قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / تحلیل گفتمان ولایت‌ فقیه در نظام سیاسی ایران
تحلیل گفتمان ولایت‌فقیه در نظام سیاسی ایران

معرفی کتاب؛

تحلیل گفتمان ولایت‌ فقیه در نظام سیاسی ایران

این تحقیق می‌کوشد تا ضمن توجه به پیشینه و مفاهیم این نظریه به بررسی شرایط تاریخی بپردازد که در تعامل با متن اندیشه‌ ولایت فقیه، امکانات درونی این نظریه را در مواجه‌ جدی با شرایط مدرن، پدیدار ساخته است.

به گزارش شبکه اجتهاد، کتاب «تحلیل گفتمان ولایت‌فقیه در نظام سیاسی ایران»، تألیف فائز دین‌پرست در ۲۶۳ صفحه توسط انتشارات دانشگاه امام صادق(ع) چاپ شده است.

گفتمان ولایت فقیه که اصولاً پای در سنت شیعی دارد، در دنیای مدرن، حرکتی انقلابی در مقابل دولت شبه‌ مدرن اقتدارگرای پهلوی آفرید و نهایتاً تئوری مبنایی نظامی سیاسی شد؛ بی‌تردید دولتی مدرن می‌شود.

ولایت فقیه در جریان حرکت انقلابی مردم ایران، توانست در میان گفتمان‌های رقیب، به گفتمان مسلط تبدیل شود و نظام سیاسی انقلابی را نیز بر همین اساس (ولایت فقیه) استوار سازد.

گفتمان دیرپای ولایت فقیه در طول دوران طولانی حیات خود، برخلاف مشی محافظه‌کارانه و توأم با تقیه پیشین، گام در مسیر انقلاب و تأسیس دولت نهاد.

چرا و چگونه مشی پیوسته کارگزاران این گفتمان، از سوی فقیه برجسته‌ای چون امام خمینی(ره) دچار گسست می‌شود؟ شکل‌گیری این گسست چه تأثیری در صورتبندی حیات سیاسی آینده ایران بر جای نهاده است؟ و سؤالاتی از این دست، فهم جنبه ثانوی یگانگی انقلاب اسلامی بهمن ۵۷ را مطمح نظر قرار داده است.

این اثر در صدد پاسخ به سؤالات فوق و چرایی ورود دال‌های انقلاب، مردم، جمهوری و … در نظام واژگانی گفتمان ولایت‌فقیه است.

این تحقیق می‌کوشد تا ضمن توجه به پیشینه و مفاهیم این نظریه به بررسی شرایط تاریخی بپردازد که در تعامل با متن اندیشه‌ ولایت فقیه، امکانات درونی این نظریه را در مواجه‌ جدی با شرایط مدرن، پدیدار ساخته است.

بدین ترتیب، تطور اندیشه ولایت فقیه بازنمایی مستقیم شرایط قلمداد نمی‌شود، بلکه در واقع زمانه و زمینه، شرایط امکان پدیداری قابلیت‌های درونی متن را فراهم کرده است.

این اثر در سه بخش، یک مقدمه و یک نتیجه‌گیری تنظیم شده است؛ بخش اول(کلیات) که خود مشتمل بر دو فصل است، به مباحثی می‌پردازد که برای ورود به مباحث اصلی پژوهش در بخش‌های بعدی مورد نیاز است؛ از این منظر در فصل نخست، مسأله روش مورد بررسی قرار گرفته و طی آن روش مختار پژوهش تبیین شده است.

در فصل دوم به تبار شناسی گفتمان ولایت‌فقیه پرداخته شده و طی آن شرایط امکان نظریه ولایت‌فقیه و تحولات آن در بستر تاریخ تا عصر مشروطه، به اجمال بررسی شده است؛ تأمل در مسأله تبار‌شناسی ولایت‌فقیه، زمینه را برای فهم چیستی تحولات آن در دوره معاصر فراهم می‌کند.

نویسنده در پایان این فصل در تبیین موضوع تبار‌شناسی گفتمان ولایت‌فقیه این‌گونه جمع‌بندی می‌کند که غیبت دال مرکزی گفتمان شیعی از نقش‌آفرینی مستقیم اجتماعی، وضعیتی تراژدیک پدید آورد؛ پس از طی دوران حدیث‌گرایی و با رشد گفتمان اجتهاد، در چنین فضایی، دال فقیه به نیابت و جانشینی از دال امام در گفتمان شیعی محوریت یافت.

ولایت سیاسی یکی از کارویژه‌های امام بود؛ گروهی از نظریات شیعی با تأکید بر اختصاصی بودن امر سیاست و حکومت به شخص امام، راه تعطیل حکومت و نظریه سیاسی را پیمودند و گروهی دیگر در مقابل، حدی از ولایت سیاسی را برای فقیهان قائل شدند و به همزیستی و همکاری مشروط با سلاطین جائر فتوا دادند.

تحلیل گفتمانگفتمان اجتهاد شیعی در طول حیات خود از شیخ مفید تا کنون در مسیری حرکت کرده است که می‌توان آن را مسیر آشکار‌سازی تئوری ولایت سیاسی فقیه دانست.

بخش دوم که به گونه‌ای می‌توان آن را مهم‌ترین بخش رساله تلقی کرد در سه فصل گنجانده شده است؛ این بخش اصولاً متکفل بیان جایگاه انقلاب در گفتمان ولایت‌فقیه است.

در فصل سوم پژوهش به عنوان نخستین فصل این بخش، امتناع از مدلول سیاسی دال انقلاب در گفتمان سیاسی سنتی ایران بررسی شده است؛ به این صورت که دال انقلاب به معنای بر هم زدن نظم کهنه و درانداختن نظمی نو، مفهومی است که اصولاً در درون گفتمان سنتی امکان ظهور دیرینه نداشته است؛ تعریف شده و در گفتمان سنتی، نظم سلطانی امری است که بر هم‌زدن آن معادل شیوع هرج‌ومرج و بی‌هنجاری تلقی می‌شد.

در فصل چهارم، چرخش‌های زبانی در تثبیت مدلول سیاسی دال انقلاب مورد توجه بوده و نگارنده معتقد است دال انقلاب در بستر تحولات سیاسی و اجتماعی ایران و مشخصاً حوادث مؤید شکل‌گیری مشروطه، وارد گفتمان‌های سیاسی ایرانی شد.‌

و نهایتاً در فصل پنجم، شرایط امکان انقلاب اسلامی به عنوان محصول گفتمان ولایت‌فقیه مورد بررسی واقع شده است و نگاه امام خمینی(ره) در این باره برررسی شده است که امام راحل معتقد بود همه دلایلی که برای لزوم و وجوب حکومت اسلامی می‌توان اقامه کرد، برای چرایی و علت یا ضرورت انقلاب دینی نیز می‌توان بیان کرد؛ بنابراین امام، انسان مسلمان را بر سر یک انتخاب تاریخی می‌بیند که دو راه بیشتر در پیش روی ندارد: الف. به سکوت و سازش پردازد و در راه استمرار حاکمیت شرک و طاغوت مشارکت ورزد یا به‌گونه‌ای آن را تأیید کند.

 ب. شرایط موجود را تحمل‌ناپذیر و طاقت‌سوز یافته، با تمام توان و تلاش خود به منظور سرنگونی نظم مستقر با آن درافتد و تا تحقق هدف از پا ننشیند؛ این مبارزه در راه خدا، همان انقلاب دینی است.

بخش سوم پژوهش، ناظر به دوران جمهوری اسلامی تا پایان حیات حضرت امام خمینی(ره) است و طی آن به مسائل مرتبط با جمهوری اسلامی به مثابه نمودی از دولت مدرن در ایران توجه شده است.

در فصل ششم، از شرایط امکان جمهوری اسلامی به عنوان نظام سیاسی استقرار یافته گفتمان انقلابی ولایت‌فقیه سخن رفته است و نظام جمهوری اسلامی را به عنوان خرده‌گفتمانی برآمده از گفتمان انقلاب اسلامی معرفی شده است که جمهوری اسلامی، شکل استقراریافته  گفتمان انقلاب اسلامی است و به تبع آن عنصر مدرن جمهوریت(همانند عنصر انقلاب) در رابطه با نشانه اسلامیت، مفهومی ترکیبی می‌سازد که می‌توان آن را کوششی قابل قبول برای تأسیس مدرنیته ایرانی تلقی کرد.

در این گفتار، ضمن بحث از زمینه‌های شکل‌گیری گفتمان جمهوری اسلامی، مدلولات عناصر اصلی آن شامل شریعت، مردم، ولایت‌فقیه، ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی مورد بررسی قرار گرفته‌اند.

در فصل هفتم نیز به زمینه‌های ورود دال مصلحت در گفتمان ولایت‌فقیه و متعاقباً زایش گفتمان ولایت‌ مطلقه پرداخته شده است.

در خلاصه پایانی این فصل چنین آمده است: مفهوم مصلحت نظام هرچند یادآورد دیدگاه ماکیاولی در این‌باره است ولی با آن تفاوت بنیادی است؛ زیرا مصلحت نظام در اندیشه ماکیاولی ناظر به دولتی عرفی و غیردینی است؛ در حالی که در اندیشه امام خمینی(ره)، نظام اسلامی و حکومت دینی منظور است.

با این وجود، این نوع تعبیر از مصلحت نظام و پذیرش تقدم آن بر احکام اولیه و ثانویه شریعت در اندیشه سیاسی شیعه، پیشینه‌ای ندارد و با توجه به پیامدهایی که در راستای تمرکز و انحصار قدرت سیاسی مشروع در نهاد دولت در بردارد، حائز اهمیت است.

نویسنده در پایان کتاب به جمع‌بندی و نتیجه‌گیری مباحث مطرح شده در این اثر می‌پردازد و درباره مفهوم انقلاب چنین بیان می‌کند: انقلاب عنصری از گفتمان مدرنیته است که در تعلیق مبانی فلسفی اندیشه سیاسی سنتی در ایران آشکار می‌شود؛ در واقع در ایران بدون آن‌که مبانی فلسفی زمینه‌مد و زمانه‌مند برای مدرنیته ایرانی تأسیس شود، انقلاب در گفتمان سنتی استخدام می‌شود و در این راه مؤیداتی از گزاره‌های مقبول در گفتمان سنتی نیز برای اعتبار‌بخشی به انقلاب به‌کار گرفته می‌شود./ وسائل

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics