قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / فقهایی که با اصل برائت، فتوا به اباحه فضای مجازی داده‌اند، بعدها متوجه اشتباهشان خواهند شد!
فقهایی که با اصل برائت، فتوا به اباحه فضای مجازی داده‌اند، بعدها متوجه اشتباهشان خواهند شد!

عضو هیئت‌ علمی دانشگاه امام صادق (ع) در گفتگو با «اجتهاد» مطرح کرد:

فقهایی که با اصل برائت، فتوا به اباحه فضای مجازی داده‌اند، بعدها متوجه اشتباهشان خواهند شد!

فقهایِ آینده، از فقیهان گذشته‌ها و برخی فتاوای آنان، درس خواهند گرفت؛ چون با گذر زمان و وسعت پیشرفت‌ها متوجه خواهند شد که فقهای گذشته، در خصوص مسائل فقه نمایش و صحنه‌های مجازی، خیلی کم ورود پیدا کرده‌اند یا موضوع را به‌خوبی شناسایی نکرده‌اند، لذا به‌خوبی نتوانسته‌اند حکم صادر کنند، یا حکمشان اشتباه بوده و یا اصولاً پاسخی نداده و مسئله را به خود مکلف واگذار کرده‌اند.

اختصاصی شبکه اجتهاد: خروج فقه از رویکرد انفعالی و ورود به عرصه فعالیت، جز با آینده پژوهشی و شناخت مسائلی که در آینده با آن روبرو خواهد شد میسر نیست؛ بنابراین لزوم آینده‌پژوهی در همه عرصه‌های فقه، ضرورت می‌یابد. یکی از مهم‌ترین مسائل فقه‌های معاصر، مباحث مرتبط با هنرهای نمایشی است. این موضوع را با حجت‌الاسلام والمسلمین احمدعلی قانع، عضو هیئت‌علمی دانشکده معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق (ع) در میان گذاشتیم. او معتقد است اگرچه فضای مجازی در آینده، غلبه بیشتری بر فضای واقعی پیدا خواهد کرد، اما هیچ تغییری در احکام فقهی ایجاد نخواهد شد! مشروح گفتگوی «اجتهاد» با این استاد رسانه و ارتباطات، به‌قرار زیر است:

اجتهاد: مهم‌ترین مسائل فراروی فقه نمایش در صدسال آینده را چه مسائلی می‌دانید؟

قانع: یکی از مسائلی که از یکی دو دهه اخیر مطرح شده، بحث احکام صحنه مجازی و واقعی و تفاوت این دو است. به نظر می‌رسد تفاوت آشکاری میان واقع و نمایش وجود ندارد. دلیل آن، یکی اطلاق نصوص است؛ قرآن یک کتاب فرازمانی و فرامکانی است و الی یوم القیامه حجیّت دارد، کمااینکه روایات نیز همین‌گونه هستند. مثلاً اگر خداوند فرموده: «قُل لِلمُؤمِنین یغُضّوا مِن أبصارِهِم» و یا اگر فرموده: «قُل لِلمُؤمنات یَغضُضنَ مِن اَبصارِهُنُّ»، قیدی ندارد که این رؤیت و نگاه، در عالم واقع باشد. خدای متعال می‌دانست که در آینده، رؤیت و عرضه‌هایی در عالم مجازی هم پیش خواهد آمد و بااین‌وجود، نصّ خودش را به‌صورت مطلق بیان کرد؛ بنابراین نهی از نگاه‌کردن در آیه فوق، هم نگاه مستقیم را شامل می‌شود و هم نگاه غیرمستقیم از طریق رسانه‌های و عالم مجازی را.

من از اینجا می‌خواهم یک گریزی بزنم به مسئله رؤیت هلال که اگر در روایات آمده: «صُم لِلرُّؤیه واَفطِر لِلرُّؤیه»، این رؤیت هم رؤیت اطلاقی است؛ یعنی هم شامل رؤیت با چشم مسلح می‌شود و هم شامل رؤیت با چشم غیرمسلح. در زمان قدیم که ابزارهای رؤیت با چشم مسلح، از قبیل، تلسکوپ و غیره نبود، مردم با چشم غیرمسلح می‌دیدند، امروزه که ابزارهای جدید اختراع شده و به‌وسیله آنها هلال را رؤیت می‌کنند یا به‌وسیله هواپیما از بالای ابر هلال را می‌بینند، بازهم «صُم لِلرُّؤیه واَفطِر لِلرُّؤیه»، متحقق گردیده و عمل به‌مقتضای اطلاق، صحیح است. یعنی عرفاً کسی نیمتواند بگوید دیدن ماه از بالای ابر، مشمول «صُم لِلرُّؤیه واَفطِر لِلرُّؤیه» نمی‌شود.

دلیل دوم این است که احکام دائر مدار مصالح و مفاسد است، اگر مثلاً گفته شده مردان به بدن زنان نگاه نکنند یا زنان به بدن مردان نگاه نکنند، برای این است که تحریک شهوت نشود و مفسده‌ای پدید نیاید. این مفسده و تحریک شهوانی همانگونه در نگاه مستقیم و واقعی قابل حصول است، در نگاه مجازی یا غیرمستقیم از طریق نمایش بدن زن در رسانه نیز قابل حصول خواهد بود، لذا مشمول حکم نیز می‌گردد. این مسئله، یک امری فطری است.

برخی از فقها برای صحنه‌های مجازی و نمایشی، قائل به اصل برائت و یا اباحه شده‌اند، درحالی‌که در اینجا ما دلیل داریم و زمانی که دلیل باشد نوبت به اصل نمی‌رسد، چنان‌که بین فقها مشهور است: «الاصلُ اصلٌ حیث لا دلیل له»؛ بنابراین وقتی لااقل دو دلیل برای ما محرز است، نیازی نداریم تا به اصل تمسک کنیم؛ لذا نگاه‌کردن باواسطه به بدن زنان برای مردان یا نگاه‌کردن زنان به بدن مردانی که در حال ورزش هستند، خصوصاً کشتی و شنا، از طریق رسانه جایز نیست، بدون هیچ فرقی در مباشر و غیرمباشر، پخش مستقیم و یا غیرمستقیم، آشنا یا ناآشنا و غیره که بعضی از آقایان این فرق‌ها را قائل شده‌اند. همه اینها یک حکم را دارد، چون خوف فتنه و ریبه در همه اینها حضور خواهد داشت ولو به درجات متفاوت و مختلف، به دلیل اینکه جنس مخالف همیشه برای آدمی، خوشایند و جذّاب است، چه واقعی و مستقیم باشد چه مجازی و غیرمستقیم.

اجتهاد: آیا پیش‌فرض‌ها و مبانی فقه نمایش در صدسال آینده تغییر خواهد کرد؟ فکر می‌کنید این تغییرات در چه بخش‌هایی باشد؟

قانع: تصوّر من این است که تغییرات معتنابه و ملموسی نخواهیم داشت. انسان، انسان خواهد ماند، احکام شریعت نیز ثابت و مصالح و مفاسد نیز ثابت است. کمااینکه در سه چهار دهه اخیر، علم و وسایل ارتباط‌جمعی خیلی پیشرفت کرده و صحنه‌ها خیلی‌خیلی مجازی‌تر شده است؛ ولی بااین‌وجود ما تفاوتی چندانی در حکم مسئله را شاهد نیستیم؛ بنابراین پیش‌فرض‌ها و مبانی فقه نمایش تغییر آن‌چنانی نخواهد داشت، البته مسائل پیش می‌آید؛ ولی ما مسائل صحنه‌های مجازی را با واقعی یکسان دانستیم، لذا حکمش هم تغییر نمی‌کند، حالا تا هرکجا که می‌خواهد پیشرفت کند؛ حکم همان است که در ادلّه بیان شده است. «حلال محمد حلالُ الی یوم القیامه و حرامه حرام الی یوم القیامه»، نیز هیچ تغییری را نمی‌پذیرد. تا آدمی و جهان هست، حرام و حلال شرعی، حرام و حلال شرعی باقی خواهد ماند: «ولَن تجدُ لِسُنّه اللهِ تبدیلا» و «ولَن تجدُ لِسُنّه اللهِ تحویلا».

اجتهاد: آیا شیوه «تحقیق» و «حل» مسائل فقه نمایش در صدسال آینده تغییر خواهد کرد؟ فکر می‌کنید این تغییرات به چه صورتی باشد؟

قانع: فکر نمی‌کنم تغییرات چندانی در این زمینه هم ایجاد شود.

اجتهاد: آیا پاسخ فقها به مسائل فقه نمایش، در صدسال آینده، تغییر خواهد کرد؟ فکر می‌کنید این تغییرات در چه سمت‌وسویی باشد؟

قانع: فقهایِ آینده، از فقیهان گذشته‌ها و برخی فتاوای آنان، درس خواهند گرفت؛ چون با گذر زمان، و وسعت پیشرفت‌ها متوجه خواهند شد که فقهای گذشته، در خصوص مسائل فقه نمایش و صحنه‌های مجازی، خیلی کم ورود، کرده‌اند، یا موضوع را به‌خوبی شناسایی نکرده‌اند، لذا به‌خوبی نتوانسته‌اند حکم صادر کنند، یا حکمشان اشتباه بوده و یا اصولاً پاسخی نداده و مسئله را به خود مکلف واگذار کرده‌اند؛ بنابراین، به نظر می‌رسد فقهای آینده که ارتباطشان با صحنه‌های مجازی و وسائل ارتباط‌جمعی بیشتر می‌شود ازاین‌حیث، نسبت به فقیهان کنونی، فتواهای کامل‌تر و قوی‌تری صادر خواهند کرد و موضوع را بهتر خواهند شناخت. در شرایط فعلی، گاهی با برخی مسائل مواجه می‌شویم که چون موضوع‌شناسیِ خوبی از سوی فقها انجام نشده، احکام صادره نیز تمام و کامل نبوده است.

به‌عنوان نمونه، زمانی که برای اولین‌بار، بحث شرکت‌های هِرمی، مطرح شد، بعضی از فقیهان، موضوع را نتوانستند به‌درستی تشخیص بدهند، لذا «گلدکوئست» را نوعی دلالی قلمداد کرده و حکم نمودند که اشکالی ندارد، درحالی‌که «گلدکوئست»، هرگز دلالی نبود، بلکه دست‌کردن در جیب دیگران بود. فردی از بالای هرم، دست در جیب افرادی می‌کرد که در قاعده هرم بودند، لذا سود می‌کرد، اما افراد پایین‌دست که دستشان به جیب کسی نمی‌رسید، سرشان بدون کلاه مانده و متضرر می‌شدند. در همین قضیه، بعدها که فقها، موضوع را به‌درستی شناختند، حکم را نیز به‌درستی صادر کردند. در موضع بحث ما نیز، این اصل «اباحه» یا «برائت»ی که برخی از فقها نسبت به رسانه و فضای مجازی مطرح کرده‌اند، از همین قبیل است، یعنی ریشه در عدم شناخت درست موضوع دارد، در آینده به‌تدریج که این شناخت حاصل شود، به دنبال آن احکام صادره نیز اصلاح می‌شوند. چون وقتی موضوع به‌درستی برایشان شناخته شود و به مصالح و مفاسد واقعی توجه کنند و اطلاق ادلّه را ببینند، تبعاً متوجه نادرست بودنِ احکامی که صادر کرده‌اند نیز خواهند شد و قطعاً حکمشان را تغییر خواهند داد.

اجتهاد: ارتباطات میان فقها و جامعه هنری را در صدسال آینده چگونه ارزیابی می‌کنید؟

قانع: در اینکه ارتباطات قوی‌تر و وسیع‌تر می‌شود، تردیدی وجود ندارد. ممکن است صحنه مجازی خیلی‌خیلی پیشرفته‌تر بشود کمااینکه مثلاً در بیست سال اخیر، با پیداشدن موبایل و شبکه‌های مجازی، این صحنه‌ها قوی‌تر شده‌اند، اما حکم شرعی دچار تغییر نخواهد شد، کمااینکه در این چند دهه اخیر احکام تغییر نکرده است. چنان‌که موضوعات نیز دچار تغییر نخواهد شد، همانگونه که تا حالا نیز تغییر نکرده‌اند. موضوع نگاه به نامحرم در عالم واقع و نگاه به نامحرم به‌واسطه رسانه و صحنه‌های نمایشی و مجازی، یکی است؛ لذا تغییری در موضوع نمی‌بینم.

(این گفتگو، بخشی از مجله الکترونیکی «فقه نمایش» است که با همکاری پژوهشگاه فقه معاصر و مدرسه فقه هنر تولید شده و به زودی در «شبکه اجتهاد» منتشر می‌گردد.)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics