد و اساساً آیا از مجموعه تحلیل و این نظام‌واره‌ای که در دین از اسلام مطرح شده، غیر از این بر می‌آید؟

علامه طباطبایی بر این خیلی تأکید کرده است «نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ ءٍ» ما با این مخالفتی نداریم. دقت کنید قانون اساسی کشور که تمامش کتابچه کوچکی است از ۴۰ سال قبل نوشته شده و کامل و جامع است؛ مدعی است بن‌بستی در آن نیست و طوری تنظیم شده که در مسئله‌ای و هر کجا ابهامی باشد به مجلس و دولت ارجاع رجوع شود. قرآن هم خود این اجازه را داده است که در بستر جدیدی مسائل را حل و فصل نماییم.

روایات عرضه، دو مفاد دارد. یک هر روایتی که موافق قرآن است قبول کنید و دوم اگر مخالف با قرآن است رد کنید. تلاش بزرگانی چون شیخ انصاری و شهید صدر کافی نبوده است. آنچه به نظر می‌رسد و در کتاب «روش نقد احادیث» آورده‌ام این است: روایاتی که می‌گوید عدم موافقت با قرآن، این کف مسئله است، همین که روایت مخالف مفاد قرآن نبود، بپذیریم. یا اگر روایت با قرآن موافق است، چه بهتر. عرض این است، اگر مفاد روایت عرضه، اشتراط موافقت با قرآن بود، فرمایش علامه متین است، اما اگر مفاد روایت عرضه موافق نباشد، چه! اینجا روایت زنده می‌شود. مثلا شرایط نماز میت کجای قرآن بحث شده است.

علامه اصرار دارد سنت اعتبارش را از قرآن گرفته است، به این معنا اساساً اگر قرآن نبود ما سنتی نداشتیم، اگر قرآن نبود امامتی نداشتیم و اصلاً رسالت پیامبر (ص) به برکت قرآن درست می‌شود. عبارت در کتاب «قرآن در اسلام» صفحه ۳۱ و ۳۲ چنین است: حجیت بیان پیامبر اکرم (ص) و اهل‌بیت (ع) را تازه از قرآن باید استخراج کرد. بلکه در اثبات اصل رسالت امامت باید به دامن قرآن چنگ زد. نه تنها اعتبار روایات سنت به قرآن، بلکه کل اصل رسالت و اصل امامت برگرفته از قرآن است.

مطلب این است: ما اساس اعتبار خود قرآن را از کجا آورده‌ایم؟ چه کسی جزء عقل داوری می‌کند که نمی‌شود مثل سوره کوثر آورد؟ آیا عقل درباره خود پیامبر (ص) داوری ندارد؟

مگر علامه در جلد اول نیاورده است: اعتبار سخن انبیاء به معجزه نبوده است، بنابراین عقل می‌گوید کسی که پیامبر است، نمی‌تواند خطا داشته باشد، وقتی پیامبر خدا بود، سخنش معصومانه است. (به کتاب «الاصول العامه للفقه المقارن» آیت‌الله حکیم مراجعه شود)

اولاً اعتبار خود رسالت لزوماً به قرآن منحصر نیست، بلکه دلایل و شواهد دیگری دارد. دیگر آنکه اساساً عقل وقتی به رسالت پیامبر (ص) می‌رسد، در بسیاری از موارد دیگر دنبال معجزه نیست، وجود پیامبر (ص) خود گویاست.

آیا حجیت سخن پیامبر (ص) هم به قرآن بستگی دارد؟ نه ابداً، پیامبر (ص) وقتی یک بار معجزه نشان داده است، سخنان دیگرش ربطی به معجزه ندارد و به عقل ربط دارد.

نظریه مختار: در نظریه سنت در عرض قرآن: سنت هم در منبعت استقلال دارد و هم در اعتبار. حتی اگر بپذیریم تنها راه اثبات رسالت قرآن است لزوماً به این معنا نیست که بیانات پیامبر (ص) هم بدهکار و وابسته قرآن باشد و این عقل است که داوری می‌کند.

بنابراین، ادله نظریه طولی بودن سنت در برابر قرآن کافی نیست، برآیند این نظریه جایگاه سنت را تضعیف می‌کند و میراث روایی در محاق می‌رود و مشکلات و شبهات روزبه‌روز تشدید می‌شود.

سؤال: علامه طباطبایی آیات الاحکام را استثنا می‌کند، مشخصاً بفرمایید نظر شاطبی نسبت به آیات الاحکام چیست و آیا او هم مثل علامه معتقد است که در حوزه آیات الاحکام محتاج روایات هستیم یا نه؟ و اگر بپذیریم طبیعتاً استشهاد به این مثال‌ها که قرآن متعرض جزئیاتی چون تغسیل میت، نحوه تدفین و …، مثال‌های قابل مناقشه است چون خود علامه فرموده است.

نصیری: شاطبی در مورد آیات الاحکام می‌گوید، اصل و ریشه احکام در قرآن است و علامه عکس آن را می‌گوید و معتقد است آیات الاحکام و آموزه‌های فقهی را در قرآن نجویید. شاطبی می‌گوید هدف قرآن بیان فقه است و همه آیات الاحکام را در قرآن پیدا کنید.

مثال‌های فراوانی است، قرآن فقط در آیات الاحکام، آیات قصص و معاد وابسته به سنت نیست. دابه الارض، دخان مبین و هستی‌شناسی، ملکوت شناسی و …

سؤال: با نظریه دوگانه محوری، این باعث نمی‌شود که موارد فراوانی از روایت که کاملاً خلاف ظاهر آیات قرآن است بپذیریم و دیگر بحث موافقت و مخالفت با قرآن معنا نداشته باشد؛ آیا از تبعات این نظریه عملاً پذیرش نظریه تحریف قرآن نیست؟

نصیری: در مورد تحریف کتاب مستقلی با عنوان «پیراستگی قرآن از تحریف» نوشته‌ام که به‌زودی چاپ می‌شود؛ اما بیان کردم، در نظریه عرض نباید روایات مخالف با قرآن باشد، لزوماً موافقت هم لازم نیست اما تأکید شده است به هیچ وجه روایات نباید مخالفت با قرآن داشته باشد، چون روایات از زبان معصوم (ع) صادر شده است، معصوم یعنی وحی، وقتی می‌گوید «فَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ ۚ وَلَوْ کَانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلَافًا کَثِیرًا». (آیه ۴۲ سوره فصلت) دو حجت قطعی هرگز با هم درگیر نمی‌شوند. شیخ انصاری در بحث قطع می‌فرماید امکان ندارد دلیل قطعی و وحیانی با دلیل قطعی عقلانی تعارض و تناقض داشته باشد.

لذا وقتی قرآن به‌صراحت می‌گوید: «لاَ یَأْتِیهِ‌ الْبَاطِلُ‌ مِنْ‌ بَیْنِ‌ یَدَیْهِ‌ و …» طبق نظریه روایت اصلاً امکان ندارد مخالفت با قرآن داشته باشد. اگر روایتی دیدید صحیح السند است و این روایت مخالفت با قرآن است عمل نکنید، چون یا این راوی حواسش نبوده است یا در مرحله نگارش خطایی صورت گرفته یا امام به خاطر تقیه حکم را بیان کردند؛ و الا امکان ندارد که معصوم (ع) سخنی گفته باشد که آن مخالف با قرآن باشد.

سؤال: در واقع شرط احراز عدم مخالفت روایت با قرآن در طول قرآن بودن سنت نیست، لازم نیست حتماً دیدگاه علامه را بپذیریم تا قائل بشویم که روایت نباید مخالف قرآن باشد. چون هر دو منشأ وحیانی دارند، طبیعتاً نباید تعارض داشته باشند.

نصیری: دقیقاً، ما در نظر علامه دستمان بسته می‌شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics