قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / مرتد کسی است که انگیزه سیاسی یا قصد استهزاء دارد/ برای مقابله با کتب ضلال، باید حکم به جواز نشر آن‌ها داد!
مرتد کسی است که انگیزه سیاسی یا قصد استهزاء دارد/ برای مقابله با کتب ضلال، باید حکم به جواز نشر آن‌ها داد!

مدیر مؤسسه فهیم در گفتگو با «شبکه اجتهاد» عنوان کرد:

مرتد کسی است که انگیزه سیاسی یا قصد استهزاء دارد/ برای مقابله با کتب ضلال، باید حکم به جواز نشر آن‌ها داد!

کسی که عالمانه و عامدانه می‌داند دین حق است و انکار می‌کند چنین کسی هست که مرتد و کافر شده و الا هرکسی که بر اساس عقیده‌ی خودش، شبهه‌ای برای خودش پیدا شده و برگشت، این مصداق مرتد نمی‌شود. خب قاعدتاً در آن چیزی که به‌عنوان «مجازات مرتد» ذکر شده، مرتد در کنار تغییر عقیده، یک چیز اضافه‌ای هم دارد، حالا یا با انگیزه‌ی تضعیف مجموعه‌های دینی است یا به خاطر انکار از روی علم. لذا برای کسانی که صرفاً آزادی عقیده بخواهند داشته باشند و یا بخواهند عقیده خود را بیان کنند آن عنوان مجازات صدق نمی‌کند.

اختصاصی شبکه اجتهاد: «در همین سالیان اخیر برخی از کتب، اگر اجازه‌ نشر پیدا می‌کردند، شاید حداکثر ۱۰۰ نسخه یا ۱۰۰۰ نسخه از آن به‌زحمت نشر پیدا می‌کرد. شاید تعداد افرادی که این کتاب را می‌خواندند کمتر از ۱۰۰۰ نفر بود. حال که این کتاب‌ها با ممنوعیت نشر مواجه شدند، در شبکه‌های اطلاع‌رسانی آزادانه مورد توجه هزاران و بلکه گاهی اوقات صدها هزار نفر قرار گرفتند. در مورد فیلم هم همین‌گونه هست. فیلم‌هایی که مهر ممنوعه، به هر دلیل، بر روی آن می‌خورد، همین ممنوعیت زمینه‌ای برای انفجار فروش آن‌ها را فراهم می‌کند. یا اینکه استقبال‌ بسیار گسترده‌ای از این فیلم‌ها در شبکه‌های غیر رسمی می‌شود.»

متن بالا، بخشی از گفته‌های استاد کاظم قاضی‌زاده بود. بحث آزادی بیان، عقیده و مطبوعات از بحث‌های جدی و ریشه‌دار در عمر ۴۰ ساله‌ انقلاب اسلامی هست که حواشی بسیار زیادی داشته است. گاه این حواشی موجب فتنه‌های بزرگی در سطح جامعه شده است. در رابطه با این سه نوع آزادی؛ یعنی آزادی بیان و عقیده و مطبوعات، با مدیر موسسه فهیم و استاد دروس خارج حوزه علمیه قم گفتگو کردیم. استاد کاظم قاضی‌زاده که سال‌ها مدیر پژوهشکده فقه و حقوق بوده است معتقد است باید برای مقابله با نشر کتب ضلال، حکم به جواز انتشار آن‌ها بدهیم. مشروح گفتگوی شبکه اجتهاد با این استاد و پژوهشگر برجسته حوزه علمیه قم، از نگاه شما می‌گذرد.

اجتهاد: آیا احکامی نظیر حرمت نشر کتب ضاله، مخالف با حق آزادی بیان و گردش آزاد اطلاعات است؟

قاضی‌زاده: آنچه در نصوص ما وجود دارد، عنوان حرمت نشر نیست، بلکه حرمت حفظ کتاب ضاله هست. علمایی که این بحث را مطرح کردند به این اشاره کردند که “حرمت حفظ کتب گمراه کننده یا کتب ضاله”. این به خاطر وجود مفسده‌ای است که قطعاً یا با یک احتمال نسبتاً قوی بر آن مترتب می‌شود. پس اگر آن مفسده بر حفظ کتاب گمراه کننده بار نشود یا اینکه در منع از کتبی که گمراه کننده هستند، یک مفسده‌ای باشد که آن سبب شود ما از مفسدتین بگذریم، دلیلی بر حکم به حرمت حفظ وجود ندارد.

عبارتی که مرحوم شیخ انصاری در نتیجه‌گیری این بحث دارد و من ترجمه می‌کنم این است: حفظ کتاب‌های گمراه کننده حرام نیست، مگر از این جهت که مفسده‌ قطعی یا مفسده‌ با احتمال قوی بر آن مترتب شود. پس اگر چنین نیست یا اینکه یک مفسده‌ای معارض می‌شود در نابودی کتب گمراه کننده با یک مصلحتی که قوی‌تر از آن هست، یا مفسده‌ای که در حقیقت عارض می‌شود در برابر مصلحتی که وجود دارد، آن مصلحت قوی‌تر است دلیلی بر حرمت وجود ندارد. مگر اینکه بخواهیم به اجماع یا به بعضی از اطلاقاتی که در بعضی از کلمات علما آمده تمسک کنیم که آن‌ها هم مثل اجماع است و قاعدتاً چون در این مسائل دلائل خاصی وجود دارد، اجماع هم حجت نیست. لذا باید بگوییم که در اصل بحث حرمت کتب ضلال بین عالمان دینی ما اختلاف است. این‌طور نیست که صراحتی داشته باشند که در همه‌ موارد، حفظ کتب، ممنوع و حرام هست. درباره‌ معنای حفظ که آیا این به معنای حفظ از تلف شدن آن هست یا به معنای در ذهن سپردن آن هست یا اینکه نه، حفظ فقط به این معنا هست که ما آن را در کتاب خانه‌ خودمان نگاه داریم. این‌ها مورد اختلافی است که سبب شده اجماع و اتفاقی در این مسئله وجود نداشته باشد. جالب هست بدانید صاحب “جامع المقاصد” در این مسئله می‌فرماید که فوائد حفظ کتب ضلال خیلی زیاد است.

این را به‌عنوان مقدمه ذکر کردم که ما نسبت به اصل مسئله‌ “حفظ کتب گمراه کننده” اصولاً یک فتوای قوی و اتفاقی نداریم. در مورد مفهوم، مصادیق و حد و حدود آن اختلافات زیادی وجود دارد.

اما نکته‌ای دیگر می‌خواهم عرض کنم این است که اصولاً در دنیای کنونی و در دنیای معاصر، با توجه به ابزارهایی که برای نشر اندیشه‌ها و افکار وجود دارد و از دسترس تک‌تک نهادها یا ارگان‌هایی که می‌توانند متولی امور فرهنگی باشند خارج است، اصولاً شاید بگوییم وضع به شکلی است که ممانعت از انتشار مطالبی که به هر دلیل آن را مطالب حق نمی‌دانیم و یا حتی موجب گمراهی می‌دانیم، سبب توسعه نشر آن‌ها می‌شود. همان‌گونه که در عبارت شیخ انصاری است. شاید بشود بگوییم ما برای اینکه کتب ضلال نشر گسترده‌ای پیدا نکنند، باید نسبت به نشر آن‌ها حکم به جواز بدهیم. چون دیدیم در همین سالیان اخیر بعضی از کتاب‌هایی که اگر اجازه‌ نشر پیدا می‌کردند، شاید حداکثر ۱۰۰ نسخه یا ۱۰۰۰ نسخه از آن به‌زحمت نشر پیدا می‌کرد. شاید تعداد افرادی که این کتاب را می‌خواندند کمتر از ۱۰۰۰نفر بود. الآن که با ممنوعیت نشر مواجه شدند، این‌ها در شبکه‌های اطلاع‌رسانی آزاد مورد توجه هزاران بلکه گاهی اوقات صدها هزار نفر قرار گرفتند. در مورد فیلم هم همین‌گونه هست. ملاحظه می‌کنید فیلم‌هایی که مهر ممنوعه، به هر دلیل، بر روی آن می‌خورد، همین ممنوعیت زمینه‌ای برای انفجار فروش آن‌ها را فراهم می‌کند. یا اینکه استفاده‌ بسیار گسترده‌ای از این فیلم‌ها در شبکه‌های غیر رسمی تحقق پیدا می‌کند. لذا فکر می‌کنم که در این مسئله باید به دو سطح توجه کنیم؛ اول اینکه “نشر کتب ضلال”که در سؤال مطرح شده، همان‌گونه که عرض کردم در میان فتوای فقها بسیار با تشویش مواجه است و اجماعی هم اگر در بعضی از دوره‌ها وجود دارد، اجماع مدرکی است و نمی‌تواند دلیلی بر منع باشد.

در مواردی هم که واقعاً معتقد هستیم که قدر متیقن کتب ضاله است و به دلیل قطع ماده‌ فساد یا دلایل دیگری که وجود دارد احساس می‌کنیم که با آن‌ها باید برخورد کرد، می‌بایست به این نکته توجه کرد که اصولاً در دنیای کنونی این نوع برخوردها به‌جای اینکه موجب حذف آن‌ها بشود، موجب توسعه و رشد و حفظ حداکثری و انتشار گسترده‌ آن‌ها می‌گردد.

برای همین به ذهن می‌رسد که این حکم، هم به لحاظ موضوعی و هم به لحاظ حکمی، نمی‌تواند در برابر خط آزادی بیان و گردش آزاد اطلاعات قرار بگیرد. خصوصاً بسیاری ذکر می‌کنند که این بخش کتب ضاله اصولاً در فضایی که به هرحال افراد دنبال آزادی و گردش اطلاعات آزاد هستند، در مکلف مطرح نیست. چون آن چیزی که تحت عنوان حق آزادی بیان و یا گردش آزاد اطلاعات است، غالباً در مسائل اجتماعی و سیاسی و اختلافاتی است که مردم با حاکمان یا احزاب با یکدیگر دارند، صورت می‌گیرد که این‌ها ربطی به اصول مسلم اعتقادی ندارد.

نکته آخر هم این است که می‌شود یک تفکیکی هم قائل بشویم. گاهی اوقات هستند افرادی که به‌قصد اضلال مطلبی را بدون استدلال و بدون چارچوب پذیرفته شده‌ علمی منتشر می‌کنند، چه در سطح کتاب و یا فیلم و یا تولیدات هنری. گاهی اوقات هم چیزی هست که در آن شبهه مطرح است و به‌طور جدی و استدلالی شبهه خودش را مطرح می‌کند و می‌نویسد. گرچه از دیدگاه ما این شبهه یک امر باطلی است اما بالاخره بر اساس یک رویکرد علمی به آن پرداخته است. اگر بگوییم حفظ کتب ضلال یا انتشار آن‌ها اشکال دارد، مسلماً این بخش دوم که به‌نوعی ارائه‌ اندیشه‌های جدید از سوی دیدگاه‌های مختلف فکری مخالف ماست، مسلماً شامل این نمی‌شود. اگر قرار بود که ما در فقه اسلامی با هر نوع اندیشه‌ مخالف دیدگاه‌های مشهور به‌عنوان دیدگاه‌ حق، مبارزه کنیم اصولاً دیگر تضارب آرا و طرح شبهه و پاسخ به آن و استدلال برای بحث‌های اعتقادی جایی نداشت.

امامان بزرگوار ما به راحتی اجازه می‌دادند، افرادی می‌آمدند، مطالب و شبهات خودشان را حتی نسبت به توحید مطرح می‌کردند و آن‌ها پاسخ می‌دادند. نمی‌گفتند که صرف طرح این مباحث، نشر این مباحث یا حفظ این مباحث یک امر حرامی است. اصولاً گردش آزاد اطلاعات و انتشار استدلال‌ها و دیدگاه‌های مختلف چیزی است که در اندیشه دینی ما، در قرآن ما و در سنت ما پذیرفته شده است.

ما در قرآن کریم داریم “فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه”. اینکه بندگان کلامات مختلف را بشنوند و از خوب آن پیروی کنند. لازمه این امر آن است که کلمات مختلف که بعضی از آن خوب و بعضی از آن بد است در جامعه طرح بشود. و الا چگونه بندگان خوب خدا بتوانند سره را از ناسره در گفتارها و اندیشه‌ها تشخیص بدهند. با توجه به این نکته فکر می‌کنم اصولاً این آرا یا همه یا بخشی از آن‌ها، از مسئله حرمت حفظ کتب ضلال، خارج است و لذا نمی‌شود این حکم شرعی مانع از تضارب آرا و آزادی بیان و گردش آزاد اطلاعات منطقی باشد.

بفرمایید، آیا مجازات مرتد، مخالف با حق آزادی بیان نیست؟ چرا؟

قاضی‌زاده: در باب مرتد باز در میان فقهای ما اینکه کدام مرتد حکم مجازات دارد، اختلاف است. آنچه به ذهنم می‌رسد این است که با توجه به روایاتی که وجود دارد، مرتد یعنی کسی که با ارتدادش، به دنبال مخالفت سیاسی یا مخالفت با انگیزه‌های تضعیف اندیشه‌ دینی است. می‌دانید در قرآن کریم هم یک اشاره‌ای شده که بعضی‌ها بوده‌اند که این‌ها صبح ایمان می‌آوردند، ظهر کافر می‌شدند و وقتی کنار دوستان و هم پیشه‌ منافق یا کافر خودشان قرار می‌گرفتند، می‌گفتند ایمان آوردن ما، برای استهزاء بوده و ما به دنبال ایمان واقعی نبوده‌ایم. این یکی از موارد ارتداد است. مثلاً در این آیه‌ شریفه در سوره‌ آل‌عمران هست که می‌فرماید: «وقالت طائفه منه ….». به دوستان خود می‌گفتند که شما بیایید ظهر بروید مؤمن بشوید و شب بیایید کافر بشوید تا بلکه به خاطر اینکه شما اول گفتید اسلام دین خوبی است، مؤمن شدید بعد همان روز، دم غروب گفتید نه این به درد نمی‌خورد. این سبب می‌شود که مسلمان‌ها از اسلام دست بردارند ” لعلهم یرجعون”. یا در بعضی از تعبیرها هست، می‌فرماید که “انما یکفر من جحد” یعنی کسی که عالمانه و عامدانه می‌داند دین حق است و انکار می‌کند. چنین کسی است که مرتد و کافر شده و الا هرکسی که بر اساس عقیده‌ خودش، شبهه‌ای برای خودش پیدا شده و برگشت، این مصداق مرتد نمی‌شود. قاعدتاً آن چیزی که با عنوان “مجازات مرتد” ذکر شده، در کنار تغییر عقیده چیز اضافه‌ای هم دارد. حالا یا با انگیزه‌ تضعیف مجموعه‌های دینی است یا به خاطر انکار از روی علم است. لذا برای کسانی که صرفاً آزادی عقیده داشته باشند و یا بخواهند عقیده خود را بیان کنند آن عنوان مجازات صدق نمی‌کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics