قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / هشت گام حل مسئله فقهی
هشت گام حل مسئله فقهی

به‌‌مناسبت آغاز سال تحصیلی جدید(1)

هشت گام حل مسئله فقهی

استاد الهی خراسانی در یک کارگاه علمی که با حضور فضلا و طلاب حوزه علمیه برگزار شد، هشت گام حل مسئله فقهی را تشریح کرد: ۱. مسئله‌یابی؛ ۲. نیازسنجی؛ ۳. صورت‌بندی مسئله؛ ۴. فرضیه شناسی یا فرضیه‌سازی؛ ۵. ارزیابی عمومی فرضیه‌ها؛ ۶. تحلیل و ارزیابی اطلاعات (ادله و مدارک)؛ ۷. جمع و ترجیح ادله؛ ۸. استوار سازی نتیجه.

به گزارش خبرنگار اجتهاد، اولین دوره مسابقات علمی، نخبگانی و پژوهشی حل مسئله فقهی ویژه طلاب برادر و خواهر، به همت حوزه علمیه خراسان و دیگر مراکز، در دی‌ماه گذشته برگزار شد. در مراسم افتتاحیه این دوره علمی، حجت‌الاسلام والمسلمین مجتبی الهی خراسانی، استاد خارج فقه و اصول و رئیس میز تخصصی توسعه و توانمندسازی علوم اسلامی، در جمع حاضرین به ارائه و تبیین گام‌های مهم «روش حل مسئله فقهی» پرداخت که به‌مناسبت ایام آغازین سال جدید تحصیلی حوزه‌های علمیه، گزارش تفصیلی آن پیش‌روی فقه‌پژوهان قرار می‌گیرد.

در مسائل فقهی فرض را بر این می‌گذاریم که پژوهشگر مرز فقه و غیر آن را تشخیص می‌‌دهد فلذا در حوزه تبارشناسی مسائل ورود پیدا نمی‌کنیم یعنی شناسایی هویت مسئله و تعلق آن به فقه مفروغ‌عنه تلقی می‌شود. هشت مرحله‌ی پیش‌رو خارج از تبارشناسی است. همچنین آنچه مربوط به حل مسئله فقهی است، گام‌های بعد از مرحله سوم است. سعی می‌کنم این ادبیات روش تحقیق را با معادل‌های سنتی خودمان نیز بیان کنم تا بتوانید تطبیق کنید.

۱- مسئله‌یابی

مسئله‌یابی یعنی گزینه‌هایی که پیش روی شماست، مورد توجه قرار بگیرد و شما انتخاب تقریبی داشته باشید. تقریبی است زیرا دو مرحله بعد انتخاب قطعی شما روشن می‌شود. یکی از فوت‌وفن‌های تحقیق همین است که بعضی گمان می‌کنند پیش از ورود به مراحل شناسایی و حل مسئله می‌توانند موضوع را تمام شده فرض کنند. گویا مسئله تحقیق کاملاً روشن و قطعی می‌شود! (مخصوصاً در پایان‌نامه این اتفاق زیاد رخ می‌دهد) درحالی‌که مراحل لازم برای شفافیت و قطعیت موضوع یا مسئله اساساً طی نشده است؛ بنابراین برخی اوقات عنوان تغییر می‌کند و تا پایان گام سوم قطعی نیست. منظور از مسئله‌یابی جست‌وجو برای مسائل مرتبط مورد تحقیق یا سفارش پژوهشی شماست که امکان علمی، فرصت پژوهشی و درخواست روشن برای حل این مسئله دارید. با توجه به موضوعات فراوان و خطر ذهنی‌شدن تحقیقات خیلی مهم است که سه عنصر را در مسئله‌یابی مدنظر بگیرید.

عنصر اول: امکان علمی

ما توان بسیاری از تحقیقات علمی را نداریم زیرا رشته تخصصی ما به آن مسئله ارتباط ندارد نه به خاطر اینکه تراز تحقیقات بالا است و به مرزهای اجتهادی نزدیک می‌شود. ممکن است مفاهیم تحقیقی فقهی باشد اما خود مسئله فقهی نباشد. مثلاً اگر درباره حکم ربا و مستثنیات آن تحقیق کنید، فقهی است؛ اما اگر تأثیرات اجتماعی ربا در فروپاشی مشاغل را بررسی کنید، تحقیق اجتماعی می‌شود. ربا مفهومی فقهی است اما سنجش تأثیرات پدیده‌های اجتماعی بر یکدیگر یک مسئله اجتماعی است که از دستورکار فقه بیرون است. کار فقه درباره احکام متعلق به افعال انسانی است.

در واقع ما ابزار فهم مفهوم و تحلیل مفهوم و فعل مکلف و برای سنجش میزان ارتباط احکام و عناوین در نصوص شرعی با فعل مکلف را داریم؛ اما برای سنجش ربای قرضی در مشاغل به‌عنوان سرمایه در قالب مضاربه یا عقدهای دیگر که آیا به توفیقات شغلی منجر شده یا باعث شکست تدریجی آن‌ها شده است؛ ابزار دانشی آن را در فقه نداریم. یا مربوط به اقتصاد است یا مربوط به جامعه‌شناسی یعنی یا با مدل مطالعات اقتصادی باید این تحقیق را انجام دهید یا پرسش‌نامه تهیه کنید براساس کار میدانی و دریافت صاحبان مشاغل، گزارش جمع کنید یا به شیوه روایت‌پژوهی قصه ورشکستگان اقتصادی را بشنوید و مطالب را طبقه‌بندی کنید یا با گروه‌های کانونی اقتصاد و جامعه‌شناسی و کسب‌وکار و نوآوری و … جمع‌بندی کنید. این‌ها هیچ ارتباطی با فقه ندارد. فقط ارتباط مفهومی دارد چون مفهوم ربا مفهوم فقهی است. از مسائل فقهی‌نما زیاد داریم. به دلیل اینکه مفاهیم فقهی هست، تصور می‌کنیم تحقیق فقهی است. نمی‌توان گفت این تحقیقات چون فقهی نیستند، مهم نیستند. معنای اهمیت این نیست که همه‌ی تحقیقات مهم را در رشته‌ی فقه بتوانیم انجام دهیم بلکه باید امکان علمی آن را داشته باشیم.

عنصر دوم: فرصت پژوهش

بعضی تحقیقات دراز دامنه است. در تحقیقات علوم تجربی مثال در حوزه علوم تربیتی، آزمون‌ها و روش‌های تحقیق تجربی آزمون‌پذیر یا نیمه تجربی نیاز به هفت سال یا بیشتر گذشت زمان دارد. مثلاً می‌خواهید بدانید تأثیر معلمان روحانی در رشد اعتقادات دینی نوجوانان در دوره مدارس متوسطه چقدر است؟ این احتیاج دارد چند دوره ورودی‌ها تا پایان خروج را پایش علمی کنید. دو گروه همراه متغیر و بدون متغیر یعنی گروه‌هایی با داشتن معلم روحانی و نداشتن معلم روحانی تعیین کنید و نتیجه‌ها را مقایسه کنید که همبستگی معنا داری بین رشد اعتقادات و داشتن معلم روحانی هست یا خیر.

سردبیر یکی از مجلات می‌گفت اگر کسی در چکیده مقاله‌ای که برایش می‌فرستند بنویسد روش تجربی، همان ابتدا رد می‌کنم، چون واضح است که یک دروغ روشن است! زیرا چگونه کسی در چارچوب یک مقاله و در یک کار چندماهه به روش تجربی کاری را انجام می‌‌دهد درحالی‌که آزمون تجربی نیاز به زمان طولانی و هزینه‌های سنگین دارد. یا اینکه دروغ نمی‌گوید اما اساساً تصوری درباره روش تجربی ندارد.

در پژوهش‌های فقهی هم گاهی همین‌طور است. در سال ۷۷ یا ۷۸ در شورای فقهی، طرحی آمده بود برای پروژه‌های یک‌ساله به‌عنوان شرح استدلالی وسائل الشیعه! این شخص یا وسائل الشیعه را ندیده بود یا تا امروز شرح استدلالی انجام نداده است! البته بماند که بزرگوارانی این کار را در قم شروع کردند و نمی‌دانم توجه دارند که عمر خود و شاگردانشان هم کفایت نمی‌کند. بله کارهای جمعی عظیمی مثل کار علامه مجلسی در مورد بحار یا آیت‌الله بروجردی در مورد جامع احادیث شیعه انجام شده که طبقه‌بندی است نه شرح استدلالی. برخی کارها به عمرهای عجیب و غریب نیاز دارد.

 عنصر سوم: درخواست

درخواست غیر از نیازسنجی است. به این معنا که تحقیق بانی دارد یا ندارد؟ مراد بانی مالی نیست؛ یعنی آیا واقعاً نهاد علم یا نهاد اجتماع چنین درخواستی دارد یا تصورات شخص محقق است! خیلی از تحقیقات با همه زحمات، تحقیقات مفید نیست زیرا درخواست کننده واقعی ندارد؛ یعنی هم دانشوران آن دانش، هم متولیان امر جامعه، این مسئله را موردنیاز نمی‌بینند. درخواست یک اطمینان نسبی است که این پژوهش احتمالاً مفید است.

۲- نیازسنجی

گام دوم حل مسئله نیازسنجی است که درخواست مطابق واقعیت هست یا نه؟ تحقق نیازسنجی نیازمند سه شاخص است.

شاخص اول: میزان ابتلاء

در تحقیقات اصولی یک تعبیر بهتری داریم، ثمره علمی و ثمره عینی. ثمره عملی یعنی همان میزان ابتلاء یعنی اگر این مسئله را حل کنیم، آیا در افعال مکلفین، در پدیده‌ها و روابط اجتماعی مسلمین، ارتباطات میان فردی، تغییر یا بهبودی اتفاق می‌افتد؟ یکی از شاخص‌هایش، کثرت ابتلا به‌صورت عددی و کمی است. به‌طور مثال مسئله کسی که اطلاعات کافی درباره میزان دارایی و دخل‌وخرج و حسابداری نداشته باشد، مصالحه‌ی سهمین او به چه صورت است؟ تعداد این افراد در دنیا چند نفر است که مرز بین سفیه و رشید باشد؟! میزان ابتلا این شخص نادر است. شبهه نادر فرض نسبی است و امروزه در زمان ما شاید بسیاری از فروض فقهی مانند بعض موارد تغییر مرجع در تقلید، امری نادر باشد.

شاخص دوم: گستردگی تأثیر

گستردگی تأثیر یعنی میزان نفوذ در حوزه‌های اجتماعی است یعنی اثر زیرساختی دارد. اگر شما تحقیق کنید که اصل اولیه در اسلام برای بازی، اباحه یا مرجوحیت یا رجحان است؟ شاید بگویید این به فتوا که نمی‌رسد لذا ثمره عملی ندارد مگر اینکه کسی نذر کرده باشد که اگر اصل اولی در بازی را فهمیدم صدقه بدهم پس کسی به آن نپردازد؛ اما زیرساخت نگرش‌های مؤمنین به بازی و میزان رغبتشان و زیرساخت فتوای مجتهد در افتاء همین مسئله است که اصل اولیه چیست؟ در ذهن ما مرجوحیت است الا ماخرج بالدلیل و این در عمل افراد به شکل زیرساختی اثر می‌گذارد. یا مثلاً در وظایف حاکم اسلامی در حوزه عفو جرایم تعداد مجرمین جرائم جنسی موجب حد لزومی در کل جامعه چقدر است؟ خیلی کمتر از مسائل دیگر است اما تعیین این مسئله اثر زیرساختی در دستگاه قضا و مقررات قضائی، پیشگیری و درمان جرائم جنسی، بحث‌های تربیت جنسی و … اثر خواهد گذاشت. پس حلقه تأثیر گاهی به تعداد مبتلایان نیست، به اثر زیرساختی آن است.

شاخص سوم: فوریت

مثلاً ۳ ماه وقت دارید به کنوانسیون ۲۰۳۰ بپیوندید یا خیر تا ابد وقت ندارید. اثرش طی ۱۰ سال ظاهر می‌شود اما فرصت برای اقدام شما نامحدود نیست و گاهی فوریت‌ها مهم است. متأسفانه اغلب مسائل واقعی فقهی ما از مرز فوریت عبور کرده و از قبح تأخیر بیان احکام از وقت حاجت مسلمین خیلی گذشته است. چه در مقیاس‌های فردی و چه حکومتی و چه تمدنی که حتی به آن‌ها فکر نمی‌کنیم. تا اینجا ثمره عملی بیان شد.

بعضی مسائل ثمره علمی دارد. یک سوء تفاهمی پیش آمده که: گویا ثمره علمی یعنی خصلت اندیشه ورزی و تمرین ذهن! خیر این‌گونه نیست بلکه ثمره علمی یعنی اثر مستقیم بر مباحث علوم اسلامی بگذارد، یعنی یک حوزه از آراء را تغییر بدهد. نه اینکه صرفاً ورزش ذهن باشد. در غرب به آن آکادمیک گیمز می‌گویند یعنی بازی‌های علمی که آب برای علم ندارد، فقط نان برای محقق دارد. ثمره علمی یعنی اگر این مسئله را حل کنید مثلاً اگر مفاد طریقیت را در امارات حل کنید، در همه مناسبات ادله مانند تصویر جمع عرفی و تصویر حکومت و چگونگی حل تعارض بین روایتین اثر می‌گذارد. یا مثلاً شاخص مالیت را مشخص کنید بر تمامی ابواب معاملات مالی اثرگذار است؛ بنابراین با توجه به اینکه حل مسائل باید ثمره عملی یا ثمره علمی داشته باشد مطالبی بیان شد لذا انجام تحقیقات بدون تأثیر علمی یا عملی شبهه جدی دارد چون در تزاحم بین واجبات، عدول از واجبات اهم و مهم به مباحات و مستحبات قطعاً خلاف وظیفه است.

ثمره عملی و علمی گاهی به حوزه جامعه و گاهی به حوزه دانش مرتبط است بنابراین تحقیق باید یا کاربرد اجتماعی یا کاربرد علمی داشته باشد. در ثمره علمی همانند ثمره عملی گاهی به دلیل کثرت نفوذش در مسائل، گاهی نقش زیرساختی و گاهی نقش راهبردی در حوزه علم مهم است. مثلاً امروزه باید مفهوم فقه تمدن روشن شود چون تحقیقات و گرایشات و رشته‌هایی می‌خواهد شکل بگیرد لذا این فوریت دارد. بله شاید به لحاظ گستردگی هنوز ما آن‌قدر فروعی نداشته باشیم که بگوییم ۶۰ مسئله مورد ابتلا داریم. به‌طور مثال در اقتصاد تمدنی فعلاً همین اقتصاد دولتی و حکومتی ساده را عمل کنند تا بعد به بحث تمدنی آن اقتصاد برسیم اما چون ریل‌گذاری آن دارد صورت می‌گیرد، مجبوریم هرچه زودتر مفهوم فقه تمدنی را روشن کنیم و این که فقه نظام و فقه حکومت به چه معناست.

در مسائل دیگر هم اولویت دارد؛ زیرا یک ریل‌گذاری علمی و پژوهشی دارد صورت می‌گیرد. البته نیازمند آن است که محققان، کمی با محافل علمی مرتبط باشد تا بدانند مسیر علمی به کدام سمت دارد می‌رود و این فوریت‌ها کجاست. نه اینکه بیست سال از مسئله مقاصد شریعت گذشته است و حال تازه می‌گویند یک تحقیقی می‌خواهیم بکنیم مقاصد شریعت چیست؟ چیستی‌اش مشخص شد، مسائل حجیت و بن‌بست‌ها و گشایش‌هایش هم معلوم است اساساً محافل تخصصی از این موضوع عبور کرده است و ما تازه می‌خواهیم فکر کنیم. این واقعی نیست. یا تصور اینکه فقه نظام تربیتی را می‌خواهیم کار بکنیم. این هم دقیق نیست چون در مفهوم فقه نظام هنوز به یک توافق عینی در جامعه علمی نرسیدیم لذا دوستان باید با همایش‌ها، مجلات و نشست‌های علمی مماس باشند وگرنه در محیط علم رخدادها برای شما قابل فهم نیست. این عرض بنده یک لازمه‌ای هم در بحث ثمره عملی دارد که اگر می‌خواهیم نیازهای اجتماعی را تشخیص دهیم باید در محیط‌های اجتماعی ورود داشته باشیم. با کسانی‌ که محققان اجتماعی در حوزه‌های مختلف هستند تماس داشته باشیم. با دستگاه‌های متولی امور اجتماعی مراوده داشته باشیم. چرا باید از مشهد تنها نهادی که با دستگاه‌ها مذاکره می‌کند موسسه مطالعات راهبردی باشد؟ سؤال این است افرادی که ادعا دارند در نهادهای علمی، کار علمی محض می‌کنند از چه طریقی می‌توانند نیازهای دستگاه‌ها و نهادهای اجتماعی را بفهمند؟ آیا می‌توان کنار بود و این را تشخیص داد؟ چرا نهادهای علمی موفق در دنیا همیشه معاونت ارتباطات یا امتداد اجتماعی دارند؟ این فقط ویترین است؟ بنابراین این تصور که اگر ما مذاکره کنیم آدم اجرایی هستیم، تصور غلطی است. اینکه ما محقق هستیم پس نباید هیچ‌وقت در مجلس و شهرداری و وزارت دادگستری و … دیده بشویم. باید همیشه پشت میز تدریس یا پشت میز تحقیق در کتابخانه دیده بشویم؛ غلط است. تا شما بخواهید از غار کهف خودتان بیرون بیایید سکه‌های پژوهشیتان خریدار ندارد.

۳- صورت‌بندی مسئله

صورت‌بندی مسئله یعنی دقیقاً کجای این مسئله‌ی مرکب برای تحقیق ما مناسب است؟ همان چیزی که در عرف ادبیات اصولی ما، تحریر محل نزاع گفته می‌شود. یک مقداری با تعیین مورد نزاع فرق می‌کند. گاهی می‌گویید دعوا بر سر چیست؟ گاهی کل مسئله را صورت‌بندی می‌کنید؛ مانند کاری که مرحوم آخوند در کفایه می‌کند که می‌گوید این مسئله با این مبانی ارتباط دارد و این مقدمات لازم است یعنی تا مقدمات بحث نشود، موفق به حل مسئله نمی‌شود.

صورت‌بندی مسئله یعنی شبکه ارتباطی این مسئله را هم به لحاظ درونی و بیرونی روی کاغذ بیاوریم. ابعاد درونی این مسئله چیست؟ مانند بررسی تأثیر مستثنیات ربای قرض در مؤسسات دولتی از بانک‌های دولتی. آیا رابطه پدر و پسری است چون مؤسسات دولتی واجب النفقه دولت هستند. دولت هم در صورت کمبود از همین مؤسسات باید پول بگیرد. فرض کنید نسبت به این می‌خواهیم تحقیق کنیم. صورت‌بندی مسئله یعنی در ابعاد داخلی چه نکات یا خرده مسائلی ذیل این وجود دارد که این عناصر را من باید یک‌به‌یک حل کنم که مسئله حل شود. صورت‌بندی با تبدیل یک مسئله به چند مسئله متفاوت است بلکه باید دید عناصر آن مسئله چیست. در مثال فوق یک عنصر ضابطه رباست که حصول زیادت است؟ ضابط دوم آن وحدت منبع است یا نفقه یا وظایف مالی؟ تحلیل مناط در استثناء رباء بین پدر و پسر چیست؟ معیار نسب است.

این‌ها تحلیل مسئله است. به لحاظ بیرونی هم همین‌طور است. آیا مبنای کلامی در اینجا دخیل هست یا نیست؟ ممکن است مقدمات فقهی، کلامی یا حدیثی وجود داشته باشد. در مرحله بعد شما تصمیم می‌گیرید با این ابعاد واقعی کجا و چقدر از آن را حل کنید. لذا وقتی اینجا رسیدید ممکن است مسئله تحقیق تغییر کند. مثلاً گاهی به یک مسئله ارتباط پیدا کرده است که اصلاً در حوزه تخصص ما نیست. در مثال فوق ماهیت‌های نهاد‌های مالی بین شرکت‌ها و دولت را وقتی می‌فهمم که اقتصاد دولتی بدانم. این مسائل را باید با اقتصاددان‌ها یا مؤسسات حسابرسی دولتی یا کمیسیون برنامه بودجه مجلس یا سازمان برنامه بودجه ادامه دهیم. وقتی کار این‌قدر وسیع می‌شود پس باید مسئله را کوچک کرد. بانک‌ها را به بانک مرکزی تبدیل کنم. نهادهای دولتی هم به شرکت‌های اقتصادی دولتی تبدیل می‌کنم. اقتصادی هم خرد و کوچک‌تر می‌کنم به اقتصادی مولد. درنهایت چندین قید به‌عنوان مسئله اضافه شد که ابتدا غیرقابل‌پیش‌بینی بود. مسئله درست نیمی از جواب است. تا اینجا می‌توانید مسئله را هم عوض کنید.

آخرین نکته در انتهای سه‌گام نخست اینکه باید به لحاظ روحی بر اشتهای حل مسئله و مسائل مرکب فائق بیایید. پله‌های تحقیق را باید یکی‌یکی طی کرد و تا وقتی‌که موفقیت‌های زودبازده در تحقیق نداشته باشید، انگیز برای ادامه تحقیقات نخواهید داشت. مهم‌ترین مانع تحقیقات در حوزه و دانشگاه انگیزه است و مهم‌ترین کمبود در نداشتن انگیزه، موفقیت‌های کوچک و زودبازده است زیرا همیشه ما کاری شروع می‌کنیم مانند شرح استدلالی وسائل شیعه و در سال پنجم خسته می‌شویم و بعد احساس می‌کنیم هرکار دیگر ثمره‌اش از پژوهش بیشتر بود مثلاً برای ششمین بار لمعه تدریس می‌کردیم. احساس اتلاف وقت داریم زیرا یک تحقیق منتج در کارنامه خود نمی‌بینیم تا قوت قلب و انگیزه پیدا کنیم. آدمی نیازمند بازخورد تأییدی است. تحقیقی که توسط استادی تأیید و چاپ می‌شود، هیچ‌چیزی بالاتر از این نیست؛ مانند احساسی که استادی در پرورش یک طلبه دارد وقتی او در محیط دینی تأثیرگذار است. لذا اگر توصیه من را به‌عنوان اصول و فنون پژوهش گوش نمی‌کنید، حداقل به خاطر روحیه خودتان، این نکته را جدی بگیرید. وقتی صورت‌بندی را انجام دادید سعی کنید خردترین مقیاس ممکن را برای تحقیق انتخاب کنید.

توصیه دیگر اینکه دغدغه منابع متعدد نداشته باشید. تجربه افرادی که در پایان‌نامه، رساله و مقاله‌ای که با من داشتند این را روشن می‌کند. آن تحقیقاتی که در نگاه اول منبع ندارد، یعنی بیشتر از ۱۰ یا ۲۰ منبع نیست! واقعیت با آنچه شما فکر می‌کنید متفاوت است. دریای اطلاعات امروز شکل‌گرفته است. بیش از تصور شما مقاله، رساله و کتاب تولید شده است به زبان‌های مختلف اما گاهی ما زبان‌های جستجو را بلد نیستیم. انبار‌های تحقیقاتی در این شهر نهفته است اما به آن دست پیدا نمی‌کنیم؛ زیرا زبان مردمان این شهر که به ما آدرس می‌دهند را بلد نیستیم. وقتی به اصول و زبان جست‌وجوی علمی آشنا می‌شوید با منابع جالب و جذابی مواجه می‌شوید که از دید ما پنهان بوده است.

۴- فرضیه شناسی یا فرضیه‌سازی

در فقه به آن ابداء احتمال و تجمیع اقوال می‌گوییم. ابداء احتمال فرضیه‌سازی است. در هر مسئله‌ای اگر مسئله جدید باشد، اقوال زیادی ندارد لذا کار با طراحی و ایجاد احتمالات علمی پخته پیش می‌رود. اگر مسئله جدید نباشد و دیگران پاسخ‌هایی داده باشند که از نگاه شما پاسخ‌ها ناتمام است یعنی یا نادرست است یا غیرمدلَّل و قابل نقد است؛ در این‌صورت هم معنایش عدم کفایت اقوال است. مثلاً در کتب فقهی گاهی گفته می‌شود چند قول و گاهی از تعبیر وجه استفاده می‌شود. وجه یعنی کسی نگفته است و خود نویسنده این احتمال را طراحی کرده است. اگر وجوه را خودش مطرح کرده ابداء احتمال و ابداء وجه است. آیا احتمالات مسئله با فرضیه‌سازی یا فرضیه شناسی یکی است؟ خیر این هم از سوء تفاهم‌های رایج است. احتمال زمانی فرضیه است که از مرحله پنجم بتواند عبور کند؛ یعنی یک فرضیه و احتمال موجه باشد. مثلاً اگر کسی بخواهد بگوید در باب تنبیه کودک مجاز به تنبیه هستیم یا نه. یک احتمال می‌گوید که حد ندارد و ظلم به کودک مجاز است. در جواب گفته می‌شود که قبح ظلم نسبت به باری‌تعالی چه می‌شود؟ اگر بگویید احتمال صرف است، بحث پیش می‌آید که این احتمال موجهی نیست زیرا در مبانی اشکال دارد و نوبت به بررسی عمومات و مطلقات نمی‌رسد. پس منظور در اینجا هر احتمال متصور نیست بلکه احتمال موجه است. احتمال موجه به لحاظ معرفتی توجیه می‌خواهد و توجیه آن با مرحله پنجم است یعنی به لحاظ عمومی و سازگاری با مبانی، قواعد، عمومات و مطلقات، قابل تصدیق باشد. لذا فرضیه‌ها توجیه می‌خواهد که مبتنی بر کدام مبنا، عموم و قاعده مطرح می‌شود.

مثلاً در مصداقی که گفته شد احتمال اول این است که با توجه به اصل عقلی و اصاله العدم، اصل عدم حرمت است. این یک وجه قابل‌قبول و فرضیه است. احتمال دوم این است که با توجه به عمومات و مطلقات حرمت ایذاء و اهانت و اسخاط مسلمان یا به قیاس اولویت یا بالملازمه شامل مسلمانان غیربالغ و مسلمان زادگان می‌شود؛ اصل اولیه تحریم تنبیه است به شکلی که موجب یکی از این عناوین باشد. اینجا احتمال شما توجیه دارد و مَدلَّل است. احتمال سوم با توجه به طوائف روایاتی ّ که در مورد ضرب سبی غیر بالغ سؤال شده، به نظر می‌رسد یک وجه جواز باشد. هنوز کار سندی و طائفه بندی و دلالی هم انجام نشده است. احتمال چهارم اینکه با توجه به ادله تعذیر در مورد جرائم نابالغین در بعض موارد تنبیه واجب است. این‌ها فرضیه است و هنوز کار تمام نشده است.

۵- ارزیابی عمومی فرضیه‌ها

چگونه این فرضیه‌ها را ارزیابی کنیم؟

۱. تناسب با مبانی: مخصوصاً مبانی کلامی. مستلزم قولی نسبت به خدای متعال یا ضرورت عقلی یا اجماع طائفه و مذهب باشد.

۲. تناسب با قواعد فقهی: حدود صد قاعده فقهی داریم.

۳. تناسب با اصول عملیه: اعم از اصول عدمی یا لفظی یا موضوعی است. یا اصول کبروی مانند استصحاب در شبهات حکمیه طبق برخی از مبانی.

۴. تناسب با عمومات و مطلقات همان باب فقهی: مانند اوفوا بالعقود و تجاره عن تراض در معاملات.

یک مسیر دیگر که باید به آن توجه کرد این است که آن احتمالات و اقوال و وجوهی که دچار تناقض‌های صریح درونی هستند، باید خارج شوند. این‌ها برای شما معطلی در تحقیق ایجاد می‌کند و ثمره ندارد. مثال در مورد غناء ما یک وجهی داشته باشیم که هیچ دلیلی بر حرمت غناء نیست و تنها مقارنات غنا باعث تحریم غناء می‌شوند. شما تناقض این وجه را ابتدای کار می‌بینید. اگر منظورش این است که فی‌نفسه تحریم ندارد این وجه قابل‌قبول می‌شود اما اگر بگوید مجالس غناء محرم نیست و بعد بگوید الا، یعنی از اول قول عدم تحریم یا اباحه غناء نیست بلکه قول تفصیل است و مثل سایر اقوال تفصیل است.

۶. تحلیل و ارزیابی اطاعات (ادله و مدارک)

اینجا هم گردآوری ارجاع به ادله لازم دارد و هم ارزیابی لازم دارد؛ یعنی وقتی خودتان می‌خواهید احتمالات را بررسی کنید، باید به ادله مراجعه کنید. وقتی می‌خواهید کار دیگران را ارزیابی کنید ببینید بقیه به چه ادله‌ای استناد کردند و باید سراغ همان ادله بروید. اگر خودتان می‌خواهید دنبال ادله بروید، کار واقعی شما در تحلیل و ارزیابی اطلاعات غیر از گزارش ّ شماست. گزارش تحقیقات مثل شیوه کار جواهر است؛ و یدل علیه الادله الاربعه یعنی عقل و اجماع و بعد آیات و روایات را می‌آورد. بعضی بزرگان از آیات و روایات شروع می‌کنند بعد به دنبال اجماع و عقل می‌روند. اصول عملیه را هم بعضی امروزه ابتدائا به‌عنوان تأسیس اصل می‌آورند و بعضاً در آخر بحث می‌آورند. هرکدام از این روش‌ها که انجام شود باید بدانید که شیوه گزارش، غیر از شیوه واقعی کار شما است. شیوه واقعی که عملاً اتفاق می‌افتد شبیه آن چیزی است که در بخش‌هایی از مکاسب یا در حلقه استفتائات یا در جلسات تحشیه عروه می‌بینید. آن‌ها وضعیت واقعی حل مسئله است. در آن‌ها جستجوی ادله واقعاً از کجا شروع می‌شود؟ واقعیت این است که از نقطه‌ای آغاز می‌شود که به تصویر ادله از نگاه شما ارتباط ندارد. توجه دارید ما در مرحله‌ای هستیم که از مبادی و قواعد و عمومات عبور کردیم و آن‌ها در اختیار محقق بوده است. خود همین به معنای یک گام واقعی است. کدام فقیه می‌آید در ابتدای کار بگوید مقتضای عمومات و مطلقات این است؟ بلکه آیات و روایات را با عمومات و جزئیاتی که دارد ذکر می‌کند و سپس وارد روایات می‌شود، هم عمومات و مطلقات و هم جزئیات؛ اما همین‌جا معلوم شد که شما به‌طور واقعی اول می‌روید به سراغ ادله عام‌تر و فراگیرتر که شکل قاعده چه اصطیادی و چه منصوصی پیدا کرده است.

حال می‌خواهیم به دنبال ادله واقعی برویم. اولین نقطه‌ای که شما نشان می‌گیرید محل عرضه ادله است؛ یعنی کجا مراجعه می‌کنید؟ آن مراکز و انبارها و مجموعه‌ها و خزانه‌هایی که بیشترین حجم دلیل را در خودشان جای داده‌اند. به‌طور دقیق در دو بخش است. یکی مفصل‌ترین و معاصرترین کتاب‌های فقهی است. فقها اولین کاری که می‌کنند بررسی جواهر سپس حدائق است. به این دلیل که بالاترین حجم ادله در این دو کتاب عرضه شده است. چرا حدائق؟ زیر متفاوت است. اگر جواهر نبود، مفتاح الکرامه بررسی می‌شد. بعضی از آقایان که کمی نوگراتر و متفاوت‌اند، مستند نراقی را هم سفارش می‌کردند که ببینید. به این دلیل که ما یک مکتب عقل‌گرای متهوّر در فتوا داریم به نام مکتب شام و جبل عامل در امامیه که از شهید ثانی آغاز می‌شود بعد فرزند شهید ثانی صاحب معالم، بعد محقق کرکی صاحب جامع المقاصد، مقدس اردبیلی صاحب مجمع الفائده و البرهان، ملا احمد نراقی مؤلف مستند الشیعه و به مرحوم سبزواری صاحب ذخیره می‌رسد. فقهای این مکتب‌اند که باعث شورش اخباری‌گری شدند، این‌قدر که این‌ها عقل‌گرا و نواندیش بودند. کتاب منتقی الجمان کلاً ۴ یا ۵ جلد است و می‌گوید کل احادیث قابل استناد در فقه همین‌هاست و بقیه باید با قاعده حل شود. تحملش سخت است. لذا اگر مستند نراقی را نگاه کنید، یک نماینده از آن فقه دارید.

پس شما سه نماینده دارید. یکی فقه بعد از وحید به نمایندگی جواهر، یکی فقه اخباری به نمایندگی صاحب حدائق از بحرانی. شاید بهترین متن اخباری‌ها به لحاظ تفصیل و اعتدال حدائق باشد. یک متن هم از مکتب جبل عامل. این‌ها بیشترین خزانه را دارند. معمولاً استناد به ادله هم لازم است. در این مرحله شما به کتاب دیگری احتیاج ندارید.

در قدم دوم شما سراغ روایات خاص باب می‌روید و مرور کنید. باید کل باب را ببینید. این روایات باب را در وسائل الشیعه ببینید. بعضی از آقایان احتیاط دارند که در مستدرک ببینید. در حالیکه شاید دیدن مستدرک اشکالی نداشته باشد اما باید در نظر گرفت که تحت تأثیر مفاد قرارداد نگیرید چون شاید کمتر از ۱۰ یا ۲۰ درصد روایات مستدرک به‌طور مستقل قابل استدلال باشد. برای انضمام و شاهد خوب است اما اصل وسائل است. روایت‌های دیگران را هم ببینیم بد نیست مانند کتاب المستدرک الثانی لوسائل الشیعه که روایات عامه را طبق تبویب وسائل دسته‌بندی کرده است؛ مانند همان کاری که مرحوم نوری در مستدرک کرده است.

بعدازاین شما می‌روید سراغ جستجوهای لفظی و جستجوهای خارج از باب، کتاب‌های تفصیلی، کتاب‌های سیره و تاریخ و جستجوی آن بین پژوهش‌های معاصر که در صدر آن‌ها به تعبیرات فقهی حضرت امام و آقای خویی مراجعه کنید. مستمسک آقای حکیم در فروع به‌اندازه آن‌ها نیست، ضمناً این کتاب‌ها جدیدترند و مباحث آقای حکیم را هم دارند.

ارزیابی کاری فنی است و باقی مسائل مانند سند شناسی و دلالت شناسی و غیره را به خودتان واگذار می‌کنم. وقت‌هایی که سرعت عمل نیاز دارید نسبت به استفاده از نرم‌افزار نورالدرایه غافل نشوید زیرا کار سندشناسی را حداقل بر مبنای نظرات رجالی آیت‌الله شبیری می‌توانید دسترسی پیدا کنید. اگر می‌خواهید اقوال رجالی را ببینید در آنجا می‌توانید تجمیع شده ببینید. همچنین اگر کل سلسله سند را می‌خواهید ببینید همان‌جا وجود دارد. تعبیر علی التحقیق ایشان هم تقریباً روشن است و غالباً برای کثرت روایت اجلاء و مشایخ ثقات است که برخی قبول دارند و برخی قبول ندارند. لذا نگویید چون وقت ندارم کار سندشناسی انجام نمی‌دهم. اگر در روایتی خارج از کتاب وسائل الشیعه و کتب اربعه است لذا نرم‌افزار دیگر به آن اعتنایی ندارد. در اینجا دو کار می‌توانید بکنید. یکی اینکه خود راوی را در نرم‌افزار پیدا کنید یا اگر نمی‌توانید از نرم‌افزار استفاده کنید، همین کتاب المفید من معجم رجال الحدیث، تألیف آقای جواهری را بررسی کنید. قابل اعتماد است و آنجا می‌توانید راوی را سریع پیدا بکنید.

۷. جمع و ترجیح ادله

در جمع و ترجیح ادله باید متأسفانه عرض کنم که اغلب تحقیقات فقهی ضعف دارند. اولاً از ناحیه فحص زیرا معارض‌ها را نمی‌بینند. صرفاً در حد همان جواهر جلو رفته است و خودش مراجعه نداشته است. درحالی‌که الآن دامنه فحص واجب با این نرم‌افزارها دیگر اکتفاء به آن مقدار جواهر جایز نیست چه به لحاظ فتوا و چه به لحاظ تحقیق. دوما غالباً فضلا در اعمال قواعد باب تعارض ضعف دارند. تقاضا این است طلابی که می‌خواهند کار کنند حداقل فهرست حلقه ثانیه و ثالثه در باب تعارض را نگاه کنند. چون فهرستش به شما نظم ذهنی می‌دهد. در خارج این‌ها را خوانده‌اید و این نظم ذهنی به شما می‌دهد.

 این سه پله:

۱. تشخیص عدم تعارض (ورود، تخصص، الحاق) این‌ها را همان اول تشخیص می‌دهید.

۲. تشخیص تعارض بدوی یا غیرمستقر و اینکه حسب نوع نسبت دلالی چه‌کار باید بکنید. اولاً مسئله حکومت. نظارت دارد یا ندارد؟ (حکومت غیرمیرزا) بعد تخصیص و تقیید.

۳. تشخیص تعارض مستقر و اعمال قواعد که مشهور معاصرین قائل به اصل اولیه تساقط و سپس ترجیح به مرجحات‌اند. این هم یادگاری داشته باشید و به این راحتی هم ابطال نمی‌شود. مسئله موافقت با کتاب که یک بحرانی شده است در تحقیقات فقهی که در آن تعارض رخ می‌دهد. دوپله حل دارد: یک مخالفت با محکمات کتاب یا دیگری تضاد و تباین تام یا من وجه با مضامین کتاب است. این‌ها حکم یکسان ندارد. آنجا که با محکمات کتاب است و قابل‌جمع نیست، خبر از حجیت ساقط است و اصلاً نوبت به تعارض نمی‌‌رسد. روایات طرح مخالف کتاب، به معنای الغاء حجیت آن است. این‌ها را با مرجحاتی که یکی موافقت یا مخالفت با کتاب است، قاطی نکنید. اگر از این مسئله اگر عبور کرد، تازه به مرجح کتاب می‌رسیم؛ یعنی اگر روایتی بود که مطابقت مضمونی با آیات داشت، ترجیح دارد بر آنچه مسوغات مضمونی ندارد.

نکته دیگر این است که انقلاب نسبت بین معاصرین علی‌رغم اختلافات نمایشی که در اطراف آن دیده می‌شود، همه متفق بر یک مطلب است و آن این است که اگر مبنا در قرینه منفصل و غیرمنفصل همین مبنای مشهور معاصر است که حجیت دلیل را تضییق می‌کند و کاری به ظهور ندارد، دیگر دنبال حرف‌هایی مثل انقلاب نسبت نروید. اگر هم قائل هستید که بر ظهور تأثیر می‌گذارد، مجبورید دنبال انقلاب نسبت بروید و حدودش را هم مطالعه کنید.

خیلی هم دنبال این اختلافات نباشید زیرا ثمر ندارد. مبنایتان را مشخص کنید و به لوازم آن پایبند باشید. اگر مبنا ندارید، استناد دهید، یعنی طبق مبنای فلان که ما قبول کردیم، ثمره این است. همچنین مجبور نیستید همیشه علی‌المبنی بحث کنید. بله اگر علی‌المبنی بحث کنید، قابل استفاده‌تر خواهد بود و امتیاز مازاد دارد.

۸. استوار سازی نتیجه

 در جمع و ترجیح ادله یعنی تکلیفتان به لحاظ ثبوتی مشخص شده است. استوار سازی نتیجه، اولین قدم برای نگارش است که صورت سازی و صورت‌بندی و شکل‌دهی به جمع‌بندی‌تان انجام دهید؛ یعنی آنچه تا الآن به دست آورده‌اید، طبق اهمیت ادله ترتیب می‌‌دهید و عملاً کاری که انجام دادید را همان‌طور منعکس نمی‌کنید؛ یعنی می‌نویسید از کتاب و دلیل‌هایتان را می‌‌گویید. می‌نویسید از سنت و دلیل‌ها را می‌گویید. می‌نویسید از عقل و اجماع و ادله‌تان را می‌گویید. شواهد را اینجا به کار ببندید. شما شواهد را هم نیاورید تکلیف مسئله مشخص است؛ اما بالاخره یک شهرت نسبی قول مخالف دارد و مجبورید استوارسازی کنید؛ یعنی جواب حرف‌های مخالف را بدهید و شواهد نقلی بیشتر بیاورید. شواهد عرفی بیاورید و نشان دهید که این فتوا در حوزه اجتماعی و یا در حوزه علم راهگشاتر است.

سخن پایانی

با این مطالبی که عرض کردم باید این تصویر دست بیاید که ما تا اینجا صرفاً می‌خواهیم دست‌به‌قلم ببریم! این اشتباه است. از زمانی‌که تصمیم به تحقیق گرفتید، یک فایل ایجاد می‌کنید. همان اول هم بسم‌الله را می‌نویسید. طبق سنت خودمان تحمید و درود بر پیامبر (ص) و اهل‌بیت (ع) و استمداد از حضرت ولی‌عصر (عج) را نوشته سپس به صفحه، بعد می‌روید و موضوعی که تا الآن به نظرتان رسیده است تیتر می‌زنید. نام نویسنده، تاریخ آغاز تفکر و نگارش هم می‌نویسد. از صفحه بعد هرچه در تحقیق جلو می‌روید همان‌جا ثبت کنید. پاک‌نویس و چرک‌نویس و فیش‌برداری را کنار بگذارید. بین سه تکنیک فیش‌برداری و پرونده‌سازی، ما به روش نگارش مستقیم رسیدیم. هم از لحاظ سرعت هم از لحاظ دقت، قابل مقایسه با مدل‌های دیگر نیست. این محصول فناوری‌های پژوهشی امروز است.

همان ابتدا فایل را باز کنید. اگر اهل استفاده از پژوهیار هم هستید همان اول منابع متعارف فقهی را وارد کنید یا فایل تدوین شده بگیرید و از همان اول راحت حرکت کنید که بعداً دوباره‌کاری نداشته باشید. هرچه مباحث جلو می‌رود، مطلب نظم پیدا می‌کند. هر روز هم که کار می‌کنید، تاریخ باید مشخص باشد. پس تحقیق و نگارش باید با هم پیش برود. آن نگارشی که بعد از تحقیق است، مراحل تنظیم نهایی است یعنی ویرایش، صفحه آرایی، تنظیم تیترها و مناسب‌سازی. والحمدالله رب العالمین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics