قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / احیای تمدن نوین اسلامی و گشایش باب تعامل بین حوزات علمیه شیعه با جهان عرب و تسنن/ احمد واعظی
احیای تمدن نوین اسلامی و گشایش باب تعامل بین حوزات علمیه شیعه با جهان عرب و تسنن / احمد واعظی

دیدگاه و نظر؛

احیای تمدن نوین اسلامی و گشایش باب تعامل بین حوزات علمیه شیعه با جهان عرب و تسنن/ احمد واعظی

شبکه اجتهاد: مسئله احیای تمدن نوین اسلامی، فهرستی از مسائل و مباحث را با خود همراه دارد که می‌تواند موضوع تأمل و گفتگوی جدی باشد. اگر بخواهیم ‌‌این فهرست مسائل و مباحثی که حول احیای تمدن نوین اسلامی ‌شکل می‌گیرد را طبقه‌بندی کنیم، در چهار محور اصلی حائز اهمیت است که تحت عنوان «شریعت»، «عدالت»، «معنویت» و «علوم انسانی اسلامی‌» طبقه‌بندی می‌شود.

زمانی که می‌گوییم تمدن نوین اسلامی ‌بحث و نقش آفرینی فقه الشریعه در پی‌ریزی تمدن نوین اسلامی ‌از بحث‌های بسیار مهم و حساسی است. نمی‌توان گفت تمدنی به نام تمدن اسلامی ‌خواهیم داشت که به هیچ وجه در آن از کیفیت نقش‌آفرینی و کارکرد فقه، در پی‌ریزی شالوده‌های تمدن نوین اسلامی ‌بحث نشده باشد.

شریعت: مسئله فقه الشریعه در دنیای امروز، محور مباحث بسیار مهمی ‌است،‌‌ اینکه چگونه فقه را بخواهیم نقش آفرین، پاسخ‌گو و جهت دهنده در دنیای امروز قرار دهیم، بحث‌های بسیار جدی‌‌ای از انکار، بحث‌های مبنایی راجع به ماهیت فقه اسلامی، کفایت شریعت برای پاسخگویی به پرسش‌های امروز و بحث‌‌ اینکه‌‌ آیا ما از طریق نو کردن اجتهاد می‌توانیم ‌‌این نقش را‌‌ ایفا کنیم؟ تا کسانی که از‌‌ این فراتر می‌روند و می‌گویند حتی با اجتهاد نمی‌توان کار را به سرانجام رساند و باید اجتهاد در اصول کنیم و خواهان بازنگری روی مسئله‌ی وحی و… هستند. به عبارتی عده‌‌ای به‌اصطلاح عرب‌ها، بحث تحدیث الاصاله را در مقابل دیدگاهی که بخواهد شریعت نوسازی کند، مطرح می‌کنند. از طرفی دیگر عده‌‌ای بحث تأصیل الحداثه را مطرح می‌کنند در نتیجه با دو دیدگاه روبرو هستیم. دیدگاه اول مطرح می‌کند که اگر اصاله را تحدیث، سنت و اجتهاد را نوسازی کنیم، به برخی از امور مدرن رنگ و لعاب دینی دهیم و آورده‌های دنیای مدرن را در قالب اسلامی بپذیریم، مسئله و موضوع حل می‌شود.

دیدگاه دوم، خواهان بازنگری وسیع‌تری هستند و از تأصیل الحداثه سخن می‌گویند، بدین معنا که محور و اصالت را به آنچه که جدید و نو است، نسبت می‌دهند و بازنگری‌ها و تجدید نظرهای اساسی نسبت به آنچه که سنت است، می‌کنند. ‌‌این‌ها بحث‌های بسیار جدی است که ما را با فلسفه‌ی فقه و کیفیت کنار آمدن فقه الشریعت با اقتضائات دوران مدرن، درگیر می‌کند همچنین مباحث فنی، عمیق و محتوایی دارد که هم متفکرین ما امثال شهید صدر و شهید مطهری عطف توجه به آن کردند و هم نواندیشان دینی جهان عرب که به ‌‌این مسئله پرداخته‌اند.‌‌ این مسائل موضوعاتی است که می‌تواند محور مشترک بین حوزه‌های علمیه با جهان عرب و تسنن باشد.

عدالت: محور بعدی بحث عدالت است. مسلماً هرگونه تلقی از تمدن اسلامی، عدالت محور خواهد بود. عدالت از بنیان‌های اساسی تمدن اسلامی است و در اصل از مقاصد عالیه شریعت ما بحث اقامه‌ی عدل است. بحث عدالت، مباحث بسیار عمیق و ریشه‌‌ای دارد که می‌تواند محور گفتگوهای جدی باشد. متأسفانه در رابطه با بحث عدالت آن‌گونه که بایسته است حتی در حوزه‌های علمیه و محیط‌های علمی، ورود متخصصانه و جدی نسبت به ابعاد آن نشده است. قطعاً اگر نگاه تمدنی داشته باشیم،‌ یکی از پایه‌ها و محوری‌ترین بحث‌ها، عدالت است.

معنویت: محور سوم معنویت است. تمدن اسلامی ‌در کنار ‌‌این‌که عدالت محور است، معنویت‌گرا نیز می‌باشد. اساساً آنچه که جوهره‌ی تمدن اسلامی ‌را نسبت به تمدن معاصر غربی متمایز می‌کند، بحث خدا باوری، معاد گرایی، اخلاق محوری و معنویت‌گرایی است. ‌یکی از بحث‌های جدی ‌‌این است که ما نیازمند به‌ یک نظریه‌ی جامع معنویت هستیم؛ چگونه می‌توان در دنیا و شرایط زیست کنونی با وجود فاکتورهای تأثیرگذار در تخریب اخلاق و معنویت، معنویت اسلامی ‌را تئوریزه کرد و در راهکارهای بسط و تحکیم معنویت اسلامی‌ در جامعه اقدام کرد؟ پس در رابطه با بحث معنویت به‌عنوان یکی از ارکان تمدن اسلامی، هم در حوزه‌ی بحث‌های نظری مربوط به چیستی معنویت و هم در بحث‌های مربوط به چگونگی بسط و استقرار معنویت در عینیت جامعه، باید اقداماتی انجام داد، ‌‌این نیز ‌یکی از محورهای گفتگو بین حوزه‌ی علمیه و محافل علمی ‌جهان عرب و تسنن خواهد بود.

علوم انسانی اسلامی‌: محور آخر، بحث علوم انسانی اسلامی‌ است. رکن رکین هر تمدنی علم است. هیچ تمدنی در تاریخ بشر بدون نقش آفرینی علم شکل نگرفته است. منظور از علم، اعم از علوم طبیعی و انسانی است. علوم طبیعی تکنولوژی متناسب با خود را تولید می‌کند اما علوم انسانی نهادسازی‌های اجتماعی را در پی دارد. به عبارتی نهادهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، حقوقی و فرهنگی برآمده‌ی از تولید علوم انسانی هستند. هرگاه علوم و مطالعات سیاسی رشد کند، با نهادسازی‌هایی چون پارلمان، انتخابات و… روبرو می‌شویم، ‌یا زمانی که دانش اقتصاد به‌عنوان ‌یکی از دانش‌های علوم اجتماعی انسانی رشد کند، با نهادسازی‌هایی مثل بانک و سیستم‌های پولی و اعتباری روبرو هستیم. در تمدن اسلامی، باید روی دانش انسانی‌‌ای که پژواک آن در نهادسازی‌های مختلف در حوزه‌ی حقوق، اقتصاد، سیاست و ابعاد دیگر تمدن جلوه می‌کند، کار شود. ‌‌اینجا نیز‌ یک محور اساسی برای گفتگو است.

در نتیجه آنچه که می‌تواند وضع موجود را تغییر دهد و باب تعامل بین حوزات علمیه شیعه را با جهان عرب و تسنن بگشاید، بحث متمرکز شدن بر تمدن نوین اسلامی ‌است که فهرستی از مباحث را ذیل خود دارد و اهم عناوین ‌‌این فهرست در چهار حوزه‌ی شریعت‌ یا فقه پژوهی، معنویت، عدالت پژوهی و علوم انسانی اسلامی ‌در فوق مطرح شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics