قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / جستارگشایى از مسئله تعارض اخلاقى بر پایه جغرافیاى مباحث اصول فقه شیعه
جستارگشايى از مسئله تعارض اخلاقى بر پايه جغرافياى مباحث اصول فقه شيعه

در گفتگو با حسن بوسلیکی «تعارض اخلاقی و دانش اصول فقه» بررسی شد؛

جستارگشایى از مسئله تعارض اخلاقى بر پایه جغرافیاى مباحث اصول فقه شیعه

مبحث تعارض اخلاقى یکى از پیچیده‏ ترین مسائل در پژوهش ‏هاى اخلاقى و پدیده تعارض اخلاقى یکى از دشوارترین وضعیت‏‌هاى زیست اخلاقى است. درباره موضوع یادشده، پژوهشکده اخلاق و معنویت کتابی به نام «تعارض اخلاقی و دانش اصول فقه»، تالیف حجت‌الاسلام دکتر حسن بوسلیکی منتشر کرده که در این مصاحبه بدان پرداخته شده است.

شبکه اجتهاد: مبحث تعارض اخلاقى یکى از پیچیده‏ ترین مسائل در پژوهش‏‌هاى اخلاقى و پدیده تعارض اخلاقى یکى از دشوارترین وضعیت‏‌هاى زیست اخلاقى است. وقتی در یک صحنه عمل با پدیده‏ اى دو وجهى رو به رو مى‏ شویم که از یک بعد خوب و درست و از یک بعد بد و نادرست است، در وضعیتى پیچیده و غیر عادى قرار گرفته‏ ایم که دچار تردید نظرى و حیرت و سردرگمى عملى مى‏شویم، به ویژه زمانى که میزان اهمیت یکى از دو بُعد پدیده به صورت برجسته‌‌ای افزون‏ تر از بعد دیگر نباشد؛ معمولاً در چنین وضعیت‏‌هایى در میان کارشناسان و عالمان فنّ؛ یعنى فیلسوفان اخلاق و اخلاقیون هم اتفاق نظرى به چشم نمى‏ خورد که بالاخره اتخاذ کدام تصمیم درست است؟

در واقع‌ می‌توان گفت ما در چنین مواقعی، در یک لحظه دو وظیفه داشته‏ ایم و نمى‏ توانسته‏ ایم هر دو را انجام دهیم. لذا در چنین شرایطى با انتخاب هر یک از وظایف، دیگرى را فدا کرده‏ایم. این حالت تردید اصطلاحاً «تعارض» نام دارد.

دربارۀ موضوع یادشده، پژوهشکده اخلاق و معنویت کتابی به نام «تعارض اخلاقی و دانش اصول فقه» تألیف حجت‌الاسلام دکتر حسن بوسلیکی منتشر کرده که مصاحبه زیر حاصل گفت و گو با ایشان است:

تعارض در اصل چیست و تعارض اخلاقی کدام است؟

بوسلیکی: گاهی انسان بر سر دوراهی‌های سختی قرار‌ می‌گیرد و باید بی ‏درنگ تصمیم بگیرد، چراکه با گذشت زمان و دست دست کردن، ممکن است باعث صدمات جبران ناپذیری به خود یا اطرافیان شود؛ اجازه دهید با ذکر چند مثال به تبیین موضوع بپردازیم؛ به فرزندمان قول داده‏ایم – بعد از بارها بدقولی- این بار در جلسۀ انجمن اولیا و مربیان مدرسه شرکت کنیم، اما ساعتی قبل از آن به ما اطلاع‌ می‌دهند که پس از ماه‏‌ها اصرار و دعوت و تأخیر، مهمان مهمى به شرکت آمده تا دربارۀ مسائلى مذاکره کند که به لحاظ اقتصادی جنبۀ حیاتی دارد. یک طرف تعارض جلسه مدرسه و قولى است که به فرزندمان داده ‏ایم و طرف دیگر، مهمان شرکت و یک فرصت مهم اقتصادی.

یا در حال خرید از فروشگاه متوجه بچه ژنده ‏پوشى‌ می‌شویم که ظاهرِ فلاکت ‏بارى دارد و به دور از چشم دیگران، مقدارى خوراکى را زیر لباس خود پنهان ساخته است. از طرفى باید این دزدى را به مسئولان فروشگاه اطلاع داد و از طرفى دیگر، مى‏ دانیم که آن کودک نیاز شدیدى داشته است و مجازات او عادلانه نیست؛ شاید اگر انسان بخشنده‌‌ای باشیم، بخواهیم با پرداخت پول، مشکل را به سرعت حل کنیم، ولى آیا این کار تشویق آن کودک به تکرار دزدى نیست؟ این کودک چه بسا در آینده‌‌ای نه چندان دور به سارقی حرفه‏ اى تبدیل شود و شاید یک بار گیرافتادن و تنبیه شدن، مسیر زندگى او را عوض کند؟!

ویژگى مشترک این مثال‏‌ها و موارد مشابه، این است که ما در یک لحظه دو وظیفه داشته‏‌ایم و‌ نمی‌توانسته ‏ایم هر دو را انجام دهیم. در چنین شرایطى با انتخاب هر یک از وظایف، دیگرى را فدا کرده‏ایم. این حالت تردید اصطلاحاً «تعارض» نام دارد.

در هر موقعیت تعارض، ارادۀ فرد متزلزل‌ می‌شود و‌ نمی‌‏داند کدام طرف را اراده کند و کدام طرف را رها سازد؛ بنابراین مى‏‌توان در نگاهى اجمالى تعارض اخلاقى را موقعیتى دانست که هم‏زمان دو وظیفه اخلاقى متوجه شخص است که توانایى انجام هر دو را ندارد و ناچار است دست به گزینش بزند.

بحث از تعارض اخلاقى چه ضرورتی دارد؟

بوسلیکی: مسئله تعارض اخلاقى به اندازه‏اى مهم است که عده‏اى تعارض‌هاى اخلاقى را محل تجلّى عقلانیت انسان و آشکارشدن جوهره انسانى او مى‏ دانند. در تعارض ‏هایى که طرفین آن از درجه اهمیت و الزام بیشترى برخوردارند، با زیر پا گذاشتن هر طرف، هزینه زیادى پرداخته‌ می‌شود و فرد در هر صورت عذاب وجدان شدیدى احساس‌ می‌کند.

مسئله تعارض اخلاقى وقتى جدى‏‌تر مى‌‏شود که آن را در حوزه وظایف حکومت در نظر بگیریم. در این موارد لازمه ترجیح هر طرف، پرداخت هزینه‏‌هاى سنگین در ابعاد ملى است. حکومت‌ها همواره در کار حل این تعارض‏‌ها هستند؛ مثل کشورى که درگیر جنگ تحمیلى شده و در شرایط سختى قرار گرفته است. دشمن هم ملتزم به اصول اخلاقى نیست و براى پیروزى از هیچ نیرنگ ناجوانمردانه‌‌ای دریغ نمى‏‌کند، حتى براى ایجاد جنگ روانى و تخریب عقبه انسانى، شهرها و مناطق مسکونى را بمباران مى‏‌کند و روزانه صدها انسان بى‏ گناه را به خاک و خون مى‏‌کشد. تنها راه خاتمه دادن به این تهاجم، مقابله به مثل و بمباران شهرهاى کشور متجاوز است. اگر فرض کنیم در این بمباران انسان‏‌هاى بى‏ گناهى کشته خواهند شد و از طرفى تنها راه خاتمه جنگ و توقف جنایات دشمن ایجاد جنگ روانى داخلى باشد، اقتضاى اصول اخلاقى چیست؟ مسئولان کشور چه تصمیمى باید بگیرند؟

تعارض‏‌هایى که در برخى مشاغلِ بسیار حساس اتفاق‌ می‌افتند، بسیار جدى هستند. در زیست‏ پزشکى و بیوتکنولوژى نمونه‏‌هاى فراوانى از این تعارض‏‌ها وجود دارند که پزشکان یا بیولوژیست‏‌ها را دچار نگرانى ساخته و دست نیاز ایشان را به سوى عالمان اخلاق و سایر اندیشمندان دراز کرده است.

به هر حال مباحث تعارض اخلاقى ـ چه در محدوده شخصى و چه در سطح حکومتى و حتى جهانى ـ مسئله مهم و در خور توجهى است.

آیا تعارض اخلاقی فقط از دیدگاه اسلام مطرح است یا ادیان و مکاتب دیگر هم بدان پرداخته اند؟

بوسلیکی: خیر. منحصر به اسلام نیست. مباحث تعارض اخلاقى در همه مکاتب اخلاقى طرح شده و اختصاص به مکتب خاصى ندارد. به صورت جدى از دهه هفتاد – که‌ می‌توان آن را نقطۀ آغاز مباحث جدید اخلاق کاربردی دانست- به موضوع تعارض اخلاقی نیز توجه ویژه شد؛ به ویژه کتاب‏‌ها و مقالات فراوانى در خصوص تعارض‏‌هایى که کادر پزشکى و درمانى مواجه مى‏ شوند، انتشار یافت. یکى از مثال‏‌هاى رایج در این زمینه، «فرق بین کشتن و رها کردن در چنگال مرگ» است. این بحث هر چند مستقیماً به موضوع «بِهْ ‏کُشى» یا «قتل ترحمّى» مربوط است، ولی مباحث آن عمومیت دارد و‌ می‌تواند در بسیارى از تعارض ‏ها کاربرد داشته باشد.

مسئله تعارض اخلاقى به حوزۀ فلسفه اخلاق محدود نمانده و روان‏شناسان فراوانى در مباحث «رشد اخلاقى» از تعارض ‌هاى اخلاقى و معماهاى اخلاقی براى سنجش میزان رشد اخلاقى استفاده کرده‌اند.

آیا این مبحث در کشور ما و در میان اندیشمندان و عالمان شناخته شده است؟

بوسلیکی: به جرأت‌ می‌توان گفت به رغم اهمیت فراوان این بحث در جامعه علمى ما توجه چندانى به آن نشده و هنوز به اندازۀ قابل قبولی مقاله علمى در این زمینه وجود ندارد. بحث مشابه تعارض در دانش اصول فقه مبحث «تزاحم» است. البته به دلایلى که در ادامه مطرح‌ می‌شود، بحث تزاحم به صورت منسجم و عمیق در کتب اصولى طرح نشده و در این دانش جایگاه مشخصى نداشته است.

از طرفى چند مسئله تاریخى بحث تعارض اخلاقى را در جامعه دینى ما با چالش جدى مواجه کرده و عملکرد برخى متدینان را در تعارض‏‌هاى اخلاقى غیر قابل دفاع ساخته است. از جمله این که:

۱- در فرهنگ دینى جامعه ما از یک سو بر قالب و ظاهر احکام پافشارى‌ می‌شود. از سوى دیگر تأکید مى‏ رود که دسترسى به فلسفه و مناط احکام نوعاً امکان پذیر نیست و مصالح عقلانى براى عدول از احکام الهى کافى نمى‏ باشد. این امر، پاره‌‌ای از متدینان را وظیفه‏ گرا تربیت کرده؛ به گونه‌‌ای که خود را نیازمند تأمل و درک شرایط‌ نمی‌بینند و فقط به حفظ ظاهر احکام اصرار دارند و حاضر نیستند حتى براى رعایت وظیفه‌‌ای اهم از یک وظیفه ابتدایى عدول کنند.

۲- برخى آموزه‏‌هاى صحیح دینى با برداشت‏‌هاى غلط آمیخته شده و رفتارهاى نامناسبى را شکل داده است؛ از جمله این آموزه‏‌ها، جمله معروف امام خمینى (ره) است که «همه ما مأمور به اداى تکلیف و وظیفه‏ ایم، نه مأمور به نتیجه» . گروه زیادى از متدینان چنین برداشت کرده‏‌اند که «ما هرگز به نتیجه نمى‏ اندیشیم و هدف ما فقط انجام تکلیف است». همین برداشت غلط باعث‌ می‌شود که فرد متدین در زندگى دینى خود، از بسیارى از ملاحظات معقول، غفلت یا چشم ‏پوشى کند؛ در نتیجه آسیب‏‌هاى جبران‏ ناپذیرى به خود و جامعه دینى وارد سازد.

۳- بر اساس نگاه برخى از دانشمندان اسلامى، ادله بیانِ دستورهاى اخلاقى به بررسى کارشناسانه و سخت‏ گیرى علمى نیاز ندارد و مطابق احادیث معروف «من بلغ» مشمول تسامح‌ می‌گردد؛ به این معنا که روایات مشتمل بر دستور اخلاقى به امید رسیدن به ثواب به صورت استحبابى تجویز یا به صورت کراهتى منع مى‏ شوند.

این انتقادها هرگز به معناى نادیده انگاشتن میراث اخلاقى کهن جهان اسلام نیست؛ ولى واقعیت این است که در مقام راهنمایى متدینان براى برخى از مراحل عمل ـ مانند موارد تعارض ـ کفایت نمى‏‌کند. توجه به نقاط قوت در کنار نقاط ضعف، لازمه نگاه منصفانه است.

جناب عالی در این پژوهش چه هدفی را دنبال کرده‌اید؟

بوسلیکی: تلاش کرده‌ایم براى خوانندگان علاقه‏ مند منابع مناسبى براى مطالعه بیشتر در هر موضوع معرفى کنیم. بنابراین طرح بحث در بخش مطالعات فلسفه اخلاق معاصر، گذرا و اشاره ‏وار خواهد بود تا از این راه پرسش‌هاى اساسى و کلیدى شناخته شوند. آن‏ گاه اخلاق پژوهان مسلمان با غور در این پرسش‌ها، خواهند توانست به تولید دانش بومى در این حوزه معرفتى بپردازند.

در واقع این پژوهش با دو هدف به انجام رسیده است. یکی ارائۀ بحثى از ابعاد مسئله تعارض اخلاقى و رویکردهاى مختلف فیلسوفان اخلاق به موضوع‏ شناسى و حکم ‏شناسى این مسئله غامض در حوزه تفکر اخلاقى است و دیگری جستارگشایى از مسئله تعارض اخلاقى بر پایه جغرافیاى مباحث اصول فقه شیعه و ارائۀ بحثى تطبیقى و مقایسه ادبیات اصول فقه و نوع مواجهه علمى اصولیان ما با مسئله‏‌هاى مشابه در چارچوب علم اصول.

در پایان بفرمایید این پژوهش شامل چه بخش‌هایی است؟

بوسلیکی: این نوشتار در چهار فصل تدوین شده:

فصل اول: کلیات؛ قبل از هرچیز تلاش شده تعریفى روشن از تعارض اخلاقى ارائه شود. در ادامه سعى شده راه‏‌هایى براى شناسایى مصادیق تعارض اخلاقى ارائه گردد تا بهتر بتوان ابتدا تعارض واقعى را از تعارض ‏نما تشخیص داد و پس از آن به انواع تعارض‏‌هاى اخلاقى پرداخت.

فصل دوم: تعارض اخلاقى در فلسفه اخلاق معاصر؛ در فصل دوم چند نمونه از نحوه مواجهه فیلسوفان اخلاق با تعارض‏‌هاى اخلاقى همراه با نقدى مختصر بیان شده است. این مواجهه را به طور کلى‌ می‌توان شامل دو نوع زیر دانست: انکار تعارض اخلاقى و قبول تعارض اخلاقى و تلاش براى حل آن. در این بخش راه حل مکاتب «نتیجه‏ گرا» و «وظیفه‏ گرا» و چند راه‏ حل خاص براى تعارض اخلاقى به صورت جداگانه مطرح شده ‏اند.

فصل سوم: ظرفیت‏ شناسى اصول فقه براى مبحث تعارض اخلاقى؛ مباحثى از اصول فقه که ارتباط نزدیک با بحث تعارض اخلاقى دارند، به اجمال بازخوانى شده ‏اند؛ مانند مباحث ضد، اجتماع امر و نهى، ترتّب و تزاحم. در این فصل فقط به بازخوانى ـ و نه تحلیل ـ مباحث اصولى اکتفا شده و تحلیل موضع‏ گیرى در آن مباحث پژوهش جداگانه‌‌ای مى‏ طلبد که بیشتر صبغۀ اصولى خواهد داشت.

فصل چهارم: تطبیق مباحث اصولى بر مباحث اخلاقى؛ در این فصل تلاش شده این مباحث براى استفاده در فضاى علم اخلاق بازسازى شوند. به این منظور ابتدا مکاتب اخلاق هنجارى به اجمال معرفى و سپس به بررسى نسبت فقه و اصول با علم اخلاق پرداخته شده تا روشن گردد که سنخ مباحث اصولى چه نسبتى با مباحث اخلاقى دارد و چگونه‌ می‌توان از این مباحث در اخلاق استفاده کرد.

در پایان این فصل تلاش شده تا هر کدام از مباحثِ فصلِ سوم در فضاى اخلاق بازخوانى شود و با نگاه به تعارض اخلاقى به مباحث علم اخلاق تبدیل گردد. به عبارت دیگر، کاملاً به علم اخلاق و خاصه مبحث تعارض‏‌هاى اخلاقى ناظر باشد.

اجتهاد یادآور می‌شود، کتاب «تعارض اخلاقی و دانش اصول فقه» به قلم حسن بوسلیکی به قیمت ۴۶۰۰ تومان در ۲۸۵ صفحه از سوی نشر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی منتشر شده است و علاقه‌مندان می‌توانند برای خرید به سایت پژوهان مراجعه نمانید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics