قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / واکنش به سخنان کارشناس قرآنی سیما درباره «محاربه» و توضیحات ابوالفضل بهرام‌پور
واکنش به سخنان کارشناس قرآنی سیما درباره «محاربه» و توضیحات ابوالفضل بهرام‌پور

گزارش روز؛

واکنش به سخنان کارشناس قرآنی سیما درباره «محاربه» و توضیحات ابوالفضل بهرام‌پور

ابوالفضل بهرام‌پور، نویسنده تفسیر «نسیم حیات»، پنجم آذرماه در یک برنامه تلویزیونی درباره برخورد شدید با مخالفان به آیه محاربه استناد کرد که بازتاب‌های زیادی در فضای مجازی به ویژه رسانه‌های تصویری معاند داشت. این کارشناس قرآنی در صداوسیما بیان کرده بود باید برای برخی معترضان روزهای اخیر حکم بریدن دست و پا، زجرکش کردن و تبعید صادر شود.

به گزارش شبکه اجتهاد، حجت‌الاسلام والمسلمین کاظم قاضی زاده، مدرس دروس خارج فقه حوزه علمیه قم در واکنش به اظهارات ابوالفضل بهرام‌پور، کارشناس مسائل قرآنی در شبکه یک صداوسیما به ایرناپلاس می‌گوید: در سوره مبارکه مائده درباره افرادی که اصطلاحاً به آنان محارب گفته می‌شود، توضیح داده‌شده و دو عنوان محاربه و تلاش در فسادگستری در زمین ذکر شده است. فقهای ما معمولاً جمع این دو عنوان را موضوع حکم آیه می‌دانند و آن‌طور که بسیاری از فقها ازجمله امام خمینی مطرح می‌کنند، این افراد کسانی هستند که برای ترساندن مردم، گرفتن اموال آنان و احیاناً کشتن و مجروح کردن آنان، سلاح در دست می‌گیرند و طبعا به‌عنوان محارب شناخته می‌شوند. مصداق این عنوان در کلام فقها نیز راهزنان جاده‌ها هستند.

آیت‌الله شاهرودی معتقد بود کسانی که علیه دولت و حکومت تلاش می‌کنند، محارب نیستند

قاضی‌زاده اضافه می‌کند: لذا موضوع آیه ۳۳ سوره شریفه مائده موضوع خاص و دقیقی است. بنابراین ما نمی‌توانیم هر موضوعی را که در قرآن کریم برای گروهی خاص مطرح‌شده توسعه بدهیم و ازنظر خودمان به افراد دیگر هم سرایت بدهیم. آیت‌الله مومن در مقاله‌ای به دنبال آن بودند که برخلاف بیشتر فقها که “مجموع محاربه و فساد” را یک موضوع می‌دانند، بگویند محاربه و فساد هرکدام به‌تنهایی موضوع این آیه شریفه است و با توسعه عنوان فساد گستری حکم آیه را به براندازان حکومت اسلامی تسری دهند. درحالی‌که آیت‌الله شاهرودی در یک مقاله نقدی مفصل نسبت به مطالب آقای مومن، همان نظریه مشهور فقها را تایید کردند. و تصریح کردند این آیه به کسانی اختصاص دارد که باترساندن مردم، به قتل و جرح و بردن مال مردم و غارت کردن آنها تلاش می‌کنند و کسانی که علیه حکومت و در راه براندازی دولت تلاش می‌کنند، مصداق محارب شناخته نمی‌شوند.

این مدرس خارج حوزه علمیه قم در تفسیر و تحلیل وقایع اخیر مطابق آیه ۳۳ سوره مائده بیان می‌کند: با توجه به اتفاقاتی که این روزها رخ‌داده، افراد حاضر در خیابان را باید در سه گروه تفکیک کرد که هر کدام حکم متفاوتی نسبت به یکدیگر دارند:

گروه اول کسانی بودند که در روزهای اول برای یک امر اجتماعی، در خیابان‌ها حاضر شدند و اعتراض داشتند. بالاخره در شرایط حاضر به خاطر فقر شدیدی که مشکلات اقتصادی بر اقشار متوسط و پایین جامعه تحمیل کرده، به همراه شنیدن یک‌باره خبر افزایش قیمت بنزین، افرادی آمدند و اعتراض کردند. همان‌طور که می‌دانید اعتراض حتی در مواردی امر پسندیده‌ای است و بعضا مصداق امر به معروف و نهی از منکر است و در کلمات مسئولان کشور به مشروعیت اعتراض در دولت اسلامی تصریح شده است. این گروه غالب، جزو معترضان بودند و کسانی نبودند که سلاحی در برابر حکومت در دست بگیرند.طبعا این گروه مجازاتی برای کارشان نمی‌شوند و بالعکس باید دولت و مجلس زمینه‌های لازم برای امکان تحقق بدون هزینه برگزاری تظاهرات و اعتراضات آرام مخالفان تصمیم‌های حاکمیت را فراهم کنند.

گروه دوم کسانی بودند که حالا در حین اعتراض، عصبانی بودند و سنگی هم در دست گرفتند و از روی غفلت شیشه مرکز دولتی‌ای را شکاندند، و بعضا بخاطر برخورد ماموران، به عصبانیت کشیده شده اند.این‌ گروه بدنبال مخالفت با نظام و یا ضربه به اقتصاد نبودند و به دنبال ترساندن مردم نبوده‌اند و در حقیقت می‌خواستند اعتراض خودشان را با صدای بلندتری برسانند. این‌ گروه هم مصداق محاربه و فساد نبودند. و گرچه غفلت و عصبانیت آنان خسارت‌هایی را ببار آورده است،ولی شایسته است حاکمیت با توجه به مجموعه شرایط حاکم بر آن روزها و قصور و تقصیری که خود حاکمیت داشته شرایط این دسته معترضان را درک کند و با دیده اغماض به عفو یا حد اقل مجازات بسنده کند.

گروه سوم که کارشان بسیار زشت بوده و محکوم است، کسانی بودند که اموال عمومی را عمدتا با سازمان‌دهی آتش زدند و به مراکز دولتی و حتی خصوصی حمله کردند.و با سلاح سرد و احیانا سلاح گرم با ماموران امنیت برخورد کردند. گرچه در برخی از موارد عنوان باغی و تجاوزکار به حاکمیت اسلامی بر این گروه صدق می‌کند و طبعا احکام “باغی” را دارند، اما مصداق آیه شریفه مذکور نیستند و آنچه به عنوان محارب در فقه تعریف شده بر ایشان صدق نمی‌کند و اصولا ترساندن مردم در کار آنها نبوده یا تحققش مشکوک است. لذا می‌شود گفت که استفاده سیاسی از آیه سوره مائده، خطای فاحش است و هیچ‌یک از این سه گروه، مصداق این آیه شریفه نیستند.

ترجمه «زجرکش کردن» از آیه، بی‌پایه است

قاضی‌زاده همچنین درباره تفسیر این کارشناس مسائل قرآنی تصریح می‌کند: ایشان نه تنها در تشخیص موضوع اشتباه کردند بلکه در تبیین حکم آیه هم به خطا رفتند. ایشان تعبیر «یُقَتَّلوا» را به معنی «زجرکش کردن» مطرح کردند که این حرف، بی‌پایه است و موجب مشوه جلوه دادن احکام نورانی اسلام است. در این آیه شریفه عبارت یُقَتَّلوا به این معنی است که با سرعت وبدون استثنا افراد محارب به قتل برسند.

اما اینکه ما در فارسی این عبارت را زجرکش کردن ترجمه کنیم و به کار ببریم، اشتباه است؛ زیرا چنین چیزی در این آیه شریفه نیست و هیچ‌کدام از فقهای ما چنین برداشتی از آن نداشته‌اند. حداکثر این است که گفته‌اند کسانی که خصوصیات محاربه را دارند، باید سریعاً محاکمه شوند، بر حکم آنان پافشاری شود و یا اگر تعداد زیادی در محاربه هستند، همه آنها به قتل برسند.

این مدرس خارج فقه حوزه علمیه قم اضافه می‌کند: نکته دیگر این است که در این آیه آمده که این افراد، باید تبعید شود؛ ایشان این‌طور تعبیر کردند که این افراد باید از زمین بیرون برده و به وسط دریا منتقل شوند تا بمیرند. این صحبتی است که به فکاهی نزدیک است و اصولا در آن زمان نمی‌توانیم تصور کنیم فردی را از زمین به وسط دریا منتقل کنند؛ زیرا نه امکان داشته و نه مصداقی داشته است. تبعید هم به این معنا نیست که فرد از جای خوش آب و هوایی برود به جای بدآب و هوا؛ بلکه به این معنی است که از جایی که توطئه کرده و جایی که راهزنی کرده، دور شود.

قاضی‌زاده همچنین می‌گوید: جالب است بدانید در روایات ذیل این آیه شریفه، چهار گروه در نظر گرفته‌شده؛ کسی که راهزن است و با مردم برخورد می‌کند و می‌کشدو مال مردم را می‌برد و حکم آن را قتل تعیین می‌کنند، حکم کسی که می‌کشد و اموالی نمی‌برد را اعدام بر می‌شمرند، کسی که راهزن است و اموال را می‌برد، اما کسی را نمی‌کشد مجازاتش قطع انگشتان یک دست و یک پا تعیین شده است و آخر هم کسی است که نه موفق به کشتن می‌شود و نه موفق به گرفتن مال مردم و فقط مردم را با سلاح ترسانده است که حکم او تبعید است.

این مدرس حوزه علمیه قم همچنین در واکنش به اظهارات این کارشناس مسائل قرآنی بیان می‌کند: به نظر می‌رسد ایشان با اینکه دستی بر تفسیر دارند و مطالبی را از مفسران شنیده‌اند، باید به آیه و دیدگاه فقها دقت بیشتری می‌کردند. زیرا هم در تشخیص موضوع آیه ۳۳ سوره مائده، و تطبیق آن بر معترضان و حتی تطبیق بر کسانی که اموال دولتی را مورد هجمه قراردادند، اشتباه کردند.

البته تصریح می‌کنم کسانی که بطور سازمان یافته اموال را آتش زدند و سلاح سرد و گرم داشتند، باید مجازات شوند، اما مجازات آنان تحت عنوان محاربه قرار نمی‌گیرد و نوع فقهای ما آیه را به چنین افرادی متعلق نمی‌دانند.

در صدور حکم از جاده اعتدال خارج نشویم

او در ادامه اضافه می‌کند: قرآن کریم به ما توصیه کرده که: «دشمنی با یک گروه، شما را از جاده عدالت خارج نکند و عدالت بورزید که به تقوا نزدیکتر است.» همه ما از خسارات مالی و جانی به بیت‌المال و مردم ناراحتیم، اما در مقام قضاوت و حکم دادن به کسانی که حتی با عمد و سازمان‌دهی این کارها را انجام دادند، نباید جاده اعتدال را فراموش کنیم و حکم‌مان باید عادلانه باشد.

خصوصاً به ایشان باید عرض کنیم که ما در سال‌های بعد از پیروزی انقلاب، نسبت به بعضی از مجازات مسلمی که در بیانات فقها بوده، به خاطر مصلحت‌هایی، سعی کردیم به‌نوعی مسامحه رفتاری داشته باشیم و برخی از مجازات‌ها‌را تبدیل کنیم. بنابراین طرح این گونه مطالب فنی فقهی بعنوان تفسیر قرآن، در حالی که تفسیر‌های دیگری که به صواب نزدیکتر است دارد، مناسب نیست.

قضات با رأفت اسلامی برخورد کنند

قاضی‌زاده معتقد است: در باب قضا، یکی از مهم‌ترین احکام اسلامی این است که به خاطر شبهه و مواردی که تردیدآمیز است، اجرای حدود برداشته می‌شود؛ ما باید هم‌اکنون به قضات شریف توصیه کنیم نسبت به کسانی که چنین کارهایی انجام دادند، با رأفت اسلامی برخورد کنند، نسبت به تک‌تک آنها دقت کنند که از کدام گروه بودند و در موارد تردید در اینکه برخی مصداق باغی هستند، برخورد متناسبی با آنان داشته باشند و خدای‌نکرده نسبت به خانواده آنان که عموما مشکلات اقتصادی به‌اندازه زیادی آنان را دردمند کرده، باعث نشویم بی جهت بر درد آنان افزوده شود.

اظهارات ابوالفضل بهرام‌پور درباره تفسیر پرحاشیه از یک آیه

اما ابوالفضل بهرام‌پور، در توضیح سخنانش در گفت‌وگویی با ایکنا درباره منظور خود از تفسیر آیه توضیح می‌دهد و می‌گوید: آنچه بنده بیان کردم، ترجمه آیه قرآن بود. از توضیحاتی که بنده دادم و تقطیع شد، هر کسی می‌تواند برداشت خود را داشته باشد. طبیعتاً برخی تعبیر ناصحیح می‌کنند و برخی نیز برداشت درستی دارند. البته برای من برداشت‌های مغرضانه اهمیت ندارد تا جواب دهم.

وی درباره توضیحات خود بعد از تفسیر آیه نیز اظهار کرد: منظور من از این آیه، افرادی بود که متعمدانه در کشور آشوب کردند؛ مرادم افرادی بود که جهیزیه مردم را به آتش کشیدند، ناآرامی ایجاد کردند و دل زن و کودک را لرزاندند. افرادی که با شبکه‌های معاند و گروهک‌های خارج‌‍نشین و منافق همکار بودند و به قصد اعتراض قانونی نیامدند و علناً فساد و ناامنی برای مردم ایجاد کردند.

بهرام‌پور با بیان اینکه این نحوه اغتشاش، اعتراضات صحیح را نیز خنثی کرد، گفت: من نیز به این اتفاق و نحوه عملیاتی شدن آن اعتراض داشتیم، ولی کار این افراد باعث شد اعتراضات صحیح دیگران نیز تحت تأثیر قرار گیرد و نظرات آنان خنثی شود. نظر من این بود که باید با افراد محاربه‌گری که به اموال خصوصی مردم هم رحم نمی‌کنند و در زمین فساد می‌کنند، مطابق با آنچه قرآن بیان می‌کند عمل کرد تا کس دیگری جرئت نکند برای این مردم دوباره ناامنی و آشوب ایجاد کند.

شأن نزول آیه

بنابر این گزارش، محمد پارسائیان، دانش آموخته دکتری قرآن و حدیث می‌نویسد: آیه مورد اشاره استاد بهرام‌پور درباره آیه ۳۳ سوره مائده است که به خاطر بیان ۵ کیفر محارب با خدا و رسول(ص) آن را «آیه محاربه» خوانده‌اند. قرآن کریم در این آیه می‌فرماید: «إِنَّمَا جَزَاء الَّذِینَ یُحَارِبُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَیَسْعَوْنَ فِی الأَرْضِ فَسَادًا أَن یُقَتَّلُواْ أَوْ یُصَلَّبُواْ أَوْ تُقَطَّعَ أَیْدِیهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلافٍ أَوْ یُنفَوْاْ مِنَ الأَرْضِ ذَلِکَ لَهُمْ خِزْیٌ فِی الدُّنْیَا وَلَهُمْ فِی الآخِرَهِ عَذَابٌ عَظِیمٌ»؛ معنای این آیه بر اساس ترجمه آیت‌الله مکارم شیرازی چنین می‌شود: «کیفر آنها که با خدا و پیامبرش به جنگ برمی‌خیزند، و اقدام به فساد در روی زمین می‌کنند، (و با تهدید اسلحه، به جان و مال و ناموس مردم حمله می‌برند،) فقط این است که اعدام شوند؛ یا به دار آویخته گردند؛ یا (چهار انگشت از) دست (راست) و پای (چپ) آنها، بعکس یکدیگر، بریده شود یا از سرزمین خود تبعید شوند. این رسوایی آنها در دنیاست و در آخرت مجازات عظیمی دارند».

طبرسی در مجمع البیان در شأن نزول این آیه آورده است که گروهى از مشرکان نزد پیامبر(ص) آمدند و اسلام را پذیرفتند؛ اما آب و هواى مدینه به آن‌ها نساخت و بیمار شدند؛ بدین جهت پیامبر(ص) براى بهبود آن‌ها فرمود که در خارج مدینه در نقطه‌اى خوش آب و هوا از صحرا که شتران زکات را در آن‌جا به چرا مى‌بردند، بروند و ضمن استفاده از آب و هواى آن‌جا، از شیر تازه شتران نیز استفاده کنند. آنان چنین کردند و بهبود یافتند، اما به جاى تشکر از پیامبر(ص) از اسلام خارج شدند، دست و پاى چوپان‌هاى مسلمان را بریده، چشمانشان را کور کردند؛ سپس آن‌ها را کشتند و شتران زکات را به غارت بردند. پیامبر(ص) دستور داد تا آن‌ها را دستگیر کرده، همان کارى را که با چوپان‌ها انجام دادند (براى مجازات) درباره آن‌ها انجام شود. البته براساس نقل دیگرى، این آیه درباره «قطّاع الطریق» نازل شده است.(مجمع‎‌البیان، ج‌ ۳، ص‌ ۲۹۱)

مصادیق آیه محاربه

نکته اول در تفسیر آیه این است که براى اصلاح و مدیریت جامعه هم به آموزش، نصیحت، ارشاد و موعظه و هم به قوه قهریه، برخورد قاطع و قوانین بازدارنده نیاز است. در آیه در مورد آموزش و ارشاد مؤمنان اقدام و بیان کرد که هر کسی نفسی را بدون حق و یا فساد و فتنه‌ای در زمین کرده، بکشد مثل آن باشد که همه مردم را کشته است؛ در آیه بعدی نیز می‌فرماید این حدهای چهارگانه محاربان مفسد در صورت توبه پیش از دستگیری، ساقط می‌شود: «إِلَّا الَّذِینَ تَابُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَقْدِرُوا عَلَیْهِم فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ؛ مگر آنها که پیش از دست یافتن شما بر آنان توبه کنند. پس بدانید (خدا توبه آنها را می‌پذیرد) خداوند آمرزنده و مهربان است». لذا در مجموع این سه آیه ابتدا به اهمیت جان انسان‌ها و پیامد قتل آنان هشدار می‌دهد و آن را به مثابه قتل همه انسان‌ها معرفی می‌کند و در این آیه عقوبت افراد محارب به خاطر بازدارندگی شدید آن بیان می‌فرماید و در آیه بعدی نیز به غفوریت خداوند اشاره می‌کند و رخصت توبه و بازگشت به آنان می‌دهد.

نکته دوم اینکه عقوبت باید همراه با عدالت باشد. از آنجا که فساد‌ها و خصوصیات مفسدان متفاوت است، کیفر‌ها هم یکسان نیست؛ مثلاً اگر فساد فجیعانه بود، کیفرش قتل است؛ ولى اگر سطحى بود کیفر آن تبعید است. این معنا از روایات فهمیده مى‌شود، از جمله آنکه کیفر قتل، اعدام است. کیفر ارعاب، تبعید است. کیفر راهزنى و سرقت، قطع دست و پاست و کیفر قتل و راهزنى و سرقت مسلحانه، قطع دست و پا و به دار آویختن است.(رک. تفسیر صافی و نور)

به هر حال جرایم با عنایت به طبیعت، اهداف، پیامد‌ها و کیفر‌های آنها به پنج دسته تقسیم می‌شوند: جرایم فتنه: جرایمی هستند که شالوده‌های عقیدتی و سیاسی نظام اسلامی را نشانه رود. جرایم امنیت ملی: جرایمی مانند محاربه و افساد در زمین که هدف آن‌ها اخلال در نظام اجتماعی و روابط امنیتی و اقتصادی و اخلاقی در جامعه است. جرایم سیاسی: ارتکاب جرم بر ضد گروهی خاص از مسلمانان، تلاش برای تغییر حاکم اسلامی یا تغییر روش‌ها و التزامات و تصمیمات و فرمان‌های او از انواع جرایم سیاسی شمرده می‌شوند. جرایم اجتماعی محدود: به جرایمی که پایگاه اخلاقی و بنیاد‌های اجتماعی جامعه به طور محدود یا فردی صدمه ببیند. جرایم عادی یا شخصی نیز تجاوز به اشخاص و حقوق آنهاست.

در مورد خصوص باید گفت که این آیه محل بحث است که آیا این حکم مخصوص کسى است که براى ترساندن مردم شمشیر بکشد(مانند راهزنان) یا آنکه محارب در آیه عام است و شامل کسانى نیز مى‌شود که علیه حکومت عدل اسلامى قیام مسلحانه کند، هر چند که هدف آنها ترساندن مردم نباشد. به هر حال برای ثبوت حکم قتل در مورد شورشگران علیه نظام اسلامى می‌توان از محدوده دلالت ادله «بغات» نیز استفاده کرد.

به هر حال در تعریف محارب برداشتن اسلحه شرط شده است، آیت‌الله محمد مومن قمی در مقاله «کاوشى در مجازات محارب و مفسد فى الارض» تعاریف متعددی در این زمینه نقل می‌کند؛ از جمله اینکه از قول علامه در باب حدود کتاب قواعد الاحکام می‌آورد: «محارب به کسى گویند که براى ترساندن مردم سلاح بکشد، در خشکى یا دریا، شب یا روز، شهر یا غیر آن و شرط نیست که مرد باشد». فخر المحققین و فاضل هندى، مقدس اردبیلى این تعریف را پذیرفته‌اند. کلمات صاحب جواهر نیز در شرح عبارت محقق ظهور در پذیرش تعریف شرایع دارد، بلکه ظاهر کلام وى حاکى از این است که این تعریف مورد اجماع فقها است.

وی با نقل اقوال مختلف علما بیان می‌کند که همگى بر این معنى متفق‌اند که محارب کسى است که سلاح بکشد، اما بیشتر فقها کشیدن سلاح را مقید نموده‌اند به مجرد ترساندن مردم، برخى به قصد ترساندن مردم براى گرفتن اموال و راهزنى کرده‌اند و برخى نیز محاربه را تنها به سلاح کشیدن تفسیر کرده و بعضى از فقها نیز سلاح کشیدن براى گرفتن اموال مردم را محاربه دانسته‌اند. نظر امام(ره) در تحریر الوسیله نیز این است: «محارب کسى است که سلاح از نیام برکشد، یا آن را تجهیز کند، به منظور ترساندن مردم و به قصد فساد در زمین، در خشکى باشد یا دریا، در شهر باشد یا خارج از آن، شب باشد یا روز».

علامه نیز در تفسیر آیه می‌فرماید: «در پى آمدن جمله «وَیَسْعَوْنَ فِی الأَرْضِ فَسَادًا» نشان مى‌دهد که مشخصاً مراد افساد در زمین از طریق اخلال در امنیت و راهزنى است، نه هر محاربه اى با مسلمانان. روشن است که پیامبر اکرم(ص) در مورد هیچ یک از کفارى که به اسارت درمى‌آمدند، مجازات قتل و به دار آویختن و مثله کردن و تبعید را اجرا نمى‌کرد. همچنین استناد در آیه بعد نیز قرینه است براینکه مراد از محاربه همان افساد است، چرا که ظهور دارد در اینکه توبه مربوط به عمل محاربه است نه به جهت شرک و مانند آن. پس ظاهراً منظور از محاربه و افساد اخلال در امنیت عمومى است و امنیت عمومى زمانى مختل مى‌شود که ارعاب جنبه عمومى داشته باشد و جایگزین امنیت شود. عادتاً زمانى این امور محقق مى‌شود که تهدید همراه با سلاح باشد و بر این اساس «فساد فى الارض» در روایات به سلاح کشیدن و مانند آن تفسیر شده است».

بنابراین اگر قیام در مقابل دولت اسلامى مسلحانه نباشد، معناى حقیقى محاربه محقق نشده و مشمول آیه نمى‌شود و مصداق حقیقى این مفهوم منحصر است به کسى که به قصد جنگ با دولت اسلامى به قیام مسلحانه برخیزد. از این رو جواب هر اعتراضی و معترضی این نحوه برخورد شدید نیست، بلکه زمانی که اقدامات او امنیت عمومى را مختل کند، آن هم به شکلی که ارعاب جنبه عمومى داشته باشد که عادتاً باید همراه با سلاح باشد، این آیه مشمول او می‌شود. والله اعلم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics