قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / رودربایسی فعلی، حرکت نواندیشی نیست، بلکه معطل کردن ماشین نواندیشی است!/ رویکرد مولا و عبید، فقه را ناکارآمد کرده است/ فقه خانواده، آینده روشنی ندارد!
رودربایسی فعلی، حرکت نواندیشی نیست، بلکه معطل کردن ماشین نواندیشی است!/ رویکرد مولا و عبید، فقه را ناکارآمد کرده است/ فقه خانواده، آینده روشنی ندارد!

دکتر زهرا اخوان صراف در گفتگوی اختصاصی با «شبکه اجتهاد»:

رودربایسی فعلی، حرکت نواندیشی نیست، بلکه معطل کردن ماشین نواندیشی است!/ رویکرد مولا و عبید، فقه را ناکارآمد کرده است/ فقه خانواده، آینده روشنی ندارد!

به نظرم در حوزه خانواده، جریان نواندیشی که عهده‌دار تحول و بازنگری در فقه خانواده باشد، نداریم. نواندیش یا نداریم یا بسیار کم است، لذا احساس می‌کنم اتفاق خاصی در این عرصه روی نخواهد داد. به نظر می‌رسد در این قضیه، یک رودربایستی وجود دارد که اسمش حرکت نواندیشانه نیست بلکه معطل کردن ماشین نواندیشی است.

اختصاصی شبکه اجتهاد: فقه خانواده ازجمله ابواب فقهی جدید است که مورد توجه فقها واندیشمندان قرار گرفته است؛ فقهی که در آن، به بسیاری از احکام مرتبط با زنان، کودکان و ارتباطات آنها با اطرافیان نیز پرداخته می‌شود. خانواده اگرچه نهادی دیرپا و به تعبیری، دیرپاترین نهاد بشری است، اما پرداخت یکجا و تخصصی فقهی به مسائل آن، عمر چندانی ندارد. در این گفتگو، به پرسش از کارآمدی یا ناکارآمدی فقه موجود در حل مسائل خانواده پرداخته‌ایم. دکتر زهرا اخوان صراف، دانش آموخته همزمان حوزه و دانشگاه است. او با اصرار بر حفظ تراث حدیثی، اما در عرصه نظر، نواندیش می‌نماید. صراف فقه موجود را درباب خانواده ناکارآمد می‌داند، البته راهکارهایی برای کارآمدی فقه در عرصه خانواده پیشنهاد می‌کند. مشروح گفتگوی تفصیلی اجتهاد با این مدرس حوزه و دانشگاه، از نگاه شما می‌گذرد.

اجتهاد: ناکارآمدی فقه در عرصه خانواده، چه مقدار مرتبط با مبانی، پیش‌فرض‌ها، رویکردها و روش‌های فقه مرتبط است؟

اخوان‌صراف: برخی از استبداد رأی‌ها از خصوصیات دانش است. به عنوان مثال، دانشی که یک ­سری دستورات دارد و امر و نهی می‌کند برایش سخت است که با مدارا رفتار کند. در فقه هم رویکردهایی وجود دارد که ناخودآگاه در نظرات فقه‌پژوهان و فقها تأثیرگذار است. این رویکرد­ها در جای‌جای دانش‌های دینی ما وجود دارد. به عنوان مثال، در سوره قمر، «مدکر» را نوعا به معنای تهدیدآمیزِ «کو گوش شنوا» معنا می‌کنند، درحالی‌که با ملاحظه سایر آیات، سرتاسر این سوره و این فراز، اتمام حجت با مهر و لطف و عطوفت است.

ممکن است عده­ای از افراد، با ارعاب و تهدید جواب می‌گرفتند و عالم دینی هم همین روش را به آنها گفته باشد و اتفاقاً جواب هم گرفته باشد؛ اما امروزه رویکردها فرق کرده است و تهدید و ضرب، اثر ندارد و این مطلب مجرب است. طبع‌ها تغییر کرده است. به بچه‌های امروز، اگر یک شخص را به عنوان نمونه موفق نشان بدهیم افسرده می‌شوند. پس رویکردهای کلی متحول شده است، کما اینکه در معجزات، یک زمان اسطوره­ها در مردم اثر می‌کرد و زمان دیگری تبیین‌های علمی اثرگذار بود. در چنین زمانی، قرآن ازاین‌جهت اعجازش را اثبات می‌کند که فراتر از زمان خودش حرفی زده است.

امروزه باید مختصات عصر خودمان را ببینیم که آیا تهدید و ارعاب گرایی، هدایتمان را بیشتر می‌کند یا اینکه باید با لطف ومهردست ما را بگیرند و به دست خدا بسپارند؟ میان این دو خیلی تفاوت وجود دارد! امروزه گرایش بشر به این سمت است! اساسا قرائت‌های مختلف، آمدن معصومان مختلف و متعدد و… برای این است که هر یک، به‌مقتضای خودشان، ظهور و بروز داشته باشند؛ بنابراین رویکردهای امرونهی و مولا و عبید، فقه را ناکارآمد می‌کند. خداوند در عین حالی که مالک و قهار و جبار است، اما ادبیات فقهی می‌تواند ادبیات دیگری باشد. حتی کسانی که می‌گویند در دین امرونهی وجود ندارد شاید بخواهند همین مطلب را بگویند. علاوه براین، وقتی به روایات مراجعه می کنیم مشاهده خواهیم کرد که در بسیاری از موارد، به‌جای امر و نهی، از مضارع مجهول «یغسل و…» استفاده شده است. بنابراین شاید بتوان گفت که بسیاری از این امرونهی‌ها را فقه‌پژوهان درست کرده‌اند.

همچنین مبانی و پیش‌فرض‌ها هم باعث ناکارآمدی شده است و انسان آزاد، با شدت و غضب، معمولا جواب نمی‌گیرد. در قرآن با صراحت می­گوید: «ذلک یخوفهم الله»، پس تخویف برای هدایت است،.

نیز باید راجع به عبارت مرجع تقلید و رساله عملیه هم تأملی شود. امروزه افراد نسبت به تقلیدکردن و دستور دادن به آنها برای عمل کردن روی خوش نشان نمی‌دهند.

اینکه در برخی از عناوین، تعریف و تمجیدی از ناحیه خود فرد صورت می‌گیرد (مانند: حضرت آیت‌الله العظمی، استاذ الفقها و…) مناسب به نظر نمی‌رسد. این عناوین گاهی ضد تربیت خواهد بود. این تعریفات هم بیشتر در حوزه دین و فقاهت است و در سایر رشته‌های علوم چنین چیزی نیست. در سیره رسول الله (ص) وقتی رهگذری محضر ایشان می‌آمدند، او را در جمع اصحاب نمی‌شناختند و می‌پرسیدند: أیّکم رسول الله؟ القاب و عملکردهای مراجع معظم تقلید، علیرغم روحانیت و برکاتی که دارد، آثار معکوس داشته و در کارآمدی فقه و نتایج فقهی هم تأثیر گذاشته است.

نکته مهمی که باید به آن اشاره کرد این است که بیشتر احکام اجحاف‌آمیزی که در بحث زنان وجود دارد از همین رویکرد ناشی می شود. همچنین خیلی از احکام کودکان و حق اولاد نیز از همین نگاه بالا برمی‌خیزد. به عنوان مثال، خانم بارداری که متحیر است در ماه رمضان وظیفه او چیست، وقتی از مجتهد برای تشخیص وظیفه سوال می‌کند، ایشان به جای اینکه بگوید شما زحمت بارداری را می‌کشید و اجر می‌برید، لذا در گرفتن روزه با سحری خوردن کامل و نگرفتن روزه برای تقویت فرزندتان مخیر هستید؛ به او می‌گوید: اگر ضرر ندارد روزه بگیر! در اینجا، این خانم در هاله‌ای از سردرگمی و بلاتکلیفی به سر می‌برد و متحیر است که چگونه باید ضرر را تشخیص دهد.

اجتهاد: برای کارامد شدن فقه در عرصه خانواده و غیره چه گام­هایی مشخصی باید برداریم؟

اخوان‌صراف: در این رابطه، چند گام مشخص باید برداشته شود:

۱. فقه و فقیه باید ادبیات و جایگاهش را عوض کند. این تغییر و تحول به رفتارهای خود فقیه برمی‌گردد. او باید همانند یک پزشک و یک مهندس ساختمان در کنار اجتماع باشد تا درست و باتواضع جواب دهد و نمی‌دانم‌ها را بگوید، نه اینکه تنها حس رهبری معنوی باشد و بر اساس مبانی که دارد فتوا صادر کند.

۲. گام دوم، بازبینی فقه و مسئله‌شناسی جدید است. به نظر من، همه دستورات قرآن، ناظر بر متعه و استمتاع و بهره‌بری یک طرفه مرد از زن است. در این صورت، موضوع اینکه پیمان زناشویی قراردادی است برای باهم‌بودن و پروش تعدادی فرزند، باید بازبینی و دوباره‌خوانی شود. باید نکاح را با پذیرش تغییر ماهیت، با این شرایط تطبیق بدهیم و به جای نفقه و مهریه و… آن را تبدیل به هدایای قراردادی کرده و به آن تعریف جدیدی بدهیم. همچنین باید درعرصه خانواده، یک مدل صحیح و اسلامی طراحی و ترسیم کنیم و اجازه ندهیم غرب و شرق برای ما مدل‌سازی کنند. مثلا در باب خروج زن از منزل، برخی از فقها می گویند حسب تعهدات، مردان هم باید با اجازه همسر خارج شوند.

البته این نکته را فراموش نکنیم که کارما در بستر دین است و بنا نیست دنبال تعریف بهتر باشیم، بلکه باید تعریف جدیدی از آموزه های دینی داشته باشیم نه اینکه اصلا نگاهی به دین و قرآن نداشته و هر آنچه به نظرمان خوب رسید، به آن فتوا بدهیم. پس باید مدل ازدواج با استفاده از متون را درست کنیم، همانطور که در حوزه سیاسی انجام دادند که به نظر من موفق هم بوده است.

اجتهاد: به نظر شما فقه خانواده موجود، رویکردها و عناصر لازم را برای تشکیل خانواده اسلامی را دارد؟

اخوان‌صراف: خیر، بدون بازنگری، فقه چنین توانایی را ندارد؛ زیرا ماهیت خانواده، متطور شده است و اساس رویکرد فقهی موجود خانواده را بسیار تضعیف کرده است. البته از ابتدا نیز به خاطر جایگاه تقلیدی حداقلی که برای زنان قائل بوده است ضعیف بوده است.

امروزه دخترخانم‌های ما می‌گویند هر آنچه لازم باشد خودم برای خودم خرید می‌کنم، پس چرا باید داماد و خانواده‌اش برای من خرید کند؟ همچنین این پرسش را مطرح می‌کنند که چرا باید این امتیازات را به من بدهند؟ مگر من چه‌کاری کرده‌ام؟ بنابراین حتی با دادن برخی امتیازها، کرامت زن را زیر سوال می‌برد و مرد را به عسر و حرج می‌اندازد. امروز اگر هم خانواده‌ای پایدار می‌ماند به جهت مودت و رحمت نیست، بلکه صبوری می‌کنند تا در این شرایط باقی بمانند و به عبارت دیگر بر توافق نانوشته‌شان پایبند هستند. اتفاقا کسانی که می‌خواهند در بخش خانواده به صورت دقیق و موبه‌مو به احکام اسلامی عمل کنند ولو با هدف اینکه خود و خانواده آلوده به گناه نشوند، مشکلات زیادی در زندگی خانوادگی‌شان دارند.

اجتهاد: شما آینده فقه خانواده را چگونه پیش‌بینی می‌کنید؟

اخوان‌صراف: به نظرم در حوزه خانواده، جریان نواندیشی که عهده‌دار این تحول و بازنگری در فقه خانواده باشد، نداریم. نواندیش یا نداریم یا بسیار کم است، لذا احساس می‌کنم اتفاق خاصی در این عرصه روی نخواهد داد. به نظر می‌رسد در این قضیه یک رودربایستی وجود دارد که اسمش حرکت نواندیشانه نیست، بلکه معطل کردن ماشین نواندیشی است. ماهیت ازدواج، تغییر کرده است و این صرفا پیمان زناشویی است، لذا محدود کردن خروج زن از منزل و… جایگاهی ندارد. اگر هم درصدی از زنان سوء‌استفاده می‌کنند همان موارد باید تبصره داشته باشد و دادستان اجازه داشته باشد جلوی آنها را بگیرد.

حرکات کوچکی که در این راستا اعمال می‌شود خیلی ضعیف است و آینده خوبی پیش‌رو ندارد، بلکه باید حرکتی منسجم صورت بگیرد نه اینکه هنگامی که در برخی از مواد و لوایح گیر افتادند، به دنبال یک زن باشند تا قضیه راحل‌وفصل کند.

به لحاظ آینده، بزرگ‌ترین قدرت، قدرت افکار عمومی است همانطوری که موسیقی و… به‌وسیله این افکار عمومی تغییر کرده است. این مسأله هم از این طریق قابل تغییر است. زمینه تغییر و سامان دادن قضایا وجود دارد اما زمینه را فراهم نکردیم. قطعاً نسل‌های بعدی به ما اعتراض خواهند کرد.

فقه موجود برای تغییر و به‌‌روزرسانی امور خانواده نمی‌تواند کاری انجام دهد، بلکه یا این فقه، باید توسعه پیدا کند یا اینکه متسالم­‌علیه‌های اخلاقی را حاکم کند. مثلا بگوییم عقد متسالم‌­علیه، فعل اخلاقی هست یا نیست؟ در این صورت، با در نظر گرفتن اخلاق، حتی به ‌تمامی مسلمانان دنیا هم تسری و گسترش پیدا می‌کند. به‌عنوان مثال، آیات و روایت زیادی می‌گویندکه والدین نباید فرزند را مهمل بگذارند بلکه باید بر تربیت درست او اقدام نمایند. آقای گلپایگانی رساله‌ای دارد که در آن، به صورت بسیار زیبایی، همه جوانب جسمی و روحی و اجتماعی تربتی دینی بیان کرده است؛ اما بسیاری ازفقها درکتاب‌های فقهی تنها باب احکام و نفقات اولاد را دارند در حالی که باید این مسائل هم تبیین شود.

در عرصه فقه خانواده، واجبات پژوهش نشده قرآنی وجود دارد که تبیین نشده است. به عنوان نمونه، باید راهکار «قو انفسکم و اهلیکم نارا…» مشخص باشد و اینکه این وجوب، چه فرقی با «اقیموا الصلاۀ» دارد؟ فقها در باب نماز، به احکام قطرات خون و… دقیقا رسیدگی کرده‌اند اما این موارد عصری را مورد التفات قرار نداده‌اند، در حالی که با بررسی کامل، مجموعه‌ای از واجبات به دست می‌آید که باید به آن پرداخته شود، وگرنه به تربیت مناسب کودکان همت نگمارده‌ایم. برخی ازاین مجموعه عبارتند از آموزش قدرت استدلال، پرورش قدرت تفکر انتقادی، اصل احترام‌گذاری به عقائد مخالف، آموزش عهده‌داری مسئولیت‌های مختلف در عرصه‌ اجتماع، آشنا کردن با تفاسیر مختلف دینی، آشنایی با بزرگان دینی و… . این موارد، مسایلی اخلاقی است که نص ندارد ولی ذیل کلی نص قرار دارد.

مطلب مهم دیگری که درزمینه تحول در فقه خانواده باید به آن توجه کنیم این است که از مقاصد غافل نشویم. مقاصد ما را در حوزه نصوص نگه می‌دارد. نمی‌دانم چرا برخی فکر می‌کنند مقاصد ما را در کفه مقابل نصوص قرار می‌دهد؟

۲ دیدگاه

  1. … سخت در اشتباهید که میخواهید احکام شرعی را مطابق امیال و شهوات مدرن و خودخواهی ها و تفسیر هایی بر اساس ذائقه کنونی از ماهیت خانواده ، زیر پا بگذارید

  2. اولا که فقه خانواده فقه مستحدثه نیست ثانیا باید منضبط نظر فقهی داد اگر شرایطی تغییر کرده و پست مدرن شده فقه هم باید پست مدرن شود؟ دقیقا بحث خانم صراف در همین باره است‌. یعنی هم موضوع شناسی اشتباهی دارند و هم ضوابط مستدل فقهی را نادیده گرفته. با استحسان که نمی‌شود ضابطه فقهی داد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics