قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / نهی ورود فقها به سیاست همانند نهی آنان از ورود به فقه و اخلاق است/ رویکرد دوگانه سیدبن طاووس در ورود به سیاست
نهی ورود فقها به سیاست همانند نهی آنان از ورود به فقه و اخلاق است/ رویکرد دوگانه سیدبن طاووس در ورود به سیاست

در یک نشست علمی بیان شد:

نهی ورود فقها به سیاست همانند نهی آنان از ورود به فقه و اخلاق است/ رویکرد دوگانه سیدبن طاووس در ورود به سیاست

حجت‌الاسلام محمدهادی حمیدیان تاکید کرد: اگر به این دلیل که چون در عصر حضور معصوم نیستیم مخالف ورود فقها به سیاست باشیم در این صورت باید بگوییم فقها نباید وارد فلسفه و اخلاق و عرفان هم بشوند چون در آنها هم اختلاف زیادی وجود دارد.

به گزارش شبکه اجتهاد، کرسی ترویجی «بررسی رویکرد سیاست‌ورزی و سیاست‌گریزی فقیهان شیعه؛ مطالعه موردی سید بن طاووس»، از سوی مؤسسه آموزشی پژوهشی ائمه اطهار(ع) برگزار شد. در ابتدای این نشست، حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمحمدهادی پیشوایی؛ استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه خیلی‌ها معتقدند که در دوره غیبت، اصل دخالت در سیاست مذموم است، گفت: در فضای جامعه امروز انجمن حجتیه مدعی این مسئله است و می‌گوید اگر امام زمان(عج) باشند ما تابعیم وگرنه خیر. افراد دیگری هم شبیه این موضوع را در تریبون‌ها مطرح می‌کنند که دخالت دین در سیاست باعث بدبینی مردم به دین شده است.

پیشوایی در ادامه بیان کرد: اکبر ثبوت هم رمان‌گونه مفصلی در تبیین‌‌اندیشه‌های آخوند خراسای نوشته است که البته برخی معتقدند سندیت ندارد ولی از این جهت که آخرین استدلالاتی که ممکن است در این مسئله گفته شود اهمیت دارد که البته افراد به آن جواب مفصل داده‌اند. برخی هم مدعی هستند که در طول تاریخ شیعه خیلی از علما از سیاست کناره‌گیری کرده‌اند لذا بنده حساس شدم تا این مسئله را مورد دقت بیشتر قرار دهم. همه فقها کمک به حاکم ظالم را جایز نمی‌دانند ولی اگر این ورود سبب اجرای احکام دینی شد چه؟ در اینجا شاهدیم که خیلی از علما هم وارد سیاست می‌شوند از جمله سیدبن طاووس که مخالف ورود به سیاست است وقتی مصلحت دید وارد عرصه شد.

پیشوایی با بیان اینکه سیدبن طاووس اولین شخصیتی است که ادبیات سیاست‌گریزانه دارد به این معنا که خودش از سیاست پرهیز داشت و فرزندش را هم از این کار برحذر داشت، ادامه داد: در اهل سنت کسانی چون محمدعبده را داریم که می‌گوید؛ اللهم اعوذ بک من ساس یسوس و…؛ ادبیات او به شدت پرهیز از سیاست دارد. سیدبن طاووس هم چنین ادبیاتی دارد. ایشان سیاست معصومین(ع) را می‌پذیرد ولی ارتباط با سلاطین را برای علما به شدت نفی کرده است.

وی ادامه داد: در کتابی که نصایحی برای فرزندش نوشته است به شدت بر نفی از سیاست پرهیز کرده و می‌گوید؛ با اهل سیاست و سیاست‌ورزان مرتبط نباش زیرا باعث تیرگی قلب انسان خواهد شد. در اواخر دوران بنی‌عباس با اینکه شاهان، شیعه نبودند ولی متمایل به شیعه بودند و برخی وزرا رسما شیعه بودند ولی هرقدر به او التماس کردند که وزارت و قاضی القضاتی را بپذیرد او قبول نمی‌کند و حتی او را تهدید می‌کنند ولی قبول نمی‌کند حتی سمت نقابت سادات را هم نمی‌پذیرد.

پیشوایی با بیان اینکه ابن طاووس حتی نسبت به سیدمرتضی و سیدرضی که وارد سیاست شد نگاه انتقادی دارد، گفت: البته در کنار نقد بر آنان می‌گوید شاید مجبور بودند و یا احساس می‌کردند که ‌‌می‌توانند کاری به نفع شیعه انجام دهند لذا وارد سیاست شدند. او از حسن نیت خود به این دو عالم بزرگوار سخن می‌گوید و ورود آنان به سیاست را کاری در جهت خدمت به شیعه دانسته است ولی در عین حال می‌گوید دیدگاهش در این باره را از روی تقیه بیان کرده است یعنی وجهی برای حضور آنان در سیاست قائل نبوده است.

رویکرد دوگانه سیدبن طاووس در ورود به سیاست

استاد حوزه علمیه افزود: ایشان در نوشته‌های خود می‌آورد که من ۵۰ بار استخاره کردم که وارد سیاسست شوم یا خیر و هر بار هم بد آمد و برای من این پرسش وجود داشت که آیا ‌می‌شود ۵۰ بار استخاره، اتفاقی باشد؛ البته بعدا پی بردم که استخاره در چنین اموری دور از صواب است و اصلا نباید وارد سیاست شد. ظاهر این ادبیات، سیاست‌گریزانه است ولی جالب اینکه ایشان در ۴ سال آخر عمر خود و وقتی هلاکوخان مغول حمله کرد وارد سیاست شد. او که به احادیث ملاحم و الفتن علاقه زیادی داشته است وقتی با حمله این قوم به بغداد مواجه شد حدیثی را نقل کرده و می‌گوید در این روایت بیان شده است که افراد تنگ‌چشمی به مسلمین حمله خواهند کرد و سیدی از ذریه ائمه(ع) مردم را از دست آنان نجات خواهد داد و او کلمه «سید» در روایت را بر خودش حمل می‌کند لذا وقتی هلاکو حمله کرد وارد سیاست شد و با حکومت او کار کرد.

وی اضافه کرد: جالب اینکه در جلسه مشهوری که خلفای عباسی بودند و هلاکو هم بود، هلاکو سؤال کرد که شاه مسلمان ظالم بهتر است یا پادشاه کافر عادل و ابن طاووس جواب داد: عادل کافر. در این دوره نقابت سادات را پذیرفت و برخلاف قبل که فرزندش را از ورود به سیاست نهی کرده بود وارد سیاست شد و بعد برادر ایشان نقیب السادات سپس فرزندش به جایگاه نقابت رسید.

پیشوایی بیان کرد: ابن طاووس دو ویژگی کلیدی دارد؛ یکی اخباری‌گری و دیگری روحیه عرفانی و این روحیه عرفانی و اخباری‌گری سبب سیاست‌گریزی بوده است.

وی با بیان اینکه برخی از علمای ما ادبیات سیاست‌گریزانه دارند، گفت: البته من تا دوره صفویه کسی از علما را پیدا نکردم که مدعی باشد که مفاسد سیاست بیشتر از مصالح آن است و نباید فرد عالم وارد سیاست شود و عملکرد بزرگان شیعه مانند شیخ مفید، سیدرضی و سیدمرتضی هم مؤید این مسئله است گرچه ابن طاووس چنین ویژگی داشته است.

پیشوایی تاکید کرد: علمایی که رویکرد عقل‌گرایانه داشته و به اصطلاح اخباری نبودند بیشتر در سیاست ورود کرده‌اند ولی طیف دیگری از علما که مسلک اخباری داشتند از سیاست پرهیز داشتند.

در تحلیل سیره خود را پشت مفهوم عصمت پنهان نکنیم

همچنین حجت‌الاسلام والمسلمین محمدهادی حمیدیان به عنوان ناقد با بیان اینکه عمدتا افراد وقتی سراغ این مباحث رفته‌اند پیش‌فرض دارند، گفت: یعنی قصد دارند ثابت کنند که سیاست‌ورزی روحانیت در دوره معاصر که منجر به انقلاب اسلامی شد غلط بوده است ولی نکته‌ای که وجود دارد این است که مطالب شما در مورد سیدبن طاووس هم دوگانه بود یعنی ابن طاووس هم سیاست‌ورزی داشت و هم سیاست‌گریزی و این رویکرد متناسب با شرایط زمانه بوده است.

وی افزود: به نظر بنده ما باید یکبار دیگر مسئله عصمت را مورد درنگ جدی قرار دهیم و با ابهام و ایهام از کنار آن عبور نکنیم؛ ما اگر سیره امیرالمؤمنین(ع) را استخراج کرده و نگوییم این سیره برای معصوم است و آن را به یک فرد غیرمسلمان و مستشرق و بیگانه بدهیم چه قضاوتی خواهد کرد؟ ما خیلی اوقات خودمان را پشت بحث عصمت پنهان می‌کنیم یعنی برخی توان ورود به سیاست ندارند و آن را به عصمت ائمه(ع) مرتبط می‌کنند. در حالی که اگر یک مستشرق به سیره سیاسی و جنگ‌های امام علی(ع) بپردازد چگونه تحلیل خواهد کرد؟

وی ادامه داد: در بین فقهای شیعه کسی را داریم که می‌گوید اگر فقیه شیعه، لباس نظامی بپوشد جایز نیست؛ امام فرمودند کار به جایی رسیده است که فتوای حرمت به لباسی می‌دهند که همیشه بر تن حضرت امیر(ع) بوده است. عملکرد امام علی(ع)، امام مجتبی(ع) و امام حسین(ع) را اگر به یک جامعه‌شناس بدهیم چگونه تحلیل می‌کند؟ اگر یک فقیه بخواهد مانند امیرالمؤمنین(ع) عمل کند چگونه باید وارد شود؛ بنده معتقدم باید در تحلیل سیره معصومین(ع) طوری وارد شویم که گویی این بزرگواران اصلا معصوم نبوده‌اند. چرا خودمان را پشت عصمت پنهان کنیم؟

استاد حوزه و دانشگاه اظهار کرد: بحث دیگر اینکه شیعه تاکید بسزایی روی اراده انسان‌ها دارد؛ وقتی پیامبر(ص) در راس حکومت قرار می‌گیرند هیچکدام از دست‌اندرکاران حکومت او جز علی(ع) معصوم نبودند یا وقتی علی(ع) به خلافت رسید کدام وزیر و وکیل و فرمانده او معصوم بود؟ ما تا در تحلیل کم می‌آوریم فورا حل مسئله را به عصمت نسبت می‌دهیم.

وی ادامه داد: امروز ما در عصر ارتباطات و رسانه قرار داریم و اگر مشکلی پیش آمد به فاصله‌‌اندکی ‌‌می‌توانیم نظر ولی فقیه را بپرسیم ولی در حکومت علی(ع)، فرمانده و وزیر او اگر به مشکلی برمی‌خورد و می‌خواست نظر امام را جویا شود چند ماه طول می‌کشید بنابراین ممکن بود یک نفر شش ماه خودش همه کارها را انجام دهد و تصمیم بگیرد و بعدا نظر امام را جویا شود چون نه تلفنی بود و نه تلگرافی.

حمیدیان تصریح کرد: تا قبل از صفویه ما چیزی با عنوان دولت ملت شیعی نداریم یعنی چهار عنصر کلیدی، جمعیت، سرزمین، حکومت و حاکمیت نداریم؛ به نظر بنده، این الگوی خوبی برای فهم چگونگی رفتار علما است ضمن اینکه توصیف شما از ابن طاووس دقیق نبود و تخریب شخصیت ایشان است.

حمیدیان با بیان اینکه برخی از علما اساسا توان ورود به سیاست را نداشته‌اند، افزود: قبل از انقلاب سراغ یکی از علمای اخلاق رفتند تا ایشان قاضی القضات شود و ایشان نپذیرفت، پرسیدند شما انقلاب و امام و … را قبول دارید چرا این سمت را نمی‌پذیرید و ایشان جواب داد من روحیه عاطفی بالایی دارم و ممکن است در قضاوت گرفتار احساسات و عواطف شوم؛ من جانم را هم فدای امام و انقلاب می‌کنم ولی اگر با چنین قاضی‌ای مشکلی ندارید من می‌پذیرم. بنابراین هر کسی را برای کاری ساخته‌اند.

برداشت نادرست از‌‌اندیشه علامه طباطبایی درباره ولایت فقیه

استاد حوزه و دانشگاه تصریح کرد: علامه طباطبایی در ذیل اولی‌الامر دوم در سوره نساء بحثی مطرح کرده است که برخی افراد خیلی به آن ارجاع می‌دهند در حالی که برداشت آنان از سخنان علامه، غلط است. علامه می‌گوید ما در آیه ۵۹ نساء: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلًا ﴿۵۹﴾ مفصل به اولی الامر پرداختیم ولی ایشان در جای دیگری در مورد اولی‌الامر مصادیق مختلفی بیان کرده است از جمله فرمانده جنگ و ولی فقیه و ایشان احتمال ولی فقیه را بسیار ضعیف می‌داند و همین سخن سبب شده است تا افراد از آن سوء استفاده کنند.

حمیدیان تصریح کرد: این در حالی است که باور بنده این است که علامه طباطبایی در بحث ولایت فقیه همان حرف امام را مطرح کرده است زیرا الان اگر اسم صد فقیه به شما بدهند آیا همه توان رهبری دارند؟ آیا همه تدبیر و سیاست‌ورزی و آشنایی با سیاست را دارند؟ سخن علامه این است که فقیهی ‌‌‌می‌تواند اولی‌الامر باشد که استعداد و توانایی حضور در سیاست را دارد و هر فردی هم چنین توانایی را ندارند؛ در اقوام مختلف مانند قاجاریه و صفویه و .. هم شاهد این مسئله هستیم یعنی هرقدر به سمت آخر حکومت آنان می‌رویم می‌بینیم افراد ضعیفی روی کار آمدند و همین سبب انقراض آنان شد، مسلما محمدشاه قاجار و محمدرضا پهلوی قدرت و توانایی شاهان قبل از خود را نداشتند.

وی تاکید کرد: علامه طباطبایی مسلما ضد ولایت فقیه نیست بلکه سخن او این است که آیا برای هر فقیهی، ولایت و اولی‌الامر بودن ثابت است؟ خیر. بنابراین شرط توانمندی باید در افراد باشد لذا ممکن است سیدبن طاووس چون توان ورود به سیاست را نداشت ادبیات سیاست‌گریزانه هم تولید کرده است.

نهی ورود فقها به سیاست همانند نهی آنان از فقه است

استاد حوزه و دانشگاه تاکید کرد: اگر ما به این دلیل که چون در عصر عصمت نیستیم نباید فقها وارد سیاست شوند در این صورت باید بگوییم نباید وارد فلسفه و اخلاق و عرفان و … هم بشوند چون مبانی اخلاقی و فلسفی و عرفانی علما خیلی با هم تفاوت دارد؛ یکی در درس اخلاق خود طرفدار مثنوی معنوی است ولی دیگری آن را کفر می‌داند؛ یکی ملاصدرا را به عرش می‌برد و دیگری او را به فرش آورده و اتهام کفر به او می‌زند؛ مگر ظرفی که آقا مصطفی خمینی از آن آب می‌خورد را نگفتند باید شسته شود؟ بنابراین اگر از ورود به سیاست به خاطر نبود معصوم نهی شویم به سایر عرصه‌ها حتی فقه هم نباید ورود کنیم.

بنابرگزارش ایکنا، حمیدیان در خاتمه افزود: الان مردم از اختلاف فقها در احکام شرعی گلایه دارند زیرا یک مرجع در خمس آسان می‌گیرد و یا بخشی را می‌بخشد ولی دیگری سختگیری دارد بنابراین فقه فردی هم قابل اعتماد نیست. به نظر بنده، ما سکولاریسم را فقط به جدایی دین از سیاست خلاصه کرده‌ایم در حالی که سکولاریسم جدایی دین از تمام عرصه‌های زندگی است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics