قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / همه مطالب / حکومت و قانون / بررسی مبانی ولایت مطلقه فقیه و پاسخ به پرسش‌ها
ولایت فقیه موافقت‌ها و مخالفت‌ها/ نقدی بر کتاب حکومت ولائی

بررسی مبانی ولایت مطلقه فقیه و پاسخ به پرسش‌ها

منبری‌ها- سجاد واعظی: نگارش مقاله و یادداشتی درباره اصل مهم «ولایت مطلقه فقیه» کاری است هم آسان و هم مشکل. آسان از این رو که به برکت انقلاب اسلامی ایران و برپایی حکومت جمهوری اسلامی، کتاب ها و مقالات تخصصی و عمومی فراوانی درباره ولایت فقیه منتشر شده است. و البته به موازات آن شبهات و پرسش های متعددی نیز از سوی ناقدان ـ با انگیزه های مختلف مطرح شده که تمام این پرسش ها از سوی متفکران اسلامی پاسخ داده شد. پس با مراجعه به بخشی از این کتب که در تبیین ولایت فقیه نگاشته شده می توان مقاله ای تنظیم و تهیه کرد.

اما از نگاهی دیگر کاری مشکل است، زیرا به هر حال در نگارش یک مقاله دیگر، وظیفه نویسنده است که مسئله ای جدید نیز مطرح و به مسائل قبلی اضافه کند.

واقعیت این است که نویسنده نمی تواند ادعا کند که توانسته باشد کاری جدید ارائه کند. اما امیدوار است که با تهیه و تنظیم بخشی از شبهاتی که در کتب، مقالات و اینترنت، اصل ولایت فقیه را هدف گرفته، به این شبهات و پرسش ها پاسخ دهد و البته تلاش شده این پاسخ گویی با استناد به گفتار و اندیشه های متفکران انقلاب اسلامی و عالمان مذهب حقه تشیع صورت بگیرد.

در ذیل خلاصه ای از این تحقیق آمده است که خوانندگان برای مطالعه کامل این تحقیق، می توانید متن کامل را اینجا بخوانید

۱٫ از آنجا که دین اسلام، آخرین و کامل­ترین دین می­باشد، برای اجرای احکام و ایجاد عدل و قسط در جامعه و محقق شدن آرمان­ها و اهداف بلندش، حکومت و دولت می­خواهد. پیامبر خاتم نیز در اولین موقعیت در شهر یثرب (مدینه النبی) تشکیل حکومت داد.

۲٫ جدایی دین از سیاست از منظر قرآن، روایات و سیره پیامبر اندیشه­ای غلط و ناپذیرفتنی است و عملاً بدین معناست که دینداران باتقوا و پارسا در رأس امور نباشند و جای آنها افراد بی­تقوا و بی‌دین حکومت کنند، زیرا ناچار مردم امیری می­خواهند، نیکوکار و متقی یا فاجر و بدکردار.

۳٫ در انقلاب اسلامی ایران اکثریت قریب به اتفاق مردم نه برای رفاه مادی و اقتصاد و یا آزادی­های غربی، بلکه تنها برای خدا و اعتلای کلمه الله قیام نمودند و به همین جهت نخستین حکومت تشیع با محوریت و حکومت فقیه عالم اسلام­شناس، در تاریخ اسلام را پدید آوردند. گرچه برخی حکومت­های پیشین آل بویه و صفویه و قاجاریه شیعی بودند و علمای شیعه از دور یا نزدیک نظارتی و یا مشاوره­ای داشتند اما تجربه نشان داد رسیدن به آرمان­های والای تشیع تنها با تشکیل حکومت ولایی به رهبری معصوم و یا نایب او ـ فقها ـ امکان دارد.

۴٫ نقش مردم در تشکیل حکومت جمهوری اسلامی انکارناپذیر است. زیرا حضور مردم و اراده و خواست حق طلب آنان بوده است که حاکمیت نظام اسلامی را عملاً متحقّق نمود هم چنان که برپایی نظام اسلامی به همت مردم مؤمن ایران اسلامی بود، حفظ و حراست از این نظام و آرمان­های بلند آن نیز وظیفه این مردم خداجو و ولایت مدار می­باشد.

۵٫ حاکم اسلامی و ولی فقیه در عصر غیبت امام، به سبب اقبال اکثریت مردم [همچون انقلاب اسلامی ایران] وکیل آنان نمی­گردد، بلکه ولایت دینی او مورد پذیرش مردم قرار می­گیرد و به همین جهت سخن از ولایت فقیه است و نه وکالت فقیه.

۶٫ منظور از ولایت فقیه، سرپرستی و اداره جامعه اسلامی توسط یک فقیه مجتهد جامع الشرایط است که برخوردار از ویژگی­هایی همچون اجتهاد، عدالت، استعداد و قدرت رهبری و مدیریت می­باشد و به برکت رهبری و ولایت او احکام اسلامی در جامعه اجرا و مصالح مادی و معنوی افراد جامعه تأمین می­شود و ارزش­های دینی و اخلاقی تحقق می­یابد.

۷٫ ولایت فقیه که ادامه ولایت انبیاء و ائمه می­باشد، مستند به دلایل متعدد قرآنی، روایی و عقلی می‌باشد و در طول تاریخ اسلام بسیاری از علما و فقهای شیعه بدان قائل بوده­اند.

۸٫ بر مبنای اصول مذهب تشیع، هم چنان که پیامبر پس از رحلت جانگدازشان، امت اسلامی و مردم را بی­سرپرست و مولا رها نکردند، در عصر غیبت امام زمان (عج) نیز دلایل عقلی و نقلی گواه این مطلب است که اسلام و مسلمانان بدون سرپرست رها نشده­اند. و اصولاً جامعیت و خاتمیت دین مبین اسلام این موضوع را ضروری می­سازد. از همین رو با زعامت فقیه اسلام شناس و مجتهد، احکام اسلام در عصر غیبت امکان تحقق می­یابد و مسلمانان به احکام فردی و عبادی و اجتماعی خود آگاه می­شوند. اگر این گونه نشود هیچ تضمینی برای اجرای احکام دین و تأمین سعادت دنیوی و اخروی مسلمانان وجود ندارد.

۹٫ همان گونه که امام خمینی بیان نموده­اند «ولایت فقیه از موضوعاتی است که تصور آنها موجب تصدیق می­شود، و چندان به برهان احتیاج ندارد. به این معنی که هر کس عقاید و احکام اسلام را، حتی اجمالاً، دریافته باشد چون به ولایت فقیه برسد و آن را به تصور آورد، بی­درنگ تصدیق خواهد کرد و آن را ضروری و بدیهی خواهد شناخت.»[۱]

امام در کتاب ولایت فقیه دلایل متعدد برای لزوم تشکیل حکومت اسلامی می­آورند، از جمله: لزوم مؤسسات اجرایی، سنت و روایت رسول اکرم (ص)، ضرورت استمرار اجرای احکام، رویّه امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع)، ماهیت و کیفیت قوانین اسلام، لزوم انقلاب سیاسی، لزوم وحدت اسلامی، لزوم نجات مردم مظلوم و محروم و تصریح اخبار.[۲]

۱۰٫امام خمینی و دیگر علمای تشیع که مباحث ولایت فقیه را تبیین و تفسیر نمودند، به صراحت اعلام نمودند که ولایت فقیه و حکومت، اداره کشور و اجرای قوانین شرع مقدس، نه یک امتیاز بلکه وظیفه­ای سنگین و خطیر است و از امور اعتباری عقلایی است.[۳]

۱۱٫حضرت امام خمینی خود بیشترین تأکید را بر اصلاح حوزه­های روحانیت و تصفیه حوزه­ها و اصلاح مقدس­نماها داشته­اند و بزرگترین منتقد به تعبیر ایشان آخوندهای درباری بوده­اند. این بزرگترین دلیل است که امام و عالمان راستین تشیع برای تشکیل حکومت اسلامی هیچ انگیزه­ای برای قدرت دادن و امتیاز دادن به یک صنف و یا طبقه خاص حتی روحانیت نداشته­اند و اتفاقاً خود ایشان حساب فقهای راستین را از روحانی ­نمایان جدا می­کرده­اند.[۴]

بنابراین این شبهه که ولایت فقیه به معنای قدرت گرفتن و حکومت یک طبقه خاص به نام روحانیت بر دیگران است از اساس باطل است، زیرا امام جهت آرمان­های والای خود بر اصلاح و تهذیب و تصفیه روحانیت نیز تأکید داشتند. ضمن آن که ایشان ولایت فقیه را نه یک امتیاز بلکه وظیفه و تکلیف می­دانستند.

۱۲٫مطالعه تاریخ اسلام و بررسی زندگی حاکمان مسلمان نشان می­دهد که تنها اسلام و مسلمان بودن برای زمامداری امور مسلمین کافی نیست، گرچه لازم است. به عنوان نمونه از زمانی که با تشکیل حکومت صفویه در تاریخ ایران مذهب تشیع در ایران رسمی شد، تا انقلاب اسلامی ایران حکومت­های صفویه، قاجار و حتی پهلوی در ظاهر شیعی و بر طبق قانون خود را پاسدار مذهب رسمی می­دانستند، اما به علت عدم برخورداری از علم و ایمان و تقوا و عدالت شاهد برخی نقطه ضعف های بزرگ و کوچک در برخی از این حاکمان هستیم که اگر حکومت بر طبق وصیت ائمه و روایات به فقها و عالمان شیعی می­رسید، این مشکلات و مصائب را شاهد نبودیم.

برخی از شاهان صفوی از نوشیدن شراب و مسکرات که به تصریح قرآن کریم رجس و پلید و حرام است، ابایی نداشتند و یا خشونت­ها و اعمالی مرتکب می‌شدند که به هیچ روی با شریعت سازگار نبود. در دوره قاجار سرزمین­های وسیعی از مملکت اسلامی ایران جدا شد، که به ضرر اسلام و تشیع تمام شد و علما با همه مجاهدات و فتواهای جهاد به دلیل بی­کفایتی این شاهان، نتوانستند کاری از پیش ببرند. در دوره پهلوی اول و دوم اسلام ستیزی به بالاترین حد خود رسید که با اعتراضات مکرر مرحوم امام و انقلاب خونین مردم مؤمن ایران اسلامی این وضعیت به تشکیل جمهوری اسلامی منجر شد. وضع مردم در دیگر حکومت­های تاریخ ایران هم بهتر از این نبود. بنابراین نگارنده دلیلی تازه و نو را با عنوان «عبرت از تاریخ و مطالعه حکومت­ها در تاریخ اسلام» در ضرورت حاکمیت و ولایت فقهای جامع الشرایط پیشنهاد می­کنم.

[۱]. امام خمینی، ولایت فقیه (حکومت اسلامی)، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ۰س)، چاپ چهارم، ۱۳۷۵، ص ۳٫
[۲]. ر.ک به: ولایت فقیه امام خمینی، صص ۱۷ ـ ۳۲٫
[۳]. امام خمینی، ولایت فقیه، ص ۴۰ ـ ۴۱٫
[۴]. ر.ک به: امام خمینی، ولایت فقیه، صص ۱۱۵ ـ ۱۴۲٫

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics