قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / تفقهی در سطوح تکثر سیاسی-فرهنگی در دولت معیار و تکاملی دینی(دولت مهدوی) / علی آقاجانی           
درآمدی بر تحول در مسأله تقلید؛ تبعیض و تعویض و تیسیر/ علی آقاجانی

به‌مناسبت سالروز آغاز امامت حضرت حجت (عج)؛

تفقهی در سطوح تکثر سیاسی-فرهنگی در دولت معیار و تکاملی دینی(دولت مهدوی) / علی آقاجانی           

اختصاصی شبکه اجتهاد: دولت مهدوی دولت معیار و چشم انداز آینده جهان در اندیشه سیاسی شیعی است. از این رو نوشتار حاضر در اضلاع مختلف این دولت و هندسه سیاسی آن راهنمای عمل در گذار بدان آینده محتمل خواهد بود. این چشم انداز راه‌ها و روندها را پیش روی معتقدان قرار داده و آن‌ها را در همان مسیر هدایت‌ می‌سازد. از این رو نگرش به دولت مهدوی بازتابی همه جانبه در زیست سیاسی امروزین جامعه شیعی‌ می‌تواند داشته باشد. تکثر سیاسی اجتماعی یکی از پرسه‌ها و مسائل در ساختار دولت عصر مهدوی است که پاسخ بدان تاثیری بسزا در جنبه‌ها و ساحت‌های گوناگون خواهد داشت. دراین نوشته برآنیم تا به بررسی این موضوع پرداخته و با تعریف تکثر سیاسی نسبت آن را با دولت عصر ظهور و متعاقب آن نظام سازی امروزین شیعی در یابیم. در این جهت تکثر سیاسی را در رابطه با مسلمین، اهل کتاب و مشرکین را در دو سطح رهبری و ذیل رهبری براساس منابع شیعی مورد سنجش قرار‌ می‌دهیم و فرضیه ما اگر چه مؤید وجود تکثر و رقابت است اما در هر سطح‌ می‌تواند متفاوت باشد.

طرح مسأله

مسأله محوری مکتوب حاضر این است که دیدگاه و نظر اسلام در مورد ترسیم آینده جهان و تشکیل حکومت جهانی و تکثر سیاسی در حاکمیت موعود چیست؟ مسأله تمامی سطوح سیاسی فرهنگی حاکمیت، هم برون دینی و هم درون دینی را در نظر دارد اما با توجه به تمرکز فرضیه رقیب بر نفی تکثر فرهنگی دینی و سپس تسری آن به دیگر سطوح، در این جا از طرح و نقد اجمالی این نظر‌ می‌آغازد.

پاره ای از صاحب نظران برآنند که در الگوی نهایی حاکمیت اسلام تکثری وجود نخواهد داشت و جز اسلام دین دیگری نخواهد بود. (نجم الدین طبسی؛ ۱۳۸۲: ۱۸۴) برخی محققان نیز با نقد نگاه پسامدرن و گفتمانی، بر این باورند که این گزاره که وضعیت زندگی سیاسی به دلیل موضع ضد مبناگروانه‌ی خود مبتنی بر خصلت پایان ناپذیری نزاع است از دیدگاه دینی نادرست است. زیرا در نگرش‌های هستی شناختی توحیدی چنین نزاعی نمی‌تواند بی‌هدف، دائمی و تعیین کننده باشد. این دیدگاه با استناد به آیه‌ی ۱۷سوره‌ی رعد «کذلک یضرب الله الحقَّ و الباطِلِ فَاَمَّا الزَّبَدُ فَیذهَبُ جُفاءً و امَّا ما ینفَعَ النَّاس فیِمکُثُ فی الارضِ کذَلکَ یَضْرِبُ اللهُ الاَمثالَ» بر آن است که در منطق قرآن باطل رفتنی و قابل زوال است.(بهروز لک، مجله‌ی علوم سیاسی، سال نهم، شماره ۳۶) بر این اساس با نگرش قرآنی به نزاع گفتمان‌ها چنین نزاعی ابدی نبوده پایانی برای نزاع گفتمان‌ها وجود خواهد داشت و حق صبغه‌ای جهانی خواهد یافت. (همان)

اما نکته‌ای که در نقد نظر این دسته می‌توان بدان اشاره داشت آن است که اگر منظور، سیطره‌ی ابدی و دائمی گفتمان حق در زمان ظهور باشد، پذیرفتنی و صحیح است. اما اگر منظور از بین رفتن تمامی گفتمان‌های‌ دیگر و امحاء آنها باشد قابل تأمل خواهد بود. در حالی که منطق قرآن مبتنی بر حاکمیت و غلبه‌ی گفتمانی اسلام و مستضعفان و نه یکنواختی و همگون سازی تمامی فرهنگ‌ها و گفتمان‌ها است. مثال در آیه نیز حاکی از استعلای حق است و نابودی تام و کامل باطل را نمی‌رساند. چنان چه در آیه ۸۳ سوره اسراء« قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقا» زهوقا به معنای ناچیز شده (أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج‏۷: ۳۲۴) مضمحل شده (ابن منظور، ج‏۱۰: ۱۸۴؛ قریشی، ج‏۳: ۱۴۷) باطل شده (طریحى، ج‏۵: ۱۷۹ ) و نه نابود شده است.

بر این پایه نزاع گفتمان‌ها در نهایت به حاکمیت دائمی گفتمان و فرهنگ اسلام منجر خواهد شد و از دامنه و حرارت این نزاع به صورت تدریجی کاسته خواهد شد اما به محو و مرگ کامل گفتمان‌های دیگر نخواهد انجامید و تکثر همچنان موجود خواهد بود و تحت حاکمیت اسلام به حیات خویش ادامه خواهند داد.

برخی (نصیری، مجموعه مقالات همایش بین المللی دکترین مهدویت: ۱۳۰) دیگر نیز بر آنند که از نگاه قرآن راه تحقق وحدت دینی ابطال تمام ادیان و مذاهب و حاکمیت یک دین و نظام‌ فکری به نام اسلام در سرتاسر گیتی است. این نظر به آیه « هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ.» (توبه: ۱۹۲) آیه ۲۸ سوره فتح و آیه ۹ سوره صف استناد کرده است. این گروه معتقدند عموم مفسران در برخورد به این دست از آیات قرآن تصریح کرده‌اند که مراد خداوند از چیره ساختن اسلام بر سایر ادیان، تحقق این وعده با ظهور امام عصر(ع) است. بنابر این هدف غایی از رسالت پیامبر اکرم(ص) حاکمیت اسلام در بعد جهانی و بر چیده شدن سایر ادیان و فرق و نحله‌های فکری از گستره هستی است. بر این اساس تأکید «کلّه» بیان‌گر آن است که به حقیقت هیچ دین و آیینی پس از عصر ظهور امام عصر(ع) باقی نخواهد ماند.(نصیری، همان)

در پاسخ به این نظر باید گفت که بر خلاف نظر نویسنده، ضمن آن که حتی برخی تفاسیر آن را به پیروزی منطقه‌ای و در زمان پیامبر محدود کرده اند اکثر مفسرین منظور از غلبه را حاکمیت و سیطره اسلام و نه از میان رفتن سایر ادیان گفته اند. إرشاد الأذهان‌ می‌نویسد: لِیُظْهِرَهُ أی لیعلو دین الإسلام عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ أی على الأدیان کلّها بالحجه و البراهین الواضحه.( سبزواری نجفی ،۱۴۱۹ق: ۵۲۰) احسن الحدیث (قریشی ،۱۳۷۷، ج‏۱۰: ۲۶۰) ، انوار درخشان (حسینی همدانی ،۱۴۰۴ ق، ج‏۴: ۳۳۸) و تفسیر نمونه(مکارم شیرازی، ۱۳۷۴، ج‏۷: ۳۷۳-۳۷۲) برآنند که با توجه به این که در آیه هیچ گونه قید و شرطى نیست و از هر نظر مطلق است، دلیلى ندارد که معنى آن را محدود کرد. این تفاسیر مفهوم آیه را پیروزى همه جانبه اسلام دانسته و هیچ سخنی از محو ادیان نگفته اند.

الفرقان نیز بر همین معنا تاکید و تصریح دارد.(صادقى تهرانى، ۱۳۶۵، ج‏۱۳: ۴۵) مجمع البیان (طبرسى، ۱۳۷۲، ج‏۵: ۳۸.) تقریب الاذهان.(حسینی شیرازی ، ۱۴۲۴ق، ج‏۲: ۳۹۲) روض الجنان (ابوالفتوح رازى، ۱۴۰۸ق، ج‏۹، ص: ۲۲۷) من وحی القرآن (فضل الله ،۱۴۱۹ق. ج‏۱۱: ۹۳.) المیزان(طباطبایی، ۱۴۱۷ ق، ج‏۹: ۲۴۷) و شیخ طوسی در تبیان.(طوسی ، ج‏۵، بی تا.ص: ۲۱۰) نیز تنها بر غلبه و استعلای اسلام و نه نابودی ادیان گفته‌اند.

دلالت روایات مربوط به عدم گرفتن جزیه (مجلسی، ج۵۲، باب ۲۷: ۳۷۶) نیز مؤید همین معناست. چنان چه مدلول آیه قرآن نیز بر همین ناظر است و نافی حضور آنها نیست بلکه اضمحلال قدرت متمرکز سیاسی آنها و استیلای حاکمیت اسلام را‌ می‌رساند. چنانچه در مورد اهل کتاب نیز چنین است. استنادات نویسنده نیز بیش از حاکمیت یکپارچه اسلام را نمی رساند.

دلایل تکثر سیاسی در عصر ظهور

دوران ظهور به لحاظ محتوا شکل تکامل یافته الگوی صدر اسلام است. اما ازجهت شکل و ساختار حکومت شکل تکامل یافته و اصلاح شده تجارب و دستاوردهای انباشت شده بشری است. اگر بپذیریم که در دوره ظهور سلاح میدان جنگ شمشیر است آن گاه‌ می‌توان پذیرفت که ساختار سیاسی آن نیز عینا همان ساختار صدر اسلام است. اما اگر آن را به دیده قبول نمی‌نگریم در مورد ساختار سیاسی نیز چنین خواهد بود. چنان چه در حدیثى از امام صادق (ع) نسبت به فرایند تحولات ارتباطی در دوره ظهور که بخشی از آن هم اکنون نیز وجود دارد سخن گفته شده است. در این روایت از ارتباط مستقیم و در لحظه مردم با امام زمان سخن گفته‌ می‌شود. : «… قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ علیه السلام یَقُولُ: «إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ مَدَّ اللّهُ- عَزَّ وَجَلَّ- لِشِیعَتِنَا فِی أَسْمَاعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ حَتّى لَایَکُونَ بَیْنَهُمْ وَبَیْنَ الْقَائِمِ بَرِیدٌ یُکَلِّمُهُمْ، فَیَسْمَعُونَ وَیَنْظُرُونَ إِلَیْهِ وَهُوَ فِی مَکَانِهِ». (راوندى، ۱۴۰۹ ه‍ ق ؛ ج‌۲: ۸۴۰؛ کلینی، ۱۴۰۷ ه‍ ق‌، ج‌۸: ۲۴۱؛ ۱۴۲۹ ه‍ ق ؛ ج‌۱۵: ۵۴۸) بر این اساس همان گونه که در عصر ظهور علوم و تکنولوژی دارای پیشرفت است ساختار‌های سیاسی نیز‌ می‌تواند تحول یافته و پیشرفته باشد و نمی توان آن را همانند دوران پیشین انگاشت. نکته دیگر آن که تحقیق حاضر هم وحدت بالاجبار و هم وحدت بالاختیار را رد‌ می‌کند. البته روند تکاملی بشریت را‌ می‌پذیرد.

دلایل نفی وحدت اجباری:

اسلام اگر چه بر حاکمیت خود تأکید دارد اماهیچ گاه با اجبار و اکراه سعی در از میان بردن تکثر و خلق وحدت مصنوعی ندارد . دلایل آن نیز عبارتند از:

دلایل عقلی

اصل کرامت انسان

انسان، گرامی‌ترین مخلوقات خداوند است که بر جن و فرشته و آفریدگان دیگر برتری دارد. خداوند متعال، بر این نکته تأکید می‌ورزد که «ما بنی آدم را آفریدیم و او را بر تمامی یا بسیاری از مخلوقات دیگر خود، برتر نشاندیم»: «و لَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ و حمَلْنَاهُم فی البرِّ و البَحرِ وَرَزَقْناهُم مِّنَ الطَّیِّباتِ و فضَّلْناهُم عَلَی کَثیرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنا تفصیلاً» (اسراء، ۷۰)

ناممکن بودن اکراه در عقیده و ایمان

ناممکن بودن اجبار و اکراه در ماهیت عقیده و ایمان دومین دلیل عقلی بر «آزادی و اختیار عقیدتی در عصر ظهور» به شمار می‌آید. آیه ۲۵۶ بقره،«لَا إکراهَ فی الدِّینِ قَد تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الغَی» درباره آزادی عقیده و اکراه ناپذیری ایمان به طور آشکارا دلالت دارد؛ به ویژه آن‌گاه که آیه را با توجه به شأن نزول آن دریابیم.

آیات ظاهر در آزادی و اختیار

آیات و روایات فراوانی را می‌توان برای اثبات نبود اکراه در دین و عقیده شاهد آورد که آیه نفی اکراه (۲۵۶ بقره) یکی از آنها بود و به سبب مدلولی عقلانی آن، در تأیید دلایل عقلی مطرح گردید.

دلایل نفی وحدت تکاملی و اختیاری:

در سطور پیشین ایمان و اسلام اجبار آمیز در عصر ظهور نفی گردید اما امکان وحدت اختیاری با عطف به روایت اکمال عقول در عصر ظهور و نابودی شیطان در این زمان محتمل است. در واقع این دیدگاه بر اساس دو سری استدلال مکمل ممکن است خود نمایی کند. استدلال به روایت مربوط به اکمال عقول هنگام ظهور و آیه ۳۶ تا ۳۸ سوره حجر: «قالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِی إِلى‏ یَوْمِ یُبْعَثُونَ. قالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرِینَ. إِلى‏ یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ» در این صورت دیگر تکثری نخواهد بود.

روایت اکمال عقول از امام صادق است که‌ می‌فرماید: «إذا قام قائمنا وضع اللّه یده على رئوس العباد فجمع بها عقولهم و کملت أحلامهم» ( کلینى، ۱۴۲۹ق ، ج‌۱، : ۵۷‌). درباره «یده» روایت، ظهور در دست خدا دارد. البته برخی شارحان امکان ارجاع ضمیر آن به امام زمان را نیز محتمل دانسته اند. (مازندرانی، ۱۳۸۲ه‍ ق ؛ ج‌۵: ۳۷۴) اما چنان چه پیداست این روایت نمی تواند دلالتی بر نفی احتمال خطا، گناه و عصیان و در نتیجه وحدت اختیاری کامل و نفی تکثر در عصر ظهور داشته باشد. این روایت دلالت بر افزایش علم و عقل آدمیان در دوره ظهور دارد و دلالتی بر یکسانی کامل نگرش‌ها از طریق اکمال عقول نمی کند. آن گونه که مازندرانی در شرح کافی آن را کنایه از رحمت و شفقت و نعمت و احسان دانسته است. (مازندرانی، همان؛ ج‌۵: ۳۷۴) بر این اساس این احتمال نیز منتفی است. زیرا نظام تکلیف تا پایان جهان مسقر خواهد بود. زیرا در غیر این صورت ایمان مومنانه و از روی انتخاب و اختیار بی معنا‌ می‌شود.

در مورد آیه نیز آیه دلالتی بر نفی تکثر و وحدت و یکسانی اختیاری و تکاملی ندارد. اکثر مفسران شیعه وقت معلوم را نفخه اولی دانسته اند. برخی روایات نیز بر این مسأله دلالت دارد.(صدوق، ۱۳۸۶ق، ج‌۲: ۴۰۲ ه‍ ق؛ سید‌هاشم بحرانى، ۱۴۱۶ق ، ج‏۳: ۳۶۵)

چنانچه صاحب تفسیر انوار درخشان بر آن است که امکان دعوت ابلیس از لوازم تکلیف بشر است زیرا نظام تکلیف بر آن است که هر فردى از بشر هر لحظه در سر دو راه اطاعت و عصیان قرار گیرد و تحت تأثیر دو نیروى غیبى موافق یعنى فرشتگان و دیگر نیروى مخالف یعنى دعوت شیطان خواهد بود بر این اساس مراد از (یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ) نیز پایان جهان بشریت است که نظام تکلیف نیز پایان خواهد یافت.

سطوح تکثر سیاسی در عصر ظهور

تکثر سیاسی در سطح مسلمین

تکثر سیاسی در سطح مسلمانان را در دو ساحت تکثر و رقابت سیاسی معطوف به رهبری و تکثر و رقابت سیاسی ذیل رهبری‌ می‌توان مورد مطالعه قرار داد.

تکثر سیاسی در سطح رهبری

در تکثر سیاسی سطح رهبری پرسش آن است که نگرش دینی آیا رقابت با امام مشروع در عصر ظهور را بر سر رهبری‌ می‌پذیرد یا نمی پذیرد. با نگاهی به متون دینی به نظر‌ می‌رسد عصر مهدوی، عصر انقراض دولت‏ها و حکومت‏ها و جایگزینی حکومت دینی در سراسر جهان است و این دولت تا قیامت به دست حضرت مهدی(عج)و جانشینان‏ وی تداوم می‏یابد.

تکثر سیاسی ذیل رهبری

نکته دیگر تکثر سیاسی ذیل رهبری در دوره ظهور است که به نظر‌ می‌رسد اسلام و نظام سیاسی مهدوی به طور اساسی و به لحاظ مبنا به دنبال یکسان سازی و همگون نمودن آن‌ها و متساوی ساختن ایشان از جهات گوناگون نیست. چرا که اساس خلقت و اراده تکوینی خداوند مبتنی بر تفاوت‌ها و در نتیجه نظام رقابت سازنده است..

رقابت در کنش سیاسی معطوف به خیر میان کارگزاران و مردم

ذات رفتار سیاسی در جامعه مبتنی بر رقابت نیروهای سیاسی جهت کسب قدرت سیاسی است. نیروهای اجتماعی سیاسی به دلیل داشتن نگرش‌ها و منافع مختلف در گروه‌های مختلفی متشکل‌ می‌گردند. از این روست که قاعده مند سازی روابط سیاسی در جامعه برای جلوگیری از خشونت در روابط سیاسی صورت‌ می‌پذیرد تا رقابت افراد و گروه‌های سیاسی موجب تزلزل جامعه نشود.

نظارت بر کارگزاران 

تکفیک نقش‌ها و مسئولیت‌ها امری عقلانی و عقلائی است که در دولت‌های دینی نظیر دولت‌های نبوی و علوی و مهدوی نیز پذیرفته شده است. مسئولیت‌هایی مانند جمع آوری خراج و وجوهات شرعی، امارت لشگر، قضاوت، خزانه داری بیت المال، کتابت و امور دیوانی نشان دهنده این تفکیک و تقسیم در دولت نبوی و علوی بوده و در جامعه مهدوی نیز چنین است.

 در برخی از روایات مهدویت نیز ضمن اشاره به وجود کارگزاران مختلف در جامعه مهدوی، بر ضرورت و وجود ساز وکار‌هایی به منظور نظارت بر کارگزاران جامعه تأکید شده است. این ساز و کارها به دو شیوه نظارت درونی و نظارت بیرونی است.

تکثر سیاسی اجتماعی در سطح اهل کتاب

یکی از موارد تکثر، تکثر در سطح اهل کتاب است. برای استدلال به تکثر سیاسی اجتماعی نسبت به اهل کتاب در عصر ظهور ابتدا باید به آیات و روایات متعددی که‌ می‌تواند موجودیت آنان را اثبات کند استناد نمود.

آیات بقای اهل کتاب: این آیات به طور صریح یا ضمنی بیانگر استمرار حیات اهل کتاب تا قیامت است.

سوره مائده، آیه ۶۴: «وَ أَلقَینا بَیْنَهُمْ العَدَاوَهَ و البَغْضَاء إلی یَومِ القِیامَهِ؛ سوره مائده،آیه ۱۴: « وَ مِنَ الَّذین قَالُوا إنَّا نَصَارَی أخَذْنَا میثَاقَهُمْ فَنَسُوا حظَّا مِّمَِّا ذُکِّروا بهِ فَأغرَیْنا بَیْنَهُمْ العَدَاوَهَ و البَغْضاء إلی یومِ القیامَهِ؛

سوره اعراف، آیه ۱۶۷: « وَ إذْ رّبُّکَ لَیبْعَثَنَّ عَلَیهِم إِلی یومِ القیامَهِ مَن یسُومُهُمْ سُوءَ العَذَابِ»

استناد به روایات؛

روایات پذیرش جزیه؛

روایات قضاوت مهدوی در میان اهل کتاب؛

روایات مشابهت سیره حضرت مهدی با سیره پیامبر اکرم (ص)؛

نتیجه

نگارنده بر این باور است در عصر ظهور و در نظام سیاسی مهدویت تکثر سیاسی در مواردی امتناع و در موارد بسیاری امکان‌ می‌یابد. مورد امتناع آن در اصل امامت و رهبری حضرت حجت (ع) و نیز در امکان حضور مشرکین و یا اهل کتاب درمناصب اساسی نظام است. اما در اصل وجود اهل کتاب و مشرکین و به خصوص اهل کتاب کمتر‌ می‌توان تردید نمود. همچنین در صورت فرض حضور آنان حقوق شهروندی آنان محفوظ خواهد بود. نیز در ذیل نظام رهبری در مقام مشاوره، نصیحت، نظارت و کارگزاری دولت مهدوی تکثر سیاسی بر مبنای رقابت حسن و احسن برقرار‌ می‌باشد. از منظر این تحقیق هم وحدت جبری و اجبار آمیز و هم وحدت طبیعی و اختیاری کامل در دولت مهدوی منتفی و مغایر با مجموعه و نظام کلی دینی-شیعی است.

در بینش اسلامی همانند سایر ادیان آرمان تشکیل حکومت جهانی وجود دارد ولی این بدین معنی نیست که در دوران تحقق چنین آرمانی دیگر ملتها و اقوام و یا آیین‌ها وجود خارجی نخواهد داشت به عبارت دیگر هرچند اسلام، تشکیل امت واحده جهانی اسلام را نوید داده ولی آن را منوط به از بین رفتن و نابودی ملت‌ها و سایر ادیان نمی‌کند. بنابراین با استناد به آیات و روایت می‌توان گفت که تنها معیار تحقق جامعه جهانی از دیدگاه اسلام داشتن عقیده توحیدی است و نه وحدت عقیده‌ها.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics