قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / نقل‌های علّامه حلّی از علمای اهل‌سنت قابل اعتماد است

آیت‌الله استادی در نشست «کتاب‌شناسی منابع فقهی» مطرح کرد؛

نقل‌های علّامه حلّی از علمای اهل‌سنت قابل اعتماد است

نقل‌های علّامه از علمای اهل‌سنت قابل اعتماد می‌باشد، حتی از کتاب‌های «الفقه علی مذاهب الخمسه» هم قابل اعتمادتر خواهد بود؛ چون در نظرات عامه فراز و نشیب وجود داشته است و چه‌بسا اقوال آن‌ها عوض شده باشد و لذا کتاب «الفقه علی مذاهب الاربعه» قول حال حاضر اهل‌سنت را نقل می‌کند در حالی که علامه قول اهل‌سنت را در قرن هشتم نقل می‌کند و هرچه زمان قول نزدیک‌تر به زمان ائمه (علیهم‌السلام) باشد، برای به دست آوردن قول حق بهتر است؛ چون فتوای زمان روایت، برای تعیین تقیه راهگشاست.

به گزارش خبرنگار اجتهاد، نشست علمی «کتاب‌شناسی منابع فقهی» با سخنرانی آیت‌الله رضا استادی عضو شورای عالی حوزه علمیه قم و عضو جامعه مدرسین، چندی پیش با حضور فضلا و طلاب در مدرسه فقهی امام محمدباقر (علیه‌السلام) قم برگزار شد.

در این نشست علمی این استاد سطح خارج حوزه علمیه قم که دستی توانا در تهیه فهرست‌ نسخه‌های‌ خطی‌ دارد و نیز کتب متعددی در این باره تألیف نموده است، به سؤالات طلاب پیرامون موضوع جلسه پاسخ گفت که در ادامه می‌خوانید.

سؤال: با توجه به کتب متعددی که از علّامه حلّی(ره) در دسترس است، خصوصیات و مزایای هرکدام از کتاب‌های ایشان در بحث‌های فقهی چیست؟

آیت‌الله استادی: علامه حلّی دارای کتب متعدد فقهی می‌باشد که هرکدام مربوط به یک دوره از تدریس ایشان بوده است و اختلاف این کتب از حیث اختصار و تفصیل به جهت اغراض متفاوت ایشان بوده است؛ مثلاً کتاب «تبصره» کتابی است که دارای شرح‌های متفاوت است حتی گفته شده در عین مختصر بودن می‌تواند جایگزین کتاب شرح لمعه باشد. کتاب دیگر علامه «ارشاد» است و کتاب «تذکره» هم به کلام اهل‌سنت پرداخته است و هدف مختلف بیان اختلاف بین علماء شیعه است اما کتاب «خلاف»، اختلافات شیعه و اهل‌سنت را بیان کرده است. کتاب «منتهی» مفصل‌ترین کتاب علامه حلی می‌باشد و در تمام فروع به تفصیل بحث می‌کند.

نکته قابل ذکر این است که هیچ‌کدام از کتب علامه ما را از کتاب‌های دیگر ایشان بی‌نیاز نخواهد کرد؛ اما اگر بخواهیم یک کتاب از ایشان را انتخاب کنیم، بهترین کتاب «مختلف» است؛ چون در هر مساله به دست آوردن تاریخچه لازم است و نیز تاریخچه در استنباط بسیار مؤثر است و کتاب مختلف تقریباً تاریخچه را تا زمان خود علّامه بیان می‌کند و لذا موافقین و مخالفین روشن خواهد شد.

بررسی تاریخچه بهترین زمینه بحث علمی است تا سیر مباحث روشن شود و لذا با تاریخچه می‌توان صحت یا عدم صحت شهرت‌های ادعا شده را به دست آورد چون بعد بررسی روشن می‌شود که اقوال متعددی وجود دارد و نحوه برخورد فقهاء متفاوت بوده و مساله دارای فراز و نشیب فراوان است.

گاهی گفته می‌شود که خود مؤلف مثل علامه حلی در یک کتاب خود اظهار می‌کند که قبلاً در فلان کتاب نظر ما این بوده است و این بیان مؤلف روشن می‌کند که تمام کتاب نام برده قبل از کتاب دوم نوشته شده است در حالی که ممکن است مؤلف بخشی از کتاب اول را نوشته باشد و منصرف شود و به نوشتن کتاب دوم پرداخته است و بعد اتمام کتاب دوم، کتاب اول را به اتمام رسانده است و لذا صرف یک کلام اثبات نمی‌کند که تمام کتاب قبلاً نوشته شده است.

سؤال: در کتب علّامه برای به دست آوردن اقوال قدما به کدام کتاب مراجعه شود؟

آیت‌الله استادی: کتاب «مختلف» که در مورد کلام فقهای متعدد است، برای به دست آوردن اقوال فقهاء متقدم مناسب است که برخی کتاب‌های فقهی مختصر وجود داشته که از بین رفته است، اما با توجه به نقل‌های علّامه در کتاب «مختلف»، می‌توان مطالب آن کتب را به دست آورد.

از این مطلب یک نکته اضافه می‌کنم که از این کتاب برای تصحیح هم می‌توان استفاده کرد، لذا این کتاب برای تصحیح کتاب ابوالصلاح حلبی استفاده شده است. گاهی نسخه‌های مختلف دارای اتقان بیشتری است.

سؤال: در بحث مرجحات برای به دست آوردن اقوال عامه تا چه اندازه می‌توان به نقل علّامه حلّی اعتماد کرد؟

آیت‌الله استادی: نقل‌های علّامه از علمای اهل‌سنت قابل اعتماد می‌باشد، حتی از کتاب‌های «الفقه علی مذاهب الخمسه» هم قابل اعتمادتر خواهد بود؛ چون در نظرات عامه فراز و نشیب وجود داشته است و چه‌بسا اقوال آن‌ها عوض شده باشد و لذا کتاب «الفقه علی مذاهب الاربعه» قول حال حاضر اهل‌سنت را نقل می‌کند در حالی که علامه قول اهل‌سنت را در قرن هشتم نقل می‌کند و هرچه زمان قول نزدیک‌تر به زمان ائمه (علیهم‌السلام) باشد، برای به دست آوردن قول حق بهتر است؛ چون فتوای زمان روایت، برای تعیین تقیه راهگشاست.

البته خود اهل‌سنت هم کتب معتبری دارند که برای به دست آوردن اقوال اهل‌سنت می‌توان به کتب خود آن‌ها مراجعه کرد؛ چون اهل‌سنت هم همانند کتاب «مختلف» در شیعه اختلاف بین خودشان را نقل کرده‌اند که بررسی آن کتب هم مفید خواهد بود. حال اگر بین نقل کتب خود اهل‌سنت و علامه اختلاف حاصل شود، نقل خود اهل‌سنت مقدم بر کلام علامه خواهد بود. پس راه به دست آوردن فتاوای اهل‌سنت، کتاب‌های خودشان و برخی کتب شیعه است، مثلاً گفته شده کتاب «بدایه المجتهد» که مربوط به قرن پنجم است برای به دست آوردن قول اهل‌سنت کافی است.

کتاب‌شناسی منابع فقهی

گاهی در مورد کتب علامه به مطلبی بر می‌خوریم که کلام مستحکمی نیست و در برخی موارد متأخرین به علامه در بیان این مطلب اشکال می‌کنند، در حالی که نکته قابل توجه این است که در اکثر موارد این کلام بیان شده از سوی علامه مربوط به اهل‌سنت بوده است مثلاً در برخی موارد علامه روایت و اصل را در کنار هم به عنوان دلیل ذکر می‌کند در حالی که اصل در موارد عدم وجود روایت قابل استدلال است که گفته می‌شود ذکر اصل در کنار دلیل با توجه به اهل‌سنت است و به اصل هم تمسک می‌کنند و الا دلیل اصلی علامه همان روایت است و به جهت اینکه ممکن است عامی روایت را نپذیرد، به اصل هم تمسک شده است که خود عامی هم قائل به حجیت آن می‌باشد.

سؤال: با توجه به اهمیت بررسی تاریخچه مسأله، استفاده از کتاب مفتاح الکرامه تا چه مقدار راهگشا خواهد بود؟

آیت‌الله استادی: توجه به کلام قدماء در عین اینکه لازم است، اما در دوره‌ای از حوزه‌های علمیه قابل توجه نبود، مثلاً فقط به جواهر اکتفاء می‌شد در حالی که بعد اقدامات علمی مرحوم آیت‌الله بروجردی لزوم بررسی اقوال و کلام قدماء روشن‌تر شد و ایشان کتاب «مفتاح الکرامه» را مطرح و رونق داد و این کتاب با تلاش برخی از علماء تصحیح شده است؛ لذا کسی که قدرت مراجعه به همه کتب را ندارد، با توجه به زحمات بی‌پایان صاحب «مفتاح الکرامه» رجوع به آن مفید است و نقل ایشان قابل اعتماد است مگر اینکه در مورد خاص شک وجود داشته باشد که به‌خصوص همان مراجعه می‌شود و الا کتاب ایشان که با زحمت فراوان جمع آوری شده قابل استفاده است؛ اما در عین حال اگر توان مراجعه مستقیم وجود داشته باشد، قطعاً اولی نسبت به اکتفاء به نقل «مفتاح الکرامه» خواهد بود.

سؤال: برای به دست آوردن روش استنباط و اجتهاد مراجعه به چه کتاب‌هایی لازم است و نحوه استفاده باید چگونه باشد؟

آیت‌الله استادی: مطالب ذکر شده روش استنباط بود؛ چون بیان شد قبل مرحوم بروجردی مراجعه به یک کتاب کافی بود که اگر این روش را بپذیریم ما خواهیم بود و کتاب «وسائل الشیعه» و «جواهر»؛

اما اگر بخواهیم روش مرحوم بروجردی را بپذیریم که در حال حاضر رایج است، بررسی مساله و زمینه مساله لازم است و بعد قضاوت انجام شود، یعنی ابتداء اقوال علمای شیعه و اهل تسنن بررسی شود و روایت قابل استدلال هم مورد توجه قرار گیرد که مسأله و زمینه آن روشن خواهد شد؛ روایات هم بررسی شده و در مجموع با توجه به کلام قدماء اگر شهرت یا اجماع را مؤثر بداند می‌توان در مساله اظهار نظر کرد؛ اما در نهایت هم افراد در تصمیم‌گیری مختلف‌اند چون گاهی در عین استنباط حکم احتیاط می‌کند؛ چون احتیاط را طریق نجات می‌داند اما در برخی همان مطلب استنباط کرده را بیان می‌کند.

سؤال: با توجه به از بین رفتن کتاب‌های شیعه در جریان حمله مغول و حوادث دیگر، چه مقدار از تراث شیعه از بین رفته است؟

آیت‌الله استادی: در مورد از بین رفتن کتاب‌های شیعه در نزد علماء اختلاف است و برای روشن شدن این مطلب مثالی مطرح می‌کنم. کتاب قرآن یا کافی که هردو از عظمت بالایی برخوردارند، اما در عین حال اگر گفته شود چرا نسخه اصلی وجود ندارد، در جواب گفته می‌شود که در اثر استفاده کتاب کهنه شده است و به نسخه جدیدتر مراجعه شده و لذا نسخه اصلی دیگر مورد مراجعه نیست چون حوادث مختلفی رخ‌داده است که در طول زمان کتاب از بین می‌رود.

حال اگر کتاب سوزی هم صحیح باشد خوب کتاب در اثر عوامل مختلف از بین می‌رود و این اختصاص به کتاب فقهی ندارد بلکه در کتاب‌های لغت تاریخ و جغرافیا همین است و طبیعیست کتاب‌های اصلی از بین می‌رود اما درعین حال کتاب منحصر در همان نسخه اصلی نبوده است مثلاً یک کتاب تهذیب به دست من رسید که تصحیح شهید ثانی بوده که بعد در کتابخانه مرحوم نجفی مرعشی نگهداری می‌شود، پس نکته این است که اگرچه در دوره‌هایی به کتب خطی اهمیت چندانی داده نمی‌شده اما نسخه‌هایی از آن وجود داشته است و بعد کتب مورد توجه قرار گرفته است و لذا اگر از بین رفتن کتب به ما نقض شود همین نکته در کتب اهل‌سنت هم وجود دارد چون خود آنان بسیاری از نسخ اصلی خود را ندارند اما زحمات نسخه نویسان که حاصل زحمت ماه‌ها تلاش خود را در یک کتاب صرف می‌کردند، موجب حفظ اصل این کتب و تراث در شیعه شده است؛ بنابراین وجود آتش سوزی به این معنا نخواهد بود که کتبی که فقط یک نسخه داشته از بین رفته است؛ لذا چه‌بسا کتاب‌های سوخته شده دارای نسخه‌هایی در مکان‌های دیگر بوده و از طریق آن نسخه‌ها مطالب به دست ما رسیده است.

سؤال: منابع کتابشناسی نسبت به کتب متقدم و متاخر چیست؟

آیت‌الله استادی: در حال حاضر این عمل ساده شده است، حدوداً صدسال در هر منطقه یا کتابخانه‌ای فهرست‌نویسی انجام می‌شود حتی گاهی پیشنهاد می‌شود که در یک فهرست همه کتاب‌ها بیان شوند و همه فهرست‌ها جمع‌آوری شوند و یک فهرست هم در دوازده جلد جمع‌آوری شده است که در مورد هر کتاب تعداد نسخه‌های موجود از کتب را بیان کرده است و این کتاب در چهل جلد با توضیحات بیشتر هم چاپ شده است؛ با مراجعه به این کتاب می‌توان به دست آورد که از کتاب «خلاصه» علامه نسخه‌ای وجود دارد یا وجود ندارد، پس با وجود این کتاب نیاز به فهرست‌های متعدد لازم نیست بلکه با مراجعه به یک کتاب می‌توان نسخه‌های موجود را از اقدم فالاقدم به دست آورد.

سؤال: با توجه به کتب حدیثی مختلف از جمله «کافی»، «تهذیب» و «من لایحضره الفقیه» در صورت اختلاف نسخه کدام کتاب مقدم است؟

آیت‌الله استادی: معروف این است که «کافی» نسبت به سایر کتب اربعه اضبط است ولی کلیت این نکته روشن نیست. البته عظمت علماء ثابت است ولی در عین حال گفته شده کتاب کافی در مدت بیست سال نوشته شده است اما «تهذیب» در بیست سالگی شیخ نوشته شده است که هرچه قدر جلیل القدر باشد ولی عملی در جوانی انجام شود در مقایسه، اعتماد به کتاب فرد دارای تجربه بیشتر خواهد بود اما در عین حال باید در هر مورد خاص مراجعه شود و شخص به اطمینان برسد.

سؤال: اگر در برخی کتب مطالبی باشد که به نظر صحیح نباشد، آیا می‌توان آن مطالب را حذف کرد با توجه که برخی مصححین این روش انجام داده‌اند؟

آیت‌الله استادی: این اشکال به خود ما هم وارد شده است چون ما در کتاب «تقریب المعارف» که کتاب اصول عقاید است وقتی ایشان به مساله خلفاء رسیده‌اند کفر خلفاء را ثابت کرده‌اند که ما در زمان چاپ این کتاب، این بخش را حذف کردیم؛ اما در عین حال با نشانه‌ای بیان کردیم که بخشی از کتاب بنابر مصالحی حذف و چاپ نشده است و لذا آنچه صحیح نیست، حذف بدون اشاره است اما در عین حال حذف چیزی از کتابی بدون تذکر اشکال دارد؛ اما در صورتی که اشاره شود اشکالی نخواهد داشت؛ مثلاً مرحوم محدث قمی کتاب «حق الیقین» و «حلیه المتقین» علامه مجلسی را خلاصه کرده است که بخشی مطالب حذف شده است، پس اگر تذکر داده شود که مطالبی حذف شده است اشکالی ندارد اما بدون اشاره جایز نیست.

اما نکته مهم این است که شخص خاصی یک مطلب را درست نمی‌داند، این قطعاً غلط است که مطلب حذف شود و لذا اگر در کافی یک روایتی باشد که شخص قابل التزام نداند نمی‌تواند حذف کند، بلکه باید آن روایت در کافی وجود داشته باشد ولی در حاشیه تذکر داده شود که این روایت یا از جهت سند دارای خدشه است یا اینکه احتمالاً تصحیفی رخ‌داده است و حتی برخی از موارد علماء در صورت عدم وضوح مفاد روایت در حاشیه می‌نوشتند: “یرد علمه الی اهله” یعنی به خود جرأت اینکه بیان کنند مطلب غلط است را نمی‌دادند و لذا قاعده این است که اگر مطلبی به نظر شخص درست نبود باید بگوید مطلبی است که ما نمی‌فهمیم ولی به اهل آن واگذار می‌کنیم.

یک دیدگاه

  1. با سلام
    بسیار مفید بود
    ممنونم و خسته نباشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics